شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
مجله ویستا

صدق رفتاری


صدق رفتاری

تطابق یا عدم تطابق گفتار یک فرد با حقیقت و در نتیجه, اطلاق وصف صادق یا کاذب به او, تنها موضوع بخشی از آیات مرتبط با صدق است چرا که صدق مفهوم گسترده تری دارد, معنای صدق در اینجا, در ارتباط مستقیم با فاعل فعل و تحلیل نیست, بلکه چگونگی عملکرد اوست

تطابق یا عدم تطابق گفتار یک فرد با حقیقت و در نتیجه، اطلاق وصف صادق یا کاذب به او، تنها موضوع بخشی از آیات مرتبط با صدق است؛ چرا که صدق مفهوم گسترده تری دارد، معنای صدق در اینجا، در ارتباط مستقیم با فاعل فعل و تحلیل نیست، بلکه چگونگی عملکرد اوست. بنابراین، این معنی از یک سو، در کنار مفاهیمی همچون: وفا، امانتداری، پایداری بر پیمان و اخلاص است و از سوی دیگر، در تقابل با مفاهیمی نظیر: نقض عهد، خیانت، فریب و نفاق قرار می‌گیرد. برای فهم بهتر ارتباط موجود بین صدق و این مفاهیم باید توجه داشت که با لحاظ کردن گوینده و نیت او، سه حالت زیر قابل تصور است: ۱. گفتار یک شخص ممکن است از جهتی صدق و از جهت دیگر کذب باشد؛ زیرا صدق به معنای مطابقت گفتار شخص با درون او و با واقعیت، هر دو با هم است و چنان چه یکی از این دو شرط نقض شود، گفته به طور کامل صادق نخواهد بود، بلکه از یک نظر صدق و از نظر دیگر کذب می‌باشد. بنابراین، ممکن است یک فرد با وجود تطابق گفته اش با حقیقت، کاذب خوانده شود، به این دلیل که چیزی را که می‌گوید با درونش مطابقت ندارد و تنها آن را بر زبان جاری ساخته است. بارزترین نمونه در این مورد، شهادت منافقان به رسالت پیامبر(ص) است: «وقتی منافقان نزد تو آمدند، گفتند: شهادت می‌دهیم که تو رسول خدا هستی و خداوند می‌داند که تو رسول او هستی و خداوند شهادت می‌دهد که منافقان دروغگویند.» رسالت پیامبر(ص) امری است که سراسر قرآن آن را فریاد می‌زند و هیچ شک و شبهه‌ای در آن نیست، اما وقتی نوبت به منافقان و شهادت آن‌ها بر این امر حق فرا می‌رسد، خداوند پس از تأکید بر شهادت خود در مورد حقانیت رسالت ایشان از جانب خود، بر کاذب بودن منافقان شهادت می‌دهد. در واقع خداوند آنان را در اینکه می‌گویند به رسالت پیامبر(ص)اعتقاد دارند، کاذب به شمار می‌آورد. امام باقر(ع)منافقان مذکور در آیه را قومی معرفی کردند که شهادت حق دادند، در حالی که دروغگو بودند. ۲. برای دستیابی به ویژگی‌هایی چون وفا، امانتداری و اخلاص، سخن حق گفتن و ادعایی مطابق با واقع نمودن، در ابتدای کار، شرط لازم است، اما کافی نیست. چه بسا ممکن است فردی به هنگام سوگند، در گفتار خود هم صادق به معنای اول باشد، یعنی بر مطلب حقی سوگند بخورد و هم اینکه به آن اعتقاد داشته باشد، اما به علت سختی‌ها و مشکلات یا وسوسه‌های شیاطین نتواند بر سوگند یا قول خود پایدار بماند و در نتیجه، عهد خود را بشکند، یا در امانت خیانت نماید. چنین فردی نیز در عرف قرآن کاذب نامیده می‌شود: «آیا مردم تصور می‌کنند که وقتی بگویند ایمان آوردیم، رها می‌شوند و امتحان نمی‌شوند؟ ما گذشتگان آنان را امتحان کردیم تا خداوند راستگویان و دروغگویان را معلوم گرداند.» انسان‌های مورد نظر در این آیات با منافقان تفاوت دارند; زیرا اهل نفاق از همان ابتدا به دروغ اظهار ایمان کرده، تنها قصد استهزا دارند و خود نیز بر کذب و عدم ایمانشان به خدا و رسول واقفند. در حالی که، با توجه به سبب نزول آیه این افراد در ابتدا بدون هیچ غرض نادرستی به زبان اظهار ایمان نموده اند و اینک باید دید آیا پس از مبتلا شدن به فتنه‌های دنیا باز هم بر ایمان خود باقی می‌مانند یا خیر؟ که در حالت اول، صادق و در حالت دوم، کاذب خواهند بود. ۳. در دو حالت قبل، با وجود صدق مخبر، به دلیل تفاوت بین گفته و اعتقاد، یا عدم توانایی بر عملی کردن ادعا، از سوی قرآن کاذب نامیده شد. اما گاهی هم خبر کاذب و غیر مطابق با واقع است و هم مخبر در نیت خود غیرصادق. به این معنی که فاعل فعل در این حالت قصد دارد امری باطل را به گونه‌ای جلوه دهد که دیگران آن را حق تصور کنند. نمونه بارز این قسم، فریب شیطان است. شیطان با توسل به کذب، اغواگری و تزیین اعمال، همواره در صدد گمراه کردن انسان‌ها برمی آید و امر را چنان مشتبه می‌سازد که هر انسانی به هنگام پذیرش آن، گویی به صدق او اعتقاد پیدا می‌کند.