یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

پروژکتورهای خاموش


پروژکتورهای خاموش

بررسی علل به وجود آمدن بحران مخاطب در تئاتر ایران

مخاطبان( audience) گروهی از مردم هستند که با یک اثر هنری و یا هر رسانه دیگری مواجهه می شوند . در واقع مخاطبان افرادی هستند که مورد خطاب یک پیام قرار می گیرند.در یک رویداد ارتباطی بسیار ساده، شخصی مقابل فرستنده پیام را مخاطب می نامند، در تعابیر علوم ارتباطات، مخاطب را متناسب با درجه آگاهی و شناخت مندی به مخاطب عام، ساده، کم سواد، متخصص، ویژه و یا مخصوص تقسیم کرده اند.

وقتی می‌گوییم "مخاطب تئاتر" تصورمان کدام طبقه، کدام گروه و کدام سلیقه است. متاسفانه همیشه یک تعریف کلی از این مفهوم شده است. درحالی که باید روشن شود که منظور دقیق ما کدام است.

واقعیت این است آن چه در تئاتر به وجود می آید شگفت انگیز است، حضور جمعی، شور،نشاط و شادابی درونی به انسان می دهد و به خاطر همین حس و حال است که همه آن را باور دارند.

همه بر این باورند لازم است فاصله میان تئاتر و مخاطب از بین برود و باید تماشاگر را وارد اجراهای عمومی کرد.آنچه مسلم است افرادی که در سطح شهر نظیر: ایستگاههای تاکسی و اتوبوس، بوستانها و حتی بازارهای محله ای و هفتگی و ... حضور دارند یا در رفت و آمد هستند نیز نیاز هنری دارند، در تمام دنیا از این ظرفیت بالقوه به شکل های مختلف در قالب نمایشهای خیابانی و میدانی و یا هپینینگ جهت جذب مخاطب تئاتر استفاده می شود. در نخستین شکل ارتباط تئاتری،اجراکنندگان در جایگاه‏ فرستنده و تماشاگران در جایگاه گیرنده پیام قرار می‏گیرند، اما مخاطب نیز یک عنصر منفعل نیست.بلکه در اجرای نمایش دخیل است و با واکنش‏هایی همچون خندیدن،گریستن، دست زدن،خمیازه کشیدن یا جابه جا شدن روی صندلی و...سیگنال‏های خود را برای بازیگران ارسال‏ می‏کنند. برای همین تماشاگران همواره اثری‏ را موفق می‏دانند که بتوانند ارتباط بهتری با آن برقرار کنند.

از سویی تئاتر در گام نخست یک وسیله سرگرمی است که لذت‏ ارتباط را ایجاد می‏کند و از سوی دیگر در گام بعدی باید جذبه داشته‏ باشد تا اشتیاق پیگیری را در مخاطب خود حاصل کند.لذت بردن از یک تئاتر ، امری شخصی است و ممکن است در یک فضا و سالت یکسان تئاتر ، مخاطبی از تماشای تئاتری لذت ببرد و دیگری فرسنگ ها از این لذت دور باشد . « کاکورا » فیلسوف ژاپنی در این باب یک حکایت مینی مالیستی دارد : « یک روز سوشی با دوستش کنار رودخانه ای قدم می زد . سوشی با هیجان گفت : « ماهی ها در آب چقدر شادمانه لذت می برند » دوستش به او گفت:» تو که ماهی نیستی ، از کجا می دانی که ماهی ها لذت می برند ؟ » سوشی پاسخ داد : « تو که من نیستی ، از کجا می دانی من نمی دانم که ماهی ها لذت می برند ؟ «

یک اصل مهم این است که آنچنان باید تئاتر را به مردم شناساند تا به عنوان یک ضرورت فرهنگی و اجتماعی مهم برایشان اهمیت پیدا کند، بعد از آن است که می توان برای جلب و جذب مخاطبان برنامه ریزی کرد، زیرا در شرایط مذکور مردم جهت حضور در سان های تئاتر و تماشای نمایش دغدغه خواهند داشت.

نکته قابل توجهی نیز در حیطه مخاطب شناسی وجود دارد که از آن به عنوان مخاطبان بالقوه یاد می شود. مخاطبان بالقوه افرادی هستند که به دلایل گوناگون‏ از امکانات فرهنگی هنری محروم مانده‏اند.در کشور ما این‏ نوع مخاطبان کم نیستند و دسترسی به آنان زبان و روش جدید مانند رادیو و تلویزیون را می طلبد که در ایران رسانه ای فراگیر می باشند. در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات دنیای امروز، معنا و مفهوم مخاطب تغییر بسیاری نموده و کشف ذائقه او پیچیده و سخت شده است. برای همین شناخت سلیقه مخاطبان که اتفاقا بسیار ناهمگن نیز می باشد، برای هنرمند کاری‏ بس دشوار شده ،تا جایی که حتی گاهگاهی هنرمند کمتر از مخاطب خود شناخت ‏دارد.

