شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
مجله ویستا

رابطه تهمت و ایمان


رابطه تهمت و ایمان

تهمت و اتهام زنی آن است که انسان براساس جهل و یا گمان, صفت یا عملی را به دیگری نسبت دهد

تهمت و اتهام زنی آن است که انسان براساس جهل و یا گمان، صفت یا عملی را به دیگری نسبت دهد. البته تهمت را بیشتر درباره عمل به کار می برند و می گویند به فلانی درباره انجام فلان کار تهمت زده اند. زمانی این اصطلاح به کار می رود که کاری که به شخص نسبت داده می شود، زشت ، بد جرم یا گناه باشد؛ یعنی کارهایی که عقل و عقلاء و شریعت و قانون آن را نمی پسندد و آن را منکر و زشت می داند.

ریشه اتهام زنی یا در جهالت شخص یا در دشمنی و حسادت شخص نهفته است.

کسی که دیگری را به زنا و دزدی و یا هرکار زشت و بدی متهم می کند، یا به سبب جهالت و نادانی چنین کاری را می کند یا اینکه مصلحت و منفعتی دراین اتهام زنی برای خود تصور می کند.

متهم کننده می کوشد که شخصی را از گردونه حذف کند و اعتبار او را خدشه دار سازد یا می خواهد با اتهام زنی او را مجازات و تنبیه کند و حتی به زندان افکند یا موجبات قتل و کشتن او را فراهم آورد. مثلاً وقتی اتهام زنا یا قتل را به مرد و زنی نسبت می دهد، گاه می خواهد با این اتهام عرض و آبروی او را ببرد یا زمینه کشتن او را به طریقی فراهم آورد.

حسادت، ریشه اتهام زنی

اگر متهم کننده از روی جهالت، اتهام زنی کرده باشد می شود او را با آگاه سازی از این رفتار دور کرد؛ ولی ریشه بسیاری از اتهام زنی ها حسادت ها و دشمنی هاست؛ از این رو نمی توان امید داشت که با برخوردهای منطقی جلوی این رفتار زشت متهم کننده را گرفت. کسی که از روی حسادت یا دشمنی اتهام را وارد می کند، درصدد این است که شخص را از جایگاه واقعی و طبیعی خود ساقط کند و جان و مال و عرض او را در خطر قرار دهد. منافع و مصلحت های فردی و گروهی و حزبی در بسیاری از موارد عامل اتهام زنی است. از این رو در میان نزدیکان و رقبا اتهام زنی افزایش می یابد.

البته گاه اصطلاح اتهام در دادگاه مطرح می شود که براساس اسناد و مدارکی است که هنوز اثبات نشده و قطعیت نیافته است؛ چنین اتهام زنی در دادگاه که از سوی اشخاص یا دادستان انجام می گیرد، چون مبتنی بر یک سری اسناد و مدارک ظنی معتبر یا غیر معتبر یا حتی قطعی غیر اثبات شده درمراجع ذی الصلاح است، اشکالی ندارد؛ چرا که این اتهام زنی همراه با مدرک و شواهد برای اثبات جرم و بزه یا گناه است و هدف از آن تطهیر جامعه از رفتارهای نابهنجار و ضد قانونی و زشت است.

اما آنچه در اینجا مورد بحث ماست اتهاماتی است که درجامعه از طریق جلسات عمومی و رسانه های همگانی یا حتی جلسات خصوصی مطرح می شود و به قصد تضعیف جایگاه اشخاص و حذف شخصیتی و حتی فیزیکی انجام می گیرد و دارای دو خصوصیت است: نخست اینکه اتهام مبتنی بر ادله و شواهد معتبر ظنی و علمی و قطعی نیست؛ دوم اینکه در مراجع دارای صلاحیت برای احقاق حق و یا دفع مفسده ای انجام نمی گیرد؛ بلکه اتهام هایی واهی و خیالی مبتنی بر دروغ و کذب یا توهم و یا شواهد غیرمعتبر ظنی یا با خاستگاه منفعت و مصلحت شخصی یا جمعی است که جهت آبروریزی و تضعیف یا حذف فیزیکی شخص انجام می گیرد. چنین اتهام زنی در اسلام، هم گناه و هم در برخی موارد جرم است و در صورتی که شخص علیه اتهام زننده شکایت کند مجازات را به همراه خواهد داشت.

در کاربردهای عربی واژه افتراء به معنای تهمت مذموم به کار می رود. افترا بر وزن افتعال از واژه فری گرفته شده و در لغت به معنای جعل و ساختن دروغ است. (لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه فری) افتراءزننده با نسبت دادن سخن یا فعل ناحق یا صفت نادرست به دیگری بر آن است تا مقاصد زشت و نادرست خود را برآورده ساخته و تحقق بخشد؛ هر چند این نسبت دادن برخاسته از اعتقاد افترازننده و از روی جهالت حتی جهل مرکب نه بسیط باشد. در عربی واژه بهتان نیز در معنایی نزدیک به اتهام و افتراء به کار می رود هر چند که میان آنها تفاوت هائی وجود دارد که در کتب فروق اللغه آمده است.

آب شدن ایمان با تهمت، چون آب شدن نمک در آب

در آیات قرآنی بهتان و افتراء و تهمت زدن، امری زشت و ظلم دانسته و از آن پرهیز داده شده است. (ممتحنه، آیه۱۲؛ نساء، آیه ۱۵۶؛ مریم، آیات ۱۶ و ۲۷) خداوند در آیه ۵۸ سوره احزاب و ۲۰ سوره نساء افتراء و انتساب گناه ناکرده به مؤمنان را گناهی آشکار می شمارد و در آیات ۶ و ۷ سوره نور اتهام زننده را ملعون معرفی می کند که سزاوار لعن از سوی خداوند است.

از نظر قرآن کسانی که افتراء، اتهام دروغین و بهتان می زنند، افزون بر این که سزاوار لعن خدایند، انسان های فاسقی هستند که حکم فسق بر آنان بار می شود و شهادت و گواهی آنان معتبر نیست (نور، آیه۴) و در برخی از موارد نیز حکم افتراء بر آنان جاری می شود که هشتاد ضربه تازیانه است. (همان)

امام صادق(ع) باتوجه به تأثیرات منفی اتهام های دروغین بر روابط اجتماعی و فروپاشی اعتماد و انسجام اجتماعی، اتهام زنی را بسیار زشت و بد می داند که اگر در جان و جامعه ای درآید آن را از درون به نابودی می کشاند. آن حضرت(ع) می فرماید: اذا اتهم المؤمن اخاه انماث الایمان من قلبه کما ینماث الملح فی الماء؛ هرگاه مؤمن به برادر دینی خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان می رود، همچنان که نمک در آب، ذوب می شود. (کافی، ج۲، ص۳۶۱، ح۱)

بنابراین، کسی که اهل ایمان است نمی تواند به تهمت به عنوان یک امر مثبت یا سازنده بنگرد، بلکه می بایست آن را دشمن ایمان خود بشمارد و به شدت از آن پرهیز کند، چرا که حتی اگر خود اهل تهمت نباشد اما کنار اتهام زنان قرار گیرد مانند نمک خیس و مرطوب می شود و کارآیی خودش را از دست می دهد. به این معنا که آثار بد اتهام در ایمان شخص تأثیرات منفی خواهد گذاشت و دین و ایمان او را بر باد می دهد. پس لازم است که از اتهام زدن و شنیدن در هر زمانی بویژه در عرصه های اجتماعی پرهیز کنیم و جامعه را از بلای بی اعتمادی دور نگه داریم. بخصوص کسانی که در رسانه ها و مشاغل سیاسی فعالیت می کنند، به اقتضای نوع کار و فعالیتشان بیشتر در معرض خطر اتهام زنی هستند و لذا آنان بیش از سایرین باید مراقب افکار و زبان و گفتار خود باشند.

خلیل آقاخانی