پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

دوست ندارم مدال های تکراری بگیرم


دوست ندارم مدال های تکراری بگیرم

با احسان حدادی, پرتابگر دیسک المپیکی ایران

احسان حدادی همچنان پرانگیزه به جلو قدم برمی‌دارد، هر چند در این مسیر ناملایمات نیز طبق معمول در ورزش ایران کم نیست، اما او از هم‌اینک برنامه حضور در بازی‌های آسیایی ۲۰۱۴ اینچئون کره جنوبی و همین‌طور المپیک ریو ۲۰۱۶ را در دستور کار خود قرار داده است و می‌خواهد رنگ مدالش را در آن بازی‌ها طلایی کند. دلیل هم دارد؛ چرا که می‌گوید از مدال‌های تکراری خوشش نمی‌آید و برای همین می‌خواهد در برزیل خوشرنگ‌ترین مدال المپیک را روی سینه خود ببیند. او در این زمینه می‌گوید: مهم‌ترین هدفم کسب طلای المپیک است، با توجه به شرایط سنی در المپیک برزیل سی و یک ساله می‌شوم، هر چند اصولا در پرتاب دیسک سن و سال چندان مطرح نیست و من تا سی و پنج سالگی یعنی دو المپیک دیگر می‌توانم در میدان رقابت‌ها حاضر باشم. با این قهرمان خوب دوومیدانی در تحریریه جام‌جم ساعتی به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم که در پی می‌آید.

مدال شما از جنبه‌های مختلف حائز اهمیت است، چون به هر حال در رشته‌ای صاحب مدال شدید که همیشه این باور به ما القا شده بود در دوومیدانی نمی‌توانیم در سطح جهانی صاحب مدال شویم.

بله، همین‌طور است. ورزش ما در سه رشته کشتی، وزنه‌برداری و تکواندو در المپیک مدال گرفته است، اما در دو‌و‌میدانی فکر نمی‌کنم کسی فکرش را هم می‌کرد که ما مدال المپیک بگیریم، به دلیل این‌که دو‌و‌میدانی اصلا متعلق به ایران نیست. دوومیدانی متعلق به اروپایی‌هاست، جایی که از کودکی روی ورزشکاران خود سرمایه‌گذاری می‌کنند. برای پیشرفت در دوومیدانی به یک مربی خوب نیاز است. متاسفانه در ایران مربی خوب نداریم. در واقع مربیانی داریم که زحمات زیادی می‌کشند، اما به علم روز دنیا مجهز نیستند. این‌که یک مربی با دانش روز بیاید یک تکنیک جدید و یک کار جدید با ورزشکارها در زمینه کسب مدال انجام دهد، خیلی کم است. من خیلی شانس آوردم که با بهترین مربی‌های دنیا کار کردم. بعد از المپیک لندن که موفق شدم مدال نقره بگیرم، خیلی‌ها به پرتاب دیسک علاقه‌مند شدند، اما قبل از آن خیلی‌ها رشته من را نمی‌شناختند. جا دارد از رسانه‌ها تشکر کنم که به مسابقات المپیک و مدال من اهمیت دادند. بعد از این بازی‌ها جوانان زیادی نزد من آمده و می‌گفتند می‌خواهند پرتاب دیسک کار کنند. به شخصه کسی را راهنمایی نمی‌کنم که به این رشته بیاید، چون این رشته‌های دوومیدانی یکسری امکانات اولیه می‌خواهند؛ مثل مربی، دکتر و ماساژور که اگر نباشد نمی‌توانید پیشرفت کنید. به همین دلیل من در ایران به کسی توصیه نمی‌کنم سراغ این رشته بیاید و وقتش را الکی هدر دهد. اگر مربی خارجی داشته باشید می‌توانید به آینده امیدوار باشید.

اما جوانان علاقه‌مند می‌خواهند یک احسان حدادی دیگر شوند.

بله، در ورزش استعداد ناب خیلی زیاد داریم که واقعا قابل قیاس با کشورهای دیگر نیست. من به کشورهای زیادی سفر کرد‌ه‌ام و فکر می‌کنم تنها ورزشکار ایران هستم که در سال این همه سفر می‌روم؛ سالی ۳۰، ۴۰ سفر می‌روم، در مسافرت‌هایم دیده‌ام حتی در کشورهای مختلف اروپا، آمریکا و آسیا به‌اندازه ایران استعداد وجود ندارد. احساس می‌کنم به دلیل شرایط آب‌وهوایی و موقعیت جغرافیایی که ایران دارد، استعداد در تمام رشته‌ها زیاد است. این استعدادها برای شکوفایی به مربی و امکانات خوب نیاز دارند.

با توجه به دیدگاه جهانی شما، دوومیدانی ما چه برنامه‌ای را باید مورد توجه قرار دهد تا با توجه به این همه استعداد در سطح کشور، ظرفیت‌های قهرمانی خود را بارور کند. فکر می‌کنید باید همچنان سیستم گلخانه‌ای را دنبال کنیم یا با یک شیوه و متد علمی در ورزش، جریان شناسایی و شکوفایی استعدادها را روی غلتک اساسی خود قرار دهیم؟

من پیشنهادهای زیادی در زمان فدراسیون کریمی و جلالی ارائه کردم. معتقدم بهترین روشی که بتوان طی مدت ده سال به مدال المپیک دست یافت، استفاده از مربیان روز دنیا و فراهم‌کردن امکانات سخت‌افزاری است. با این روش حداقل در جمع هشت ورزشکار برتر رشته‌های مختلف در دنیا قرار خواهیم گرفت. ممکن است در بعضی رشته‌ها بتوانیم با دو سه سال تمرین به مدال المپیک دست پیدا کنیم، اما در دوومیدانی امکان چنین چیزی وجود ندارد. در دوو‌میدانی بعد از ده سال تلاش بی‌وقفه و هدفمند این امکان برای شما به وجود خواهد آمد که در جمع برترین ورزشکاران رشته خود قرار بگیرید. این مسأله صددرصد و قطعی نیست. برای موفقیت در دوومیدانی علاوه بر مدت زمان ده، دوازده ساله، ضروری است یک مربی کاربلد با استانداردهای جهانی در اختیار شما باشد. باید از سنین پایه با ورزشکار به شکل اصولی کار شود. برای انجام چنین کاری نیاز به هزینه‌ زیادی هم نیست. براحتی می‌توان این امکانات را فراهم کرد، فدراسیون می‌تواند با برگزاری اردوهای مختلف در سطح کشور استعدادهای ناب این رشته را پیدا کند. فکر نمی‌کنم بیشتر از ۳۰۰ میلیون تومان در طول سال هزینه داشته باشد. شما می‌توانید با یک مطالعه درست و کمک‌گرفتن از مربیان شهرستانی، نفرات برتر و مستعد دوومیدانی را تحت آموزش‌های استاندارد روز دنیا قرار دهید. از این طریق می‌توان استعداد‌هایی برای تیم ملی شناسایی کرد که با تامین محل اسکان و تغذیه، امکان رشد و بروز استعدادهای این ورزشکاران را فراهم کرد. یقین بدانید برای انجام این کار مهم‌ترین فاکتور نظم است و با نظم و انضباط کاری، فدراسیون به نتایج مطلوبی دست پیدا خواهد کرد. خود من از یک جمع ۳۰ نفره به تنهایی به تیم ملی راه پیدا کردم. در این راه زحمات زیادی کشیدم. به این نتیجه رسیدم که باید خیلی حواسم به خودم باشد و برای رشد و موفقیت در پرتاب دیسک با یک برنامه بلندمدت تلاش کنم. لازمه موفقیت در رشته دوومیدانی که یک رشته دیربازده است، تمرین بی‌وقفه است. در کنار تمرینات سخت و طاقت‌فرسا، یک ورزشکار باید از امکانات جانبی مثل استخر و سالن بدنسازی هم استفاده کند. همچنین استراحت کافی به ورزشکار اجازه می‌دهد با تمام توان در تمرینات حاضر شود. برای موفقیت در مسابقات بزرگ تجمیع امکانات از قبیل محل تمرین، اسکان، سالن بدنسازی و استخر بسیار اهمیت دارد. در صورتی که این امکانات برای ورزشکاران ما فراهم شود، می‌توانیم در مسابقات جهانی و المپیک به کسب مدال خوشبین باشیم.

در بخش استقامتی می‌توانیم به موفقیت دست پیدا کنیم یا مواد سرعت؟

اگر بگوییم ما در پرتاب‌ها استعداد داریم یا در سرعت و بخش استقامت می‌توانیم صاحب موفقیت شویم، یک ایده منطقی به نظر نمی‌رسد. من این ایده را قبول ندارم. این‌که گفته می‌شود دوی سرعت برای آمریکاست و استقامت در تخصص دوندگان آفریقایی است، نظر کارشناسی و صددرصدی نیست. فرمول من برای موفقیت این است که اگر هر ورزشکاری در هر جایی از این دنیا خوب تمرین کند، می‌تواند در مسابقات به نتیجه برسد. بالاخره استثناهایی هم در ورزش وجود دارد؛ مثل اوسین بولت جامائیکایی در دوومیدانی که از یک ژن قوی‌تر برخوردار است و این مزیت یک امتیاز خاص و ویژه برای این چهره سرشناس و محبوب ورزش دنیا به حساب می‌آید. من احساس می‌کنم می‌توانیم در تمام رشته‌ها موفق باشیم، فقط نیاز داریم امکانات لازم را فراهم کنیم.

ورزشکاران ایرانی نسبت به سایر ورزشکاران دنیا بسیار کم‌توقع‌ هستند. ورزشکاران خارجی تمام امکانات لازم را بدون هیچ مشکلی در اختیار دارند. در زمان تمرینات دکتر، ماساژور و مربی ورزشکار خارجی او را همراهی می‌کند، زمانی که دچار مشکل می‌شود خیلی سریع به وضع او رسیدگی می‌کنند، اما در ایران قضیه کاملا برعکس است؛ یک ورزشکار، اول باید مدال المپیک و جهانی بگیرد تا مسئولان مربوطه امکانات لازم را در اختیارش قرار دهند.

رسول خادم بعد از این‌که قهرمان المپیک شد در صحبت‌های خود اشاره کرد رفتن و بازگشتش به نوعی فریاد اعتراض است و این رفتار تا حدودی در عکس‌العمل‌های شما هم حس می‌شود. به نظر شما چرا باید یک ورزشکار برای گرفتن حق و حقوق خود به این روش متوسل شود؟

نمی‌دانم مشکل از کجاست، شاید نتوانم پاسخ درستی هم برای این پرسش داشته باشم. ورزشکاران ایرانی به این نتیجه رسیده‌اند که برای گرفتن حق و حقوق خود باید دست به کار شوند. باید توجه داشته باشیم ورزشکار وظیفه‌اش ورزش‌کردن است، اما متاسفانه شرایط مناسبی بر فضای مدیریتی ورزش حاکم نیست و یک ورزشکار مجبور است به صورت انفرادی پیگیر امور زندگی خود در کنار تمریناتش باشد. این مسأله در مورد من هم در گذشته وجود داشت و الان هم متاسفانه وجود دارد. با این‌که مدال المپیک گرفتم، اما هیچ تغییری در نگاه مسئولان نسبت به من به وجود نیامد. من هیچ موقع دنبال گرفتن حق و حقوقم نرفتم، چون فرصت این کار را نداشتم. همیشه تمرکزم روی تمریناتم است و احساس کردم با این کار تمرکزم را از دست خواهم داد. دوومیدانی رشته‌ای است که اگر یک روز تمرین نداشته باشید برای روز بعد کارتان سخت‌تر خواهد شد. خوب که فکر می‌کنم، احساس می‌کنم از این‌که در گذشته به دنبال حق و حقوق خود نرفته‌ام، پشیمانم. فکر می‌کردم ایران هم مثل سایر کشورها پس از این که ورزشکار در مسابقات موفق به کسب مدال می‌شود جوایز و حقوق خاصی برای او در نظر می‌گیرند، اما متاسفانه خبری از این مسائل نیست، ولی هنوز برای من دیر نشده است، می‌توانم در دو المپیک آینده با یک شرایط ‌ایده‌آل جسمانی با هدف کسب مدال شرکت کنم و پیگیر تمام حق و حقوق خودم در این مسابقات باشم.

احساس می‌کنم از این به بعد از لحاظ ورزشی و مسائل اقتصادی باید خودم را جمع‌وجور کنم. مگر یک ورزشکار حرفه‌ای چند سال می‌تواند ورزش کند، با این مبالغ ناچیزی که مسئولان به ورزشکاران می‌دهند یا چک‌های اسپانسر که برگشت می‌خورد، انگیزه ورزشکاران ایرانی را از بین می‌برد.

