شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
وقتی بازیگر بر نقش چیره می شود
نمایش تاجر ونیزی از میانه فصل بهار با کارگردانی دانیل سولیوان، برنده جایزه معتبر امی و بازی آل پاچینو، برنده جایزههای امی، تونی، گلدنگلوب و اسکار، در پارک مرکزی شهر نیویورک اجرا میشد که از ماه اکتبر (ابتدای آبان) به برادوی، بزرگترین مرکز نمایشی آمریکا انتقال یافته است. اجرای نمایشنامه تاجر ونیزی اثر ویلیام شکسپیر تا ۱۹ ژانویه سال آینده توسط این گروه ادامه دارد.
● یکی از مهمترین دغدغههای پاچینو
گذشته از کارگردان و نویسنده که هر دوی آنها آدمهای اهل ذوق و ادبیات هستند، آلپاچینو، بازیگر ایتالیاییتبار نیویورکی که نقش شایلاک را در تاجر ونیزی بازی میکند، در فعالیت چندین ساله هنری خود، همواره علاقه شایانی به ادبیات کهن انگلیسی، بویژه شخص شکسپیر نشان داده است.
گویا یکی از دغدغههای او این است که مبادا هیاهوی دنیای مدرن و عصر دیجیتال باعث شود شخصی مثل شکسپیر در خاطر اهالی زبان انگلیسی بویژه جوانان بمیرد.
او این علاقه را نه تنها در ۱۸۰ ساعت فیلمبرداری که برای پروژه سینمایی «در جستجوی ریچارد» تنها کاری که کارگردانی کرده، نشان داده، بلکه در سال ۲۰۰۴ با بازی در نقش شایلاک در فیلم تاجر ونیزی به کارگردانی مایکل ردفورد، این علاقه را به وضوح اثبات کرده است.
اما مهمترین کار او در راستای علاقهای که از آن سخن گفتیم، اکنون در برادوی در حال اجراست. پاچینو که فعالیت خود در بازیگری را از همین برادوی آغاز کرد، هم اکنون نیز علاقه خود را از حنجره پر از بغض و کینه شایلاک فریاد میزند. او ارزشمندترین اوقات سال ۲۰۱۰ را به شکسپیر اختصاص داده است و تا نخستین ماه سال ۲۰۱۱ نیز اوضاع به همین منوال خواهد بود.
او نقش مردی را بازی میکند که در عموم تماشاگران حس تنفر را بیدار میکند. او نهتنها به طرز چندشآوری پولپرست است، بلکه باعث بزرگترین دردسرهای عشاق بیپناه و دوستداشتنی داستان است؛ عشاقی که حس همدردی را در قلب تماشاگر ایجاد میکنند.
● داستان یک شهر و یک قرض
تاجر ونیزی داستانی در مورد عشق، بیاعتمادی، عدم بخشش و انتقام است. در این داستان یک رباخوار یهودی با نام شایلاک به یک تاجر مسیحی، تحت یک شرایط یکطرفه مبلغی وام میدهد. این تعامل آنها به تصادم مبدل میشود و به خاطر همین قرض رسواکننده، روابط دومرد در دو طرف معامله و همه آنهایی که در دنیای آنها هستند، به سرعت به مسالهای بغرنج و لاینحل بدل میشود.
این اولین باری نیست که در طول تاریخ تئاتر، متن تاجر ونیزی روی صحنه میرود، اما بازی آل پاچینو در نقش شایلاک یکی از اجراهای عمیقا هوشمندانه و دشواری است که تا به حال در صحنه تئاتر ظاهر شده است.
البته، این اجرا دستاورد حرفهای و پر اعتبار آل پاچینو در بازیگری و سولیوان در عرصه کارگردانی است. فریادهای این شایلاک و خطوط مابین خشم و تالم نادیدنی او از بابت قرضی که از بازپس گرفتنش بیمناک است و اظهار آشفتگی وی از این وضع، به مانند آینهای است که تمام پدیدههای اطرافش را با همین رنگهای مات وتیره بازتاب میدهد.
موقعیت تار و مبهم شایلاک، ناگهان به تماشاچی نهیب میزند که یهودی آشفته و انتقامجوی پرداخته تخیل بیهمتای شکسپیر، نهتنها قربانی نیست، بلکه مهمترین شخصیت منفی داستان و ونیز آن روزگار است. این شایلاک و مردی که نقش او را بازی میکند، نمیتوانند از آن تاجر مسیحی که با پاکدامنی بسیار در ویرانی قرار گرفته است، بگریزند.
● توانایی از نوع آل پاچینویی
کم پیش آمده که آل پاچینو نتواند به نقشی که به او سپرده شده، چه منفی و چه مثبت، چیره نشود. بر حسب تقدیر، نقش افسانهای شایلاک ازجمله نقشهایی است که خلاقیت و هنرمندی آل پاچینو را ارتقاء بخشیده است. این شخصیت قبلا نیز الهامبخش بازیگرانی چون «هنری ایروینگ» و «داستین هافمن» بوده است.
شایلاکی که نقش او را آل پاچینو در برادوی بازی میکند، دچار یک نوع تناقض دلسردکننده و ویرانگر است. تصور کنید که در درون داستان و در اطراف همین شخصیت پر از مشکل، یک کمدی رمانتیک در جریان است.
یک پای این کمدی رمانتیک شخصیتی به نام پورتیاست که نقش او را «لی لی راب» بازی میکند. او در این داستان شخصیتی مبتکر و به دردبخور است و مسوولیت بر آب کردن نقشه انتقام خونین شایلاک را بر عهده دارد. او در جایی نزدیک به پایان داستان می گوید: «خب! چیزی که من میبینم، بدون در نظر گرفتن احترامات، چیز خوبی است!» و منظور او از «احترامات»، «زیبایی» است.
از سوی دیگر، سولیوان در مقام کارگردان، عمق مفاهیم مورد نظر شکسپیر را دریافته است. او همچنین به همراه یک غم فلسفی دریافته است که خلق زیبایی در دنیایی با چنین فسادی دشوار است.
ممکن است به نظر برسد که دانیل سولیوان در حال ارائه کردن یک تاجر برای اهالی وال استریت است که از انگیزههای پر از جوش و خروش پیشرفتهای مالی سرشارند، اما واقعیت این است که این تلقی از تاجر ونیزی شکسپیر در بسیاری جهات عمومیت یافته است.
عوامل نمایش به گونهای کار کردهاند که حاصل ترکیب بازیگران و سایرین از هر جهت مجازی و استعاری به نظر میرسد. آنها میتوانند خیلی سریع از صحنه غیب شوند و تماشاگر این ناپدید شدن را متوجه نشود.
● فداکاری آنتونیو
مشکل آنتونیو، وقتی که از شایلاک وام میستاند، به شخص خودش ارتباط ندارد. دوست عزیز آنتونیو، باسانیو برای به سامان رساندن عشقی که به آن مبتلا شده و برایش ارزش حیاتی دارد به این پول احتیاج پیدا کرده است. در اینجا باز هم پای پورتیا به میان میآید که برای تماشاگر دوستداشتنی است. این همان پورتیایی است که اخیرا برای نجات آنتونیو لباس یک مرد را به تن میکند و به هیات یک حقوقدان درمیآید.
یکی از مهمترین محورهای دراماتیک داستان که آنرا تا حد یک تراژدی ارتقا میبخشد، قرارداد قرض بین شایلاک و آنتونیو است. این قرارداد بر این اساس است که اگر قرضگیرنده، آنتونیو نتواند از پس بازپرداخت مبلغ وام برآید، سرنوشتش به دست وامدهنده، شایلاک خواهد بود.
صحنه شهر ونیز به گونهای طراحی شده است که ونیز به صورت یک روستا به نظر میرسد. روستایی که در نگاه اول شبیه جعبههای روی هم انباشتهای هستند که گویا یکی از آنها نقش ویژهای در نمایش ایفا میکند. آن جعبه یک بار توسط شایلاک حمل میشود. جعبهای که شایلاک حمل کرده بود، دخترش جسیکا از پنجره اتاقش به لورنزو، معشوقش پرتاب میکند. آنها از داشتن پول شایلاک خوشحال هستند. روی هم رفته، نوع طراحی صحنه با دنیای ناامیدکننده داستان ارتباط معنیداری دارد.
● دخل و تصرف افراطی
در اینجا نیز باید به بازی پاچینو اشاره شود. او که قبلا در سال ۲۰۰۴ نقش همین مرد (شایلاک) را روی پرده سینما بازی کرده بود، هماکنون پختهتر از قبل ظاهر میشود. غرولندها، فریاد کشیدنها، داشتن افکار مالیخولیایی و به طور کلی اجرای نقش با حالتی بیمارگونه و کنترل این همه عناصر رفتاری در طول ۳ ساعت نمایش، از مهمترین ویژگیهای کار «آل» این روزهای برادوی است.
تولید این اثر که به دلیل ویژگیهای خاص، آزادی کمتری به عوامل تولید میدهد، به صورت افراطی، دستخوش دخل و تصرف نویسنده و کارگردان قرار گرفته است و تمام این دخل و تصرفها به خاطر حضور پررنگ شایلاک است.
ذکر این نکته ضروری است که فضای غمانگیز ایجاد شده در نمایش نه به خاطر شایلاک که به خاطر ونیز است. در این بازخوانی، حالات تمامی افراد آن جامعه غمانگیز به نظر میرسد.
فضای سودازده و غمگینی که اهالی شهر ونیز در آن نفس میکشند، با موسیقیای که توسط «دن موسز شریر» ساخته شده است، هماهنگی کامل دارد. با وجودی که ساختار متن شکسپیر یک کمدی را روایت میکند، ولی کارگردان و سایر عوامل قصد نمایش آن کمدی را ندارند. با این حال، نباید تصور کنید که وقتی روی صندلی مینشینید، دنیایی از غم و اندوه، پس از کنار رفتن پرده به سوی شما هجوم میآورند. شما میتوانید از آن همه ظرافت در کارگردانی، بازیگری و سایر عوامل صحنه لذت ببرید؛ بویژه در پرده پایانی که آخرین اقدام علیه شایلاک صورت میگیرد. به نظر میرسد که این سه ساعت چیزی شبیه «روز حساب پس دادن» است.
نیویورکتایمز
مترجم: علی قاسمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست