یکشنبه, ۳ فروردین, ۱۴۰۴ / 23 March, 2025
فکر نمی کنید دیر شده باشد اعلیحضرت

۷۰ سال پیش درچنین روزهایی جهان در آستانه یک جنگ خانمانسوز قرارگرفت که شعله های آن دامان ایران را هم گرفت. ایجاد این جنگ و عملکرد رضاشاه در برابر آن تجربه بزرگی برای ملت ماست که بازخوانی آن مفید خواهد بود.
در ۳۱ آگوست ۱۹۳۹، هیتلر فرمان شماره یک آغاز جنگ جهانی دوم را صادر کرد. در این فرمان تاریخ حمله به لهستان اول سپتامبر ساعت ۴۵/۴ بامداد تعیین شده بود؛ جنگی که با بر جای گذاشتن ۵۰ میلیون کشته و میلیون ها نفر معلول، خونین ترین جنگ تاریخ بشر است.
در ۱۱ شهریور ۱۳۱۸ یعنی درست یک روز پس از آغاز جنگ در اروپا، دولت ایران بیانیه یی به این شرح منتشر کرد؛ در این موقع که متاسفانه جنگ در اروپا مشتعل شده است، دولت شاهنشاهی ایران به موجب این بیانیه تصمیم خود را به اطلاع عموم می رساند که در این کارزار بی طرف مانده و بی طرفی خود را محفوظ خواهد داشت.
حال قبل از اینکه به ابعاد این بیانیه و پیامد های آن بپردازیم، لازم است با واژه بی طرف و خصوصاً استراتژی بی طرفی در روابط بین الملل بیشتر آشنا شویم.
● استراتژی بی طرفی
بر اساس یک تعریف سنتی، دولت بی طرف، دولتی است که استقلال سیاسی و تمامیت ارضی آن بر اساس یک توافق دسته جمعی توسط قدرت های بزرگ تضمین شده باشد، مشروط بر اینکه دولت مزبور از نیروی نظامی خود، مگر در حالتی که جنبه تدافعی داشته باشد، علیه دیگران استفاده نکند.
دولت بی طرف نباید به اتحادیه های نظامی بپیوندد و نیز نباید پایگاه های نظامی در اختیار دیگران قرار دهد. بی طرفی به اشکال گوناگون تقسیم می شود که عبارتند از
۱) بی طرفی حقوقی
۲) بی طرفی سنتی
۳) بی طرفی موقت
۴) بی طرفی پایدار
۵) بی طرفی مثبت
۶) بی طرفی منفی.
که البته بی طرفی که از جانب دولت شاهنشاهی ایران اعلام شد، بی طرفی موقتی است. این نوع بی طرفی معمولاً در دوران جنگ و به منظور جلوگیری از گسترش آن به کشور های همجوار اتخاذ می شود. بنابر موازین بین المللی، دولتی که اعلام بی طرفی می کند، سعی دارد خود را از صحنه نبرد کنار بکشد و دول در حال جنگ هم موظف هستند بی طرفی کشور مزبور را محترم شمرند، البته محدودیت هایی هم شامل دولتی که اعلام بی طرفی کرده است، می شود. مثل خودداری از هرگونه کمک به طرف های درگیر و همچنین رفتار یکسان و برابر با متخاصمان. طبق مواد ۲ و ۶ قرارداد لاهه، مورخ ۱۸ اکتبر ۱۹۰۷ کشور های بی طرف حق ندارند در سرزمین خود اسلحه و مهمات انبار کنند و به تقویت نیروی نظامی خود بپردازند.
رفتار رضاخان با پدیده جنگ جهانی دوم را به دو بخش تقسیم می کنیم؛ بخش اول از ابتدای شروع جنگ تا حمله آلمان به شوروی، و بخش دوم بعد از حمله هیتلر به شوروی تا پایان که منجر به کناره گیری رضاخان از قدرت نیز می شود. در فاصله شهریور ۱۳۱۸ تا شهریور ۱۳۲۰ دولت ایران می کوشد اصول بی طرفی را کاملاً رعایت کند و در دیدار های مکرر سفیران و وزرای خارجه کشور های درگیر هم این مساله را به اطلاع آنان می رساند.
در اینکه اصلاً رضاخان می دانسته بی طرفی یعنی چه، یا اینکه بی طرفی را به درستی اجرا کرده و همین طور سیاست رضاخان در برابر سیر حوادث درست بوده یا خیر اختلاف نظر زیادی وجود دارد. برخی معتقدند اصلاً فرقی نمی کرد که رضاخان چه استراتژی را اتخاذ می کرد، چرا که متفقین در هر صورت به ایران حمله می کردند، از آن طرف برخی دیگر بر این اعتقادند که اگر رضاخان به جای تعلل در اخراج کارشناسان آلمانی هر چه سریع تر به مایموریت آنان در ایران خاتمه می بخشید و راه های ارتباطی ایران را جهت انتقال مواد غذایی و مهمات، به شوروی، در اختیار متفقین قرار می داد شاید حوادث به شکل دیگری رقم می خورد.
نظریات گوناگونی پیرامون این قضیه وجود دارد، که برخی از آنها به شرح زیر است. برای مثال رضاشاه در ملاقاتی که در دوم آذر ۱۳۱۸ با سر جان سیمور وزیر مختار انگلیس در تهران به عمل آورد، دلیل بی طرفی ایران را چنین توجیه می کند؛ ایران نه به آن اندازه قدرتمند است که بتواند در جنگ شرکت کند و نه به آن حد ضعیف، که اجازه دهد حقوقش پایمال شود، بنابراین رویه بی طرفی برای ایران ضرورت دارد و برای قدرت های متخاصم نیز ارزشمند است. از طرفی رضاخان در مورد سیاست بی طرفی در چهار آبان ۱۳۱۸ خطاب به نمایندگان مجلس شورای ملی می گوید؛ «سیاست بی طرفی ایران ناشی از شرایط جنگ است و احیاناً برای دفاع از آن هنگام اضطراری لازم است که ما از لحاظ نظامی قوی و قدرتمند باشیم.» (موردی که شاید با مواد ۲ و ۶ قرارداد لاهه همخوانی نداشته باشد و خلاف اصول بی طرفی باشد.)
در اینکه مردم ایران آن روز به شدت علاقه مند به شکست شوروی و انگلستان و همچنین پیروزی رایش و برتری نژاد آریایی بودند، تقریباً هیچ شکی وجود ندارد، چرا که ستم ها و جفا های بی شماری که دولتین روس و انگلیس به مردم ایران کرده بودند شهره خاص و عام بود و نفرت شدیدی در دل مردم نسبت به دول فوق الذکر وجود داشت.
اما نظر سیاستمداران و دولتمردان شاید به وضوح این نبوده باشد و شاید به مرور زمان و با حدوث اتفاقات جدید دستخوش تغییر شده باشد، چرا که در برهه یی از زمان زمزمه هایی مبنی بر فروش ایران به شوروی از طرف هیتلر در ازای بالکان شنیده می شد که به شدت باعث نگرانی ایران شد و سران ایران هم این نگرانی را به اطلاع آلمان رساندند هر چند آلمان قویاً این مساله را تکذیب می کند و هیتلر در تماس تلفنی با رضاشاه به او اطمینان خاطر می دهد که آلمان در کنار ایران است و رضاشاه را دعوت به مقاومت در مقابل متفقین و حفظ سیاست بی طرفی می کند، چرا که به زعم هیتلر پیروزی نژاد آریایی نزدیک است.
البته آن طور که از شواهد و قرائن پیداست شوروی این معامله (ایران به جای بالکان) را قبول نمی کند و دلایل زیادی جهت رد این پیشنهاد وجود داشته است.
۱) شوروی از قدرت نظامی ایران می ترسیده و گمان می برده رضاخان، نیروی نظامی منظم و قدرتمندی ساخته است که جدال با آن کار چندان ساده یی نخواهد بود. (در تایید این مطلب لازم به ذکر است که بعد از حمله هیتلر به شوروی و اتحاد انگلستان و شوروی، چرچیل انتقال مهمات به شوروی از راه ایران را پیشنهاد می کند که استالین در ابتدا قبول نمی کند و ترس خود را از درگیر شدن با ایران به وضوح اعلام می کند، اما چرچیل به وی اطمینان خاطر می دهد که مقاومتی از طرف نیرو های ایرانی در کار نخواهد بود و ارتش ایران ضعیف تر از آن است که در مقابل نیرو های متحد انگلستان و شوروی یارای مقابله داشته باشد.)
۲) شوروی حمله به ایران را قرار گرفتن در مقابل منافع انگلستان می دانست و ترجیح می داد با بریتانیا درگیر نشود.
● مقدمات حمله به ایران
همان طور که قبلاً ذکر شد، انگلستان از ابتدا نسبت به فعالیت کارشناسان و مستشاران آلمانی حساسیت داشت. اما شوروی در ابتدای امر مشکلی با حضور مستشاران آلمانی در ایران نداشت، چرا که آلمان متحد شوروی بود و طبعاً اختلاف نظر چندانی بین این دو کشور وجود نداشت. اما پس از حمله آلمان به شوروی، بازی به شکل دیگری رقم خورد و شوروی که انتظار چنین حمله یی از سوی آلمان را نداشت، بلافاصله با انگلستان همنوا شد و خواستار اخراج هر چه سریع تر کارشناسان آلمانی از ایران شد.
چرچیل هم در اقدامی زیرکانه، دست دوستی خود را به سمت استالین دراز کرد و اعلام کرد بدون توجه به اختلافات عمیق و ریشه یی، اکنون زمان کمک و همکاری با شوروی است. استالین هم به گرمی دست درازشده بریتانیا را می فشارد و از این لحظه به بعد منافع انگلستان و شوروی و در ادامه امریکا به طور قابل ملاحظه یی با هم هماهنگ و مشترک می شود.
بعد از پیشنهاد چرچیل دولتین شوروی و انگلستان، فشار هماهنگ خود را به ایران افزایش دادند. با بررسی های متعددی که انجام شد، چرچیل و استالین به این نتیجه رسیدند که بهترین راه کمک رسانی به شوروی، راه های ایران و دریای خزر است. انگلیسی ها معتقد بودند راه آهن تازه تاسیس ایران روش مناسب و امنی جهت انتقال مهمات و همچنین مایحتاج شوروی از جنوب به شمال ایران است و از آنجا هم از راه دریای خزر اسلحه و مهمات مورد نیاز شوروی را به آنها برسانند.
در ابتدا بین چرچیل و استالین اختلاف نظر وجود داشت، چرا که استالین (همان طور که قبلاً هم ذکر شد) معتقد بود با توجه به درگیری شوروی در جبهه غرب با هیتلر، به صلاح نیست که در جنوب هم با ایران درگیر شود، آن هم ایرانی که به زعم استالین دارای ارتش نیرومند و منظمی بود. اما انگلستان به استالین اطمینان می دهد که ارتش ایران استحکام لازم را ندارد و با کوچک ترین حمله از هم پاشیده خواهد شد.
به این ترتیب در ۲۶ تیر در مورد حمله و اشغال ایران از شمال و جنوب بین دولتین بریتانیا و شوروی توافق حاصل شد.
در ۲۷ تیر شوروی و انگلستان دو یادداشت مشابه تسلیم ایران کرده و از فعالیت های کارشناسان آلمانی در ایران اظهار نگرانی می کنند و خروج آنان از ایران را خواستار می شوند. راجع به فعالیت کارشناسان آلمانی در ایران ذکر این نکته ضروری است که در آن زمان آلمان ها تقریباً بر تمام فعالیت های صنعتی ما نظارت داشتند و حتی بسیاری از صنایع تازه تاسیس در ایران آن روز به واسطه حضور آنان راه اندازی شده بود و ختم کلام اینکه اخراج آنان از ایران سبب فلج شدن صنعت ایران می شد.
ایران در پاسخ هشدار اول شوروی و انگلستان چنین پاسخ داد؛ حضور آنان برای پیشبرد صنایع ایران ضروری است و نمی توان به زودی برای آنان جانشینی پیدا کرد، از آن گذشته تعداد این کارشناسان و مستشاران آنقدر زیاد نیست که دولت نتواند بر رفتار آنان نظارت کند و دولت ایران تمامی حرکات و اعمال آنان را زیر ذره بین دارد و نگرانی دول شوروی و انگلستان بیهوده است.
در ۲۵ مرداد دومین یادداشت متفقین به ایران واصل شد که حاوی این پیام بود که پاسخ ایران را قانع کننده ندانسته بود و مجدداً اخراج کلیه اتباع آلمانی مقیم ایران را خواستار شدند. در این شرایط، رضاشاه سیاست دفع الوقت را در پیش گرفت، که درباره عاقلانه بودن یا نبودن این استراتژی اختلاف نظر زیادی وجود دارد. گفته می شود آنتونی آیدن وزیر امور خارجه وقت انگلستان در ضیافتی که در لندن برگزار می شود و محمدعلی مقدم وزیر مختار وقت ایران در انگلستان هم در این ضیافت حضور دارد به او می فهماند که اگر ایران راه های خود را جهت حمل اسلحه و مهمات به روسیه، در اختیار متفقین قرار دهد، خود را از عواقب خطرناکی که دامن ایران را خواهد گرفت، نجات خواهد داد. از طرفی در آن زمان قدرت هیتلر و پیروزی های پی در پی او همه را تحت تاثیر قرار داده بود و تقریباً هر تحلیلگری شکست شوروی و پیروزی آلمان بر تمام جهان را امری بدیهی می دانست.ایران و ایرانی ها هم از این امر مستثنی نبودند و حتی امیدوار به پیروزی آلمان بودند، چرا که معتقد بودند هیتلر ما را از شر شیاطین سرخ بلشوویک و همچنین دشمنان تمدن بشری (انگلستان) رها خواهد ساخت.
● اشغال ایران
سحرگاه سوم شهریور ۱۳۲۰ درست ۱۱ روز پس از انتشار منشور آتلانتیک که طی آن چرچیل و روزولت آزادی و استقلال و حق تعیین سرنوشت را برای کلیه ملت های جهان به رسمیت شناخته بودند، کشور بی طرف ایران از شمال و جنوب و غرب مورد تهاجم شوروی و بریتانیا قرار گرفت. پس از حمله متفقین به ایران سیر اتفاقات و تصمیم گیری ها به اشکال مختلفی بوده است، در ابتدا نیرو های ارتش سعی می کنند در برابر حملات دشمن مقاومت کنند، اما به سرعت مشخص می شود پیش بینی های چرچیل درست از آب درآمده و نیروی نظامی ایران ضعیف تر از آن است که بتواند مقابل ارتش های قدرتمند شوروی و انگلستان قدعلم کند. در کاخ سلطنتی هم جلسات متعددی برگزار می شود تا استراتژی ایران در مقابل این حملات تعیین شود. رضاخان ابتدا به روزولت رئیس جمهور وقت امریکا تلگراف می زند و خواستار میانجیگری امریکا و دفاع از حقوق ایران به عنوان یک کشور بی طرف می شود و از وی می خواهد مانع از ادامه حملات متفقین به ایران شود، اما روزولت که احتمالاً از قبل در جریان این حمله قرار داشته، پاسخ مشخصی به رضاخان نمی دهد.
در مذاکرات با متفقین پس از حمله به ایران، آنها دیگر، تنها به اخراج اتباع آلمانی رضایت نمی دهند و خواستار تحویل دادن کلیه آنها به دول روس و انگلیس می شوند که رضاخان قبول نمی کند و باز هم سیاست دفع الوقت را در پیش می گیرد.
رضاخان در جلسات با هیات وزیران اعلام می دارد مشکل متفقین با شخص من است و من برای پایداری سلسله پهلوی، باید به نفع ولیعهد از سلطنت کنار بروم. منصور نخست وزیر وقت از وی می خواهد اعلیحضرت را از این تصمیم خود صرف نظر کنند و ملت و دولت را از نعمت وجود خودشان محروم نسازند. وی بیان می دارد به جای استعفای اعلیحضرت، دولت استعفا دهد و با روی کار آمدن دولتی که مورد وثوق متفقین علی الخصوص انگلستان باشد، حملات به ایران متوقف خواهد شد. در نهایت کابینه منصور استعفا می دهد و دست تقدیر و سرنوشت این گونه رقم می زند روزگار را؛ رضاخانی که سال های سال فروغی (که خود از عوامل مهم به قدرت رسیدن رضاخان بود) را خانه نشین کرده بود، به کمک او محتاج شده و دست یاری به سوی او دراز کرد. فروغی ابتدا با گفتن اینکه فکر نمی کنید کمی دیر شده باشد ناراحتی خود را ابراز می دارد ولی در نهایت قبول مسوولیت می کند. رضاخان به توصیه فروغی، دستور منع مقابله با متفقین را می دهد و ارتشی که رضاشاه کبیر آن همه به آن می نازید تنها پس از سه روز مقاومت، دست از مقابله با متفقین برمی دارد.
سپس فروغی به رضاخان توصیه می کند بقای سلطنت خاندان پهلوی در کناره گیری قدرت از سوی رضاشاه به نفع ولیعهد است. پس از پیشروی های روزافزون متفقین در خاک ایران رضاخان کاملاً مستاصل و درمانده شده بود. نیرو های متفقین هم تا قزوین و قم پیش آمده بودند. سرانجام رضاشاه در ۲۵ شهریور به نفع محمدرضا ولیعهد جوان از سلطنت استعفا داد و عازم بندرعباس شد و از آنجا هم سرنوشت خود را به دست انگلیسی ها سپرد. در ۲۶ شهریور در حالی که محمدرضاشاه سوگند وفاداری به اصول مشروطیت را در مجلس شورای ملی یاد می کرد، نیرو های شوروی و انگلیس وارد تهران شدند و کلیه تاسیسات نظامی و راه آهن را اشغال کردند و بلافاصله مقدمات حمل مهمات و مایحتاج شوروی را از خلیج فارس به دریای خزر به وسیله راه آهن سراسری و راه شوسه جنوب به شمال فراهم کردند، اتباع آلمانی نیز به دست متفقین دستگیر شدند. و این پایان تلخ دیکتاتوری رضاخان بود و مهر تاییدی بود بر این نظریه که ظلم هیچ گاه پایدار نخواهد ماند.
سعید جعفری
منابع؛
۱- اصول روابط بین الملل، دکتر حسین سیف زاده
۲- سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی
۳- خاطرات نصرالله انتظام
۴- ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان
۵- اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل، دکتر عبدالعلی قوام
۶- تاریخ دیپلماسی و روابط بین الملل، دکتر احمد نقیب زاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست