یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
کودکان را دریابیم
اگر خردسالترین و آسیبپذیرترین افراد به حال خود رها شوند تا راه خود را به تنهایی بیابند، کشور حقوق مردم خود را نقض و آینده خود را بهعنوان شریکی برابر در اقتصاد جهانی تباه میکند...
۳۰ سال پیش (۱۹۷۸) واکسیناسیون و کنترل بیماریهای عفونی از عمده فعالیتهایی بودند که سازمانهای بینالمللی برای زندگی سالمتر و پیشگیری از مرگهای زودرس کودکان به کشورها و شبکههای بهداشتی درمانی آنها توصیه میکردند.
بر اساس تخمین سازمان بهداشت جهانی تنها در سال ۱۹۹۰ استفاده از محلولهای «او.آر.اس» برای کنترل اسهال، از مرگ یک میلیون کودک زیر پنج سال و برنامههای واکسیناسیون، از مرگ سه میلیون کودک پیشگیری کرد. سوالی که اکنون با توجه به نجات میلیونها کودک پیشرو داریم، به خصوص برای کشورهایی که مشکلات حاد را پشتسر گذاشتهاند، کیفیت زندگی کودکان است. آیا کودکان به حداکثر توانمندی ذهنی و جسمی خود رسیدهاند و آیا همه کودکان زیر چتر مراقبتهای ویژهای که به آنان امکان دهد در محیط مناسب رشد کنند، هستند؟
یافتههای علمی نشان میدهد که حدود ۲۰۰ میلیون کودک زیر پنج سال از رسیدن به حداکثر پتانسیل تکاملی، شناختی، اجتماعی و عاطفی خود باز ماندهاند. عواملی که موجب این خسران عظیم میشود، شامل سوءتغذیه (کوتاه قدی و کمبود ریزمغذیها از جمله آهن و ید) و عدم تکامل شناختی در پنج سال اول زندگی است. عواملی که پیشگیری از آن ساده است و راهحلهای روشن دارد ولی متاسفانه تعهد سیاسی و حرفهای لازم برای بسیج همه امکانات برای فائق آمدن بر آن وجود ندارد. علاوه بر این، کودکان باید در محیطی سالم به دور از خشم و خشونت، ظلم و شرارت و فقر و تبعیض زندگی کنند. همیشه گفته میشود که کودکان سرمایههای یک ملتاند ولی برای شاد زیستن و رفاه کامل جسمی، روانی، عاطفی و اجتماعی آنان که موجب میشود به توانمندیهای بالقوه خود برسند و افرادی ناتوان، معتاد، ولگرد و سربار جامعه نشوند، چه برنامهای داشتهایم و داریم؟ آیا میتوان انتظار داشت در شرایطی که بستر مناسبی برای رشد جسمی، عاطفی و اجتماعی کودکان فراهم نیست، همه کودکان تبدیل به جوانانی مبتکر، خلاق، توانمند و پویا شوند؟ آیا به همان اندازه که به جسم کودک توجه داریم، به مغز او که مرکز دانش فنی آینده است، توجه داریم؟
همانگونه که رشد جسمی با ترازو قابل سنجش است، رشد عاطفی و روانی تکاملی کودک نیز ابزارهای خاص خود را برای سنجش دارد. گستره نیازهای عاطفی، روانی و اجتماعی کودک وسیع بوده و تامین آن در گروی دانش خانواده یعنی پدر و مادر و یا مراقبین کودک است.
● چه بر سر هوش کودک آمد؟
تلاش برای پیشگیری از سوءتغذیه و یا بیماریهای واگیردار کودک بیتوجهی ما را به ابعاد دیگر رشد کودک توجیه نمیکند. یادگیری کودک در سنین پیش از دبستان بسیار بالا و عمیق است. به همین دلیل بسیاری از کشورها در تلاشاند که پوشش آموزش پیشدبستانی را افزایش دهند و بعضی ادعا دارند که این پوشش را به صد درصد رساندهاند. آمارهای رسمی کشور ما این رقم را ۱۰ درصد برآورد میکند.
