چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

روایت راوی


روایت راوی

شهرزاد قصه گو برای ما ایرانیان نامی آشنا و قدیمی است شهرزاد دختری است كه هزار و یك شب برای شاه قصه میگوید تا جان به سلامت ببرد و از سوئی جان دختران شهر را نجات دهد اما آنچه در نمایش «اطلسی نوبری شندره شهرزاد» با آن روبرو میشویم, روایتی دیگرگونه از شهرزاد است

نگاهی به نمایش اطلسی نوبره شندره شهرزاد

روایتِ راوی!

نویسنده: علیرضا نادری

كارگردان: شكرخدا گودرزی

شهرزاد قصه‌گو برای ما ایرانیان نامی آشنا و قدیمی است. شهرزاد دختری است كه هزار و یك شب برای شاه قصه میگوید تا جان به سلامت ببرد و از سوئی جان دختران شهر را نجات دهد. اما آنچه در نمایش «اطلسی نوبری شندره شهرزاد» با آن روبرو میشویم، روایتی دیگرگونه از شهرزاد است. علیرضا نادری در مقام نویسنده این نمایشنامه، روایتی جدید از داستان شهرزاد را بازگو میكند؛ شهرزادی كه چشم و چراغ و امید مردم شهر است و داوطلبانه نزد شاه رفته است تا با سنت قصه‌گوئی به جنگ او برود و او را ویران و تسلیم كند! مردم در میدان شهر جمع شده‌اند و منتظرند تا پس از هزار و یك شب، شهرزاد قصه‌گو از كاخ بیرون آید. در این حال، پیرمردی به میان مردم میآید و میكوشد اعتبار و شخصیت شهرزاد را تخریب كند، مردمی كه شهرزاد قربانی آنان شده است، با شنیدن سخنان او گاه شهرزاد را نفی میكنند و گاه مقدس و دلاور میدانندش. آن‌كه مردم به وی دل خوش كرده‌اند، «ادریس» وزیر شاه است كه خود را حامی آنها میداند. آن‌گاه كه شهرزاد میان مردم میآید، پیر و سپیدموی شده است و این نتیجه‌ای است كه از هزار و یك شب قصه‌گوئی و مبارزه با پادشاه، گرفته است. شهرزاد برای ادامه تلاش و مبارزه‌اش، از عاشقش، «طرادیس»، صرف‌نظر میكند و با زبان استعاره و قصه، به مردم میگوید كه وحشت و ستم اصلی را «ادریس» وزیر شاه اعمال میكند. ادریس شبان فریبكاری است كه شاه و مردم، هردو را در دست گرفته و بازی میدهد. شهرزاد، در این نمایش، بین سه چیز قربانی شده: مردم، شاه، و ادریس. او بار جهالت و سستی مردمی را بر دوش میكشد كه فقط به لحظه حال خود میاندیشند و برای حفظ خود، حتی براحتی او را انكار میكنند. این نمایش روایتی پیچیده و درهم تنیده از عشق، حماسه و اسطوره، و نفی ستمگری است؛ روایتی از انسانهائی كه نه گرگ را میشناسند و نه شبانان دغلكار را؛ مردمی كه كوه آمال و آرزوهایشان را بر دوش یكه‌سواران و پهلوانان میاندازند و مردم، بسته به شرایط، عقیده‌ای دارند!

«شكرخدا گودرزی» كارگردان این نمایش، موفق شده نمایشی كُنشمند و پیچیده را اجرا كند كه گرانیگاههای عاطفی، حسی و تاریخی قدرتمندی را در دل خود دارد، و ساختار ذهنی مخاطب را در مواجهه با شهرزاد قصه‌گو، میشكند و روایتی دیگر را بر او نمایان میكند. او در عین حال كه سعی میكند از شهرزاد اسطوره‌زدائی و آشنائی‌زدائی كند، همزمان میكوشد به برجسته‌سازی و آوردن حجمی انبوه از احساس و فكر ایرانی درباره شهرزاد پردازد. دكور استفاده شده در این نمایش، در عین سادگی، مناسب و جالب توجه است، یك میدانگاه كوچك، یك سكوی كوچك، پرده‌ای نقاشی شده كه تصویر یك قصر است و یك تخت (البته گاری!). بازیها و فضاسازیهای مناسب، با در نظر گرفتن دكور مورد استفاده، نهایتاً آن مفهوم و فضای كلی را در ذهن مخاطب شكل میدهد و مثلثِ بازیگر، فضا، دكور، در این نمایش به یكدیگر كمك میكنند و همدیگر را تكمیل میكنند. گودرزی نمایشی را اجرا كرده كه پرسوناژهای زیادی دارد (۲۸ بازیگر) اما توانسته از بازیگرانش بخوبی بازی بگیرد. با این حال، به دلیل حضور همه بازیگران در صحنه، گاهی بازیگران نقطه دید و بازی یكدیگر را میپوشانند! این نقطه ضعف آشكار نمایش را میشد با كمی دقت و ظرافت برطرف كرد. نورپردازی نمایش، بسیار قدیمی و حتی ابتدائی انجام شده كه با شیوه اجرای نمایش و متن خوب و سنگین آن، همخوانی ندارد. تاریك شدن صحنه و روشن شدن قسمتی از آن كه بازیگران در آن‌جا بازی میكنند، شیوه‌ای منسوخ و غیركارآمد است كه انتخاب آن برای استفاده در این نمایش تعجب‌آور است. اما به بازیهای خوب حسن سرچاهی، سودابه گودرزی، شیرین بیده و فریده دریامج باید اشاره كرد. حسن سرچاهی در این نمایش یك بازی خوب حسی ـ تكنیكی داشت كه در طول نمایش، بارز و برجسته بود. سرچاهی بازیگری است كه معمولاً در تمام كارهای خود، با همین شیوه حسی ـ تكنیكی عمل میكند و موفقیت نسبی او، حاصل به كارگیری این شیوه است. شیرین بیده، سودابه گودرزی و فریده دریامج نیز با بازی حسی و عاطفی خود وارد میدان نمایش شدند و درواقع تمام انرژی خود را به حالت رفتاری و صدایشان دادند و بازی نسبتاً مناسبی ارائه كردند. «اطلس نوبری شندره...» نمایشی موفق است كه البته معایب كوچكی نیز دارد اما این‌كه تماشاچی را با احساسی از لذت و تفكر از سالن بیرون میفرستد، موفقیتی انكارنكردنی است.

رضا قنبری



همچنین مشاهده کنید