سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
تلویزیون تاثیرگذارترین رسانه
تلویزیون موجب غفلت و بیخبری مخاطبانش میشود یا به گسترش آگاهی و دانش آنان یاری میرساند؟ تاثیرات برنامههای تلویزیونی بر مخاطبان مثبت ارزیابی میشود یا منفی؟ آنچه مقابل دیدگان مخاطب بر صفحه تلویزیون به نمایش درمیآید، واقعیت است یا مجاز؟
رسانههای دیداری بویژه تلویزیون صرفا با احساسات و عاطفه ما پیوند برقرار میکنند یا نوعی از درک و شناخت ماهوی را بهدنبال دارند؟ فعالیت مخاطب و همراهی او با تلویزیون به چه شکل روی میدهد؟ آیا مخاطب با تماشا و دیدن برنامههای تلویزیونی با آنها همراه میشود و به نوعی آیینی را به جای میآورد یا صرفا برای پر کردن اوقات فراغت به تلویزیون روی میآورد؟ تعریف و ماهیت فناوری رسانه در جوامع امروزی چیست؟ با توجه به نقش رسانهها در دنیای کنونی چه رویکردی را باید برای بررسی و تاویل آنها پی گرفت؟ تعریف ماهیت رسانه چیست؟ و...
برای پاسخ به هریک از این پرسشها آن هم برای مخاطبانی که خواننده روزنامه هستند، مباحث و موضوعات را تا حد امکان ساده خواهیم کرد. از دیرباز خوانش مقولهای کلی به نام رسانه، محل مناقشه صاحبنظران و نظریهپردازان رسانه است. رسانهها از منظری سبب غفلت انسان میشوند؛ آنچه با عنوان سرگرمیسازی و پرکردن اوقات فراغت و تفریح از آن تعبیرو تفسیر میشود. رسانههای بصری و در این میان تلویزیون که از همه فراگیرتر و تاثیرگذارتر است، انسان را از توجه به خویشتن و تفکر و تامل درباره هستی و وجودش باز میدارد یا در شکلی سخیف و نازل دغدغه و نیازهای روحی او را تا حد مصرفکنندهای صرف در ارتباط با آنچه در شکل برنامهها عرضه میکنند، تقلیل میدهد. در این شیوه برنامهها، تبلیغات، سریالها و فیلمها و اساسا آنچه از تلویزیون مقابل دیدگان مخاطب تصویر میشود، برای تبیین سیاستهایی واقع میشود که به نوعی قرار است انسان را از تفکر و تامل درباره خود و خویشتن بازدارد. از دیرباز این موضوع یکی از بحث برانگیزترین مقولههای حوزه رسانه میان متفکران دینی در غرب و کارشناسان و نظریهپردازان مطالعات بین رشتهای دین و رسانه است. اکنون فقط مضمون و محتوای برنامهها که ساختار و نشانهها در این شیوه از خوانش متنی به نام برنامه در تلویزیون مورد بررسی قرار میگیرد. متن، بینا متن، فرامتن در این تاویلها تمام آرا و نظرات را مورد بازخوانی قرار داده و به این نتیجه میرسد که حتی قالب و فرم برنامهها به این غفلتزدگی دامن میزند. در این نوع نگرش، تاثیرات مخرب برنامهسازی برای کودکان باید جدی گرفته شود، چون با توجه به رویکردی که تعلیم و تربیت آنها را در قالب مصرفکننده و مصرف شونده رسانهای در ابتداییترین سالهای شکلگیری شخصیتشان ـ از دو سالگی ـ بهدنبال دارد، کودک از همان آغاز با غفلتزدگی پرورش مییابد. حجم انبوهی از مقالات، کتابها، همایشها و نشستهایی که درباره آسیبشناسی تلویزیون، بازیهای رایانهای، اینترنت و... در ارتباط با مخاطب کودک و خردسال ارائه شده و میشود، حکایت از همان زنگ خطر و هشدار دارد.
به اعتقاد بسیاری از روانشناسان، کارشناسان رسانه و امور تربیتی، مردمشناسان، جامعهشناسان و... کودک اما در جامعه غرب نه تنها بیننده کارتون، سریال و برنامهها که نقشی فعال در همراهی با آیینی دارد که مدنظر سازندگان و صاحبان قدرت است. از میان تماشای برنامهها، اسطورهها شکل میگیرند، تاریخی جعلی یا تحریفی خلق میشود، کهن الگوهای اساطیری رنگ میبازند، اطلاعات مورد نظر با سرعت منتقل شده و شخصیتهای کاذب در برنامهها جایگزین الگوهای واقعی در جامعه میشوند. همزمان و در جهت معرفی هر چه بیشتر این الگوها عروسکها، البسه، لوازمالتحریر، دفتر، دفترچه، مداد، خودکار، کیف و... نیز انواع کالاهای تبلیغاتی از لیوان و ظروف غذا تا کاغذ دیواری، روتختی و... به بازار عرضه میشود. بتدریج کودک در سیطره آنچه قهرمان و اسطوره ساختگی است و گرفتار آمده و خانواده بدون آنکه متوجه باشد، این شخصیت را همه جا با کودک همراه میکند. باز شناسی نشانهها و رمزهایی که حال برای کودک معنا شده از میان تبلیغات در جامعه صورت میگیرد. به این ترتیب حالا قهرمان کودک کسی است که با قدرتی فرابشری و فرا زمینی قادر است به انجام هر کاری دست بزند، اصلا به نوعی معجزه کند و هر کار ناممکنی را امکانپذیر سازد.
در حوزهای جدیتر چون داستاننویسی و کتابخوانی نیز همین روند شکل گرفته و دنبال میشود. قهرمان داستانها نیز با استفاده از تخیل کودک، کم و بیش او را در فضایی قرار میدهد که نتیجهاش ادامه همان سیاستگذاری در رسانههای دیداری است.
در واقع سوالاتی که توسط منتقدان به این جریان مطرح میشود، به تفکری بازمیگردد که با آموزههای نه تنها دینی که تربیتی و آموزشی در تضاد قرار میگیرد. کودکی که در چنین فضایی رشد میکند، با تربیت و تعلیم چندگانهای مواجه خواهد شد؛ محیطی به نام خانواده با فرهنگ و مشخصات خاص فرهنگی خود، مدرسه و محیط آموزشی و معلمان و مواد درسی و البته رسانهها. حال با در نظر گرفتن فضای پیرامون کودک به لحاظ باورها و اعتقادات مذهبی و دینی، آیینها و مراسم و مناسک، فرهنگها و خرده فرهنگها، متون تاریخی و ادبی و... رشد و تعالی کودک به چه صورتی خواهد بود؟ ارتباط مستمر کودکان با رسانهها بدون تردید با داد و ستد و تبادل اطلاعات همراه است. این اطلاعات سودمندند یا مضر؟ رسانهها به خلاقیت کودکان کمک میکنند یا برعکس استعداد و تواناییهای آنان را محدود میسازند؟ آیا با همین ابزار نمیتوان به روند و رویکردی دست یافت که به رشد و تعالی کودک در جهت تکامل واقعی او منجر شود؟ آیا با استفاده از همین ابزار و قدرت منحصربهفردش نمیتوان در صدد القا و تبیین خودشناسی کودک برآمد؟ دادن آگاهی به کودک و ایجاد تفکر در وی و نیز هدایت او تا چه حد میتواند او را از غفلت و بیخبری دور کند؟ و...
سرانجام با وجود تمام ایرادها و اشکالاتی که به تلویزیون وارد میشود، به اعتقاد و باور بسیاری دیگر این رسانه هنوز از قابلیت و ظرفیتهایی بهرهمند است که میتواند بهواسطه آنها در جهت تربیت و تعلیم، اطلاعرسانی، بالابردن آگاهی همگانی و عمومی و حتی ایجاد تفکر و اندیشه مورد استفاده قرار گیرد.
شبنم میرزین العابدین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست