دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
شرایط متعادل و نامتعادل در ساخت درام
اصطلاحات «شرایط متعادل» و «شرایط غیر متعادل» فارغ از ریشهیابی در موضوع «درام»، جهت مقایسه دو کیفیت متفاوت از زندگی فرض گردیده است که دارای رابطه تداومی هستند و نه تقابلی.
آدمی هنگامی که چیزی را ندارد وطالب آن است، میل به وصول یعنی شوق رسیدن به آن را دارد و هنگامی که چیزی را دارد که آن را نمیخواهد، کراهت یعنی میل به جدا شدن از آن را دارد. میل به داشتن ولی نداشتن یک چیز و کراهت از داشتن چیزی و نخواستن آن، باعث رنج میگردد که برای رفع این رنج برای به دست آوردن مطلوب و برای طرد نامطلوب دست به تلاش و عمل میزند و با از میان برداشتن رنج، به شرایط آرام میرسد.
اوضاع کاملاً آرام و نیاشفته در زندگی بشر وجود ندارد؛ گذشته از آن که در رنجی ابدی ناشی از دور افتادن از اصل خویش به سر میبرد، از یک سلسله رنجهای دنیوی دائمی چون ترس از گرسنگی، سرما، و... نیز رنج میبرد که به واسطه استمرار و مداومت آنها، به نوعی یکنواختی و تکرار مبدّل گردیده که به صورت آرامشی نسبی درآمده است و «شرایط متعادل»، به این وضعیت اطلاق میگردد.
در «شرایط متعادل» به واسطه آن که زندگی تکرار شونده است، فرد به موقعیت خود اشراف داشته، بر اعمال خود احاطه دارد و به لحاظ استقرار در وضعیت مشخص، به راحتی برای آینده برنامهریزی میکند و به طور کلی، فاعل است. در این شرایط به لحاظ آن که نگرانی نسبت به زمانی که در آن بسر برده میشود وجود ندارد، لذا زمان حال در شکل فیزیکی خود مفهوم مییابد و صرفا «لحظه» و «آن» است که به صورت حلقه اتصال گذشته به آینده عمل میکند و در نتیجه زمان فقط در گذشته و آینده معنی مییابد و رجوع به گذشته و سیر در آینده توسط «شاکله انسان» یعنی حقیقت واقعی و پنهان فرد، میسر میگردد. و چون شاکله انسان در زمان گذشته و آینده بسر میبرد، لذا فرد فقط از نظر فیزیکی در مکان قرار دارد و شاکله او در مکانی مربوط به زمان گذشته و یا آیندهای که بسر میبرد، حضور دارد. به همین خاطر در این شرایط، نه محیط اطراف دیده میشود و نه این که چیزی در خاطره و یاد میماند. به طور کلی روند زندگی در این شرایط به مانند یک گوی است که در وضعیتی کاملاً مشخص، با سرعتی معیّن و در مداری معلوم در گردش میباشد.
این شرایط زمانی تغییر میکند و تبدیل به «شرایط نامتعادل» میشود که عنصری خارجی وضعیت آن را بهم بریزد و به نوعی، عنصری خارجی بر «گویِ» مثال ذکر شده ضربهای وارد سازد و نظم حرکت آنرا در هم ریزد؛ هر قدر که ضربه وارد شده شدیدتر باشد، شرایط حرکتی «گوی»، بهم ریختهتر و زمان شکلگیری منظم آن در وضعیت جدید نسبت به وضعیت قبل، طولانیتر خواهد بود.
این عنصر را «عنصر اصلی ایجاد کننده درام» مینامیم و اهمیتش فقط در حد ایجاد ضربه به وضعیت «شرایط متعادل» است و موقعیت بحرانی را برای بروز شاکله انسان ایجاد میکند و به نوعی، برای چیزهایی که در پرده حجاب بوده و ما نمیدیدیم، مظاهری را نمودار میسازد.
«عنصر اصلی ایجاد کننده درام» جزو عناصر «شرایط متعادل» محسوب نمیشود، بلکه از خارج و در لحظه ورودش به صورت یک عنصر دراماتیک وارد میشود و بنا به نسبتی که با «شرایط متعادل» برقرار میکند، عمل مینماید. «عنصر اصلی ایجاد کننده درام» باید با استحکام حیات و شرایط متعادل، تناسب داشته باشد و در واقع بتواند آن را از هم بپاشد. به بیانی دیگر، موقعیت متعادل بر ستونهایی استوار است که زور و قدرت «عنصر اصلی ایجاد کننده درام» باید بیشتر از قدرت این ستونها باشد تا بتواند وضعیت آنها را ناپایدار سازد.
به لحاظ آن که در شرایط متعادل، زمان حال مفهومی ندارد و عناصر شرایط متعادل توجهی در زمان حال و در مکان فیزیکی ندارند، لذا نسبت به «عناصر اصلی خارجی ایجاد کننده درام» غافل هستند، به مجرد آنکه «عنصر اصلی ایجاد کننده درام» عمل نمود و ضربه خود را وارد ساخت «شرایط متعادل» به «شرایط نامتعادل» تبدیل شده و شاکله انسان که تا آن زمان پشت فیزیک انسان مخفی بود، هویدا میشود و هیچ فیزیکی نیز، نمیتواند جلودار این موقعیت باشد.
در «شرایط نامتعادل»، دیگر فرد بر موقعیت و وضعیت دائمی زمان و مکان اشراف ندارد و لذا نمیتواند از لحظههای زندگی خود اطلاعی داشته باشد و وضعیت آینده برایش مجهول گردیده، دیگر تصمیم گیرنده و فاعل نیست. بلکه در این شرایط به لحاظ آشفتگی و عدم آرامش و این که یک لحظه بعد نیز غیرقابل پیش بینی میباشد از حالت فاعلی خارج شده و منفعل میگردد.
در این شرایط بنا به میزان شدت درام، احساس خستگی در فرد ایجاد میشود؛ به لحاظ همین فشار در شرایط دراماتیک است که همواره سعی دارد از شرایط نامتعادل به سمت شرایط متعادل فرار کند و هر قدر که به انتهای شرایط نامتعادل نزدیک میشویم، تعدیل ایجاد شده و به تدریج، شرایط نامتعادل مجددا تبدیل به شرایط متعادل میگردد تا اینکه فرد در شرایط جدیدی از «شرایط متعادل» قرار میگیرد. به همین دلیل میتوان «شرایط نامتعادل» را دوران گذرای حد فاصل دو «شرایط متعادل» نسبت به یکدیگر دانست.
به دلیل رنجی که از میل به وصول (عشق) و کراهت از داشتن (نفرت) در شرایط نامتعادل بر انسان وارد میشود، لذا تلخترین و شیرینترین لحظات زندگی در زمره این شرایط میباشد و چون در «شرایط متعادل»، انسان در شاکله بخشی از زمان گذشته را مرور میکند و این گذشته که در یاد مانده، در شرایط نامتعادل حاصل گردیده است، لذا در شرایط متعادل به نوعی در شرایط نامتعادل نیز به سر میبریم ولیکن کیفیتی از علم حصولی نسبت به شرایط نامتعادل داریم و لذا کیفیت آن از جنس آن در شرایط نامتعادل نمیباشد. زیرا شاکلهای که در «شرایط نامتعادل» بر ما واقع میشود، شاکله واقعی ماست ولیکن در خاطرات ما، شاکلهای که در «شرایط متعادل» بر ما واقع میشود شاکله واقعی ماست امّا در خاطرات ما شاکلهای حضور پیدا میکند که دوست داریم و میپسندیم؛ چرا که در مرور خاطرات، سعی بر این است که آن چنان کیفیتی به آن داده شود تا تبدیل به آن چیزی که مد نظر گوینده خاطره است، گردد.
شرایط مختلف «شرایط نامتعادل» نسبت به یکدیگر شدت و ضعف دارد به گونهای که یک «شرایط نامتعادل» قوی میتواند «شرایط نامتعادل» ضعیف را تحت الشعاع قرار دهد حتی در مواردی نیز، آن را از بین ببرد؛ مانند اینکه فردی دچار دردسر است و در همان حال دچار دندان درد میشود آن گاه به واسطه درد دندان، سر درد را به کلی فراموش میکند.
برخلاف «شرایط موجود» در شرایط متعادل، که زمان حال مفهومی ندارد، در شرایط نامتعادل، معتبرترین بخش زمان، زمان حال است که بنا به میزان شدت «شرایط نامتعادل» وسعت یافته، اهمیت پیدا میکند و بنا بر همین میزان شدت، پرسپکتیو زمان آینده و گذشته به هم میریزد و به واسطه آن که در شرایط نامتعادل، شاکله انسان نیز در زمان حال حضور پیدا میکند، فرد، هم در مکان حضور فیزیکی داشته و هم بدان توجه دارد. لذا در شرایط نامتعادل، در عین این که در شرایط روحی و روانیای نیست که محیط اطراف را ببیند، ولی به لحاظ حضور شاکله در مکان و زمان حال، به راحتی به دقیقترین مسائل آن میپردازد و به همین خاطر، فرد در شرایط نامتعادل در مکانی که حضور فیزیکی دارد، بدون آن که خود بخواهد چیزهایی را میبیند که تا قبل از آن در شرایط متعادل، با این که بارها و بارها در آن مکان حضور داشته، متوجه نشده است.
در این شرایط، به لحاظ آن که فرد در زمان حال سیر میکند و همچنین منفعل است، به آینده کاری که آن را در زمان حال انجام میدهد، فکر نمیکند و در نتیجه هر اتفاق مهمی در زمان حال میافتد. به همین دلیل فردی که در چنین شرایطی قرار میگیرد، چون به آینده فکر نمیکند و برایش قابل محاسبه نیست، به راحتی به اعمالی چون قتل هم، دست میزند.
در زمان «شرایط نامتعادل»، شاکله انسان به دلیل پاره شدن ظواهر، امکان بروز پیدا میکند و افراد، بنا به شاکلهای که دارند اقدام به عمل مینمایند؛ اگر ترسو باشند، یک جور و اگر شجاع باشند، به صورتی دیگر عمل میکنند. و همه شاکله در درام حضور پیدا نمیکند بلکه به نسبت حضورش در درام، ظهور پیدا میکند. به طور کلی خصوصیاتی در شاکله ما وجود دارد که تغییر نمیکند؛ منتهی، بعضی از امکانات و موقعیتهایی که سر راهشان بوده، بهره برده و بعضی بهره نبردهاند.
اشیا نیز تا قبل از آن که وارد «شرایط نامتعادل» بشوند فاقد معنی هستند، ولی به محض ورودشان در موقعیت «نامتعادل»، در نسبتی که با درام برقرار میکنند معنی پیدا میکنند و دیده میشوند؛ در این صورت، شیئیّتِ شیء دیده نمیشود بلکه نسبتش با درام دیده میشود. اشیا از خودشان شاکله ندارند بلکه آن چیزی که از آنها دیده میشود در نسبت آنها با «شرایط نامتعادل»، متجلی میگردد. به عبارتی دیگر، یک شیء واحد در برقراری نسبتش با «شرایط نامتعادل» مختلف، حس و حال و کیفیتهای متفاوتی پیدا میکند. در نسبتی که اشیا با درام برقرار میکنند؛ یکسری از اشیا نقش ایفا میکنند، یکسری از درام رنگ میگیرند، یکسری همجنس درام میشوند و یک زمان کاملاً متضاد و در کنتراست موقعیت دراماتیک قرار میگیرند. در هر صورت فصل مشترکی که بین همه آنهاست، این است که هیچ کدام نسبت به موقعیت درام بیتفاوت نیستند؛ گروهی تأثیر میپذیرند، گروهی هارمونیک و گروهی در تضاد هستند؛ گروهی تشدید میکنند و گروهی تخفیف میدهند. و همین مطلب نیز در درام، فصل مشترک انسان با اشیا میباشد، زیرا حضور انسانها در یک درام، به اندازه نسبت آنها با درام است و اگر نسبتی نداشته باشند خارج از درام هستند و همه شاکله، در درام حضور پیدا نمیکند بلکه به نسبت حضورش در درام، ظهور پیدا میکند.
آن دسته از حیات دراماتیک که بنا به شدت و ضعفهای متفاوت، نسبت به یکدیگر در زندگی روزمره عمل میکنند، حیات دراماتیک افقی هستند و آن که در ارتباط با رنج ابدی انسان ـ همانگونه که در سطور اولیه اشاره شد ـ به واسطه دوری از وطن و از اصل خود، از «اناللّه» شروع و به «اناالیه راجعون» ختم میگردد، حیات دراماتیک (شرایط نامتعادل) عمودی نامیده میشود و در این دوران گذار، آدمی سراسر تلاش و پویایی جهت رسیدن مجدد به وطن و معشوق است و در رنج دائمی میل به وصال معشوق و رسیدن به او، به سر میبرد و به میزان نسبتی که با این «شرایط نامتعادل» برقرار میکند، هر قدر گستردهتر و بسیطتر عمل کند، در روند حرکتش موفقتر خواهد بود و آنقدر پیش میرود که به مرحله «خدایی شدن» میرسد.
انسان در این مفهوم از حیات، همواره در «شرایط نامتعادل» قرار دارد. تمامی تلاش و کوشش ما برای کسب سعادت و سعادتمندی است؛ این عالم وطن ما نیست و ما در غربت افتادهایم و تمام تلاش ما این است که به جایگاه واقعی خود بازگردیم.
چگونه میتوانیم میل به چیزی داشته باشیم که تجربه نکردهایم؟ برای مثال، همان گونه که با شنیدن نام غذایی که تاکنون آن را نخوردهایم، تحریک نمیشویم لذا میتوان نتیجه گرفت که در جایی گمشده خود را تجربه کردهایم و میل به آن داریم؛ زیرا اگر تجربه نکرده بودیم، میلی به آن نداشتیم و وضع ما نسبت به جایی که تجربه کردهایم مانند کسی است که از وطن خود دور افتاده باشد. پس در کجا بوده که همه چیز را به مفهوم مطلق تجربه کردهایم؟ مسلما در جائی که «اناللّه» بودیم و زمانی که خداوند از روح خود در انسان دمیده است.
ما وقتی به این عالم آمدهایم از منازل و مسیری آمدهایم که باید مجددا از این منازل و پمسیر، برگردیم و در برگشت، این مسیر ناآشنا نیست بلکه آن را فراموش کردهایم و به همین خاطر، گاهی مناظر یا افرادی را میبینیم که بدون آن که در زندگی دنیوی با آنها برخوردی داشته باشیم، برای ما آشناست. لذا زندگی روزمره ما سایه یک چیزی است و از آن جهت که سایه یک چیزی است که در بالا هست، برای ما اعتبار به وجود میآورد. و اینها کیفیتی از «شرایط نامتعادل» دائمی است که در آن به سر میبریم.
علی میرزایی (مدرس فیلمنامه نویسی)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست