سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

بررسی عوامل شتاب دهنده فروپاشی نظام شاهنشاهی ۵۷ ۱۳۵۶


بررسی عوامل شتاب دهنده فروپاشی نظام شاهنشاهی ۵۷ ۱۳۵۶

از آنجا که رویدادهای مهم سیاسی به انباشت و پیشینه استوار می باشند, فروپاشی نظام شاهنشاهی نیز یکباره نبوده و در روند تکاملی مبارزات ملت ایران به ظهور رسیده است نهضت مذهبی و ضد استعماری تنباکو و نهضت ضد استبدادی مشروطه در دوران قاجار و نهضت ملی نفت و نهضت امام خمینی در دوران پهلوی دوم از جمله مهمترین رویدادهای تأثیرگذار می باشند نهضت اخیر که مبداء آن پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲ می باشد, حرکتی است که برای اولین بار به نتیجه کامل و حاکمیت ملت مسلمان ایران انجامیده است

ایران تحت رهبری با عظمت شاه، جزیره ثبات در یکی از پرآشوب ترین مناطق جهان است.

این امر مرهون شما اعلیحضرت و رهبری شما و احترام، ستایش و عشقی است که مردم شما نسبت به شما دارند! ۱

جیمی کارتر، رئیس جمهور آمریکا

۳۱ دسامبر ۱۹۷۷ (۱۱ دی ماه ۱۳۵۶)

● فصل اول: طرح تحقیقاتی

▪ طرح مسئله

تاریخ معاصر ایران از زمان روی کار آمدن سلسله قاجار و سپس پهلوی تا قبل از آغاز انقلاب اسلامی، شاهد رویدادهای گوناگونی بوده است که هر یک بسته به درک و میزان نقش مردم، توانایی رهبری، نحوه مقابله نظام حاکم و حامیان بیرونی او به گونه ای در حافظه تاریخی ملت و سیر حوادث بعدی موثر واقع شده اند. اما هیچکدام مانند نهضت اسلامی که در سالهای ۵۷-۵۶ بوقوع پیوست بر سرنوشت ملت و تاریخ ایران تأثیر بنیادی بر جای نگذاشته اند. زیرا برآیند نهضت سالهای مزبور، نظام جدیدی است که به این شکل، نه تنها در ایران بلکه در جهان نیز کمتر می توان برای آن مصداق یابی کرد.

از آنجا که رویدادهای مهم سیاسی به انباشت و پیشینه استوار می باشند، فروپاشی نظام شاهنشاهی نیز یکباره نبوده و در روند تکاملی مبارزات ملت ایران به ظهور رسیده است. نهضت مذهبی و ضد استعماری تنباکو و نهضت ضد استبدادی مشروطه در دوران قاجار و نهضت ملی نفت و نهضت امام خمینی در دوران پهلوی دوم از جمله مهمترین رویدادهای تأثیرگذار می باشند. نهضت اخیر که مبداء آن پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲ می باشد، حرکتی است که برای اولین بار به نتیجه کامل و حاکمیت ملت مسلمان ایران انجامیده است. مزید بر این، استیلای بیگانگان در دوران حکومتهای قاجار و پهلوی، اعمال زور، فساد نخبگان و حکام وقت، غارت منابع اقتصادی و مهمتر از اینها، مبارزه با ارزشهای دینی جامعه، همه و همه در ایجاد حرکت مردم در سالهای ۵۶ و ۵۷ موثر بودند.

▪ گرایش تحقیق حاضر

درباره علل سقوط حکومتهای قاجار، پهلوی اول و پهلوی دوم گزارشها و تحقیقات متعددی در داخل و خارج از کشور به چاپ رسیده است و هر کدام با زاویه نگرش خاص خود به تحلیل موضوع پرداخته اند و یک جنبه و یا جنبه های مختلف آنرا بررسی کرده اند. در مقالات و کتابهایی که در داخل به چاپ رسیده - و تعداد آنها زیاد نیست – اکثر آنها در بررسی انقلاب اسلامی، ریشه های آن، سقوط حکومت شاه و .... به توصیف موضوع و بیان روند حوادث پرداخته اند و تحقیقاتی که یک جنبه را بررسی کرده و یا سقوط حکومت شاه و یا پیروزی انقلاب اسلامی را به روش تحلیلی علت یابی کرده باشد کمتر از آن دسته از آثار تألیف یافته است. مزید به این، در میان آثار داخلی، تحقیقی که عوامل شتاب دهنده در فروپاشی نظام شاهنشاهی را تجزیه و تحلیل کرده باشد، توسط نگارنده ملاحظه نشده است. از اینرو، این گفتار در صدد آن است که عوامل شتاب دهنده سقوط حکومت شاه را عنوان کرده و تحلیل نماید. از آنجا که این عوامل به لحاظ زمانی، در آخرین مراحل تحول یک پدیده وارد عمل می شوند، زمان مورد بررسی در این نوشته سالهای ۵۷-۱۳۵۶ می باشد. به عبارت موضوعی، از زمانی که حکومت شاه، به اجرای فضای باز سیاسی مبادرت ورزید تا هنگامی که قدرت را واگذار نمود مورد توجه این تحقیق قرار گرفته است. همچنین تصمیم گیری نخبگان که برای حفظ نظم کهن و یا برقراری نظم جدید رویاروی یکدیگر به مخاصمه برخاسته بودند مورد نظر واقع شده است. مقطع زمانی انتخاب شده حاکی از آن است که تحقیق در سطح رفتاری آنهم کوتاه مدت و موردی، جدال نخبگان حاکم و نخبگان انقلابی را ملاحظه کرده است.

تحقیق حاضر، سه انگاره (HYPOTHSIS) مرتبط و به هم پیوسته را مورد سنجش قرار می دهد:

۱) بی ثباتی و متعارض بودن سیاستها و روش های تصمیم گیرندگان حکومت. این تزلزل و دوگانگی تصمیمات از سویی موجب تعمیق و توسعه مخالفت مردم و پافشاری رهبری انقلاب بر استمرار مبارزه گشته و از سوی دیگر توانایی دستگاه سرگوب را شدیدا کاهش داده است.

۲) ناکارآمدی ارتش و عدم درک واقعی نخبگان حاکم و حامیان بیرونی آنها از ماهیت و وسعت حرکت جدید. ساختار و سازماندهی ارتش، مأموریت، آموزشها، قشربندی و بافت آن و همچنین نحوه تربیت فرماندهان مانع از توانمندی این دستگاه برای مقابله با جریان براندازی بوده است. مزید بر این، درک سازمان امنیت کشور (ساواک)، سازمان سیا و تحلیل نخبگان حاکم از علل بحران، و نیز اعتماد بیش از حد آنها به ثبات موجود، موجب غافلگیری حکومت گردیده و همین امر یکی از زمینه های اصلی در اتخاذ سیاست های متعارض و بی ثباتی این سیاست ها بوده است.

۳) ثبات رای رهبری مبارزه، اتخاذ تصمیمات و مواضع بهنگام و همچنین کاربرد روشهای بدیع توسط ایشان. پافشاری رهبری انقلاب از سال ۱۳۴۲ به لزوم کنار رفتن سلسله پهلوی و بدست گرفتن حکومت توسط فقیهان دین مدار و اقبال ملت به این الگوی بدیل، موجب زدودن ابهام از هدفهای مبارزه مردم گردیده و توانائیهای موجود را یکسره در راستای تحقق این هدف قرار داد. بدیهی است هر گونه بررسی درباره انقلاب اسلامی از این نوع، مستلزم بیان وقایع و روند حوادث می باشد. زیرا رهیافت های مفهومی و زاویه دید خاص در بررسی علل سقوط نظام شاهنشاهی با رویدادها و سیاستها و همچنین موضع گیری و واکنش طرف متقابل قابل فهم است. از اینرو در این تحقیق نیز ناگزیر، میزانی از توصیف الزامی است. اما سعی شده است این توصیف تا آنجا که به اثبات فرضیه کمک می کند مورد استفاده واقع شود. بنابراین، در این تحقیق، سیر حوادث سالهای ۵۷-۵۶ مورد نظر نمی باشد و نوشته نیز در صدد بیان تاریخی از انقلاب نیست.

▪ مفروضات

بحران سالهای ۵۷-۵۶ ریشه در سیاستهای نظام حاکم و تسلط ایالات متحدهء آمریکا بر ایران طی سالهای ۱۳۳۲ ه .ش. به بعد دارد. همچنین، شکاف میان مردم و قدرت سیاسی حاکم و دو قطبی شدن جامعه بستر رویارویی مردم با نخبگان حاکم بوده است. و مآلا آنکه، روح حاکم بر روندی که به سرنگونی نظام شاهنشاهی منجر شد، عامل مذهب و دفاع از دین بوده است.

▪ منابع

در جمع آوری و نظریات این تحقیق از منابع اولیه و ثانویه استفاده شده است. منابع اولیه که بخش کمی از منابع را شامل می شود به گفتگو با برخی مبارزین زندانی و سیاسی علیه رژیم، دیدگاه و نظرات آنها از سیاست های رژیم در سال ۵۷-۵۶، و همچنین حضور نگارنده طی سالهای مزبور که از نزدیک و در صحنه شاهد انقلاب اسلامی بوده است، می توان اشاره کرد. منابع ثانویه، مکتوبات و تحقیقات دیگران را شامل می شود. در این بخش، بدلیل آنکه حادثه سالهای ۵۷-۵۶ در داخل ایران بوقوع پیوسته است، اتکاء جمع آوری بر روی منابع داخلی قرار داده شده و از کتابهای خارجی، کتابهایی که توسط سفرای آمریکا و انگلیس در ایران نوشته شده است، مطالعه گردیده اند.

▪ سازماندهی تحقیق

این تحقیق در ۶ فصل ارائه می شود. فصل اول شامل طرح تحقیقاتی موضوع می باشد. در فصل دوم به پیشینه تاریخی انقلاب اسلامی پرداخته می شود. در فصل سوم تا پنجم فرضیه های تحقیق مورد آزمون قرار می گیرد و طی این فصول، بی ثباتی و متعارض بودن سیاستها و روشها، ناکارآمدی ارتش و عدم درک صحیح از واقعیات و رهبری نهضت بررسی می گردد. در فصل ششم نیز نتیجه گیری بعمل می آید.

● فصل دوم: پیشینه تاریخ

دوران سلطنت پهلوی دوم را به چهار دوره می توان تقسیم کرد: دوره اول، سلطنت از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ ه. ش. که ایران تحت اشغال نیروهای بیگانه بود. دورهء دوم به مدت هفت سال از ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۲ ه. ش. که به حکومت مصدق و فرار شاه از ایران انجامید. دوره سوم از ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۳ که دوران تسلط تدریجی شاه و اطلاق حکومت وی به شمار می رود. و دوره چهارم که تا ۱۳۵۷ ادامه پیدا کرد. دوره چهارم دوران صعود محمدرضا شاه به اوج قدرت می باشد.

در میان رویدادها و حوادث تاریخ معاصر ایران، علیرغم اعتقاد به تأثیر تمامی مسایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایجاد زمینه های لازم در بین مردم و رهبران و با تأکید بر مسایل سالهای ۱۳۲۰ به بعد، رهیافت غالب در مورد خاستگاه نهضت اسلامی در سالهای ۵۷-۱۳۵۶ آن است که مبداء این حرکت از خرداد ماه سال ۱۳۴۲ و آغاز رهبری امام خمینی می باشد. در این فصل به منظور تبیین روند مبارزات مردم و پیشینهء تقابل آنها با نظام حاکم، به اختصار، رئوس رخدادهای مهم سالهای ۵۵-۴۲ آورده می شود:

پس از آن که اسدالله علم به نخست وزیری منصوب گردید از جمله مهمترین اقدامات وی تصویب لایحهء انجمن های ایالتی و ولایتی است که بر اساس آن، شرط اسلامیت و ذکوریت برای انتخاب کننده و انتخاب شونده حذف شد و همچنین سوگند به کلام الله مجید به تحلیف کتاب آسامی تبدیل گردید. محتوی این لایحه که متضمن تعرض به مذهب رسمی و گشودن زمینه برای تسلط فرق دیگر بود، با واکنش تند امام خمینی که پس از رحلت آیت الله بروجردی بطور علنی وارد میدان مبارزه گردیده بود، مواجه شد و مردم نیز به تبعیت از ایشان، مخالفت خود را ابراز کردند که سرانجام دولت مجبور گردید مصوبه خود را لغو نماید. چندی بعد، انقلاب سفید تحت عنوان انقلاب شاه و ملت عنوان گردید و اصول آن در مورخ ۶ بهمن ۱۳۴۱ به رفراندوم گذاشته شد که این رفراندوم از جانب امام تحریم گردید و متعاقب آن امام در پیام به مناسبت سال جدید، با طرح این مسئله که هیأت حاکمه کمر به هدم اسلام بسته است، عید را عزا و تسلیت عنوان کردند. و به همین منظور در دوم فروردین ۱۳۴۲ که با مناسبت شهادت امام صادق (ع) همراه بود، مراسم عزاداری بر پا کردند. چنین مجلسی در مدرسه علوم دینی فیضیه نیز برگزار گردید که به ضرب و شتم و کشتار وسیع طلاب و مردم انجامید.

در اربعین کشتار فیضیه نیز مراسم دیگری برگزار شد که با حمله پلیس شاه همراه بود و سرانجام این روند منجر به قتل عام ۱۵ خرداد گردید. رژیم با اعمال خشونت مضاغف در صدد سرکوب قیام برآمد. پس از این، احیای کاپیتولاسیون که همراه با اصلاحاتی از سوی آمریکا به ایران داده شده بود، در مهر ماه ۱۳۴۲ در کابینه علم به تصویب رسید. این لایحه که مصونیت دیپلماتهای خارجی در ایران را تضمین می کرد، نیز با مخالفت امام خمینی مواجه شد و مآلا منجر به تبعید ایشان گردید.

با تبعید امام، شعله مبارزه عمومی فروکش کرد. اما دور جدیدی از مقابله با نظام شاه آغاز گشت که با اتکاء به سازمان و حرکت مسلحانه انجام شد. مبارزه مسلحانه که از الگوی مبارزات مردم الجزایر، ویتنام و کوبا متأثر بود، به صورت زیرزمینی دنبال شد. مهمترین گروههایی که در این مقطع با توسل به سلاح به مبارزه پرداختند عبارتند از: فدائیان اسلام (شاخه اجرایی هیئت های موتلفه). سازمان مجاهدین خلق، حزب ملل اسلامی و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران. علاوه بر این، گروههای منصورون، صف، فلاح، مهدیون، فلق، بدر، امت واحده نیز که مانند فدائیان اسلام و حزب ملل مسلمان، از مشی اسلامی و چارچوب فکری روحانیون تبعیت می کردند، علیه رژیم به عملیات مسلحانه مبادرت ورزیدند. اولین و مهمترین اقدام مسلحانه، زمان کمی پس از تبعید امام خمینی، توسط فدائیان اسلام صورت گرفت که طی آن، در اول بهمن ۴۳، حسنعلی منصور، عاقد کاپیتولاسیون و عامل تبعید امام خمینی بوسیله محمد بخارایی به قتل رسید. پس از آن، در ۲۱ فروردین ۴۴ توسط سرباز وظیفه و از محافظین کاخ مرمر، به شاه سوءقصد انجام شد که ناموفق بود. رژیم با مشاهده موج تظاهرات، ضمن آنکه به اعدام عاملین ترور منصور مبادرت ورزید، در مهر ماه سال ۱۳۴۴ رهبران و اعضای اصلی حزب ملل اسلامی را دستگیر کرد. در این روند، در ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ گروه جزنی دستگیر شدند و ۷ نفر از آنها اعدام گردیدند. این گروه که در سال ۱۳۴۲ تشکیل گردیده بود به گروه جنگل مشهور شد. در سال ۱۳۵۰، گروه جزنی و گروه احمدزاده وحدت کرده و سازمان چریکهای فدایی خلق را ایجاد کردند. در همین سال، گروه مارکسیستی حمید اشرف، سپهبد فرسیو دادستان ارتش را به قتل رساند، در سال ۱۳۵۲ سرتیپ طاهری و چند آمریکایی و سرهنگ وابسته به سفارت آمریکا ترور شدند۲ . در بهمن ۱۳۵۲ دوازده تن از جمله گلسرخی و دانشیان به اتهام توطئه ترور شاه و همسرش دستگیر شدند. در سال ۱۳۵۴ فرمانده گارد دانشگاه آریامهر و دو سرهنگ نیروی هوایی آمریکا به قتل رسیدند و در تابستان ۱۳۵۵ سه آمریکایی توسط مجاهدین خلق به قتل رسیدند ۳

در سال ۱۳۵۲ رژیم به سازمانهای مسلح یورش برد. در این میان اغلب کادر فدائیان و مجاهدین خلق دستگیر شدند. گرایش به مارکسیسم در مجاهدین، موجب بی پشتوانه شدن این سازمان در بیرون و قطع توجه و حمایت های روحانیت به آنها شد و خانه تکانی فکری از التقاط به مارکسیسم باعث شد بقایای سازمان نیز در سال ۱۳۵۴ متلاشی گردد. از این پس رژیم که علاوه بر سرکوب مبارزه عمومی، به میزان قابل توجهی موفق به سرکوب و مهار حرکت مسلحانه شده بود، همچنین به لحاظ افزایش درآمد نفت به میزان چهار برابر (که در پی بحران نفتی سال ۱۳۵۳ بدست آمد)وارد دوره ثبات شد.

در نتیجه افزایش درآمدها، خریدهای خارجی و واردات انواع محصولات غذایی و صنعتی در حد مافوق نیازهای مردم ایران انجام شد و با فزونی عرضه بر تقاضا و قرار دادن سوبسیدهای دولتی بر کالاها، قیمت ها کاهش یافت و دستمزدها افزایش پیدا کرد، پروژه های عمرانی بزرگ به سرعت به اجرا در آمد. چهره شهرهای بزرگ به ویژه شهر تهران در فاصله سالهای ۵۴ تا ۵۶ چنان تغییر یافت که برای افرادی که پیش از این تحولات به زندان رفته بودند، پس از بیرون آمدن از زندان، شهری جدید و ناشناخته و اروپایی شده بود .۴ مزید بر این، شاه در عین گسترش و تحکیم سلطه خود بر ارتش به تقویت آن و همچنین توسعه سازمان امنیت کشور (ساواک) پرداخت. اندازه نیروهای نظامی را از ۲۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۴۲ به ۴۱۰ هزار نفر در سال ۱۳۵۶ رساند و به خریدهای تسلیحاتی عظیمی بالغ بر ۱۲ میلیارد دلار طی سالهای ۵۶-۱۳۴۹ ه.ش. دست زد ۵. مجموعه این شرایط و اقدامات، یعنی، قلع و قمع مخالفین، از بین بردن سازمانهای چریکی مسلح، توبه کردن بسیاری از زندانیان سیاسی – که اکثر آنها از نیروهای چپ و جنبش مسلحانه بودند – کاهش نارضایتی های اقتصادی در اثر رفرم های سریع و وسیع ناشی از درآمدها، بگونه ای بود که سال ۵۶-۱۳۵۴ دوران طلایی ثبات برای رژیم و حامیان او به شمار می رفت و کمترین احتمال تغییر وضعیت از ثبات به بحران داده نمی شد. زیرا یکی از عوامل اصلی انقلابها در همه کشورها، نارضایتی های اقتصادی است در حالیکه شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بوجود آمده در سالهای مزبور، بگونه ای بود که رژیم انتظار وقوع یک انقلاب مردمی را نداشت. در چنین شرایطی، فضای باز سیاسی که یک سیاست و الگویی تحمیلی از بیرون بود، مورد توجه قرار گرفت.

در پی پیروزی کارتر از حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، به منظور ممانعت از سرنگون شدن متحدین آمریکا در کشورهای جهان سوم و نیز زدودن آثار حمایت از نظام های سیاسی مستبد و سرکوبگر از سیاست خارجی ایالات متحده، سیاست حقوق بشر عنوان گردید و اجرای آن توسط متحدین آمریکا الزامی شناخته شد. از اینرو کارتر از شاه خواست که برای رژیمش چهره مناسب کسب کند. هدف دولت آمریکا فقط ایجاد اصلاحاتی در رژیم پهلوی بود. در حدی که حملات افکار عمومی غرب علیه او و سیاست های آمریکا در خاورمیانه کاهش یابد ۶ . از نظر مقامات آمریکایی، بسیج انقلابی مستلزم گروههای سازمان یافته بود و چنین سازمانی در مقطع بعد از سال ۱۳۵۴ وجود نداشت، لذا میزانی از آزاد کردن جو داخلی، برای حکومت شاه خطر به حساب نمی آمد ۷. ضمن آنکه قدرت سرکوب شاه نیز وجود داشت. از اینرو در مورخ ۱۴ مرداد ۱۳۵۶ شاه در پیام سالانه خود به مناسبت جشن مشروطیت وعده تغییر و تحولات تازه ای را در جهت تعمیم دموکراسی در کشور داد .۸ و فردای آن روز جمشید آموزگار بعنوان نخست وزیر جدید، جایگزین امیرعباس هویدا شد و از طرف دولت، سیاست "ایجاد فضای باز سیاسی" و دادن آزادی به مردم آغاز گردید. چارچوب این سیاست در پیام شاه به مناسبت جشن مشروطیت چنین بیان شد: در آزادی های سیاسی به اندازه ممالک دموکراتیک اروپایی آزادی خواهیم داشت، آزادی گفتار، آزادی قلم نیز مطابق قانون مطبوعات خواهد بود. میهن پرستان و کسانیکه مملکت را می خواهند در اوج ترقی ببینند اظهار نظر خواهند کرد، به دیگران هم اجازه اظهار نظر خواهیم داد. این فصلی که الان ما شروع کردیم که حداکثر آزادی در حدود قانون است، امیدواریم که به نتایج خوب خود برسد و مملکت ایران هم به سوی ترقی و تعالی و تمدن بزرگ پیش برود .۹

● فصل سوم: رهبری انقلاب

در تمام انقلابها مهمترین عامل، کیفیت رهبری است. تاریخ مبارزات کشورهای جهان سوم در سده اخیر حاکی از آن است که فقط مبارزاتی به ثمر نشسته و یا مانند انقلاب اسلامی تـأثیر ماندگار بر جای گذاشته اند که رهبری آنها واجد قابلیت های لازم برای اداره نهضت بوده اند. زیرا رهبری به عنوان ایدئولوگ با ارائه نظریه خود در باب انقلاب نه تنها ارزشهای مسلط موجود را نفی می کند و ارزشهای نظام مطلوب را بیان می نماید بلکه، روش سرنگونی نظام موجود و راه رسیدن به خواسته های مردم و سعادت آنها را نیز تبیین می نماید. به عبارت دیگر آنها اهداف جنبش را روشن می کنند، درباره شیوه برخورد با حکومت تصمیم می گیرند، وضع موجود را بر اساس ایدئولوژی انقلاب تحلیل می کنند و تصویری از جامعه بهتر ترسیم می نمایند. در جریان فروپاشی نظام شاهنشاهی، یکی از عوامل اصلی و بلکه مهمترین عامل نقش رهبر مبارزه در تبیین هدفهای انقلاب، روش مبارزه و ترسیم الگوی ایده ال در جامعه اسلامی می باشد. این نقش در چهار بخش به اختصار بازگو می شود: اصول گرایی، روش مبارزه، استفاده بهینه از فرصتها و تصمیمات و مواضع به هنگام، و مدارا و جذب ارتش.

۱) اصول گرایی

چند هدفی بودن و عدم اجماع نظر رهبران، یکی از موانع اصلی پیروزی مبارزات ملت در تاریخ معاصر ایران بوده است. این عامل بطور خاص در نهضت مشروطه و نهضت ملی شدن نفت مانع از پیروزی مردم بر استبداد گردید. از اینرو حضرت امام خمینی پس از آنکه بر اثر اقبال مردم رهبر بلامنازعه نهضت شناخته شد، از همان ابتدا مرزهای ایدئولوژیک انقلاب را در چارچوب دین و بر اساس قرآن و سنت تعیین نمود و بر آن ابرام ورزید. این جهت گیری از آغاز مبارزه مشهود بود. ایشان در بخشی از سخنرانی خود به تاریخ ۱۱ آذر ۱۳۴۱ در مسجد اعظم قم که به مناسبت آغاز دروس حوزه علمیه قم پس از ختم غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی ایراد شد، فرمودند: مائیم و قانون اسلام، علمای اسلام اند و قرآن کریم، علمای اسلام اند و احادیث نبوی، علمای اسلام اند و احادیث ائمه اسلام. هر چه موافق دین و قوانین اسلام باشد ما با کمال تواضع گردن می نهیم؛ و هر چه مخالف دین و قرآن باشد ... ما با آن مخالفیم ۱۰ . این موضع در طول دوران تبعید تا آغاز مجدد نهضت در سال ۵۶ بارها تکرار شد. اما در این سال با حساسیت بیشتری مورد تأکید قرار گرفت تا شرکای احتمالی، خود را با مکتب مبارزه همسان سازند. به عنوان مثال در پاسخ ایشان به پیام اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا به تاریخ ۲۴/۱۱/۵۶ آمده است: بر شما جوانان روشنفکر و بر تمام طبقات ملت است که سرلوحه هدفتان اسلام و احکام عدالت پرور آن باشد ... باید قشرهای غیراسلامی را که عقیده و عملشان برخلاف اسلام است و دارای گرایشها به مکتب های دیگرند، هر نوع مکتب باشد، به مکتب مترقی و عدالت پرور اسلام دعوت کنید و در صورت نپذیرفتن، از آنها هر نوع که باشد و هر شخصیت که هست تبری یا لااقل احتراز کنید. مراقب باشید با کمال دقت و هوشمندی کسانی که التزام به اسلام ندارند به جمیع ابعادش، ولو در اصلی از اصول با شما موافق نیستند، آنها را دعوت به اسلام کنید و اگر موثر نشد از شرکت دادن آنها در اجتماعات و انجمنهای اسلامی احتراز کنید و گمان نکنید زیادی افراد هر چه باشد شما را به هدف نزدیک می کند و پس از وصول به هدف، آنها قابل تصفیه هستند. باید بدانید قشرهای غیرمسلم و غیرملتزم به اسلام از پشت به شما خنجر می زنند و شما را قبل از وصول به هدف از کار می اندازند یا نابود می کنند. از تجربه های سابق عبرت بگیرید ۱۱. در مرداد ماه ۵۷ نیز در قسمتی از پیام به ملت ایران، اظهار داشتند: نهضت مقدس اخیر ایران .... صد در صد اسلامی است ۱۲. و در پیام به مناسبت چهلم شهدای تبریز نیز فرمودند: جز در سایه اسلام و در زیر پرچم قرآن راه پیروزی مسدود است .۱۳

جمهوری گرایی اصل دوم در رهبری مبارزه توسط حضرت امام است. ایشان پس از بازگشت به ایران در بهشت زهرا یکی از مهمترین مقولات سیاسی – اجتماعی را در باب حاکمیت و پایه های حکومت اسلامی مورد توجه و اشعار قرار دادند. و با استدلال به این اصل که انسانها و ملت ها در تعیین سرنوشت خویش آزاد هستند، اظهار داشتند: اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است. ما فرض می کنیم که یک ملتی همه رای دادند که یک نفر سلطان باشد، بسیار خوب اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند رای آنها برای آنها قابل عمل است. لکن اگر ملتی رای دادند ولو تمامشان به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این چه حقی است که ملت ۵۰ سال پیش سرنوشت ملت بعد را معین می کند، سرنوشت هر ملتی بدست خودش است ... مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاص که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا می کند آنها تعیین بکنند .۱۴

پی نوشت ها:

۱) جیمزبیل، عقاب و شیر، ترجمه مهوش غلامی، تهران، کوبه، ۱۳۷۱، ص ۳۷۳.

۲) ع. باقی، بررسی انقلاب ایران، جلد اول، نشر تفکر، قم، ۱۳۷۰، ص ۱۷۷.

۳) جلال الدین مدنی، تاریخ سایسی معاصر ایران، جلد دوم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۳۶۹، ص ۲۸۸.

۴) باقی، پیشین، ص ۱۷۹.

۵) نصرت الله نوروزی، ساخت قدرت شخصی و فروپاشی حکومت پهلوی، مرکز تحقیقات استراتژیک – ریاست جمهوری، فصل نامه راهبرد، بهار ۱۳۷۵، شماره ۹، ص ۱۷۵.

۶) حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول، چاپ سوم، اطلاعات، تهران، ۱۳۷۰، ص ۵۶۵.

۷) مصطفی زهرانی، نظام بین الملل و انقلاب اسلامی ایران، فصل نامه راهبرد، ۱۳۷۵، شماره ۹، ص ۲۰۸.

۸) محمود طلوعی، داستان انقلاب، علمی، تهران، ۱۳۷۰، ص ۲۶۳.

۹) ابراهیم یزدی ، آخرین تلاشها در آخرین روزها، چاپ ششم، قلم، تهران، ۱۳۶۸، ص ۱۴.

۱۰) کوثر، محموعه سخنرانیهای حضرت امام خمینی (س)، جلد اول، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، ۱۳۷۱، ص ۲۴

۱۱) تقویم تاریخ انقلاب اسلامی ایران، سروش، ۱۳۶۹، ص ۶۶.

۱۲) همان، ص ۱۰۹.

۱۳) صحیفه نور، جلد دوم، ص ۴۱.

۱۴) صحیفه نور، جلد چهارم، ص ۲۸۲.

۱۵) همان، ص ۲۶۵.

۱۶) توقیم تاریخ انقلاب اسلامی ایران، پیشین، ص ۱۷۳.

۱۷) صحیفه نور، جلد اول، ص ۲۴۹.

۱۸) همان، ص ۲۵۳.

۱۹) همان، ص ۲۶۵.

۲۰) صحیفه نور، جلد سوم، ص ۲۲۵.

۲۱) خاطرات ژنرال هایزر، مأموریت در تهران، ترجمه ع. رشیدی، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۵، ص ۱۱۰.

۲۲) روزنامه اطلاعات، ۲۰/۱۰/۵۷، ص ۱.

۲۳) همان، ۴/۱۱/۵۷، ص ۱.

۲۴) همان، به نقل از: ع باقی، بررسی انقلاب ایران، پیشین، ص ۴۰۰.

۲۵) خاطرات ژنرال هایزر، پیشین، صص ۳-۱۲۲

۲۶) صحیفه نور، جلد پنجم، ص ۷۲.

۲۷) فردوست، پیشین، ص ۵۶۸.

۲۸) م. لدین، و. لوئیس، کارتر و سقوط شاه، ترجمه ناصر ایرانی، امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۳، ص ۳۷.

۲۹) باری روبین، پیشین، ص ۱۵۵۱.

۳۰) منوچهر محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، امیرکبیر، چاپ سوم، تهران، ۱۳۷۰، ص ۱۴.

۳۱) ع. باقی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، پیشین، ص ۳۷۶.

۳۲) خاطرات ژنرال هایزر، پیشین، ص ۱۱۰.

۳۳) همان، ص ۲۷۴.

۳۴) مهدی بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، چاپ پنجم، تهران، نهضت آزادی، ۱۳۶۳، ص ۲۴.

۳۵) فردوست، پیشین، ص ۵۸۵.

۳۶) خاطرات ژنرال هایزر، پیشین، ص ۹۵.

۳۷) همان، صص۶۶-۲۵۸

۳۸) همان، ص ۵۳.

۳۹) مثل برف آب خواهیم شد، مذاکرات شورای فرماندهان ارتش (دی – بهمن ۱۳۵۷)، چاپ دوم، نشر نی، ۱۳۶۶، ص ۱۶۰.

۴۰) فردوست، پیشین، ص ۵۹۳.

۴۱) گفتگو با آقای غلامعلی رشید، عضو گروه منصورن، زندانی سیاسی رژیم که در این مقطع از زندان آزاد گردیده است، ۸/۱۱/۵۷.

۴۲) مهدی بازرگان، پیشین، ص ۲۴.

۴۳) محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، تهران، شهرآب، ۱۳۷۱، ص ۳۹۵.

۴۴) ع. باقی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و روایت بی بی سی از انقلاب اسلامی، تفکر، قم، ۱۳۷۳، ص ۲۸۲.

۴۵) فردوست، پیشین، ص ۵۷۸.

۴۶) ع. باقی، بررسی انقلاب ایران، پیشین، ص ۲۳۶.

۴۷) فردوست، پیشین، ص ۵۸۳.

۴۸) پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه ح. ۱. مهران، چاپ هفتم، موسسه اطلاعات، ۱۳۷۰، ص ۲۷۰.

۴۹) فردوست، پیشین، ص ۵۸۳.

۵۰) تقویم تاریخ انقلاب اسلامی ایران، سروش، ۱۳۶۹، ص ۱۷۰.

۵۱) باری روبین، پیشین، ص ۱۵۴.

۵۲) مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، چاپ پنجم، اطلاعات، ۱۳۷۰، ص ۲۳۷.

۵۳) ع. باقی، تاریخ شفاهی انقلاب، پیشین، ص ۳۰۱.

۵۴) مهدی بازرگان، پیشین، ص ۴۶.

۵۵) محمود طلوعی، پیشین، ص ۳۴۱.

۵۶) عباس قره باغی، اعترافات زنران، چاپ دهم، ] بی جا[ نی، ۱۳۶۸، ص ۶۴.

۵۷) مهدی بازرگان، پیشین، صص &-۵۵

۵۸) نیویورک تایمز، ۸ نوامبر ۱۹۷۸ (۱۷ آبان ۱۳۵۷) به نقل از: ابراهیم یزدی، پیشین، ص ۳۷.

۵۹) زبیگنیو برژینکی، قدرت و اصول اخلاقی، ترجمه محمود طلوعی، هفته، صص ۱۱۷-۱۱۶.

۶۰) باری روبین، پیشین، ص ۱۶۵.

۶۱) محمود طلوعی، پیشین، ص ۵۳۱. به نقل از ولادمیر کوزیچکین یکی از صاحبنظران شوروی.

۶۲) باری روبین، پیشین، ص ۱۶۵.

۶۳) مارین زونیس، شکست شاهانه، ترجمه عباس فجر، طرح نو، تهران، ۱۳۷۰، ص ۲۵۲.

۶۴) روزنامه واشنگتن پست، ۱۹ ژانویه ۱۹۷۹ (۲۹ دی ماه ۵۷). به نقل از: ابراهیم یزدی، پیشین، ص ۱۰۲.

۶۵) ع. باقی، بررسی انقلاب ایران، پیشین، ص ۳۴۶.

۶۶) محمود طلوعی، پیشین، صص ۵۰۳ و ۴۹۶.

۶۷) همان، ص ۵۲۷.

پژوهشگر: نویسنده:حسین اردستانی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.