شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

افسانه شوم آپارتاید صهیونیستی


افسانه شوم آپارتاید صهیونیستی

تلاش تل آویو برای اخلال در روند مذاکرات صلح

جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا در سال۲۰۰۶ میلادی با اعلام اینکه اسرائیل مجبور خواهد شد میان حفظ اشغال آپارتاید کرانه باختری وغزه و توافق صلح با فلسطینیان بر اساس ایجاد کشور مستقل فلسطینی یکی را انتخاب کند، جنجال به پا کرد. اینکه کارتر میانجی عقد مهمترین معاهده صلح اسرائیل با یک کشور عربی (مصر) بوده دیگر موضوعیت نداشت؛ چون بعد از گفتن این حرف او را دشمن اسرائیل، فردی ضد یهود و حتی تکذیب کننده هولوکاست لقب دادند.

● دوستان اسرائیل در آمریکا به این اظهارات

عکس العملی غریزی نشان دادند چون می دانستند که داشتن هرگونه نسبتی با آپارتاید - یعنی نظام سرکوب نژادپرستانه سابق آفریقای جنوبی - باعث محکومیت و انزوار جهانی خواهد شد. اما اخیرا که وزیر دفاع اسرائیل همان حرف کارتر را زد این محافل لب به اعتراض نگشودند. ایهود باراک در کنفرانس سالانه امنیتی موسوم به هرتسلیا گفت:”اگر مادامی که میان رود اردن و دریای مدیترانه تنها یک تشکیلات به نام اسرائیل وجود داشته باشد، این تشکیلات در نهایت یا غیر یهودی خواهد بود و یا غیردموکراتیک”. وی افزود:”اگر فلسطینی ها در انتخابات شرکت کرده و رای بدهند این تشکیلات کشوری دو ملیتی خواهد بود و اگر رای ندهند، یک کشور آپارتایدی خواهد بود”.

که دقیقا همان استدلالی است که کارتر آورده بود. ایهود اولمرت، نخست وزیر سابق اسرائیل در نوامبر۲۰۰۷ هشدار داد که بدون راه حلی مبتنی بر ایجاد کشور مستقل فلسطینی، اسرائیل “با تقلایی به سبک و سیاق آفریقای جنوبی برای احقاق حقوق شرکت در انتخابات مواجه خواهد شد” که قادر نخواهد بود در آن کشمکش پیروز شود چرا که یهودیان آمریکایی از نظام حکومتی ای که حقوق شرکت در انتخابات را از مردمش سلب می کند حمایت نخواهند کرد.

البته اولمرت و باراک از این جهت موضوع آپارتاید را مطرح کردند که به اسرائیلی ها یادآوری کنند که اگر همچنان نسبت به سرنوشت فلسطینیان بی اعتنایی کنند ممکن است با انزوای بین المللی مواجه شوند. گاهی اوقات، اسرائیلی ها چنین هشدارهایی را مطرح می کنند آن هم به گونه ای که گویی با یک انفجار مردمی ارتباط دارد- یعنی این ادعا که اگر فلسطینیان در منطقه میان رود اردن و دریای مدیترانه به اکثریت جمعیتی برسند، اسرائیل در یک وضعیت آپارتایدی قرار خواهد گرفت. اما آپارتاید یک مفهوم کیفی است نه کمی. چیزی که مبین آپارتاید است، سلب حقوق اساسی دموکراتیک طبقه خاصی از مردم است، آن هم قطع نظر از توان عددی آنها.

هرچند وانمود شده است که اظهارات باراک هشداری در خصوص آینده بوده، اما این حرف در واقع اعتراف به وضعیت کنونی اسرائیل و اراضی اشغالی است. یعنی اینکه یک رژیم اراضی میان اردن و مدیترانه را از سال۱۹۶۷ تحت کنترل داشته و آن رژیم حق رای دادن را از فلسطینیان ساکن کرانه باختری و غزه برای انتخاب دولتی که به آنان حکومت می کند، سلب کرده است. این جوهر آپارتاید است.

عنوان “اشغال” برای اسرائیل در واقع یک داستان قابل قبول است چرا که به وضعیتی موقتی اشاره دارد. اما در داخل، اسرائیلی ها دیگر وانمود هم نمی کنند که حضورشان در کرانه باختری رود اردن موقتی است. آنها قصد دارند در این منطقه آبادی های یهودی نشین بزرگی را - که کنوانسیون ژنو احداث آنها را تحت اشغال امری غیرقانونی می داند- در دره اردن، شرق بیت المقدس و غیره، همچنان بر پا نگه دارند. از نظر اسرائیلی ها هیچ فرقی میان زندگی یومیه در کرانه باختری رود اردن و زندگی در داخل مرزهای۱۹۶۷ اسرائیل وجود ندارد - یعنی این آبادیها اکنون دیگر جزء مناطق حومه شهرهای اسرائیل تلقی می شوند.

این ادعا هم که اکنون نوعی “صلح” در جریان است که اوضاع را تغییر خواهد داد جزء افسانه ها است. رهبران اسرائیل آمادگی قبول تشکیل یک کشور مستقل و معتبر فلسطینی را ندارند و در داخل و در سطح بین المللی هم تحت هیچ فشاری برای پذیرش این امر قرار ندارند. افکار عمومی در اسرائیل به خاطر حمله به غزه و احداث دیوار حایل در کرانه باختری به سوی صلح با فلسطینیان میل کرده است. اما رژیم اسرائیل نمی خواهد با تن دادن به این تمایل جرقه جنگ داخلی با آبادی نشین های مسلح را بزند که ستون فقرات ارتش این رژیم هستند و تهدید می کنند که خشونت را در سراسر کرانه باختری گسترش دهند.

سابق، اسحق رابین می گفت اسرائیل صلح را چنان دنبال می کند که گویی ترور وجود ندارد و با ترور چنان مبارزه می کند که گویی صلح وجود ندارد. اما اسرائیلی های کنونی می گویند اصلا اگر ترور مهار شده باشد دیگر چه نیازی به دنبال کردن صلح هست؟

اسرائیل متوجه شده است که با گشایش فرایند صلح و (به نتیجه نرساندن آن) بیش از پیش در جامعه جهانی با اروپا و آمریکا ادغام می شود. تیم های فوتبالش در مسابقات سراسری اروپا بازی می کنند، عکس مانکنهای نیمه عریان آن روی جلد مجلات ورزشی اروپا و آمریکا چاپ می شود و شرکتهای الکترونیکی آن در بازار کالاهای الکترونیکی این دو قاره جزء بازیگران اصلی هستند. بیشتر اسرائیلی ها هرگز فلسطینیان را نمی بینند مگر در ماموریتهای نظامی. تهدید جمعیتی علیه اسرائیل هم ادعایی است که با استفاده از بی خبری مردم از کیفیت واقعی و ظاهری اوضاع صورت می گیرد.

تعجبی ندارد که اسرائیلی ها به تلاشهای اوباما برای استقرار صلح در خاورمیانه روی خوش نشان نمی دهند. تحلیل اسرائیل از سود و زیان سیاسی، نشان می دهد که توافق صلحی که دارای ریسک باشد به نفع تل آویو نیست. اما حفظ وضعیت موجود هیچ عواقبی برای آنها نخواهد داشت. اگر اوباما و دیگران آن تحلیل از سود و زیان را تغییر ندهند، هر کاری که در راه استقرار صلح انجام بدهند وقت تلف کردن است.

اینکه رابین وادار شد روند صلح اسلو را بپذیرد علت عادی نداشت. علتش همین قرائت از اوضاع ژئوپلیتیکی پایان جنگ خلیج فارس بود و این فرضیه که اسرائیل دیگر نمی تواند روی حمایت بی قید و شرط آمریکا حساب کند. اما بعد از وی آریل شارون و نتانیاهو ثابت کردند که واقعا اسرائیل می تواند بدون برقراری صلحی مبتنی بر تشکیل کشور مستقل فلسطینی روی حمایت بی قید و شرط آمریکا حساب کند. تنها کاری که باید صورت بگیرد این است که القاء شود اقدامات اسرائیل در چارچوب “روند صلح” است. ترس رهبران اسرائیل از آپارتاید به خاطر دنائت ذاتی حفظ چنین نظامی نیست - که آنها در حال اداره آنند - بلکه ترس آنها این است که آپارتایدی شناخته شوند.

اعتراف اخیر ایهود باراک در هفته ای صورت گرفت که۲۰ سال قبل در چنان هفته ای اف دابلیو دی کلرک رئیس جمهور اسبق آفریقای جنوبی اعلام کرد نلسون ماندلا را از زندان آزاد می کند و با مذاکره به مخالفان به توافقی سیاسی خواهد رسید.

انگیزه دی کلرک هم مثل اسحق رابین یک محاسبه استراتژیکی بود. در آن زمان تحریمها علیه آفریقای جنوبی شروع به تاثیر گذاری و فشار بر این کشور کرده بود و با پایان جنگ سرد دولت آمریکا روشن ساخته بود که دیگر به کمک

دی کلرک نخواهد شتافت. حفظ نظام آپارتاید آفریقای جنوبی را به طور فزاینده منزوی و فقیر

می کرد. هزینه حفظ وضعیت موجود برای اسرائیل این است که ممکن است این رژیم را در جاده نامطمئن صلح بیندازد. اسرائیلی ها سیستمی را که اوباما اعتراف کرده است اساسا یک نظام آپارتایدی است، از بین نخواهند برد مگر آنکه هزینه های حفظ آن برایشان گران تمام شود. مادامی که اسرائیلی ها بتوانند روی حمایت بی قید و شرط غرب حساب کنند به وضعیت موجود ادامه خواهند داد.

خوشبینان حتی ممکن است اعتراف باراک به وجود آپارتاید در اسرائیل را نوعی تقاضای کمک تعبیر کنند: قعطا، آن دسته از رهبران اسرائیلی که طرفدار تشکیل کشور مستقل فلسطینی هستند، احتمالا نخواهند توانست موفقیتی کسب کنند مگر آنکه بتوانند به مردم خودشان نشان بدهند که هزینه حفظ وضعیت موجود بسیار گزاف شده است. اما آنها هم تنها در صورتی خواهند توانست این کار را بکنند که اوباما عواقب حفظ وضعیت موجود را به اسرائیلی ها نشان بدهد.

تونی کارون

مترجم: مهشید بابایی

منبع: روزنامه نشنال چاپ ابوظبی

پی نوشت

تونی کارون یک تحلیلگر مستقر در نیویورک است. نشانی وبلاگ او rootlesscosmopolitan.com است.



همچنین مشاهده کنید