چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
اهمیت دین برای رسانه
آیا رابطهای میان رسانه و دین وجود دارد؟ آیا ضرورتی برای وجود رابطه بین دین و رسانه وجود دارد؟ اینها پرسشهایی است که این روزها بحثی جدی و عمیق را در میان روشنفکران بسیاری از جوامع پیشرفته و صنعتی بهوجود آورده است. بحث در مورد رابطه بین رسانه و دین در جوامع با حکومتهای غیرمذهبی به رابطه بین رسانه و اخلاق نیز امتداد پیدا کرده است. طرفداران این مبحث نگرانند که رسانه در غیاب گفتمانهای دینی یا بدون طعم و مزه دین از یک سو جامعه را به بیبند و باری و گسیختگیهای فرهنگی سوق دهد و از سوی دیگر موجبات ترویج عارضههای فراوانی را مانند تروریسم، جنایت، دزدی، همجنس بازی، نژادپرستی، خودکشی، نفرتهای قومی، ازدواج گریزی، سقط جنین، تشتت در مبانی حقوقی و قضایی و مانند آن فراهم کند.
این بحث تا آنجا پیش رفته است که مراکز تربیتی در برخی کشورهای صنعتی مهاجرپذیر مانند ایالات متحده آمریکا، کانادا، استرالیا و حتی آلمان، فرانسه و انگلیس کوشیدهاند علیرغم مقاومتها و مخالفتهای شدید، با پرداخت یارانههای سنگین مباحث دینی را به عرصه رسانه باز گردانند و وزن دین را در زندگی روزمره افزایش دهند.
این مراکز میکوشند با بالابردن تفاهمهای اجتماعی حول محور دین، جلوی رشد نفرتهای قومی و نژادی را در جوامع مهاجرپذیر خود بگیرند.
تردیدی نیست که نقش رسانه در ترویج اندیشههای کیفی و اخلاقی بخصوص در حوزه دین نقشی اساسی است. به همین دلیل است که این کشورها رسانه و از میان رسانهها تلویزیون را برای تبلیغ سریع و گسترده گفتمانهای مورد نظر خود برگزیدهاند.
اما قبل از آن تربیت نیروهای کارآمدی مورد نیاز است که بتوانند با عنایت به دین و ارزشهای دینی در رسانه بنویسند، بگویند و برنامهسازی کنند. معنای تلفیق دین و رسانه فقط آن نیست که افراد صاحب تخصص دینی جلوی میکروفن رادیو، دوربین تلویزیون ظاهر شوند یا مقالاتی را در باب دین در روزنامهها انتشار دهند. مفهوم حقیقی بحث آن است که دستاندرکاران تخصصی رسانه بتوانند دین و اخلاق دینی را جوهر رسالت خود ببینند و آن را در قالب همه فعالیتهای رسانهای خود اشاعه دهند.
پس از نهضت تنویر و روشنفکری در اروپا در پایان قرون وسطی و در آغاز دوران رنسانس، این فرضیه که دین (مشخصا کلیسای کاتولیک در دوران قرون وسطی) در نابسامانیهای سیاسی دوران قرون وسطی نقش اساسی داشته، نظر مراجع اجتماعی و پژوهشی علمی را به خود جلب کرد. این فرضیه پیش از آن که مبانی عقلانی کافی پیدا کند بسرعت به عرصه علم و پس از آن به دیگر عرصههای رسانهای راه یافت. سردمداران این نوع تفکر به عناصر ضد دین تبدیل شدند و در قرن ۱۹ زمینه ایجاد اندیشههای موسوم به چپ را فراهم کردند. در قرن بیستم، این روشنفکران چپگرای اروپایی بودند که پشتوانه تئوریک لازم را هم برای این استدلال فراهم کردند.
اما از اواسط قرن ۲۰ نهضت روشنفکری جدیدی در جهان شکل گرفت که دور شدن سریع انسان را از جرگه دین و اخلاق دینی اشتباه دانست و ریشه بسیاری از نابسامانیهای نیمه اول قرن بیستم را در همین شتابزدگی جستجو کرد. این نهضت بار دیگر دستاوردهای فراموش شده فرهنگ دینی در همان قرون وسطی را در اروپا در حوزههای مختلف هنری، علمی و صنعتی به انسان قرن بیستمی گوشزد کرد و یاد آور شد که پیشرفتهای علمی در قرون بعد ریشه در زمینههای فکری مذهبی داشته است.
اما فریاد این روشنفکران دینی در میان انبوه صداهای ضد دینی شنیده نشد. از آنجا که در غرب رسانهها نقش بسزایی در تبیین و ترویج اندیشههای غالب اجتماعی دارند متفکران نهضت جدید سعی در ایجاد مراکز مطالعاتی دانشگاهی برای تربیت کسانی کردند که هم در حوزه رسانه و هم در حوزه دین و اخلاق دینی صاحبنظر باشند.
به گفته صاحبنظران این عرصه مطالعاتی صرفنظر از اندیشمندان حوزه مبارزه با دین در عرصه رسانه، یکی از مهمترین موانع بر سر راه توسعه مطالعات در حوزه مشترک دین و رسانه صاحبنظران دینی بودهاند. دین شناسان گاه بیاطلاع از نقش و نفوذ رسانه در دنیای امروز دین را در حوزه سنتی و بستهای ترویج میکنند که به قرون گذشته تعلق دارد در حالی که روشنفکران جدید معتقدند دین باید با مصداقهای عملی و کاربردی بتواند در حوزه رسانه تعریف شود. دین شناسانی که ارزش و اهمیت رسانه را درک نکرده باشند طبعا دین را با رسانه بیگانه فرض میکنند.
به نظر بنیاد فورد رابطه دین و سیاست در آمریکا در میزان حضور رئیسجمهور آمریکا در کلیسا و مراسم مذهبی خلاصه شده است. در حالی که تخلق یاستمداران آمریکایی به اخلاق دینی کمتر در کانون توجه رسانهها قرار گرفته استامروزه در بسیاری از دانشگاههای معتبر مغرب زمین کرسیهای دینشناسی در کنار کرسیهای مطالعات رسانه ایجاد شده است. رشتههای بین رشتهای برای مطالعه دین و رسانه نیز طرفداران فراوان دارد. شاید دانشگاه کلرادو در آمریکا از پیشقراولان تاسیس یک رشته میان رشتهای بین رسانه و دین بوده است که میکوشد در زمینه تلفیق دین و رسانه مطالعات ریشهداری صورت دهد و آفت دور بودن اندیشههای دینی را از حوزه رسانه تبیین کند. این دانشگاه امروزه بخشی از یک شبکه گسترده تحقیقاتی بینالمللی است که نقش دین را در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات مطالعه میکند. مرکز مطالعات دین و رسانه در دانشگاه نیویورک نیز یکی از ۱۰ مرکز بزرگ مطالعاتی جهان در این حوزه است که روزنامهنگاران را به مطالعه تطبیقی ادیان و کاربرد دین در زندگی جوامع متدین فرا میخواند و معتقد است رسانهها با بررسی و تبیین این کاربردها میتوانند الگوهای تازهای را برای بشر سرگردان امروز فراهم کنند.
یکی از مهمترین حوزههای مطالعاتی مشترک در عرصه دین و رسانه موضوع تکوین دین در زندگی امروز است. مفاهیمی از قبیل خانواده، هویت، معنویت، زندگی اجتماعی، عشق، رفاه و همزیستی جزو این گفتمانهاست که از مشکلات جهان امروز است.
از محورهای مهم این بررسیها نقش مشترک دین و رسانه در تکوین و تکامل فرآیند «جهانمندی» یا به اصطلاح جهانی شدن است. جهانمندی فرآیندی است اجتنابناپذیر که به کمک رسانهها و برخورداری از ابزار فناوری ارتباطات و اطلاعات در حال تکامل است. خالی بودن رسانهها از محتوای دینی و اخلاق دینی، شوکهای مهلکی را ایجاد میکند که میتواند موجب بروز اختلالات خطرناک دیگری مثل تروریسم شود.
در این نگاه، در حقیقت رسانه عامل از میان بردن سوءتفاهمها تعریف میشود. به گفته طرفداران این نظریه، تروریسم فرزند سوءتفاهم تمدنها در آغاز دوران جهانمندی بوده است. پس اگر قرار است جهانمندی با نتایج مثبت همراه باشد باید نوعی تفاهم و تعامل اخلاقی و دینی بین فرهنگها، تمدنها و جوامع ایجاد شود که جلوی بروز چنین آثار مخرب و شومی گرفته شود.
به گفته بنیاد فورد در ایالات متحده آمریکا که تحقیقات وسیعی در عرصه دین و رسانه انجام داده است، اولین وظیفهای که اینگونه نهادهای روشنفکری جدید برای خود تعریف کردهاند شناختن زمینههای تبلیغ منفی دین در رسانههای غربی و بخصوص آمریکایی است. با شناخت است که میتوان این زمینهها را از میان برد و زمینههای تبلیغ ارزشهای معتبر دینی را جایگزین کرد. به نظر بنیاد فورد رابطه دین و سیاست در آمریکا در میزان حضور رئیسجمهور آمریکا در کلیسا و مراسم مذهبی خلاصه شده است. در حالی که تخلق سیاستمداران آمریکایی به اخلاق دینی کمتر در کانون توجه رسانهها قرار گرفته است.بنیاد فورد در مطالعات سال ۲۰۰۶ خود معتقد است صدای جرگههای ضددینی و غیردینی در رسانههای آمریکایی بیشتر از صدای طرفداران دین شنیده میشود و همین مساله موجب کاهش سهم معنویت در اخلاق سیاسی، اخلاق پزشکی، اخلاق خانوادگی و مانند آن شده است. در حالی که اخلاق دینی میتواند گرههای کور زیادی را از زندگی مردم سردرگم امروز باز کند.
طرفداران دین در جهان زمینههای اشتراک و تفاهم فراوانی دارند و می توانند بسادگی تبدیل به یک جبهه واحد طرفداران اخلاق دینی در زندگی امروزی شوند، در حالی که مخالفان دین کوشیدهاند با قطبی کردن اختلافات بین طرفداران ادیان مختلف زمینههای تفاهم آنها را از میان ببرند؛ بنابراین رسانهها میتوانند با طرح زمینههای مشترک و تفاهم برانگیز بین ملتها، که دین یکی از آنهاست، عوامل اختلافزا را از بین برده موجبات سوءتفاهم، جنگ و ناسازگاریهای بینالمللی را برچینند.
تحقیقات در کشورهای صنعتی نشان میدهد طرح مباحث دینی در رسانههای این کشورها با نوعی خود سانسوری در میان شاغلان عرصه رسانه همرا شده است.
حمله به دین و انتقاد از ارزشهای دینی کمتر با مقاومت روبهرو میشود، در حالی که اگر رسانهای در باب دفاع از دین و سازگاری ذات انسان با دین مطلب یا برنامهای انتشار دهد با واکنشهای تند لابیهای ضد دین روبهرو میشود.
تحقیقات روی تلویزیون کشورهای اروپایی نشان میدهد در سال ۱۹۹۰ تنها ۵درصد از شخصیتهایی که در فیلمها و مجموعههای نمایشی تلویزیونی ظاهر شدهاند شخصیتهای مذهبی داشتهاند و عمدتا شخصیتهای مثبتی هم عرضه نکردهاند.
تحقیقات دانشگاهی نشان میدهد در اغلب برنامههای تلویزیونی آمریکایی و اروپایی دین یک کنش احساسی در زمانهای بحرانی تعریف میشود که اصولا یک حس شخصی است و هیچ جنبه اجتماعی ندارد. تقریبا در هیچ برنامه تلویزیونی در این کشورها دین و دینمداری موضوع اصلی یک فیلم یا یک مجموعه تلویزیونی نبوده است. شخصیتهای مذهبی در اینگونه برنامهها معمولا شخصیتهای ضعیف و کم اثری معرفی شدهاند.
طرفداران تقویت رابطه دین و رسانه گلهمندند که چرا باید یک جوان از بدو تولد با مشاهده برنامههای تلویزیونی مختلف آموزههای ضددینی فراوانی را شاهد باشد بیآنکه اثری از گرایش به مذهب در معرض دید او قرار گیرد. چنین انسانی در عمر خود شاهد هزاران قتل، سرقت، تجاوز جنسی، سقط جنین، بیاخلاقی، نفرت و نژادپرستی است و هر مورد را با جزئیات کامل میبیند، در حالی که کمتر شاهد برنامههایی است که در آن اخلاق دینی معتبر و سازگار با ذات و طبیعت انسانی او ترویج شود. این رفتار تلویزیونی کمابیش در رسانههای دیگر هم تکرار میشود. به نظر این صاحبنظران همین مشاهدات روزمره است که تفکر جوان غربی را ساخته و موجبات بروز عارضههای امروزی را برای او و جامعه پیرامونش فراهم کرده است و اگر رسانه بتواند با استفاده از مباحث اصیل و معتبر دینی این نگرش را تغییر دهد خیلی زود میتوان به جهانی دست یافت که فارغ از عارضههای خطرناک امروزی باشد.
علی اکبر عبدالرشیدی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
روز معلم معلمان ایران بابک زنجانی مجلس مجلس شورای اسلامی خلیج فارس دولت دولت سیزدهم حجاب رهبر انقلاب شورای نگهبان
شهرداری تهران تهران سلامت هواشناسی پلیس سیل آموزش و پرورش قوه قضاییه فضای مجازی دستگیری شورای شهر تهران سازمان هواشناسی
قیمت دلار خودرو قیمت خودرو بانک مرکزی دلار ایران خودرو سایپا چین بازار خودرو قیمت طلا تورم مالیات
مسعود اسکویی تلویزیون سریال سینما موسیقی سعید آقاخانی سینمای ایران فیلم دفاع مقدس تئاتر نون خ رسانه ملی
رژیم صهیونیستی اسرائیل آمریکا غزه فلسطین جنگ غزه حماس نوار غزه روسیه عربستان نتانیاهو اوکراین
فوتبال استقلال پرسپولیس رئال مادرید بایرن مونیخ سپاهان تراکتور لیگ قهرمانان اروپا باشگاه استقلال تیم ملی فوتسال ایران فوتسال بازی
وزیر ارتباطات تبلیغات اپل ناسا گوگل نخبگان ویروس آیفون ماه نمایشگاه خودرو
خواب بارندگی دیابت کاهش وزن ویتامین قهوه مسمومیت چاقی داروخانه بارداری