آنتیگون موشتوری در کتاب "جامعه شناسی مخاطب در حوزه فرهنگی و هنری" می‌گوید: « تماشاگران ستون اصلی یا سنگ بنایی هستند که به اثر و نهاد فرهنگی معنا می‌بخشند، معنایی که بدون آن، نه اثر می‌تواند وجود داشته باشد و نه نهاد فرهنگی«

متاسفانه باید اقرار کرد تاکنون تئاتر در جامعه نهادینه نشده و مردم حتی اندکی نسبت به این هنر احساس نیاز نمی‌کنند ، از طرفی هیچ کس نمی‌تواند نمایشی که در یک سالن خالی اجرا می‌شود را یک نمایش موفق ارزیابی نماید. پس مساله ای با عنوان بحران مخاطب تئاتر امری اجتناب ناپذیر است.

بررسی ساده نمایه آمار تماشاگران در سال های اخیر به روشنی گویای این مطلب است که تا چه اندازه از اصل جهانی "تئاتر برای همه" فاصله داریم.اگر ازهمین اکنون قدم موثری برای حل این مساله برداشته نشود، با همین روال جاری ، تا چند دهه آینده نیز نمی توان به رشد مخاطب تئاتر در کشورامیدوار بود.

متاسفانه به لحاظ دغدغه های متعدد اقتصادی در خانواده،مردم در سبد فرهنگی خودشان هزینه ای برای تماشای تئاتر لحاظ نکرده اند تا برنامه ای دائمی و حساب شده برای آن داشته باشند.اما علی رغم این باید از موقعیت ها، قابلیت ها و توانایی ها و علاقه مردم استفاده بهینه شود و تولید نمایش صورت گیرد. چرا که با همه این قضایا، مخاطبان به هر صورت خواهان به روی صحنه آمدن یک نمایش مطلوب هستند.

سالهای سال است بیشتر کارگردانان کشورمان هنگام تولید یک اثر نمایشی، شاخص های لازم جهت جذب مخاطب را به ورطه فراموشی می سپارند و در یک فضای ذهنی همه تماشاچیان خود را از افراد صاحب نظر و متخصص تئاتر تصور می کنند که بدون تردید این خطایی نابخشودنی است.

وقتی آثار نمایشی تولید شده با ذائقه مخاطب امروزی همخوانی داشته باشد، روز به روز بر تعداد مخاطبان افزوده خواهد شد و با افزایش مخاطب نیز ضرورت احداث سالنهای تئاتر برای متولیان فرهنگی و هنری کشور امری محتوم می شود.

افزایش جمعیت، رشد شهرنشینی، ارتقای سطح‏ تحصیلات از مهمترین شاخص هایی به شمار می آیند که می‏توانند به گسترش و سیر صعودی مخاطب تئاتر کشورمان کمک کنند اما واقعیت این است قضایایی چون:وضع معیشت و اوضاع اقتصادی، امنیت اجتماعی،توسعه رسانه های جانشین مثل‏ سینما و تلویزیون، ماهواره و اینترنت تاثیر شگرفی در افزایش یا کاهش‏ مخاطبان تئاتر ما دارند که نمی توان از آن چشم پوشی کرد.

در بعد اقتصادی به این جهت موسسه و شرکتی حاضر نمی شوند حامی مالی تئاتر باشند که براین باورند تئاتر مخاطب چندانی ندارد و در نتیجه سرمایه گذاری در این حوزه برایشان بازدهی مطلوبی نخواهد داشت.

در وجه اطلاع رسانی نیز وقتی مخاطب در کشورما از زمان و مکان اجرای بعدی گروه تئاتر مورد علاقه‌اش بی خبر است، برای پی گیری و تماشای آن نمایش برنامه ریزی نمی‌کند و به این ترتیب بخش عمده ای از مخاطبان از دست می روند. برای کلانشهر تهران با جمعیت چندین میلیونی فاجعه انگیز است که کمتر از هزار نفر برای تماشای تئاتر بیایند. این تعداد کم به این معنی نیست که مردم علاقمند تئاتر نیستند، بلکه نشان می دهد برنامه‌ریزی درستی برای اطلاع رسانی وجود ندارد.

اینکه تئاتر در کشورمان به طور متوسط دو میلیون نفر در سال مخاطب دارد، بسیار شعف انگیز است، ولیکن بازهم رضایت بخش و مطلوب نیست، زیرا اگر هر ایرانی در سال یک بار نیز فرصت تئاتر دیدن پیدا کند این رقم باید به بیش از ۷۰ میلیون نفر در سال افزایش یابد. کودکان و نوجوانان اصلی‏ترین مخاطبان‏ تئاتر هستند؛چرا که از طریق آموزش این گروه سنی، می‏توان مخاطبان آینده تئاتر را پرورش داد.اما متاسفانه بیش از ۱۰ میلیون از جمعیت کودک و نوجوان کشور حتی برای یکبار هم پا در سالن های نمایش نگذاشته اند. از سویی نیز برنامه های نمایشی سطح پایین تلویزیون آنچنان سطح سلیقه مخاطب را تنزل داده که او دیگر حوصله و ظرفیت تماشای یک تئاتر جدی و تامل برانگیز را ندارند.

با توجه به مطالب ذکر شده می توان به چند پیشنهاد جهت رفع بخشی از مشکل مخاطب تئاتر در ایران اشاره کرد:

۱- بدون شک باید افراد نیکوکار را از جایگاه و اهمیت هنر موثر و ماندگار تئاتر آگاه نمود تا در کنار ساخت مدرسه به ساخت و نوسازی سالن های نمایش ترغیب و تشویق شوند که به طور قطع و یقین دراجرای نمایش های مطلوب تر و نیز افزایش آمار مخاطبان تاثیر قابل ملاحظه ای خواهد داشت.

۲- محقق شدن نمایش خانگی تئاتر های اجرا شده از طریق رسانه های تصویری نیز یکی از شیوه های افزایش میزان مخاطبان تئاتر خواهد بود.

۳-فعالیت مداوم یک سالن نمایش درهر شهر با اجراهای متفاوت می تواند همه یا حداقل بخشی از مردم را در طول سال به تئاتر دیدن عادت دهد.

۴- برخی از کارشناسان معتقدند تئاتر کشورمان بحران مخاطب ندارد، بلکه با بحران مدیریت دست و پنجه نرم می کند. از این رو به کار گیری نیروهای متخصص و کارآمد که از تحصیلات دانشگاهی و تجربه طولانی در عرصه تئاتر برخوردار هستند در امر تصمیم گیری و برنامه ریزی جهت جذب مخاطب می تواند بسیار تاثیرگذار باشد.

۵-در کشورهای توسعه یافته جهان، متولیان امر تئاتر تمام توان خود را به کار می گیرند تا مخاطب را شناسایی نموده و برای جذب و جلب نظر او برنامه ریزی می کنند. از این رو اگر کودکان را از سنین پایین تشویق به تماشای تئاتر کنیم در آینده نیز همین کودکان مخاطبان اصلی و جدی تئاتر خواهند شد.

۶- یکی از دستاوردهای مهم و اساسی رشد مخاطب تئاتر این است که وقتی تماشاگران نمایش افزایش یابند، دولت و نهادهای مختلف مقیّد می شوند برای تامین تقاضای مخاطبان سالن نمایش احداث کنند. بنابراین با احداث سالنهای جدید شرایط جهت جذب گستره بیشتری از مخاطبان فراهم می گردد.

۷-مهمترین آسیب تئاتر امروز دور شدن برخی ازهنرمندان نمایش از مرکز تحولات اجتماعی و دغدغه های مردم می باشد که موجب شده تا مخاطب انگیزه ای جهت حضور در سالن و تماشای تئاتر نداشته باشد. برای همین هنرمندان باید با شناخت نیازهای جامعه، برای اجرای یک تئاتر خوب و دارای کیفیت مطلوب تلاش کنند که دل مشغولی های مردم در آن انعکاس یابد تا مخاطب نیز ترغیب به تماشایش شود.

۸-متولیان فرهنگ و هنر در قالب تور نمایشی می توانند برای اجرای تئاترهای موفق و پرمخاطب در نقاط مختلف و دور و نزدیک کشور برنامه ریزی نمایند تا تماشاچیان برای دیدن یک نمایش مطلوب به سالن تئاتر بروند.تداوم این امر می تواند انگیزه های مخاطب را جهت حضور مداوم در سالن نمایش روز به روز پر رنگ تر نماید.

این موارد تنها بخش کوچکی از پیشنهادهایی است که می تواند چراغ سالن های تئاتررا روشن نگه دارد تا با حضور گرم مخاطبان، پروژکتورهای اجرای نمایش خاموش نمانند.

علیرضا سعیدی کیاسری:(نمایشنامه نویس و روزنامه نگار)