سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

تارکوفسکی دوم


تارکوفسکی دوم

نگاهی به سینمای الکساندر سوکوروف

فیلم های الکساندر نیکلایویچ سوکوروف فیلمساز مستقل و آوانگارد متولد سیبری نمونه غایی ترین چالشگری های فیلمسازی روشنفکری است. او که وامدار سینمای تارکوفسکی است در ۱۴ ژوئن ۱۹۵۱ در خانواده یی نظامی به دنیا آمد، به خاطر کار پدر دائماً از این شهر به آن شهر می رفت، دوره ابتدایی را در لهستان و دوره متوسطه را در ترکمنستان گذراند. این سفر کردن ها به گفته سوکوروف به شدت تنهایی او را موجب شد. در سال ۱۹۷۴ از دانشگاه نیژنی نوگوراد در رشته تاریخ فارغ التحصیل و همان سال وارد استودیوهای VGIK شد و به خاطر امتیاز بالای ورودی اش توانست از بورس تحصیلی آیزنشتاین بهره مند شود که در آن زمان به نفرات ممتاز می دادند. از دوستان صمیمی تارکوفسکی شد و به شدت تحت تاثیر فیلم «آینه» او قرار گرفت و حتی با تبعید خودخواسته تارکوفسکی همچنان دیدارهای آنها در خارج از روسیه ادامه داشت. سوکوروف کار برای تلویزیون را آغاز کرد و در ۱۹ سالگی نخستین فیلم خود را در مقام تهیه کننده برای تلویزیون گورکی شوروی سابق ساخت. فعالیت او در تلویزیون به مدت ۶ سال طول کشید و سپس تصمیم گرفت مستقیماً وارد عرصه سینما شود.

فیلم های نخستین وی تماماً از سوی دولت کمونیستی شوروی توقیف و اکران آنها تا اواسط دهه ۸۰ ممنوع شد. عمده فیلم های نخستین سوکوروف آثار مستند است. سوکوروف تا سال ۱۹۹۷ که با فیلم «مادر و پسر» شهرت جهانی پیدا کرد بالغ بر ۳۰ فیلم ساخته است که همانطور که ذکر شد عمده آنها را مستند های او تشکیل می دهد. در سال ۲۰۰۳ سوکوروف با فیلم «پدر و پسر» انگ همجنس گرایی خورد و خود مجبور شد در وهله های متعدد به رد این موضع اذعان کند. سه گانه بی نظیر او «مولوخ» (۱۹۹۹) درباره هیتلر و آخرین روزهای زندگی اش، «تائوروس» (۲۰۰۰) درباره لنین و «خورشید» (۲۰۰۴) درباره هیروهیتو با تمجید جامعه جهانی مواجه شد. (مولوخ علاوه بر نامزد شدن نخل طلای کن، جایزه بهترین فیلمنامه را در سال ۱۹۹۹ از این جشنواره دریافت کرد.) در سال ۲۰۰۲ سوکوروف با فیلم نیمه مستند «راشن آرک» (کشتی نوح روسی)برای نخستین بار در تاریخ سینما فیلمی بلند و تنها در یک نما و با دوربین استیدی کم ساخت که توانایی او را در جنبه های مختلف سینما به معرض نمایش گذاشت، و دستاورد رویکرد جدید سوکوروف به سینما که از اواسط دهه ۹۰، با تصمیم او مبنی بر پرداختن به تکنیک و ترفندهای بصری مختلف مدیوم سینما صورت گرفت.

کارنامه درخشان سوکوروف، چه در دوران پیش از فروپاشی شوروی و چه پس از آن، به خاطر سبک و بینشی است که او در انتخاب مضامین و نحوه تبیین آنها به کار می گیرد. اگرچه سوکوروف در تعدد ساخته هایش در تاریخ روسیه مقام نخست را ندارد اما در کیفیت ساخت و اعمال مداقه درست در سوژه ها و عرضه آنها، بی بدیل و شاید دست نیافتنی باشد. او جزء معدود کارگردانان جهان است که از تمامی جشنواره های معتبر سینما جایزه برده است. حتی اگر چنین استقبالی را دلیلی بر تایید مقام شامخ وی ندانیم باز هم با اندک مروری بر تک تک آثار وی، ما را بر آن می دارد که بر عظمت و اعتبار سینمای او صحه بگذاریم و بپذیریم در عصری که گمان می کنیم همه چیز به نهایت خود رسیده است، کسانی همچون سوکوروف پیدا می شوند که به ما گوشزد کند برای هنر و بیان هنری هیچ گونه محدودیتی وجود ندارد و میلیاردها چشم وجود دارد که می تواند جهان را آنگونه که تاکنون کسی ندیده است به نمایش درآورد.

رهیافت، کارکرد و دستاورد سینمای سوکوروف، ماحصل پدیداری مجموعه یی از تلاش های هنری پرالتهاب و همه جانبه یی است که سال هاست اتخاذ شده است. در طی این مسیر، نه تحولات سیاسی، نه تقاضاها و انتظارات توده یی و بازارهای فیلم، و نه حتی مقتدرترین ترفندهای منحرف کننده قشری گری هنری و مسائل مادی و اقتصادی هیچ یک نتوانست بر جهت گیری سوکوروف در راستای اهداف مورد نظرش خللی وارد کنند و لذا سینمای سوکوروف در روسیه مجادله انگیزترین سینما در نوع خود محسوب می شود.

