پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
جدول های خیابان
روی جدول های کنار خیابان می نشیند و با نگاهش دنباله جدول را می گیرد: سیاه، سفید، سیاه، سفید... با خودش می گوید کاش جدول ها را رنگ دیگری می زدند، مثلا سبز و آبی، نه، نه، سبز و آبی قشنگ نیستند باید همه آن ها را به رنگ گل سرخ قرمز می کردند و... صدای رد شدن ماشین ها را از خیابان شنیده می شود. دستش را توی جیبش می برد و مداد قرمز کوچکی را درمی آورد و شروع می کند به رنگ زدن! گوشه جدول سفید، قرمز می شود. در ذهنش جدول های سرتاسر را سرخ می بیند و خودش را که روی آن ها نشسته و آدامس هایش را می فروشد..... می خواهد به رنگ زدن ادامه بدهد که ناگهان مرد ژولیده ای از راه می رسد و گوشش را محکم می گیرد و به دنبال خود می کشد. و در همان حال سرش داد می زند که چرا نشسته و آدامس هایش را نمی فروشد. او چیزی نمی گوید و مداد قرمز کوچک اش را پرت می کند به طرف جدول های سیاه، سفید، سرخ!
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست