یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
مجله ویستا

طراحی از صفر تا صد


طراحی از صفر تا صد

با بیژن صیفوری, طراح گرافیک, در دفتر خانه اش قرار ملاقات داشتم این دفتر خانه یعنی جایی که هم دفتر کارش محسوب می شود و هم خانه ی شخصی اش

● گفتگو با بیژن صیفوری

با بیژن صیفوری، طراح گرافیک، در دفتر-خانه اش قرار ملاقات داشتم. این دفتر-خانه یعنی جایی که هم دفتر کارش محسوب می شود و هم خانه ی شخصی اش. صیفوری از سالهای پایانی دهه ی شصت وارد کار گرافیک شده و به خاطر این دوره های زمانی که کار کرده، از آنهایی است که می توان با او صحبت کرد و از نگاه سنتی و جدیدتر به گرافیک در ایران باخبر شد. او نمایشگاههایی در فرانسه، لهستان، بلژیک، چک، چین، روسیه، ایتالیا، ژاپن، قطر، اسلواکی، تایوان، آمریکا، سویس، هلند و آلمان داشته و به این دلیل هم می توان در باره ی نگاه خارجی ها به گرافیک ایران از او پرسید. بیژن صیفوری در این گفتگو از نگاه خود به نقد گرافیک کتاب در ایران پرداخته و اگر در جاهایی هم هست که چندان واضح صحبت نکرده، برای این بوده که نمی خواسته دلی را بشکند. خودتان جاهای خالی را پر کنید.

● گاهی که کتاب‌های ناشران معتبر خارجی را تماشا می‌کنم، این سئوال در ذهنم شکل می‌گیرد که آیا ما در ایران زیادی به طرح روی جلد کتاب توجه نمی‌کنیم؟ و آیا به نوعی دچار ذوق‌زدگی درباره طراحی روی جلد کتاب نشده‌ایم؟

بهتر نیست از نگاه خود غربی ها داستان را ببینیم؟ ...چهار- پنج سال پیش بود که رالف شرایفوگل، طراح سویسی، مهمان ما بود و از کارهایش نمایشگاهی در خانه ی هنرمندان گذاشته بودیم. او از طراحان صاحب سبک و مطرح اروپایی است و مثل بسیاری از هم وطنانش اهل تعارف هم نیست. در گپ هایی که در باره ی همه چیز می زدیم بحث طراحی جلد کتاب هم پیش آمد. در همین بین چیزی گفت که برایم عجیب بود و فکر کردم تعارف می کند. می گفت که به حروف و طراحی جلد ایرانی غبطه می خورد.

بیشتر که حرف زدیم نگاهش را گرفتم. چیزهایی گفت که هنوز یادم مانده. برایش بسیار جالب بود که چقدر ما در ایران روی گرافیک کتاب‌هایمان انرژی می‌گذاریم و در مقابل اینکه در غرب به خاطر سنتی که در نشر هست، کار زیادی روی جلد کتاب‌ها انجام نمی‌دهند. حتی روایت هایی از برخورد ناشران سویسی گفت که جالب بود. پس این ماجرا را در حیطه ی طراحی گرافیک حرفه ای نمی شود ذوق زدگی دانست. اگرچه موافقم که برخی از آدم هایی که در ایران روی جلد کار می کنند ذوق زده شده اند.

این برمی گردد به جریان عام تری در مد و در تخصص. اینکه در کشور ما چقدر آدم ها آگاهانه دنبال مد می روند و اینکه اساسا" چقدر آنهایی که روی جلد کار می کنند طراح اند! ولی به طور کلی توجه ویژه به طراحی جلد کتاب در ایران، سنتی است که از دهه‌های چهل و پنجاه در گرافیک ایران خوب و محکم پایه‌گذاری شده و تا به اینجا رسیده.

شاید مرحوم ممیز در آن سال‌ها کارهای ویژه‌ای در زمینه طراحی جلد کتاب انجام می‌داد اما بیشتر کتاب‌ها با شکل و شمایل ساده‌ای به بازار می‌آمدند.

خب حالا باید دید که چند تا از آن کارهای ساده ای که می گویید باقی مانده و الان در باره اش حرف می زنند؟ البته شاید من به عنوان یک طراح گرافیک بیشتر علاقه مندم کارهای شاخص را ببینم و شما نگاه کلی‌تری به کتاب‌های آن زمان دارید. نگاه شما هم قابل تامل است. اینجا بحث دیگری پیش می آید در باره ی این دو ماجرا.

یکی نگاه به طراحی های شاخص و تاثیرگذار و دیگری نگاه به برآیند طراحی گرافیک یا طراحی جلد کتاب در ایران. این دومی دیدی اجتماعی تر است. به نوعی میزان نفوذ طراحی و فرهنگ آن است در جامعه. باید دید با وجود گرافیست های شاخص در هر دوره، چرا برآیند طراحی گرافیک و نفوذش در اجتماع چندان راضی کننده نیست.

● خب حالا بفرمایید چرا؟

این سوال را مدیران و سیاست گذاران فرهنگی باید جواب دهند. این یک مشکل فراگیر است. فکر کنم برای گسترش دیزاین در جامعه، مثل هر چیز دیگری برنامه ریزی و کار لازم است. می شود با کشورهایی که در این ماجرا جلوترند مقایسه کرد. در افتتاحیه ی گردهم آیی طراحان گرافیک ایتالیا سخنرانی ای داشتم در باره ی نسل نوی طراحان گرافیک ایران. آنجا نمایشگاهی هم از گزیده ی کارهای ایرانی به همراه رنگ پنجم برگزار کردیم. مثل همیشه کارهای ایرانی برایشان جالب و حتی شگفت انگیز بود. این را خودشان می گفتند. ولی این شگفت انگیزی و جذابیت طراحی را مثلا در شهر تهران نمی بینیم.

شما هم که می‌دانید ایتالیایی‌ها به طور ژنتیک دیزاینر و خوش سلیقه اند. جمعیت کشورشان هم تقریبا اندازه ی ایران است. حالا اگر بخواهیم مثلا از صفر تا صد نمره بدهیم، من معدل طراحی گرافیک در آنجا را بالای هفتاد می بینم. آدم های بالای نود چند نفر بیشتر نیستند، ولی تا دلتان بخواهد طراح با نمره ی هفتاد و شصت دارند. آنجا به کسی که کارش زیر اینهاست اصلا سفارش نمی دهند. این همه نمره ها را دادم که بگویم نفوذ و گسترش فرهنگ دیزاین در آنجا بالاست! حالا این معدل در ایران ما چقدر است؟ اصلا نمره ی قبولی می آوریم؟ شاید ما آن چند نفر بالای نود را در همه ی نسلهای طراحان حتی بیشتر از آنها داشته باشیم، ولی از طرفی آنقدر تیراژ آدم های کم نمره زیاد است که نهایتا" معدلمان پایین است. برای دیدن این ماجرا هم زحمت زیادی لازم نیست. کافی است در خیابان که راه می روید سرتان را بلند کنید و نگاه کنید.

... مگر بعد از درخشش سینماگران شاخص صاحب سبک ایرانی، تقلید کم دیدیم؟ مگر کم فیلم تولید شد با کوچه های تنگ و پیرزن های با چادر سفید گلدار و کفش پاره و سیب و انار؟ دیزاین هم همین است. طراحی گرافیک هم درون همین جامعه اتفاق می افتد.

شما از نگاه هنرمند به قضیه نگاه می‌کنید اما من از نگاه صنعت چاپ و نشر است که دارم به این قضیه نگاه می‌کنم. در غرب تیراژ کتاب بیشتر از مال ماست و قیمت کتاب هم بیش از آن است که برای تزئین خانه خریده شود. صحبت من درباره کیفیت کار طراحان نیست. من درباره نیاز جدی به این قضیه صحبت می‌کنم.

من طراح گرافیک هستم و این زاویه ی دید من است. شاید جوابی را که منتظرید باید از ناشران و مدیران فرهنگی بگیرید. شاید هم شما نسبت به از هم گسیختگی برخی از طراحی ها حساس شده اید. من در این حساسیت با شما شریکم، ولی فکر می کنم این مختص کتاب نیست و یک مشکل کلی است. همانطور که می گویید یکی دیگر از وجوه قضیه هم اقتصاد است. اساسا در نشر ایران سرمایه ی زیادی نمی گردد. البته در غرب یک مقدار اوضاع متفاوت است! یعنی لازم نیست طراح گرافیک با این حجم تولید کند. ما مجبوریم با این حجم کار کنیم. سیستمی که در غرب هست آدم‌ها را در مسیری قرار می دهد که جلو بروند. اما در ایران هر کس خودش باید این مسیر را برای خودش بسازد.

طراح ایرانی سیستم شخصی ای باید بسازد که سخت است و در عین حال کارش را خاص تر و مستقل تر می کند. در غرب به خاطر سیستمهای موجود تولید کارهای بد کم هستند و کارهای متوسط و شاخص زیاد. ...ما اینجا دستمزد کمی برای یک طراحی جلد کتاب می‌گیریم. تازه همین اندازه هم برای ناشر سنگین است.

بعد از این سالیان سفارش دهندگان من دوستان من هم هستند و می دانم که ناشران درآمد زیادی ندارند. پس می ماند یک علاقه ی مشترک به کتاب و نشر بین ما. برگردم به سئوال اول شما و اینجا جوابتان را بدهم که در ایران روند سفارش طراحی جلد کتاب هم ایرانی است. در سال‌های قبل و الان زیاد سفارش‌های متنوعی به گرافیست های صاحب سبک ایران نمی‌شود و برای همین کارهای کم‌درآمدتر و شاید جذاب‌تری مانند طراحی جلد کتاب را می‌پذیرند. من این نکته را منفی نمی‌بینم و اسمش را ذوق‌زدگی نمی‌گذارم.

این است که هرجای دنیا که ما نمایشگاه داریم، بخش مهمی از نمایشگاه را طراحی جلد کتاب تشکیل می دهد و این ویژگی گرافیک ایران است. شاید شما به سادگی و خوانایی کتاب‌های آن طرف نگاه می‌کنید و از ناخوانایی و گنگ بودن برخی از روی جلدهای اینجا آنقدر خسته اید که کل ماجرا را زیر سوال می برید. مشکل نوع مصرف مد است. اگر خواستید در این باره می شود حرف زد.

● حتماً اما قبل از اینکه آن بحث عوض شود اجازه دهید که من یک جمع‌بندی داشته باشم. شما می‌گوئید که ما در ایران طراحان خوبی داریم که شاخص هستند اما معدل کار طراحانمان پائین است؟

معدل اجتماعی طراحی را می گویم. باید نقد اجتماعی و سیاست گذاری فرهنگی گرافیک را از بحث تخصصی و حرفه ای آن جدا کرد. طراح گرافیک را مسوول همه ی مشکلات فرهنگی-هنری جامعه ندانید! او مسول کار خودش است. بازگردیم به مشکلات دنباله روی از مد.

سام فرزانه


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.