سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

فیلمفارسی


فیلمفارسی

نگاهی به پدیده داغ روزهای سینما در تلویزیون

چند وقتی است فریدون جیرانی و برنامه «هفت» با تمام قوا به جنگ فیلمفارسی رفته اند، پدیده ای که پیش از انقلاب مرسوم شد و هنوز هم در شکلی دیگر ادامه دارد.

در گذشته به فیلم های سهل انگار، فیلمفارسی می گفتند و امروزه نیز این اصطلاح را، در مورد فیلم های بی مایه به کار می گیرند.

وقتی صنعت دوبلاژ در ایران راه افتاد، در اعلان های تبلیغاتی برای جذب مخاطب می نوشتند: «ناطق به زبان فارسی». تهیه کنندگان ایرانی نیز به قصد رقابت با فیلم های وارداتی تبلیغ می کردند «فیلم فارسی».

هوشنگ کاووسی با سر هم نوشتن این دو واژه می خواست به شکل تمسخرآمیزی بگوید که این فیلم ها جز نطق فارسی هیچ نشانی از فرهنگ، مدنیت و هویت ایرانی ندارد. بیشتر فیلم های ایرانی کپی های نازلی از فیلم های ترکی، هندی، مصری و دست بالا فیلم های آمریکایی بود. از این نظر فیلمفارسی فقط سهل انگاری در اجرا نبود، بلکه بیشتر بی ریشگی و بی هویتی در مضمون را نشان می داد. اما بعدها این اصطلاح به معنای سینمای بی مایه مورد مصرف قرار گرفت. مراد ما نیز از فیلمفارسی، سینمایی است که با سهل انگاری داستانش را بنا می کند، با سهل انگاری شخصیت هایش را می پرورد و با سهل انگاری داستانش را به اجرا در می آورد.

● نوع روایت در فیلمفارسی

اغراق و ارائه آنچه ورای زندگی طبیعی است، در فیلمفارسی به خوبی قابل مشاهده است. در سینمای پیش از انقلاب این روایت بیشتر پیرامون مسائل شخصی افراد گشت می زد تا بتواند مخاطب بیشتری جلب کند. با پیروزی انقلاب این گونه افکار به طور کامل در دستگاه های نظارتی فیلتر می شود و هیچ مرتبه ای از آن، راهی به سینما ندارد. اما مهم ترین ویژگی این ها در ابتدا همان جذابیت است، جذابیت این آثار در مواردی چون نمایش خشونت، اغراق در روابط عاطفی انسان ها، اغراق در عشق و دلدادگی، اغراق در فقر و گرفتاری و مذلت، اغراق در شادی و پایکوبی ، اغراق در قتل و خونریزی و... بروز می یابد.

به این ترتیب «اغراق» و نمایش تصویری غیر واقعی از حقیقت زندگی، تبدیل به اصلی ترین خصوصیت این تصور از جذابیت و اصلی ترین مولفه تشکیل دهنده فیلمفارسی شده است.

پایان خوش، از دیگر مولفه های فیلمفارسی است. باید توجه داشت صرف پایان خوش، اثری را از این اتهام مبرا نخواهد کرد. باید گفت پایان خوش برای هر فیلمفارسی لازم است اما کافی نیست. این پایان می تواند به نوعی وصال عاشق و معشوق باشد.

● شخصیت پردازی در فیلمفارسی

با نگاهی به چگونگی شخصیت پردازی در فیلمفارسی ها، به راحتی می توان به این مولفه آشکار پی برد. مرد یا زن قهرمان در این آثار شخصیتی سست و متزلزل نشان داده می شود. تنها جایی از خود ایستادگی نشان می دهد که کمترین هم ذات پنداری با مخاطب روی نمی دهد. این شخصیت ها قابل پیش بینی نیستند و با وجود این که گاهی به خیال نزدیک می شوند از ورود به فانتزی اجتناب می کنند.

ورود به فانتزی یعنی به رسمیت نشناختن داستان و این یعنی ریزش مخاطبی که به دنبال کاستی های خود، به سینما می رود. پس تهیه کنندگان این فیلم ها سعی می کنند روی مرز واقعیت و فانتزی حرکت کنند.

گاهی نیز اتفاقات داستان (اگر داستانی وجود داشته باشد) چنان جریان تندی دارد که شخصیت پردازی به طور کامل شکل نمی گیرد.

● بازیگران در فیلمفارسی

بازیگران در این گونه فیلم ها در کلیشه ها زندانی هستند و راه بقای آن ها در صنعت سینما ایفای نقش شخصیت های تکراری است.

این هنرمندان در ارائه بازی ناتوان نیستند اما جریان حاکم بر فیلمفارسی، آن ها را به این سو هدایت می کند.

آن ها برای جلب توجه مخاطب باید پیشینه ای خوب داشته باشند که حضور در برنامه های تلویزیونی می تواند راحت ترین مسیر، برای کسب محبوبیت در نظر گرفته شود.

بازیگران در این فیلم ها اغراق دارند و این افراط را می توان در حالات صورت، نوع بیان دیالوگ و حرکات فیزیکی آن ها جست وجو کرد.

● نام ها و پیام اخلاقی در فیلمفارسی

عنوان هر فیلم اولین تابلوی تبلیغاتی یک فیلمفارسی است که می تواند در جلب مخاطب کاربرد بسیاری داشته باشد، این اسامی ساختارشکن هستند و هیچ عنوانی چون اسامی عجیب و دهن پرکن متضمن فروش فیلم نخواهد بود.

گرچه در طول فیلم هر آن چه نمایش داده می شود غیر اخلاقی به نظر می رسد اما پایان خوش همراه با یک سری نصایح پیش پا افتاده همواره در دستور کار است.

فیلمفارسی نوعی از فیلم سازی است که با تیتراژهایی درشت و خشن و بد هیبت آغاز می شود و در طول فیلم، بی اعتنا به اصول ساختاری سینما، شعار «بزن بر طبل بی عاری که آن هم عالمی دارد» را سر می دهد. در انتها، پس از آن که کلمه «پایان» از عمق صحنه حرکت می کند و سپس تمام پرده را می پوشاند، تماشاگر را به این نتیجه می رساند که بدی«بد» و خوبی «خوب» است. بنابراین بهتر است همه آدم ها «بد» نباشند و «خوب» باشند ! ثمره اصلی سیطره این نوع فیلم سازی، انحطاط روز افزون فرهنگ جمعی است.

مخاطب با آشنایی هرچه بیشتر با چنین آثاری به کیفیت فیلم های بهتر، بیشتر ایمان می آورد و نتیجه آن جز گسترش سینمای متعالی نیست.