سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

طرح های پرداخت نشده


طرح های پرداخت نشده

● درباره مجموعه داستان «هفت» نوشته مختار عبدالهی
مجموعه داستان «هفت» نوشته «مختار عبدالهی» هشت داستان کوتاه دارد و اولین مجموعه داستان نویسنده اش است که انتشارات «مروارید» به …

درباره مجموعه داستان «هفت» نوشته مختار عبدالهی

مجموعه داستان «هفت» نوشته «مختار عبدالهی» هشت داستان کوتاه دارد و اولین مجموعه داستان نویسنده اش است که انتشارات «مروارید» به تازگی منتشرش کرده است. داستان های مجموعه داستان «هفت» خواننده را با پایان های دور از انتظار مواجه می کند. «عبدالهی» خواننده را دعوت می کند تا وقایع ساده و گاه دور از نظر مانده زندگی را از زاویه یی متفاوت ببیند. داستان های این مجموعه در فضایی سمبلیک روایت می شوند. اما نکته اساسی در این مجموعه داستان چیز دیگری است؛ از همان اولین داستان مجموعه، یعنی داستان کوتاه «هفت»، مشخص می شود که نویسنده تمایل دارد خواننده را با یک شوک در پایان داستان غافلگیر کند. داستان کوتاه «هفت» از زبان مگسی روایت می شود و نسبت به بقیه داستان های کتاب منسجم تر است هرچند این انسجام به نوبه خود تنها در چارچوب همین کتاب قابل ارزیابی است. در انتهای داستان «هفت»، که مثل بیشتر داستان های کتاب کش و قوس چندانی ندارد و تنها به مشاهدات راوی محدود می شود، مشخص می شود این مگس در اصل آدمیزاد بوده و پس از اینکه خودش را از پنجره ساختمانی بلندمرتبه به پایین پرت کرده به مگس تبدیل شده. قرار است خواننده با این پایان غیرمنتظره شوکه شود. نویسنده این روش را برای به پایان رساندن سایر داستان هایش هم برگزیده است. راوی که نویسنده برای این داستانش و داستان دیگری مثل «مگس را له نکنیم» انتخاب کرده، حشره است و به طرز باورنکردنی نگاهی که این حشره به دنیای اطراف دارد، نگاهی انسانی است گو اینکه به درستی نمی توان گفت یک حشره چطور به دنیا نگاه می کند اما می توان به طور قطع و یقین گفت که نگاهش انسانی نیست. دست کم در این دو داستان خاص ساز و کاری که نویسنده برای داستانگویی برگزیده است نمی تواند خواننده را مجاب کند که راوی «حشره» یی سبکبال است. چندان نمی شود مطمئن بود مگسی «کلاس خود را پایین بیاورد» یا معنی «صبحانه اشرافی» را بداند یا «کثیف» و «تمیز» را از هم سوا کند. گذشته از این بی توجهی ها که به جای خودش مهم است به نظر اکثر منتقدان پایان بندی غیرمنتظره بیش از آنکه نشان دهنده یک سبک یا طرحی برای پایان دادن به داستان باشد نشان دهنده ضعف مفرط در «پیرنگ» داستان است. پیرنگ وابستگی موجود میان حوادث داستان را به طور عقلانی تنظیم می کند. پایان بندی غیرمنتظره آنچنان که خواننده در مواجهه با داستان های کتاب «هفت» با آن روبه رو می شود موجب از بین رفتن نظم و ترتیب متشکلی می شود که در نظر خواننده ساخت و وحدت داستان را فراهم می آورد. به دیگر سخن سازمان داستان و وقایعش به نحوی به هم می ریزد که خواننده نمی تواند آن را با رابطه علت و معلولی به هم پیوند بزند. ساختمان ماهرانه یک طرح مستلزم توانایی پرورش حوادث درون یک اثر در یک سیر تحولی پویا است. در داستان های مجموعه داستان «هفت» کمتر می توان این سیر تحولی را مشاهده کرد و نویسنده همه هم و غمش را معطوف به ساختن پایان بندی نامنتظره و دیگر ارکان یک داستان باکیفیت را فدای این موضوع کرده است. از این نظر داستان های «هفت» داستان های لاغری هستند با فضاسازی ناقص و پایان بندی به طور غیرمعمول برجسته شده که با کلیت داستان نه تنها هماهنگ نیست بلکه در مجموع و در ساختار داستان ناجور هم از آب درآمده است. پایان بندی غیرمنتظره بیش و کم نشان دهنده ضعف قصه گویی هم هست. این ضعف در قصه گویی و داستان سرایی موجب می شود خواننده کمتر وارد دنیای داستانی «مختار عبدالهی» شود و تنها کلمات را بخواند. حوادث در داستان های «هفت» تعریف می شوند اما تصویری نمی شوند. به صورت گذرا می آیند و عبور می کنند بی آنکه تاثیر چندانی بگذارند. داستان های «عبدالهی» توفیق چندانی هم در ورود به دنیای آدم ها نداشته. آدم های کتاب «هفت» اگرچه از طبقه پایین جامعه هستند اما تنها از این طبقه فقر سطحی و کلیشه یی را همراه دارند و دیگر هیچ. اکثر داستان های کتاب را می شود طرحی دانست که هنوز چندان پرداخته نشده است؛ طرحی که با کمی دقت و سخت گیری بیشتر و عرق ریزی روح گسترده تر می شد تا داستان ها عمیق و پخته از آب دربیایند.

علی چنگیزی