سینمای سوکوروف به دو دسته مستند و داستانی تقسیم می شود و همه آنها حول یک مرکز ثقل دوران دارند؛ تغییر صور ادراکات واقعیت. سوکوروف پس از ساخت تقریباً ۴۰ فیلم طی دو دهه، به تفحص در زبان تصویربرداری (به گفته سوکوروف «این کودک صدساله») مبادرت ورزید. سوکوروف غیرقابل پیش بینی ترین کارگردان قلمداد می شود اما همواره به نظرگاه شخصی خود وفادار است. وجوه تمایز آثار سوکوروف نماهای نقطه نظر طولانی، زمان ممتد طرز قرائت های معنایی، متد ظریف فیلم گرفتن و فرآیند تصویربرداری، تلفیق مستند و داستان، ترکیب و اختلاط فضاسازی های بازسازی شده و لوکیشن های طبیعی خارجی و استفاده از بازیگران حرفه یی و آماتور است. سوکوروف به آنچه که در میان کارگردانان دهه بیست به عنوان کاراکتر یا فیگور «مستقیماً از زندگی» نامیده می شد به شدت علاقه داشت؛ همان چیزی که در آثار فلاهرتی و برسون شاهد آن هستیم؛ « چهره مدل هنرمند به مثابه یک ماسک».

سوکوروف شیفته «انسان و سرنوشت او» است و به زعم او حتی هنگامی که انسان توسط یک بازیگر تصویر می شود، کیفیت های حرفه گری یا تصور بیرونی برای او مطرح نیست بلکه ذات کشف نشده همان شخص است که حائز اهمیت است. آنچه برای سوکوروف مولفه اصلی محسوب می شود معنای مکنون و جوانب دراماتیک هستی شناسانه است، همان چیزی که نهایتاً تجربه یک نسل، یک نقطه زایش و شکل گیری یک تمدن را کلیت می بخشد.

به همین نحو، مفهومی که سوکوروف از لوکیشن برای یک چشم انداز یا هرگونه بازنمایی از یک محیط به کار می گیرد بسیار مغلق و پیچیده است. بازنمایی جهان در فیلم های سوکوروف برای هرگونه جزئیات واقعیت ابژکتیو مستعد و گشوده است، و در عین حال این بازنمایی فی نفسه خود را به مثابه کمپوزیسیونی انتزاعی و استعاره یی هنری نمود می دهد. این موضوع حتی در مواردی که المان های ماخوذ، نمونه هایی مستند هستند نیز صدق می کند. توالی های مستند سوکوروف به عنوان یک تاویل یا یک تفسیر از مفهوم یا ایده یی متعین به کار برده نمی شوند بلکه به مثابه آشکارسازی یک حالت احساسی غیرمترقبه از ناظر مترتب می شوند. لذا به نظر می رسد که امر مستندی برای سوکوروف با احساسات غنایی تبلور می یابد.

سوکوروف تکنولوژی های جدید فیلمسازی را به عنوان ابزار ایجاد هیجان به کار می برد بدون آنکه خود را با دیگر نرم های کاربردی قراردادی منکوب کند. سوکوروف این قابلیت های تکنولوژی را برای غرایز هنری خود به انقیاد درمی آورد و مدام آنها را به روز می کند و متناسب با شیوه های معاصر تولید فیلم سازگاری می دهد. (مارتین اسکورسیزی، از سوکوروف به عنوان «سردمدار تکنولوژی» در سینما یاد کرده است.)

گرایش به آوانگاردی در آثار سوکوروف، از میان تمامی ریشه ها و زیرساختارهای تصویرسازی سینماتیک وی استنتاج می شود. سوکوروف طی گفت وگویی (روتردام/ ۱۹۹۱) اذعان داشته است که «من صرفاً حلقه یی از زنجیره فرهنگ جهان هستم و اگر چنین نیست، پس تمامی آثار من خزعبلاتی بیش نیست. در واقع، در جزء جزء تمامی آثار سعی می کنم تا با سنت ها و قراردادها در پیوند باشم... آوانگارد بودن تلاش برای آفرینش چیزی تازه است...» «من در فیلمسازی گرایش جدیدی را نمی بینم و به این اعتقاد ندارم که چنین تمایلاتی ممکن است وجود داشته باشد. تنها هنرمند است که می تواند خود را تازه کند. هنر ابدی است، هرگز جدید و قدیم ندارد.» (اسکرین/ ۱۹۹۸) «سنت گرایی» در آثار سوکوروف در بازاندیشی ابداعی او پدیدار می شود، در تعامل او با سنت و قراردادها. همه آثار مستند، داستانی و ویدئویی سوکوروف تنوع توانمندی از استحاله را اعاده کرده است، تصاویری متحیرکننده و دور از پیش بینی از شاعرانگی ناب که همگی آنها شاهکاری یکدست از الکساندر سوکوروف را پیش روی ما می نهد؛ شاهکاری مبتنی بر پژواک های معنوی، آواهای تنهایی یک انسان.

سامی آستان



همچنین مشاهده کنید