پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
از فرهنگ سیاسی تا سیاست فرهنگی
سال ها است که این سوال مطرح و مورد بحث است که آیا سیاست ما باید فرهنگی باشد یا این که فرهنگ ما باید سیاسی بشود؟ به عبارتی دیگر،آیا سیاست باید فرهنگ را پوشش بدهد یا این که فرهنگ لازم است سیاست را حمایت نموده و به تعبیری آن را برده خویش سازد؟
در پاسخ به این پرسش نظراتی وجود دارد.از یک سوی برخی بر این باورند که فرهنگ باید همواره تحت الحمایه سیاست باشد به گونه ای که حتی در مواردی بتواند توجیه کننده مسائل سیاسی هم باشد.از سوی دیگر عده ای بر این اعتقادند که این سیاست است که باید همیشه زیر نظر فرهنگ بوده و تمام کنش ها و واکنش های آن با اصول فرهنگی منطبق باشد.
گذشته از صحت یا عدم صحت دو نظریه فوق باید دانست این موضوع بر حسب هر فضای سیاسی و فرهنگی متفاوت خواهد گردید به این که هر مجموعه انسانی بر اساس باورها و داشته های فرهنگی و سیاسی خویش می توانند عمل نمایند به گونه ای که نمی توان برای همه این مجموعه ها نسخه واحدی پیچید.از این رو روشن است که محل بحث در این نوشته معطوف به فضای سیاسی و فرهنگی جامعه اسلامی ما خواهد بود و در این چارچوب بحث را دنبال خواهیم کرد.
● واقعیات:
یکی از مشکلاتی که ما همواره پس از انقلاب با آن مواجه بوده ایم،نوع نگاه به مقوله های فرهنگ،سیاست و اقتصاد بوده و هست که عمدتا یک جانبه و ناقص بدان توجه گردیده و می گردد.توضیح این که گاه تنها اقتصاد،مورد هدف و برنامه ریزی قرار
می گیرد و گاه سیاست تنها مقصد همگان واقع می شود و به مقوله فرهنگ به عنوان امری جانبی و حاشیه ه ای نگریسته و نسبت به آن بی مهری روا داشته می شود.به راستی حقیقت چیست و حق کجاست؟ اگر بخواهیم به درستی به این پرسش مهم پاسخ بدهیم باید به واقعیات توجه نماییم.
واقعیات ما همان مسائلی است که امروز در اجتماع اسلامی خود شاهد آن هستیم.واقعیات ما چیزهایی است که پس از گذشت سه دهه از انقلاب همچنان برخی از نابهنجاری ها در درون جامعه ما وجود دارد .واقعیت این است که اگر در کنار اقتصاد و سیاست به فرهنگ هم به همان اندازه توجه می شد وضعیت نه چندان مطلوب فرهنگی ما امروز این گونه نبود .و واقعیت این است که اگر شعارهای فرهنگی ما به کم و کیف شعارهای سیاسی و اقتصادی می بود؛در فضای معنوی ملت ما این گونه منافذ ورود دگر اندیشان و کج فکران به وجود نمی آمد.پس اجمالا واقعیات برای ما روشن و ملموس گردید.
● تقدم یا تاخر فرهنگ:
در بررسی تاریخ پر افتخار اسلام به این مهم بر می خوریم که در همه جا موضوع فرهنگ بر دیگر موضوعات از جمله سیاست مقدم بوده و در مرتبه ای بالاتر قرار داشته است.مصادیق این مدعا را می توان هجرت رسول اکرم(ص) از مکه به مدینه جهت توسعه مسائل دینی،اقدام به ساخت مسجد قبا در مدینه در اولین روزهای هجرت ؛حصر مسلمین در شعب ابیطالب؛هجرت تعدادی از مسلمین به حبشه جهت گسترش دین و... دانست.
این مثال ها و دیگر نمونه های تاریخی گویای این است که ما به عنوان جامعه اسلامی در گام اول باید به مسائل فرهنگی توجه تام نماییم و آن را در دستور برنامه های خویش قرار دهیم و از همه ابزارها و موقعیت ها در جهت تقویت آن بهره بگیریم تا بتوانیم از این رهگذر به پی ریزی سیاست درست نیز اقدام کنیم چرا که در غیر این صورت معلوم نیست در مقوله هایی همچون سیاست به درستی عمل شود.
● نظریه مطلوب:
بی شک برای ارائه یک نظریه راهبردی و کاربردی در این راستا باید آنچه مطرح می گردد بر اساس مفاهیم دینی و فرهنگی اسلام باشد تا بتوان از آن به خوبی استفاده نموده و بهره گرفت.
ما در این مجال در پی این نیستیم که بگوییم دولت های پس از انقلاب کدام یک درست و کدام یک نادرست عمل نموده اند بلکه به دنبال آن هستیم تا راه صحیح و منطقی و موافق خواست مردم و انقلاب را بیان کرده تا چراغی فرا راه آیندگان باشد و بر این اساس به درستی عمل گردد.
آنچه از آموزه های دینی بر می آید این که مسلمانان در جوامع اسلامی باید همواره در تلاش برای پویا نمودن بخش فرهنگی جامعه بوده در عین حالی که از دیگر حوزه ها همچون سیاست نیز نباید غفلت نمایند.دلیل این امر هم بسیار روشن است چرا که اگر ما بتوانیم در حوزه مسائل فرهنگی برنامه ریزی درستی داشته باشیم خواهیم توانست در سایر حوزه ها نیز بر اساس آن به خوبی عمل نماییم ولی اگر این معادله عکس شود دیگر این انتظار،امری دست نیافتنی خواهد بود.
از این رو همیشه ایام باید توجه داشت که مسائل سیاسی ما نیز از آبشخور فرهنگ و آموزه های دینی و اسلامی ما سرچشمه گرفته و بر آن مبتنی باشد.این سخن بدین معنا نیست که هر کدام از این حوزه ها بر دیگری سلطه و احاطه ای نامیمون داشته باشند بلکه بدین معنا است که از نظر منطقی و عقلایی باید به این مهم توجه داشته باشیم که قدر و اندازه و به عبارتی جایگاه هر کدام از فرهنگ و سیاست را باید در گام اول شناخته و به همان اندازه در هر کدام از آنها سرمایه گذاری و اولویت بندی نماییم تا از تمام آنها به خوبی و به بهترین وجه ممکن بهره گرفته شود و جامعه در تضاد و تقابل با این حوزه های قرار نگیرد.
● جمع بندی:
در یک جمع بندی باید گفت مسائل فرهنگی به دلیل جایگاه بس بلندی که در تمام حوزه های فردی و اجتماعی دارند همواره باید در همه ابعاد فردی و جمعی مورد توجه خاص بوده و بهترین و بیشترین سرمایه گذاری و برنامه ریزی می بایست در این باب صورت گیرد تا از این رهگذر بتوان به جامعه ایده آل و مطلوب دست یافت.
حاجی حسن پور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست