دوشنبه, ۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 27 May, 2024
مجله ویستا

جایگاه ازدست رفته آمریکا در خاورمیانه


درگذشته, بعضی ازاعراب و مسلمانان دیدگاه خوبی نسبت به آمریکا داشتند اما امروز, وقتی اسم آمریکا می آید, باعث ایجاد ترس می شود و همه به نوعی نسبت به این دولت احساس کراهت می کنند

امروز، نسبت به دولت آمریکا به عنوان دولتی که مخالف مصالح عرب و دشمن اسلام می باشد، نگاه می شود.

دولت آمریکا در سابق ازنقد و انتقاد خالی نبود، اما رئیس جمهوری آمریکا «جورج بوش» و معاونش «دیک چنی» به همراه وزیردفاع «دونالد رامسفلد»، با استفاده از نفوذ خود بر نومحافظه کاران در داخل و خارج دولت باعث ایجاد برنامه های خطرناک و مشکل ساز درجهان، مخصوصاً منطقه خاورمیانه شدند. همه اینها باعث شد تا احساس دشمنی همراه با خشونت در جنبشهای اسلامی برانگیخته شود.

اما دولت آمریکا به این حد هم اکتفا نکرد تا جایی که به حد هتک حرمت ساحت دین مقدس اسلام رسید، موضوعی که حتی دوستانش در منطقه مانند مصر و عربستان را هم ناراحت کرد. درهمین ارتباط، رهبر دینی عربستان سعودی به نام شیخ «عبدالعزیز آل الشیخ» گفت: غرب نسبت به عقاید اسلامی ما اعلان جنگ داده است.

اینگونه سخنان ازسوی هم پیمانان آمریکا زنگ خطری برای واشنگتن است. اما تردید وجوددارد که دولت آمریکا، تغییراساسی در تعاملات خود با دیگر کشورها، به منظور ازسرگیری روابط دوستانه با هم پیمانانش انجام بدهد.

روشن است که آمریکا عامل اساسی مشکلات خاورمیانه است. این کشور در سایه عملیات «جنگ با تروریسم» با تمام ابزارآلات جنگی به جان مسلمانان افتاده است و با این کار می خواهد منطقه خاورمیانه را درخدمت مصالح خود و اسرائیل به خدمت بگیرد. این طرح آمریکا باعث ویرانی عراق و اتفاقات ناگوار درخاورمیانه شد. همچنین دولت آمریکا در مواجهه با برنامه های هسته ای دولت ایران، رویه خطرناکی را درپیش گرفته است. اما «آریل شارون» نخست وزیر اسرائیل طی چهارسال گذشته شرایط سختی را به صورت یکجانبه بر فلسطینی ها اعمال می کرد و دولت آمریکا به جای اینکه راه حلی براساس عدالت برای پایان دادن به درگیریها میان اعراب و اسرائیلیها جلوی پای آنها بگذارد، به وسیله دخالتهای نظامی و همچنین تشویق و حمایت اسرائیل، عمداً باعث بیشترشدن آتش درگیریها می شد.

علاوه بر این مسائل، کشورهای افغانستان، پاکستان و سوریه نیز از گزند آمریکا دورنماندند و ما می بینیم که اوضاع این کشورها هرروز بحرانی تر از دیروز شود.

اما این بحرانها به وسیله تهدید، سروصدا راه انداختن، واردکردن نیروهای نظامی به صحنه درگیریها و همچنین اعمال مجازات اقتصادی حل نمی شود.

در همین حال، درعراق، مقاومت در برابر نیروهای آمریکایی جریان دارد و همچنین بحران بین فلسطین و اسرائیل شدت گرفته است و رویارویی خصمانه در افق آسمان ایران نیز دیده می شود و این مسائل، کوشش فوری برای دورکردن فاجعه از منطقه را می طلبد. اما آمریکا در ارتباط با این مسائل،بدون درنظرگرفتن استراتژی آنها عمل می کند.

آمریکا باید در اسرع وقت از عراق خارج شود و عراقیان را برای سازش و سازندگی در امورشان تنها بگذارد ولی بوش اصراردارد که نیروهای آمریکایی، تا به دست آمدن پیروزی کامل درعراق حضور داشته باشند.

بوش با این کار خود می خواهد بهای دیگری به علاوه بهای سنگینی که به وسیله به کارگیری نیروی نظامی و... درجنگ عراق پرداخته است، بپردازد. این امر انتقادبیشتر شهروندان آمریکایی را نسبت به وی ایجاد می کند.

اما خطای بارزی که بوش درچهارسال گذشته انجام داد، این است که سیاستهای شارون را تأیید کرد. شارون با ایجاد شهرکهای یهودی نشین و گسترش آنها، ساخت دیوار تبعیض نژادی و قتل عمدی شهروندان فلسطینی جایگاه منفوری درنزد جهانیان دارد و حال که از صحنه سیاست کناررفته است، آمریکا باید پس مانده های مخرب سیاستهای او را جمع کند. شاید تنها راه برای بوش در این دوره ناآرام و دشوار، ایجاد پایه و اساسی برای حل اختلافات و درگیریهای خاورمیانه باشد و همچنین بوش باید برادری اش با اسرائیل را، قربانی مصلحت خودکند.

منبع: روزنامه الحیات نوشته: پاتریک سیل ترجمه: زینب کامرانی