پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سهم فرهنگ ایرانی در تمدن جهانی


سهم فرهنگ ایرانی در تمدن جهانی

از غرائب آنکه علی رغم تلاطمات روزگار و حملات وغلبه مقدونیان اعراب وبعدا قبایل مختلف ترکان و مغولان و تیموریان نوعی “پیوستگی و تداوم” در فرهنگ و تمدن ایران دیده می شود و به عبارت دیگر برخی ازویژگی های عمده ایرانی اش را در خلال قرون واعصار حفظ کرده است

۱) اقوام ایران، فرهنگ اقوام ایران، یکی از تمدن‌های عمده جهان قدیم بوده و با تمدن‌های مهمی چون تمدن‌های برخاسته از بین‌النهرین، تمدن چین، تمدن مصر، تمدن یهود و تمدن روم برابری می‌کرده است.

۲) قدمت فرهنگ و تمدن ایران به حدود ۷ هزار سال پیش می‌رسیده، زیرا پیش از هزاره اول قبل از میلاد که اقوام آریایی در ایران زمین سکونت اختیار کردند، فرهنگ‌های چندی از جمله در منطقه سیلک کاشان و شوش و ماکو وکلاردشت و لرستان وجودداشته که آثار و یادگارهای ارزنده آنها ضمن حفریات باستان‌شناسان به دست آمده است.

۳) از غرائب آنکه علی‌رغم تلاطمات روزگار و حملات وغلبه مقدونیان اعراب وبعدا قبایل مختلف ترکان و مغولان و تیموریان نوعی “پیوستگی و تداوم” در فرهنگ و تمدن ایران دیده می‌شود و به عبارت دیگر برخی ازویژگی‌های عمده ایرانی‌اش را در خلال قرون واعصار حفظ کرده است.

۴) موقع جغرافیایی ایران چنان بوده که در محل عبور و ارتباط اقوام و ملل مختلفی از شرق و غرب قرار گرفته و به یک اعتبار “نقش پیوندبخش” میان تمدن‌های مختلف را ایفا می‌کرده است.

۵) هرودت پدر تاریخ می گفت که ایرانیان آداب و رسوم بیگانه را با آغوش باز پذیرا می‌شوند و به محض آشنایی با دستاوردهای نفیس بیگانگان آنان را ازآن خود می‌کنند و به عبارت دیگر “صبغه ایرانی”‌بر آنها می‌زنند. بناهای تخت جمشید گواه روشنی از این قدرت “تالیف و ترکیب اسلوب‌های گوناگون معماری و پیکرتراشی و حجاری”‌است. هنرمندان لیدیایی، یونانی و مصری در بنای تخت جمشید در تحت سرپرستی ایرانیان سهیم بوده‌اند.

۶) با آنکه ایرانیان در بعضی از ادوار تاریخ خود به گرد تعصب افراطی گردیدند اما “رنه گروسه”‌فرانسوی حق دارد که بگوید: ... در مجموع تمدن ایرانی، تمدنی است که عمیقا بر اصول انسانی مبتنی است.

۷) ایران و اقوام ایرانی هیچ گاه از عواطف دینی تهی نبوده است. اقوام ایرانی با اسلام و خصوصا تشیع به دین تازه‌ای روی می‌آورند که قرن‌ها بعد، شور و شعف دینی ایرانیان را در پیروی از ادبیات الهی جهانی انسانی می‌تواند به وضوح نشانگر و قابل مشاهده باشد.

۸) زبان فارسی دری که سوابق آنها را در کتیبه‌های فارسی باستان و آثار بازمانده از فارسی میانه باید جست نقش مهمی در همه آسیا ایفا کرده است، هرچندامروزه قلیلی از کشورها زبان فارسی را به‌عنوان زبان رسمی پذیرا شده‌اند اما در گذشته زبان فارسی تا شبه قاره هند و مرز چین و ماورالنهر و ترکیه و حتی بالکان گسترش و نفوذ داشته و وسیله مهم “ارتباط فرهنگی میان ملل متعدد خاورزمین بوده است.”

۹) سجیه دیگر سهم اقوام ایرانی و فرهنگ ایران را باید در “لطافت و ظرافت و غنای آثار هنری و ادبی” آن سرزمین سراغ گرفت، نیازی به گفتگو در ا ین مرحله از سخن نیست که تا چه حد شعرای ایران چون سعدی و حافظ و مولوی مورد تجلیل و تکریم ادبای ملل دیگر بوده‌اند. در عرصه هنر هم از “باغ‌کاری” که ایرانیان در آن سابقه ممتد درخشان دارند تا قالیبافی و نقاشی و مینیاتور و سفالگری و کاشیکاری و صنایع فلزی وانواع هنرهای تزئینی و موسیقی که تاثیرش در موسیقی عرب مسلم است و بسا هنرهای دیگر را می‌توان یاد کرد که اقوام ایرانی در آن به خلق آثار جاویدان دست یافته‌اند و بر روی ملت‌های دیگر نیز تاثیرانکارناپذیر نهاده‌اند. محققان به ذکر اهمیت معماری هخامنشی و بیان نفوذ معماری ایران در معماری بیزانس، اکتفا نمی‌کنند بلکه بر آن هستند که نخست اشکانیان توانستند گنبدسازی بر دیوارهای تشکیل‌دهنده مربع را به ثمر برسانند و بعد گنبدسازی ایرانی سرمشق ابنیه سازی در جهان گردید. کیست که بازدیدی از پایتخت هندوستان کرده و در فاصله‌ای از آن به دیدار بنای شکوهمند بسیار زیبای تاج محل رسیده باشد و بتواند اهمیت و جلالت و ظرافت استثنایی معماری ایران را منکر شود؟

۱۰) مسلم است که در زمان هخامنشیان، ایرانیان یکی از وسیع‌ترین و بزرگترین امپراتوری‌های دنیای قدیم را به وجود آوردند و بیشتر و بیشتر از ملل دیگر توانستند تشکیلات استوار و کارآمدی برای خبرگیری، پست و چاپار، راهسازی، رواج سکه و پول به وجود آورند و اصل را بر احترام به عقاید و آئین‌های ملل دیگر بگذارند.

۱۱) وقتی به تمدن آئین محمدی می‌رسیم کیست که بتواند نقش بسیار مهم اقوام ایرانی را در جوار اعراب که حکومت دینی به دست آنان بود، در همه شئون دیوانی و اداری وعلمی و ادبی و فرهنگ تا پایان عصر عباسیان انکار کند؟‌ ابن‌مقفع، اولین نثر عالی عربی را نوشت و سرمشقی برای تازیان به وجود آورد؛ سیبویه و سایرین صرف و نحو عربی را نوشتند، علمایی چون محمدبن موسوی خوارزمی، زکریای رازی، ابوریحان بیرونی، ابن سینا و امثال آنان در رشته‌های مهم علمی چون شیمی، طب، جغرافیا، هیئت و ریاضی سرآمد اقران شدند، حتی نحوه اداره و توزیع آب در شهرها را اعراب از اقوام ایرانی آموختند، چه همین ملت ایران بود که محتملا اولین “کاریزها یا قنات‌ها‌” را در سرزمین خشک ایران احداث کرده بودند.

۱۲) با افول دولت عربی عباسی، تنها مرحله عربی تمدن آئین محمدی به پایان رسید و از حدود قرون ۱۱- ۱۲ میلادی مشعل تمدن آئین محمدی به دست اقوام ایرانی افتاد و تا قرون ۱۶، ۱۷، ۱۸ میلادی، مرحله قوم ایرانی تمدن آئین محمدی با درخشش خاص خویش، ادامه یافت و آثاری پایدار و ارجمند به تمدن‌ جهانی، اهدا کرد.

۱۳) اقوام ایرانی به خلاف آنکه بعضی افراد متعصب افراطی یا کوتاه‌اندیش، تصور کرده‌اند، از ابتدا به روی تمدن‌های شرق و غرب، باز بودند و نوعی جهان‌گرایی را در فرهنگ ایران می‌توان سراغ گرفت و معضلی به نام “غرب‌زدگی” در فرهنگ و تمدن اقوام ایرانی وجود نداشت و اقوام ایرانی، دستاوردهای تمدن‌های دیگر مثل کاغذ چین، یا پارچه را اگر می‌گرفت، رنگ خاص خود را به آن می‌زد، یعنی به “تسخیر تمدن” دست می‌یافت بدون آنکه مسخر تمدن این و آن شود. حتی یونانیان و اعوانشان که قرن‌ها بر اقوام ایرانی حکومت کردند، نتوانستند قوم ایرانی را یونانی کنند، بلکه، حتی اسکندر در برابر فرهنگ قوم ایران ناچار به کرنش شد.

۱۴) بعضی از محققان متذکر شده‌اند که قوم ایرانی نقش مهمی در انتقال دانش و فلسفه یونانیان از طریق آئین محمدی به اروپای بعد از قرون وسطی داشته است. می‌دانیم که وقتی ژوستی‌نین، مدارس فلسفی آتن را به جهت مسیحی نبودن فیلسوفان بست، هفت تن از آن فلاسفه به ایران پناه آوردند (۵۲۹ قرن میلادی)

نقش مهمی که اقوام ایرانی در پیشرفت داروشناسی، طب، اداره بیمارستان قبل و بعد از آئین محمدی (ص) داشته‌اند در کتب پژوهشگران ثبت است و کتب دانشمند بزرگی چون ابن‌سینا، تا قرن‌های اخیر در دانشگاه‌های غرب تدریس می‌شد.

۱۵) در زمانی که موضوع حفظ محیط زیست، یکی از مسائل عمده شده است، یادآوری این نکته بی‌فایده نیست که تا چه اندازه ایرانیان به مظاهر طبیعت احترام می‌گذاشتند هرودت در کتاب “تواریخ” می‌نویسد که : “پارسیان به آب روان، حرمتی خاص، می‌گذارند و هیچ گاه آن را آلوده نمی‌کنند، پارسیان، آتش را مقدس می‌شمرند و هیچ گاه اموات خود را در آتش نمی‌اندازند.

دکتر احسان الله‌محمدی

منابع و ماخذ:

۱- نه شرقی نه غربی، انسانی دکتر عبدالحسین زرین‌کوب- تهران- ایران

۲- حضور ایران در جهان اسلام، ترجمه فریدون مجلسی- نشر مروارید- تهران- ایران

۳- روح ایران، اثر هنری کوربن، یان ریبکا- لویی ماسینیون- رنه گروسه با مقدمه داریوش شایگان- مترجم محمود بهفروزی- نشر پند نامک

۴- میراث ایران، تالیف ۱۳ خاورشناس- انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب

۵- تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران از آغاز تا پایان عهد صفوی- دکتر ذبیح‌الله صفا- تهران- ایران

۶- چهل گفتار در ادب و تاریخ و فرهنگ ایران (مقاله زبان و همسایگان ما-) دکتر امین ریاحی- تهران- ایران