شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

جام جهانی اپیزود شرم


جام جهانی اپیزود شرم

این بار نیز ما با جام و جهان وداعی تلخ داشتیم , وداعی به سنگینی بغض های در گلو گیر كرده نوجوانان كه غرور و حمیت خود را در مخاطره دیدند, بغضی كه مدیران ورزشی رسانه ملی نفهمیدند و ظاهرا نخواهند فهمید

جام‌ هجدهم‌ برای‌ ایرانیان‌، این‌ بار نیز اما مانند دوره‌های‌ پیش‌ رقم‌ خورد و ایرانیان‌ وداعی‌ سخت‌ تر را تجربه‌ كردند.این‌ سختی‌ اما نه‌ برای‌ باخت‌های‌ مكرر و بد بازی‌ كردن‌ها، كه‌ برای‌ از بین‌ رفتن‌ رویاهایی‌ بود كه‌ بر آب‌ شد و غرور كاذبی‌ كه‌ شكست‌.پرداختن‌ به‌ مسائل‌ فنی‌ عملكرد تیم‌ ملی‌ در حوصله‌ و تخصص نویسنده‌ این‌ یادداشت‌ كوتاه‌ نیست‌، اما می‌توان‌ اپیزود شرم‌ را از نگاه‌ دیگری‌ نیز نگریست‌.

● نقش‌ اول؛ رسانه‌ ملی‌

رادیو و تلویزیون‌ كه‌ به‌ مدد برخورداری‌ از امكان‌ ویژه‌ قانونی‌، جای‌ هیچ‌ رقابتی‌ را در حوزه‌ گستره‌ مخاطب‌ برای‌ سایر رسانه‌ها باقی‌ نگذاشته‌ اند، این‌ بار نیز سیاست‌ گذاران‌ حوزه‌ ورزش‌ آن‌ مانند سلف‌ سیاسی‌ خود نتوانستند با مهندسی‌ ارتباط‌، مخاطبان‌ را به‌ جایگاه‌ عقل‌ گرایی‌ و خردورزی‌ هدایت‌ كنند.

لیكن‌ در تمام‌ دوران‌ حساس‌ آماده‌ سازی‌ تیم‌، نقش‌ اول‌ اپیزود شرم‌، با برجسته‌ سازی‌ وهم‌ آلود و غیر واقعی‌، تمام‌ تلاش‌ خود را به‌ كار برد تا آنچه‌ دوست‌ دارد را به‌ جای‌ آنچه‌ واقعیت‌ دارد، جلوگر كند.

ظاهرا این‌ بیماری‌ در رسانه‌ ملی‌ به‌ صورت‌ فراگیر درآمده‌ است‌ كه‌ همیشه‌ آنچه‌ را دوست‌ دارند به‌ عنوان‌ تحلیل‌ به‌ مخاطب‌ ارایه‌ می‌دهند.

این‌ بار اما تلویزیون‌ و رادیو چنان‌ اغواگرانه‌ به‌ فوتبال‌ ایران‌ پرداختند كه‌ مردم‌ پیروزی‌های‌ مسلم‌ را باور كرده‌ بودند و مغرورانه‌ امید به‌ موفقیتی‌ چشمگیر داشتند.

این‌ تبلیغات‌ آن‌ چنان‌ بود كه‌ حتی‌ رییس‌ غیر فرهنگی‌ و ورزشی‌، سازمان‌ ورزش‌ را در موضع‌ پیش‌بینی‌ به‌ اعلام‌ نتیجه‌یی‌ فضایی‌ انداخت‌ (۲ برد و ۱ تساوی‌).

به‌ قول‌ یكی‌ از روزنامه‌ نگاران‌ خوش‌ فكر، مغز دستگاه‌ ورزش‌ به‌ جای‌ آنكه‌ خود خرد ورز و منطق‌ گرا باشد، در تبلیغات‌ رسانه‌یی‌ هضم‌ شد و در اظهاراتی‌ به‌ واقع‌ غیر كارشناسانه‌ چنین‌ سخنانی‌ بر زبان‌ راند.

اما آیا براستی‌ دستگاه‌ عریض‌ و طویل‌ ورزش‌ رسانه‌ ملی‌ چنان‌ خالی‌ از تفكر است‌ كه‌ به‌ جای‌ عمق‌ بخشیدن‌ به‌ مخاطب‌ در جهت‌ منافعی‌ مبهم‌ گام‌ بر دارد.

برای‌ پی‌ بردن‌ به‌ این‌ بی‌تدبیری‌ كافی‌ است‌ نگاهی‌ از سر رنج‌ به‌ رسانه‌ ملی‌ در این‌ روزها بیندازید؛ مداح‌ دیروز و منتقد امروز.

● كودك‌ هشت‌ میلیون‌ یورویی‌!

در حالی‌ كه‌ فیلم‌ كودك‌ میلیون‌ دلاری‌ موفقیت‌های‌ خود را پشت‌ سر گذاشت‌، چنین‌ است‌ كه‌ در سیمای‌ ایران‌ سریال‌ ۶۴قسمتی‌ بیش‌ از هشت‌ میلیون‌ یورویی‌ روزهای‌ میانی‌ خود را طی‌ می‌كند.

بیش‌ از هشت‌ میلیون‌ یورو كه‌ برای‌ پخش‌ مسابقات‌ از كیسه‌ مردم‌ پرداخت‌ شد، این‌ بار به‌ جای‌ شورآفرینی‌ و مهرورزی‌ به‌ بندگان‌ خدا، موجی‌ از شرم‌، سرخوردگی‌ و عصیان‌ را به‌ بارآورد كه‌ دلیل‌ آن‌ یك‌ مساله‌ ساده‌ است‌: تدبیر گم‌ شده‌!

به‌ نظر شما یك‌ مسابقه‌ فوتبال‌ كشش‌ چند بار دیدن‌ و شنیدن‌ گزارش‌ و تحلیل‌ را با صداهای‌ بعضا نامناسب‌ دارد؟ ۱ بار؟ ۲ بار؟ ۳ بار؟

شبكه‌ سوم‌ سیما كه‌ تكلیفش‌ مشخص است‌: فوتبال‌، فوتبال‌ و فوتبال‌. شبكه‌ اول‌، شبكه‌ دوم‌ (با آن‌ مجری‌ ضعیف‌ و تحلیل‌های‌ صدبارشنیده)، شبكه‌ تهران‌، شبكه‌ خبر، شبكه‌های‌ استانی‌ و .، راستی‌ شد چند شبكه‌؟

هشت‌ میلیون‌ یورو را به‌ حدود بیست‌ میلیارد ریال‌ هزینه‌ تولید برنامه‌های‌ گزارشی‌، تحلیلی‌، زنده‌ و قبل‌ از مسابقات‌ جام‌ جهانی‌ اضافه‌ كنید تا بیشتر با هزینه‌های‌ رسانه‌ ملی‌ آشنا شوید.

اگر می‌خواهید ارزش‌ هشت‌ میلیون‌ یورو (در حدود نودوپنج‌ میلیارد ریال) را متوجه‌ شوید كافی‌ است‌ بدانید هزینه‌های‌ آماده‌ سازی‌ و اعزام‌ كاروان‌ ورزشی‌ ایران‌ به‌ بازی‌های‌ المپیك‌ ۲۰۰۴ آتن‌ كه‌ شش‌ مدال‌ در پی‌ داشت‌ حدود شش‌ میلیون‌ و هفتصد هزار یورو بود.

● یاردوازدهم‌، ستون‌ پنجم‌

شاید بتوان‌ گفت‌ كه‌ در «اپیزود شرم‌، برداشت‌ تلویزیون‌»، برنامه‌هایی‌ مانند یاردوازدهم‌ بیشترین‌ نقش‌ را در القای‌ غیر واقعی‌ مطالب‌ و افزایش‌ غیر منطقی‌ سطح‌ توقعات‌ مردم‌ از تیم‌ ملی‌ و غرور ملی‌ داشتند.

در حالی‌ كه‌ از یك‌ رسانه‌ توقع‌ آن‌ می‌رود كه‌ مخاطبان‌ را به‌ عقل‌ گرایی‌ رهنمون‌ سازد، تولید و پخش‌ چنین‌ برنامه‌هایی‌ از بیش‌ از پنج‌ شبكه‌ تلویزیون‌ و حداقل‌ یك‌ شبكه‌ رادیویی‌ كاملا فضای‌ رسانه‌یی‌ را برای‌ بحث‌ و ارایه‌ تحلیل‌های‌ منطقی‌ و منطقی‌ كردن‌ توقعات‌ مخاطبان‌ بسته‌ بود. اگر هم‌ كارشناسی‌ در این‌ خصوص‌ بحثی‌ به‌ میان‌ می‌آورد در همهمه‌ و هیجان‌ مجریان‌ و برنامه‌ها گم‌ می‌شد.

این‌ سریال‌ داستانی‌ زمانی‌ جذاب‌ تر می‌شود كه‌ ببینید بلافاصله‌ با شكست‌ تیم‌ ملی‌ نقدهای‌ فضایی‌ و كذایی‌ از همین‌ رسانه‌ پخش‌ می‌شود و رییس‌ و مدیران‌ فدراسیون‌ را به‌ چهار میخ‌ رسانه‌ می‌كوبند.

برنامه‌هایی‌ كه‌ تا دیروز مدح‌ فدراسیون‌ را می‌گفتند از امروز واژگان‌ تلخ‌ و شرم‌ را می‌پراكنند هر چند كه‌ انتشار واقعیت‌ كه‌ گاه‌ تلخ‌ است‌ بخشی‌ از ذات‌ رسانه‌ است‌.

● جام‌ جهانی‌؛ اپیزود امید

این‌ بار نیز ما با جام‌ و جهان‌ وداعی‌ تلخ‌ داشتیم‌، وداعی‌ به‌ سنگینی‌ بغض‌های‌ در گلو گیر كرده‌ نوجوانان‌ كه‌ غرور و حمیت‌ خود را در مخاطره‌ دیدند، بغضی‌ كه‌ مدیران‌ ورزشی‌ رسانه‌ ملی‌ نفهمیدند و ظاهرا نخواهند فهمید.

جام‌ جهانی‌ بعد و جام‌های‌ جهانی‌ بعدی‌ می‌آیند و ایران‌ ممكن‌ است‌ در تمامی‌ یا بعضی‌ از آنها حضور داشته‌ باشد، مهم‌ این‌ است‌ كه‌ در نهایت‌ تصمیم‌ گیران‌ و تصمیم‌ سازان‌ با تدبیر عمل‌ كنند.

جام‌ جهانی‌ اپیزود امید، امید به‌ تدبیر است‌، امید به‌ انتقاد پذیری‌، امید به‌ غرض‌ ورزی‌ نكردن‌ در حوزه‌ منافع‌ ملی‌ و امید به‌ منطقی‌ شدن‌ تعاملات‌ رسانه‌یی‌ است‌.

سیدصادق‌ حسینی‌



همچنین مشاهده کنید