یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

هجویه ای بر شاهنامه


هجویه ای بر شاهنامه

نگاهی به نمایش «بیژن و منیژه» به نویسندگی و کارگردانی «محمود عزیزی»

▪ بازیگران: هومن برق نورد، نرگس امینی، پرستو گلستانی، محمد ساربان، مرشد محمد احدی و ...

▪ خلاصه داستان:

پیکی از مرز ایران و توران نزد شاه ایران می آید و خبر می دهد که حمله گرازها، آنها را آواره دشتها کرده است. کیخسرو شاه، بیژن و گرگین را برای کمک به آنجا می فرستد. بیژن در جنگ با گرازها پیروز می شود، اما به توطئه گرگین دچار عشق منیژه شده و توسط شاه تورانی در چاه زندانی می شود و ...

داستان بیژن و منیژه یکی از جذاب ترین داستانهای شاهنامه است که تا به حال بارها و بارها دستمایه کار نمایشی قرار گرفته و همواره جذابیتها و ظرفیتهای زیادی هم برای به اجرا درآمدن روی صحنه داشته است.

دکتر محمود عزیزی که آخرین بار، حدود دو سال و نیم پیش «تئاتر بی حیوان» را با بازی رضا بابک، داوود رشیدی و لادن مستوفی اجرا کرده بود، این بار این داستان جذاب را از شاهنامه در قالب یک نمایش دو ساعته روی صحنه در حال اجر دارد. اما «بیژن و منیژه» محمود عزیزی هیچ شباهتی با بیژن و منیژه شاهنامه فردوسی ندارد.

شاهنامه یک اثر بزرگ ادبی است که با بزرگترین منظومه های حماسی دنیا برابری می کند. اما نکته بسیار مهم در مورد این شاهکار شعر حماسی ایرانی آن است که شاهنامه و داستانهای آن ساختار خود را دارند و از شیوه مخصوص خود برای ایجاد منطق ارتباط میان وجوه داستانی و پردازش شخصیت برخوردارند.

این ساختار، عناصر و اجزای خودش را به درستی توجیه می کند. اسفندیار شاهنامه در تغییر و مواجهه اش با رستم، دارای منطقی است که فردوسی استادانه آن را در شعر حماسی اش توجیه کرده است، اما همین شخصیت اگر بدون تغییر و پردازش دراماتیک وارد ساختار نمایشی شود، طبیعتاً توجیه پذیری و منطق قبلی را نخواهد داشت.

شخصیتهای شاهنامه هر یک با داستانهایشان توانایی و ظرفیت تبدیل شدن به درام را دارند، اما نکته مهم در مورد آنها این است که باید برای قرار گرفتن در قالب نمایشی، پرداختی نمایشی هم داشته باشند و به اصطلاح دراماتیزه شوند.

شخصیتهای نمایش محمود عزیزی بدون توجه به چنین رویکردی تنها از ساختار شعری به قالب نمایشی انتقال پیدا کرده اند و به همین دلیل نمی توانند منطقی و باورپذیر باشند.

حتی بدتر از این، تصویر شخصیتها و پهلوانان شاهنامه در بیژن و منیژه خیلی زشت و غیرمنطقی ارائه می شود.

رستم، پهلوان بزرگ ایرانی در میان زنان پرگویی می کند و ناتوان و ضعیف نشان داده می شود.

گرگین دیگر پهلوان ایرانی، با جثه ای کوچک و شخصیت پردازی ضعیف و بازی اغراق شده محمود فرهنگ فقط مردی ضعیف و حیله گر است و بیژن، قهرمان داستان، جوانی دمدمی مزاج و هوسران و بیمار به نظر می آید و ...

تصویری که روی صحنه تالار اصلی از قهرمانان و پهلوانان شاهنامه ارائه شده، نمایشی هجو آمیز در مورد داستان حماسی و عاشقانه فردوسی است که هیچ نشانی از قدرتها و قوتهای داستانی شاهنامه ندارد.

در حوزه کارگردانی نیز اجرای نمایشی با وجود یک راوی - نقال - نه شباهتی با ساختار «اپیک» پیدا می کند و نه ساختار «لیریک» دارد. بیژن و منیژه تنها اجرایی بد و هجو آمیز از یکی از بهترین داستانهای شاهنامه فردوسی است که حتی تماشاگران را به این اثر بزرگ ادبی ایران بدگمان می کند.

محمود عزیزی، از عناصر دیگری چون گروه فرم و موسیقی نیز برای پر کردن خلا ءها و کاستی های نمایش خود استفاده کرده است. اما این ترفندها هم تنها جذابیتی کاذب پیدا می کنند و هیچ گاه به کمک اجرای نمایش نمی آیند.

بیژن و منیژه، نمایشی است که با وجود آشفتگی های بسیاری که در طرح داستان، معرفی شخصیتها و بیان منظورش دارد، مخاطب را در سالن نگه می دارد.

در واقع عناصر کاذب که بیشتر ظاهری کمیک و جذاب دارند این کارکرد را سبب می شوند و همین امر می تواند نقطه ضعف بزرگ نمایش در حوزه بازخورد موضوع و مفاهیم باشد؛ زیرا تصویر نمایش از حماسه ای ملی، هجوآمیز و دستکاری شده است.

آی سان نوروزی



همچنین مشاهده کنید