دوباره از نو ...

▪ الهی ! در دنیا هول و وحشت ازعذاب تو خواب را ازچشمانم ربوده است. چه کنم! دروقت دیدار تو! خواب که هیچ، حتی مجال پلک زدنی هم نیست.
▪ الهی! با اینکه می دانم غیر تو برایم خیری ندارد، باز …

الهی ! در دنیا هول و وحشت ازعذاب تو خواب را ازچشمانم ربوده است. چه کنم! دروقت دیدار تو! خواب که هیچ، حتی مجال پلک زدنی هم نیست.

الهی! با اینکه می دانم غیر تو برایم خیری ندارد، باز به سوی غیر می روم. پس تمامی راههایی را که به غیرختم می شود برمن ببند.

الهی! نشناخته ام تو را اگر به سوی دیگری می‌روم. ندیده‌ام تو را، اگر به صنم نگاه می‌کنم. راهی به کویت نیافته‌ام که بیراهه می‌روم. واگر راه تویافته‌ام و نرفته‌ام، جاهلم که به چاه افتاده‌ام. من راه بلد نیستم تو بیراهه‌ها رابرمن ببند.

الهی ! غم چه حاجت،تو شادم می کنی. درد چه حاجت،که درمانم تویی. غم ودرد ازبرای بت پرستی است، به حق توحیدت یکتاپرستم کن.

الهی ! دنیا وسیله‌ای است برای وصل تو. هرگاه که دنیا وسیله ای شد برای فصل تو، جای فاصله را به مرگ بسپار.

الهی! جهنمیان ازآتش حسرت سوزند نه ازآتش دوزخ، ازدرد فراق بنالند نه از درد زخم. ازعطش نگاه توتشنه اند نه آب جوشان. مبادا که درحسرت وصل تو بسوزم!

الهی! وقتی من نمی توانم حق بندگانت را ادا کنم چگونه شکرتو را بجا آورم وچگونه تو را آنگونه که شایسته‌ای عبادت کنم؟!

الهی! آنگاه که می کوشم درجهت آخرت حرکت کنم دنیا مرا می خواند. هرگاه اجابت می کنم به من پشت می کند. وهرگاه اجابت نکنم، آخرت مرا به سوی خویش می‌خواند. الهی زبانم را درلبیک گفتن به آخرت گویاتر بگردان ...

الهی! اگر بی کسی، تو را به یادم می آورد، مرا از تنهاترین‌ها قرارده. و اگر اطاعتت پادشاهم می سازد، مرا به بندگی قبول کن.

الهی! اگرتنگدستی دستم را به سوی تو دراز می‌کند، ‌فقیرم نگه دار و اگر دارایی ، مرا محتاجت نمی داند باز نیازمندم کن.

الهی! چه بسیار افرادی که دراطاعت ازکتاب تو وشتافتن به سویت برمن پیشی گرفته اند. من نیز در راه بودم تا اینکه دنیا فریبم داد ومرا به خود مشغول ساخت. الهی اگرچه من از این قافله بسیارعقب مانده‌ام، بادست تدبیرخویش مرا نیز به همراه خاصانت به سرمنزل مقصود برسان.

الهی! به آن دقت وظرافتی که من بردوستانم عیب می‌گیرم توبرمن نگیر.

الهی! اگرچه فرموده ای «ومن یعمل مثقال ذره شراً یره» لیکن ازسر لطف وکرم، دفتر حساب و کتاب درباب بدی‌ها را اینگونه در برم مگشا. و از روی سخاوتمندی خود آنچنان که فرمودی «فمن یعمل مثقال ذرهٔ خیراً یره» اندک اعمال نیکم را به شمار بیاور.

الهی! ای کاش به جای آنکه محو دنیا باشم به آخرت خیره شوم زیراکه هرچه به سوی دنیا می روم ازآخرت دور می‌شوم.

الهی ! اگر عیبی ازمردم برمن آشکارشد به حرمت برملا نکردن آن، تو نیز عیوب مرا بپوشان.

الهی ! مبادا که اگر مرا سریع به عقوبت خطاهایم نگرفتی ، در محضر تو که برهمه چیز بینایی، بر سرکشی از فرمانت جسارت پیدا کنم.

الهی! مرا به دین اسلام و برسبیل حق بمیران. جدایی و دل کندن ازدنیا را برمن آسان بگردان و کاری کن که حتی‌الامکان در لحظه پرکشیدن ازدنیای فانی، حقی برگردنم نباشد.

الهی! از تو می‌خواهم بعد از مرگ نیز همچون میهمان‌نوازی این ماه، با دورکردن هول و بیم، و مونس قراردادن صالحان و پاکان، از من حقیر پذیرایی کنی.