چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

فمینیسم اجبار یا اختیار


فمینیسم اجبار یا اختیار

ظهور پدیده «جهانی شدن» در عصر پسامدرن كه عرصه های مختلف اقتصادی, سیاسی, فرهنگی و اجتماعی را تحت الشعاع قرار داده است به موضوعی چالش برانگیز در حوزه علوم اجتماعی و مباحث علوم سیاسی بدل گشته كه پیامدهای مثبت و منفی بسیاری را در بطن خود پرورانده است و باعث زایش و تولد پدیده هایی چون شكل گیری خود انتقادی, پیدایش هویت های سیال و متكثر, روان پریشی فرهنگی و شده است

ظهور پدیده «جهانی شدن»‌در عصر پسامدرن كه عرصه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را تحت الشعاع قرار داده است به موضوعی چالش برانگیز در حوزه علوم اجتماعی و مباحث علوم سیاسی بدل گشته كه پیامدهای مثبت و منفی بسیاری را در بطن خود پرورانده است و باعث زایش و تولد پدیده‌هایی چون شكل گیری خود انتقادی، پیدایش هویت‌های سیال و متكثر، روان پریشی فرهنگی و... شده است كه گروه‌ها و جنبش‌های سیاسی – اجتماعی مختلف براساس نوع نگرش و جهان بینی خود به هضم یا مقابله با این پدیده پرداخته‌اند. از جمله اینكه نظریه پردازان فمینیسم «زنانه شدن فقر و بیكاری» را از پیامدهای پدیده جهانی شدن ارزیابی می‌كنند و موضعی انتفادی در برابر آن می‌گیرند.

اما نظریه پردازانی چون گیدنز كه بیشتر از منظر فرهنگی ابعاد پدیده جهانی شدن را مورد تحلیل قرار می‌دهند به خصلت بازتابی بودن و شكل گیری خودانتقادی اشاره می‌كنند و بر این باور هستند كه انسان‌ها در عصر پسامدنرن به نوعی افزایش آگاهی نسبت به خود و جهان پیرامون دست یافته‌اند كه این امر باعث پیدایش «هویت‌های سیال و متكثر» شده است و روان پریشی فرهنگی و اضطراب را به دنبال داشته است. اما از سویی دیگر احیای مذهب در چارچوب فعلی را باید امری مثبت تلقی كرد. به عقیده گیدنز عصر مدرن كه اجازه طرح مباحث اخلاقی و مذهبی را نمی‌داد و امری سركوب شده و در حاشیه بود در شرایط جهانی شدن امكان ظهور پیدا می‌كنند، در حالی كه برخی برخلاف گیدنز عكس العمل ‌های خصومت آمیز بنیاد گرایان را ناشی از احیای یك سری مسائل مذهبی تلقی كرده‌اند و آن را پاسخی منفی به پدیده جهانی شدن ارزیابی می‌كنند. دكتر فاطمه صادقی در سخنرانی‌ای كه چندی پیش تحت عنوان «زنان و جهانی شدن » در مركز گفت و گوی تمدن‌ها و به همت بخش علوم سیاسی این مركز ارائه كردند. به تأثیرات فرهنگی پدیده جهانی شدن در كشورهای اسلامی و به ویژه بر زنان مسلمان پرداختند و برخی از شاخص‌های پدیده جهانی شدن را از منظر جنسیت مورد بررسی قرار دادند و به ارتباط تئوری‌های جهانی شدن با نظریه‌های فمینیستی اشاره نمودند.

صادقی در ابتدا به عنوان مقدمه‌ای بر بحث اصلی خود، پدیده جهانی شدن را از دیدگاه تئوریسین‌هایی كه بر بعد اقتصادی این پدیده تأكید می‌كنند و رویكردی ماركسیستی دراند این گونه تعریف كرد كه جهانی شدن از پیامدهای عصر پسامدرن و رشد سرما یه داری تلقی می‌شود كه در راستای انباشت و انتقال كالاها و تحرك در فضا و زمان به وقوع می‌پیوندد و از لوازم حیات كاپیتالیسم در دوران جدید محسوب می‌شود. یعنی برخلاف سرمایه داری متقدم كه در آن انتقال كالاها متضمن این بود كه در چارچوب «دولت – ملت‌ها»‌شكل گیرد، در دوران جدید مرزهای «دولت – ملت‌ها» به مانع اصلی انتقال و حیات سرمایه‌داری بدل شده است به همین دلیل ما با تحركی در فضا و زمان مواجه هستیم كه سعی دارد این مرزها را پشت سر گذارد.

نظریه‌های جهانی شدن از منظر جنسیت :

بسیاری از نظریه پردازان فمینیست كه پدیده جهانی شدن و تئوری های آن را از منظر هویت جنسیتی مورد تحلیل قرار می‌دهند بر آن انتقاداتی را وارد می‌كنند از جمله اینكه برخی از فمینیست‌ها معتقد هستند كه پدیده جهانی شدن باعث به وجود آمدن نوعی دوگانگی در عرصه جهانی شده است: دوگانگی «جهان» در مقابل «محلی» (glabal/local) دكتر صادقی با اشاره به این امر افزود: از نظر فمینیست‌ها این دوگانگی شبیه دوگانگی مونث/ مذكر است بدین معنا كه «جهانی» (glabal) را مساوی با مذكر و «محلی» (local) را مؤنث فرض می‌كنند و معتفد هستند كه در پدیده جهانی شدن آنچه مهم است «جهانی»‌است و امر «جهانی» بر امر «محلی» برتری دارد و در واقع عرصه جهانی یك عرصه مردانه است كه زنان در آن جایی ندارند.

در همین راستا، انتقاد دیگری كه فمینیست‌ها بر نظریه پردازان پدیده جهانی شدن دارند این است كه این نظریه پردازان در بررسی ابعاد جهانی شدن به ویژه از بعد اقتصادی و فرهنگی، تأثیر این پدیده را بر زنان كمتر مورد توجه قرار داده‌اند در حالی كه یكی از مهمترین گروه‌هایی كه تحت تأثیر تحولات جهانی هستند و چالش‌های بسیاری را پیرامون خود دارند زنان هستند كه تقریبا در پدیده جهانی شدن نادیه گرفته شده‌اند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.