کودک در شش سالگی ۹۰ درصد رشد مغزی خود را پشتسر گذاشته است بنابراین هر چه از بدو تولد مغز به کار گرفته شود، اتصالات و سیناپسها کاملتر شده و شبکه ارتباطی و توان آموزشی مغز او افزایش خواهد یافت. دانش امروز ما توانمندیهای ذهنی مورد انتظار در کودکان را با ضریب هوشی محاسبه میکند چه بسا دانش فردا عرصههای وسیعتری بیابد و وجدانهای بیدار را بیشتر شرمنده کند. ضریب هوشی کودکی که از شیر مادر محروم است، هشت درجه، کودکی که کمبود آهن دارد، پنج درجه و کودکی که با کمبود ید مواجه است، تا ۱۳ درجه پایینتر از کودکانی است که از این غفلتها مصون ماندهاند.
سوال مهم این است که آیا تاکنون توانستهایم محاسبه کنیم که کمبودهای عاطفی در این دوران حساس چگونه میتواند زندگی کودک را دچار سرگردانی، بیتفاوتی، تنفر و خودستیزی کند؟ آیا به پتانسیل تکاملی کودک از بدو تولد اندیشیدهایم و بستر مناسبی برای تکامل او مهیا کردهایم؟
● چرا رشد و تکامل کودک مورد غفلت قرار گرفته است؟
در اغلب کشورهای در حال توسعه آمار دقیقی درباره رشد و تکامل شناختی، اجتماعی و عاطفی کودکان در دست نیست که خود به نامریی ماندن این مشکل دامن میزند. در جهان در حال توسعه علاوه براینکه ۹۹ میلیون کودک در سنین ابتدایی از تحصیل محروماند کودکانی نیز که به مدرسه فرستاده میشوند در مقاطع مختلف تحصیلی از تحصیل باز میمانند. در حال حاضر میانگین میزان افت تحصیلی دانشآموزان مقطع راهنمایی در کشور ما ۲۰ درصد است ولی اختلاف بین استانهای کشور بیانگر حقیقت تلخی است. بر اساس آمار وزارت آموزش و پرورش این رقم برای پایه اول راهنمایی در تهران ۵/۴، هرمزگان ۱۰ و در سیستان و بلوچستان ۱۴ درصد است. در استان آذربایجان غربی این رقم به ۱۷ درصد میرسد.
● ... و اما حیاتیترین نیاز جامعه
دستیابی به عدالت در سلامت شاید حیاتیترین نیاز یک جامعه انسانی است. توزیع عادلانه منابع و ساختارهای اقتصادی سالم است که میتواند راه را به سوی عدالت هموار کند. ساختارهای اقتصادی هر کشور در سایه عوامل سیاسی و ایدئولوژیک شکل میگیرد. خوشبختانه ایدئولوژی ما مسلمانان به عدالت و برابری انسانها تاکید فراوان دارد و ساختارهای ذهنی جامعه نیز پذیرای عدالت است. بنابراین سازماندهی منابع انسانی و اقتصادی باید با توجه به این ایدئولوژی، همه مناطق جغرافیایی کشور را تحت پوشش قرار دهد. اگر منابع موجود با این هدف برنامهریزی شود و افرادی که از نظر مالی در دهکهای پایین قرار دارند با حمایت موثر از آموزش باز نمانند و به خصوص زنان و کودکان در این مناطق مورد توجه ویژه قرار گیرند و در معرض کمبودهایی که توانمندیهای آنان را کاهش میدهد قرار نگیرند و اگر برنامههایی در سطح ملی کودکان را زیرچتر مراقبت همه جانبه جسمی، عاطفی، روانی و اجتماعی قرار دهد این چرخه عقبافتادگی که مناطق محروم را با شدت بیشتر در معرض مخاطره قرار داده است شکسته خواهد شد و اینگونه راه به سوی جامعهای توانمندتر از پیش مهیا میشود.
دکتر ربابه شیخالاسلام
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست