شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

شروع حركت به طرف سقوط


شروع حركت به طرف سقوط

سایمورهرش Seymour Hersh بیش از یك سال قبل تاكتیك نومحافظه كاران آمریكایی را در نزاع اتمی با ایران برملا ساخت طبق این تاكتیك آنها «به محض شكست دیپلماسی اروپا», وارد عمل خواهند شد

سایمورهرش (Seymour Hersh) بیش از یك سال قبل تاكتیك نومحافظه كاران آمریكایی را در نزاع اتمی با ایران برملا ساخت. طبق این تاكتیك آنها «به محض شكست دیپلماسی اروپا»، وارد عمل خواهند شد.اكنون این وضع به وقوع پیوسته است. دیپلماسی اروپا آنقدر ناشیانه عمل كرد كه به دام این تله آشكار ایالات متحده افتاد. اواخر ژانویه امسال جامعه اروپا ابتكار عمل را رسماً به شورای امنیت _ بخوان آمریكا- سپرده است. گزارش البرادعی هم صادر شده كه در آن بر طبق اراده ایالات متحده از ایران درخواست شده است كه «به خواست جامعه جهانی»- بخوان حكم رهبری ایالات متحده كه مسئولیت اسارت ۱۴هزار انسان در ابوغریب و گوانتاناما را بر دوش می كشد- ترتیب اثر دهد. بدین گونه نومحافظه كاران آمریكایی به هدفشان عجیب نزدیك شده اند. اكنون جورج بوش هم می خواهد و هم می تواند وارد عمل شود، اول تعیین یك اولتیماتوم با مهلت زمانی مقرر و سپس ایجاد تحریم هایی كه به هدف اوج گیری بحران منجر شود.با جدیت تمام باید روی این موضوع حساب كرد كه بوش، رامسفلد و چنی از بحرانی كه بیش از دو سال با دقت كامل بر روی آن كار كرده اند، به راحتی دست بردار نیستند و در این راستا قدم برمی دارند كه با مصوبه شورای امنیت و یا بدون آن، به زودی وارد عمل شوند، چرا كه زمان به زیان آنها عمل می كند. در ماه ژوئن قرار است سیستم های روسی پدافند موشكی برای دفاع از تاسیسات اتمی و نظامی ایران نصب شوند. نظامیان ایالات متحده به سختی می توانند تا این تاریخ به انتظار بنشینند. همچنین به محض آن كه رسانه های اروپایی هر چه بیشتر به جزئیات این مسئله بپردازند، ساختمان دروغ هایی از این قبیل كه ایران تنها مسئول شكست دیپلماسی است، بسان خانه های پوشالی كه با پشتیبانی اروپایی ها بنا شده اند، فرو خواهند ریخت. از این رو از دید كارشناسان امور استراتژیك ایالات متحده بیشترین تعجیل لازم است.در چارچوب پروژه خاورمیانه بزرگ و راهبرد های هژمونیستی آمریكا، ایران برای حاكمیت ایالات متحده اهمیت بس والاتری از عراق دارد. از یك سو می بایستی با ویران ساختن كلیه تجهیزات اتمی ایران، قدرت بلامنازع اتمی اسرائیل در خاورمیانه و نزدیك به طور درازمدت تثبیت شود. از سوی دیگر لازم است تا ایران از قدرت متوسط منطقه ای به كشوری كه از نظر سیاسی و نظامی بی اراده شده است تبدیل شده و بار دیگر همانند دوران پس از جنگ هشت ساله با عراق (از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸) در مارپیچ جنگ، بازسازی و مسابقه تسلیحاتی با كلیه پیامدهای آن در راستای مشكلات مالی و اجبار بر بالا بردن سطح تولید نفت و درآمدهای نفتی دوباره گرفتار شود و دوباره به تله وفور نفت ارزان قیمت برای بازار جهانی بیفتد. بمب های اتمی كه امكان ساخت آنها بر طبق اطلاعات سازمان سیا در ایران هنوز بین پنج تا ده سال وقت لازم دارد، خود بهانه ای است به مراتب بی ربط تر از دروغ هایی كه درباره سلاح های كشتار جمعی در عراق برای توجیه جنگ گفته می شد. بمب های اتمی پاكستان كه مدت هاست موجودند و به راحتی می توانند در دستان افراط گرایان ارتش پاكستان قرار بگیرند، خطری به مراتب بزرگ تر تلقی می شوند، امری كه واشینگتن هرگز به عنوان خطر و مشكل گسترش جهانی سلاح های اتمی طرح نكرده است. با وجود تجربه ناخوشایند عراق، رهبری ایالات متحده به هر قیمتی همچنان خواهان ضربه زدن به تهران است. تمامی ظرفیت های لازم برای پیشبرد یك جنگ هوایی مدت هاست كه در اطراف ایران مستقر شده اند. آماده سازی زمینه های روانی جنگ هم با قدرت تمام اجرا می شود. تهران كه مدت هاست مهر دروغگویی در روز روشن را بر پیشانی خود دارد، همواره بر سكوی اتهام قرار می گیرد. دولت تنها در صورتی قادر می شود اعتماد خود را در نزد دولت های غربی بازیابد كه به طور دربست به حكم این دولت ها از حق مسلم خود در ارتباط با قرارداد منع گسترش سلاح های اتمی (NVV) _ بر خلاف این قرارداد و به طور استثنایی صرف نظر كند. خانم آنگلا مركل صدراعظم آلمان در خلال كنفرانس امنیت مونیخ، رهبری آمریكا را به طور كامل از خود خشنود ساخت. جنگ علیه ایران در درازمدت قادر نیست جلوی تسلیحات اتمی ایران را بگیرد اما می تواند در سراسر منطقه تحت شرایطی آتش گسترده ای بر پا كند.دخالت نظامی علیه ایران می تواند به بسته شدن شاهراه نفتی در تنگه هرمز و در نتیجه افزایش شدید قیمت نفت منجر شود. همین طور جانبداری شیعیان عراق از ایران و برقراری یك جنگ داخلی تمام عیار بین شیعه و سنی در عراق دور از ذهن نیست. ورود عربستان سعودی به میدان برای تقویت سنی ها در برابر شیعیان نیز به این مجموعه اضافه می شود. در نهایت این پرسش مطرح می شود كه سوریه با توجه به پیمان همیاری خود با ایران، چه رفتاری در این مورد نشان خواهد داد. با وجود تجربیات عراق، بی شك جنگ با ایران نه با منطق و نه با حداقل درایت سازگاری دارد. چنین جنگی را تنها می توان با نادانی ایدئولوژیكی توصیف كرد كه در آن رهبری ایالات متحده هیچ درسی از تجربیات گذشته خود نگرفته است. رد سرسختانه حماس به عنوان برنده انتخابات فلسطین و كمك به تسلیحات هسته ای هندوستان بدون در نظر گرفتن تشدید مسابقه تسلیحاتی تازه ای در منطقه، خود گواهی بر این واقعیت است. لذا عاقلانه است كه اروپائیان بد ترین حالت ممكن یعنی بروز یك جنگ را خیلی جدی تلقی كنند. دولت ایران نیز به سهم خود در این بحران با استراتژی دوگانه خویش _ تامین سیاست امنیتی از راه قانونی و نیز استفاده از ظرفیت های مغایر با معاهده منع گسترش سلاح های اتمی _ به بن بست رسیده است. همین طور جامعه اروپا و قبل از همه آلمان، داوطلبانه و به دور از هر نوع منطق سیاسی و برخلاف تمامی علائق و منافع خود، بدون هیچ گونه ضرورتی به درجه پادویی دست به سینه و آماده به خدمت اقشار جنگ طلب ایالات متحده كه اهداف بنیادگرا و رسالت طلبی واپس گرایانه و منافع هژمونیستی ایالات متحده را به صورت انفجارآمیزی درهم آمیخته، تنزل كرده است. اروپا با لغزش بی خردانه خود به دامن سیاست تنش زای ایالات متحده دست خود را برای ارائه راه حل های میانجی گرانه به طور كامل بست و به طراحان استراتژی آمریكا در اجرای سیاست های خود، حقانیت كامل بخشید بدون آن كه برخلاف جنگ عراق قادر باشد خود را از ورود به درگیری و ماجراجویی های بزرگ تر خلاص سازد. در صورتی كه آنگلا مركل صراحتاً از حمایت و یا شركت آلمان در اعمال قهر علیه ایران دوری نجوید، پس از خاتمه اولتیماتوم احتمالی در آوریل بوش هرگز او را برای ورود به میدان و همیاری در جنگ رها نخواهد كرد، حتی اگر خانم مركل خود نیز خواهان آن نباشد. نگرانی آن جاست كه اتحادیه اروپا نیز با شعار «همبستگی و اتحاد دنیای غرب» پشت دولت ایالات متحده قرار گیرد. فضاحتی بالاتر از این برای آلمان و اتحادیه اروپا وجود ندارد كه به توجیه اخلاقی جنگی دست زند كه نه تنها برای خاورمیانه و نزدیك، بلكه برای خود اروپا نیز نتایج فاجعه باری در پیش خواهد داشت. این موضوع قابل درك نیست كه چرا اروپا كه به عنوان بزرگ ترین قدرت تجاری در بازار جهان و همواره با وجهه ای مثبت در دنیای سوم مطرح بوده است، به درك این واقعیت نائل نشده كه از این موقعیت بی نظیر تاریخی برای برقراری سیاستی مبتنی بر گفت وگو در خاور دور و نزدیك استفاده كند. این موقعیت آشكارا در نتیجه از دست رفتن مطلق اعتبار و وجهه ایالات متحده در منطقه ایجاد شده است. غم انگیز است كه اروپای معروف به روشنگری به جای پیشبرد یك سیاست متكی بر عقل و منطق خویش در خاور نزدیك و ایران، عنان رهبری خود را به طور كامل به دست سیاست های مردود و مشكوك ایالات متحده بسپارد. ابتكار ولادیمیر پوتین در سیاست خود با حماس آخرین محملی است كه بایستی چشمان خواب آلود اروپائیان را به روی این واقعیت باز كند كه تا چه حد اسیر مراكز مافیایی پشت پرده در آن سوی اقیانوس اطلس شده اند.

منبع: فرای تاگ

محسن مسرت

ترجمه: احمد احقری



همچنین مشاهده کنید