سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

جایگاه و حد سوال در زندگی انسان


جایگاه و حد سوال در زندگی انسان

سوال از جهل آمیخته به علم و یا نادانی آمیخته به دانش پیدا می شود یعنی یک مجهول در برابر بشر خودنمایی می کند, از طرفی آن مجهول را نمی داند و از طرف دیگر می فهمد که مجهولی دارد, یعنی به جهل خود پی برده, بنابراین سوال می کند

سوال از جهل آمیخته به علم و یا نادانی آمیخته به دانش پیدا می‌شود؛ یعنی یک مجهول در برابر بشر خودنمایی می‌کند، از طرفی آن مجهول را نمی‌داند و از طرف دیگر می‌فهمد که مجهولی دارد، یعنی به جهل خود پی برده، بنابراین سوال می‌کند. خداوند متعال در آیه ۴۳ سوره نحل می‌فرماید: فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون؛ از دانایان بپرسید آنچه را که نمی‌دانید.

غریزه پرسش یکی از غرایز اولیه بشر است و نمونه رشد و اعتلای دستگاه فکر و اندیشه است. حالت پرسش و سوال وقتی در ذهن نسبت به مطلبی پیدا می‌شود که ذهن درباره آن مطلب دچار شک و تردید شده باشد. به طور کلی شک حاکی از نوعی رشد و اعتلاست.حیوان شک نمی‌کند، نه ازآن جهت که به مرحله بالاتر از شک یعنی یقین رسیده است، بلکه در مرحله دون شک است. بسیاری از انسان‌ها در مرحله دون شک هستند نه در مرحله فوق شک. طفل از حدود سه سالگی و گاهی کمتر شروع می‌کند به سوال و پرسش از پدر و مادر و پرستار درباره اموری که دور و برش هستند و نظرش را جلب می‌کنند. روانشناسان سه سالگی را سن پرسش نام نهاده اند.یکی از مسائل تربیتی کیفیت مواجهه پدر و مادر و سایر مربیان است در برابر سوال اطفال. البته نباید جلوی این غریزه را گرفت و ممانعت کرد،وهم نباید به آنها دروغ گفت. باید در حدود فهم خود آنها، آنها را راهنمایی کرد. عین این عبارت در پاسخ پرسشهای سالمندان نیز هست، آنها را نیز نباید با خشونت و فضولی نکن ساکت کرد، با این تفاوت که سالمند را می‌توان راهنمایی کرد که از طرح بعضی پرسشها خودداری کند.

سوال، از جهلی آمیخته به علم، نادانی ای آمیخته به دانش پیدا می‌شود.

یعنی یک مجهول در برابر بشر خودنمایی می‌کند، از طرفی آن مجهول را نمی‌داند و از طرف دیگر می‌فهمد که مجهولی دارد، یعنی به جهل خود پی برده است، بنابراین سوال می‌کند. اگر آن مجهول برایش معلوم باشد سوال نمی‌کند، و اگر هم آن مجهول واقعا برایش مجهول باشد اما خودش التفات به جهل و بی‌خبری خود نداشته باشد باز درصدد جست‌وجو و تحقیق بر نمی‌آید. پس انسان وقتی درصدد تحقیق و جست‌وجو و پرسش بر می‌آید که نداند اما بداند که نمی‌داند. این است که دانشمندان گفته‌اند بزرگ‌ترین امتیاز انسان نسبت به سایر جانداران آن است که جهل او جهل بسیط است، یعنی به جهل خود می‌تواند علم و توجه داشته باشد و بداند که نمی‌داند و در نتیجه درصدد سوال و جست‌وجو و تحقیق برآید، برخلاف حیوانها که جهل آنها جهل مرکب است؛ یعنی هر چه را نمی‌دانند نمی‌دانند که نمی‌دانند قهرا در صدد تحقیق بر نمی‌آیند و نمی‌توانند برآیند.در کتب حدیث آمده که امام باقر(ع) فرمود؛ کلید دانش پرسش است. بعد امام این شعر را انشا کرد؛ شفاه العمی طول السوال و انما/ تمام العمی طول السکوت علی الجهل؛ یعنی شفای کور بطنی این است که آدمی همواره چیزی را که نمی‌داند خجالت نکشد و بپرسد و منتهای کور باطنی این است که آدمی حقیقتی را نداند و به ملاحظاتی سکوت کند و نپرسد و به جهالت باقی بماند.در اینجا باید گفته شود که سوال و پرسش در عین اینکه خوب و مظهر رشد و کمال انسان است، مقدمه چیز دیگر است یا مقدمه تحقیق است یا مقدمه عمل. بعضی اشخاص درصدد تحقیق یک موضوع علمی یا تاریخی یا دینی هستند، ناچار باید درصدد پرسش برآیند و از اشخاصی که اطلاعی در این زمینه دارند مطالبی سوال کنند.

سوالات یک دانشجو که در صدد یاد گرفتن است از این قبیل است و گاهی علت پرسش این است که می‌خواهد راه یک عمل را یاد بگیرد، مانند سوالاتی که یک بیمار از پزشک می‌کند و دستورالعمل‌هایی می‌گیرد و همچنین است مشکلاتی که بیماران روحی با روانپزشکان یا معلمان اخلاق در میان می‌گذارند.اگرسوال و پرسش مقدمه تحقیق علمی یا روش علمی نباشد تنها مجهول بودن یک چیز،کافی و مجوزنیست که انسان وقت خود و دیگری را به پرسش درباره آن بگذراند، زیرا مجهولات بشر بی نهایت است. علت اینکه علمای واقعی و کسانی که بویی از دانش برده‌اند بیش از دیگران خود را جاهل و نادان می‌دانند،این است که هر اندازه موفق به کشف مجهولاتی بشوند عدد بیشتری از مجهولات در برابر شان نمایان می‌شود. آخرین حد علم یک عالم این است که اقرار می‌کند به نادانی خودش. بنابراین اگر انسان بخواهد از همه چیز بپرسد به جایی نمی‌رسد. باید سوالات انسان متوجه مسائل لازم و ضروری و مفید باشد،یا از حیث علم یا از حیث عمل.