سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا

اسلاموکراسی


اسلاموکراسی

به دنبال راهی اسلامی به سوی دموکراسی

صحبت کردن در باب «چرا دموکراسی؟» به نظر می‌رسد ساده‌تر از صحبت کردن در باب «چرا دموکراسی حالا؟» باشد..

چرا دموکراسی؟ به دلیل اینکه دموکراسی مردم را قادر می‌سازد تا در انتخاب حاکمان خود مشارکت داشته باشند، به خاطر اینکه دموکراسی سعی می‌کند تا قدرت حاکمان را تحت نظارت داشته باشد و نفوذ و تاثیرگذاری شهروندان را افزایش دهد، به دلیل اینکه در بهترین حالت دموکراسی افراد را بدون قربانی‌کردن جامعه مورد حفاظت قرار داده و به جنبش و تکاپو وامی‌دارد، چون باز در بهترین حالتش دموکراسی بدون قربانی‌کردن برابری به دنبال افزایش آزادی است.

من به «پایان تاریخ» فوکویاما باور ندارم و فکر نمی‌کنم که دیگر نباید در جستجوی نظام حکومتی بهتر بود، به دلیل اینکه دموکراسی بهترین انگاره‌ای است که بشر به آن دست یافته است. بلکه باید به جستجو و کاوش ادامه داد.

با وجود این من فکر می‌کنم دموکراسی انسانی‌ترین نظام حکومتی است که نوع بشر تاکنون کشف کرده است. اما آیا این نظام می‌تواند با دیگر نظامهای ارزشی ترکیب شود؟ کشورهای اسکاندیناوی، لیبرال دموکراسی را با اصول سوسیالیستی برای به وجود آوردن یک دموکراسی ملایم‌تر از آنچه که در ایالات متحده وجود دارد، ترکیب کرده‌اند. انگلیسی‌ها تئوکراسی صوری را با دموکراسی عملی ادغام کرده‌اند. ملکه به طور صوری هم رئیس دولت و هم حاکم کلیسای انگلستان است. اسقف اعظم کانتربری تا حدودی توسط نخست‌‌وزیر منصوب می‌شود و تغییرات عمده عقیدتی در کلیسای انگستان نیاز به تصویب پارلمان بریتانیا دارد یا مستقیما توسط هیاتی از نمایندگان صورت می‌گیرد.

اما در سطح عملی، نظام انگلستان در سنت لیبرال دموکراسی جای می‌گیرد. این نظام از حیث باز بودن فضای جامعه اندکی از نظام آمریکا محدودتر است اما در مقایسه با نظام آمریکا اندکی دارای دموکراسی ملایم‌تر است.

اگر کشورهای اسکاندیناوی می‌توانند لییبرال دموکراسی را با اصول سوسیالیستی تلفیق کنند و انگلستان می‌تواند تئوکراسی پروتستانی صوری را با لیبرال دموکراسی عملی ادغام کند، در این صورت آیا مسلمانان می‌توانند لیبرال دموکراسی را با اصول اسلامی ترکیب کنند؟ آیا اسلاموکراسی می‌تواند یک دیدگاه جدید در باب حکومت باشد؟

این یکی از مهمترین پرسشهایی است که جهان اسلام با آن مواجه است. متفکران و تصمیم‌سازان سیاسی آمریکا حتما باید مکرر و به دقت این مساله را مورد توجه و عنایت ویژه قرار دهند.

در واقع ما از هیچ شروع نمی‌کنیم. بسیاری از اصول دموکراتیک از ابتدا بخشی از اسلام بوده‌اند، مفاهیمی چون اجتهاد و شورا. خلفای نخستین بعد از پیامبر اسلام از طریق یک هیات گزینشگر (سنتی قدیمی) انتخاب شدند. نخستین شاهان جهان اسلام نظامهای تکثرگرایی را تعبیه می‌کردند، نظیر نظامی که امپراتوری عثمانی برای تضمین خودمختاری اقلیتها تعبیه کرده بود. اما چه تفاوتی بین اسلاموکراسی و تئوکراسی اسلامی وجود دارد؟ مفهوم اسلاموکراسی سنتزی است از اسلام ودموکراسی. بخش «اسلا Isla» از اسلام و بخش «وکراسی ocracy» از دموکراسی گرفته شده است. حرف «میم m » در هر دو واژه اسلام و دموکراسی وجود دارد. پدیده اسلاموکراسی قرنها در حال شکل‌گرفتن بوده است.

امروزه جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام حکومتی از جانب متفکرین دموکراتیک کمتر از آنچه که شایسته و سزاوار است مورد توجه و دقت نظر قرار گرفته است. درست است که در این نظام عناصر تئوکراتیک هنوز نمایان‌تر و درجایگاه بالاتری قرار دارند، و قدرت روحانیون بسیار زیاد است اما نظام جمهوری اسلامی ایران با وجود این هنوز ترکیب خاصی از تدبیر انتخاب مردمی و حکومت تئوکراتیک است. آیا تئوکراسی در ایران در حال دموکراتیک شدن است؟ آیا ایران روزی مانند انگلستان به یک نئوتئوکراسی در صورت و یک دموکراسی پویا در ماهیت بدل خواهد شد؟ آیا جمهوری اسلامی یک مرحله جدید اما نقص‌دار در تحول اسلاموکراسی است؟

در باب مساله جنسیت جوامع اسلامی در مورد آزادی زنان بسیار عقب‌تر از ایالات متحده قرار دارند. باید دانست که مساله آزادی زنان با به قدرت رساندن آنها یکی نیست. بسیاری از کشورهای اسلامی در به قدرت رساندن زنان بسیار بیشتر از ایالات متحده بلند‌پروازی کرده‌اند.

خیلی پیشتر از اینکه ایالات متحده زنی را به عنان رئیس‌جمهور یا معاون رئیس‌جمهور داشته باشند، امروزه در اندونزی یک زن رئیس‌جمهور است و در بنگلادش یک زن نخست‌وزیر است. در واقع بالاترین قدرت سیاسی در بنگلادش بین دو زن برجسته ـ‌خالده ضیاء و شیخ حسینه واجد‌ـ دست به دست می‌شود. آیا وجود این عناصر می‌توانند منجر به یک اسلاموکراسی جدید شوند؟

دو کشور مسلمان دیگر زنان را به عنوان روسای حکومت خود تجربه کرده‌اند. در پاکستان خانم بی‌نظیر بوتو دو بار و در ترکیه خانم چیلر یک بار نخست‌وزیر بوده‌اند. همه اینها در حالی است که آلمان هنوز زنی را به عنوان صدراعظم، فرانسه به عنوان رئیس‌جمهور، روسیه به عنوان رئیس‌جمهور نداشته و ایالات متحده نیاز به تحولی بنیادی دارد تا اینکه بتواند زنی را به جای یک مرد به عنوان ریئس‌جمهور در کاخ سفید داشته باشد. روزی ایالات متحده دچار این تحول خواهد شد و زنی را به عنوان رئیس‌جمهور خواهد دید.

هنوز کار برای دموکراسی در ایالات متحده و به میزان بیشتر در جهان اسلام وجود دارد که باید انجام بگیرد. دموکراسی آمریکایی تقریبا معلوم است که دارای نواقصی است. اما نمونه‌های اسلامی دموکراسی به تدریج آن‌طور که تاریح نشان می‌دهد، دارند شکل می‌گیرند.

در باب مساله دموکراسی‌سازی جدید جهان اسلام، متفکرین در واقع باید به پرسش «چرا دموکراسی» توجه داشته باشند. آنها همچنین پرسش همراه آن یعنی «چرا دموکراسی حالا» را نیز باید مورد بحث و بررسی قرار دهند.

● آیا دموکراسی را می‌شود برنامه‌ریزی کرد؟

آیا مسلمانان باید در مقابل دموکراسی حاضر و آماده و فوری، سیاست دموکراسی‌سازی برنامه‌ریزی‌ شده را در پیش بگیرند؟ آیا سیاستهای فضای باز و اصلاح اقتصادی فوری گورباچف برای جهان اسلام درس بدی نداشته است؟ انقلاب گورباچف به فروپاشی اتحاد شوروی و آنارشی در حدی وسیع، همراه با ظهور مافیای روسی، جنگ داخلی خونین در چچن، و فورپاشی ناگهانی اقتصاد روسیه انجامید. اگر گورباچف سعی می‌کرد تا دموکراسی‌سازی برنامه‌ریزی شده‌ای را به جای پروستوریکا و گلاسنوست فوری و آماده در پیش بگیرد، آیا به کشورش بهتر خدمت نمی‌کرد؟ آیا او به عنوان یک قهرمان در نزد طرفداران روسی خود بدل نمی‌شد، و نه فقط قهرمانی برای غربیان که دیدن روسیة هر چه ضعیف‌تر را آرزو داشتند؟

آیا باید به عراق در جهت دموکراسی‌سازی برنامه‌ریزی شده کمک کرد ـ‌با قانون اساسی‌ای که مراحل اجرایی آن را به دقت مشخص کرده باشد؟ یک طرح بدیل می‌تواند در راس قرار گرفتن یک گروه اجرایی بسیار قوی‌تر برای مدت بیست‌سال باشد و سپس هدف‌گیری به سمت دموکراسی پارلمانی.

طرح بدیل دیگر می‌تواند ریاست جمهوری جمعی در عراق برای مدت سی سال باشد ـ‌گروهی سه نفری از شیعه، سنی و کرد، ‌رئیس‌جمهوری مشترک و پارلمانی بر اساس نمایندگی نسبی. بعد از سی سال قانون اساسی عراق مورد بازنگری و تجدید نظر قرار بگیرد تا از زیادی معیارها و ملاکهای قومی و فرقه‌ای دموکراسی‌سازی کاسته شود. عراقیها باید تشویق شوند تا در هر مرحله از فرآیند دموکراسی‌سازی در باب این موضوعات خودشان بحث و گفتگو کنند.

در اینجا در واقع باید به پرسش «چرا دموکراسی حالا» بپردازم. طرح دموکراسی تدریجی احتمالا در برخی از کشورهای اسلامی مورد نیاز است. ما از نیجریه و برخی جمهوری‌های شوروی سابق آموخته‌ایم که دموکراسی‌ فوری و حاضر و آماده فساد می‌آورد: دموکراسی مطلق، فساد مطلق می‌آورد.

لرد اکتون در نامه‌ای که به بیشاپ ماندل کریگتن در سال ۱۸۸۶ می‌نویسد در قاموس سیاسی ایالات متحده فرمولی جاویدان را به ارث می‌گذارد. او می‌نویسد: «قدرت فساد می‌آورد و قدرت مطلق فساد مطلق می‌آورد».

پدران بنیان‌گذار ایالات متحده قبل از اینکه لرد اکتون به دنیا بیاید نگرانی او را پیش‌بینی کرده بودند. آنها با ابزار کنترل و ایجاد موازنه، زمینه را برای حکومت محدود فراهم کردند. اکنون مسلمانان باید از خود بپرسند که آیا چیز دیگری هست که فساد بیاورد؟ آیا آن چیز دیگر می‌تواند خود دموکراسی باشد؟ آیا ما در واقع از نیجریه و برخی جمهوریهای شوروی سابق آموخته‌ایم که دموکراسی فوری و حاضر و آماده فساد می‌آورد: دموکراسی مطلق می‌تواند فساد مطلق بیاورد؟ آیا عراق می‌تواند نمونه‌ای از دموکراسی‌سازی برنامه‌ریزی شده در جهان اسلام شود؟

در مورد خود ایالات متحده، ما نمی‌توانیم تلاش کنیم تا دموکراسی را در خارج بگسترانیم در حالی که در داخل پس‌روی داشته و از آن بکاهیم. ما مطمئناً می‌توانیم زنان را در افغانستان آزاد کنیم بدون اینکه مردان مسلمان را در ایالات متحده توقیف و زندانی کنیم. ما می‌توانیم زهر‌های سیاسی صدام حسین را بی‌اثر کنیم بدون اینکه گوانتانامای دیگری در کوبا به راه بیاندازیم.

اغلب پرسیده می‌شود که آیا ایالات متحده همزمان می‌تواند در دو جبهه بجنگد. اما پرسش واقعی این است که آیا ایالات متحده می‌تواند در پیکار برای ترویج دموکراسی در خارج بدون شکست در پیکار برای دموکراسی در داخل پیروز شود.

خوشبختانه ما درسهای زیادی از پدران بنیان‌گذار خود در اختیار داریم. «هزینه آزادی عبارت است مراقبت و هوشیاری همیشگی». برای جهان اسلام اسلاموکراسی یک سنتز است. برای جهان اسلام ما باید هنوز بپرسیم و بیاموزیم که «چرا دموکراسی». اما برای ایالات متحده ما با در نظر گرفتن همه چیز باید به خودمان متذکر شویم که «چرا دموکراسی حالا». آنهایی که دموکراسی را بدست آورده‌اند باید با تمام ابزارهای دموکراتیک آن را حفظ کنند. هزینه آزادیهای مدنی در جهان اسلام عبارت است از تلاش و تقلای بی‌وقفه، اما هزینه آزادایهای مدنی در ایالات متحده در واقع عبارت است از مراقبت و هوشیاری دائمی.

نویسنده: علی - مزروعی

مترجم: مهدی - حجت

ارسال کننده: مهدی حجت