گفته بودید توان پرتاب دیسک را بیشتر از ۷۰متر در خودت می‌بینی و این‌که می‌خواهی طلای المپیک را بگیری. چه برنامه‌ای داری برای این‌که از مدعیان عقب نمانید. آن هم با توجه به این‌که توقعات از احسان حدادی پس از مدال المپیک دوچندان شده است؟

در رشته پرتاب دیسک بازدهی عملکرد از بیست و شش، هفت سالگی شروع می‌شود و تا سی و پنج، شش سالگی هم ادامه دارد. ما نفراتی هستیم که حرف اول را در پرتاب دیسک در مسابقات معتبر جهانی می‌زنیم. از هارتینگ آلمانی که در المپیک لندن مدال طلا گرفت و خود من که فقط با اختلاف ۹ سانتی‌متر به مدال نقره رسیدم. در مجموع چند پرتابگر هستیم که تا سه چهار سال آینده با همین نفرات کار را دنبال خواهیم کرد. در دوومیدانی باید ده، دوازده سال کار کرد تا به سطح اول دنیا رسید. تا حالا چنین اتفاقی نیفتاده است که ورزشکاری در دوومیدانی با دو سال کار صاحب مدال المپیک شود. مطمئن باشید مدال‌های المپیک ۲۰۱۶ برزیل بین نفرات برتر رشته‌های مختلف که فاصله زیادی با رقبای خود دارند، تقسیم می‌شود و افراد جدید توانایی کسب مدال در حضور این نفرات را ندارند.

در خصوص زدن رکورد پرتاب دیسک هم باید بگویم اگر شرایط و امکانات مورد نیاز مهیا شود، رکورد پرتاب دیسک دنیا را خواهم شکست. غیر از من رقبایم هم که از پرتابگران بنام دنیا هستند به این موضوع اعتقاد دارند که من می‌توانم رکورد پرتاب دیسک را بشکنم.

دوومیدانی در ماده‌های مختلف به مربیان متعددی نیاز دارد. فدراسیون برای احسان حدادی که دارنده مدال نقره المپیک لندن است چه اقداماتی در زمینه جذب یک مربی سطح اول دنیا انجام داده است؟

سه ماه پیش در فدراسیون حاضر شدم و برنامه کامل یکساله خودم را به مسئولان اعلام کردم. مربی بدنساز، ماساژور، پزشک، اردوهای تدارکاتی متنوع، امکانات سخت‌افزاری و همچنین برآورد هزینه در برنامه یکساله من دیده شده است. در حال حاضر، ماساژورم در ایران به سر می‌برد و نزدیک به دو ماه است با خودم زندگی می‌کند. این نکته را بگویم که در این مدت خیلی دنبال مربی گشتم و با جاهای زیادی صحبت کردم، ولی همگان اعتقاد داشتند تا زمانی که کیم بوخونسوف، مربی سرشناس مطرح روسی زنده است با ایشان کار کنم و از مشورت‌ها و تکنیک‌های این مربی استفاده کنم، چون ایشان در رشته پرتاب دیسک با وجود سن بالای خود بسیار حرفه‌ای است. صحبت‌هایی در این زمینه با کیم انجام دادم و او گفت که وضع جسمانی خوبی ندارد و در صورت بهبودی، توانایی همکاری و کار با من را خواهد داشت. کیم گفت توانایی سفر به ایران را ندارد و طبق هماهنگی صورت گرفته قرار شد من به روسیه بروم و دوماه در آنجا تمریناتم را زیرنظر او انجام دهم. قرار است همراه ماساژورم مدتی به کیش بروم و تمریناتم را در آنجا دنبال کنم. پس از کیش به روسیه می‌روم تا تمریناتم را زیرنظر کیم دنبال کنم،به نظرم در زمینه تکنیک‌های پرتابی بعد از المپیک و به دلیل نبود کیم دچار مشکل شده‌ام. اگر مشکلات مالی وجود نداشته باشد پس از سفر به روسیه با توجه به شرایط جوی به آفریقای جنوبی می‌روم و از آنجا نیز به آمریکا می‌روم تا برای شرکت در لیگ الماس آماده شوم.

امسال جهانی را از دست دادید و حریفانت، هارتینگ و مالاخوفسکی اول و دوم شدند. آیا ایده شما این بود که از ابتدا به مسابقات جهانی مسکو سفر نکنید یا شرایط به شکلی رقم خورد که نتوانید در مسابقات شرکت کنید؟

به یاد دارم سال گذشته بعد از المپیک لندن زمانی که داشتم از استادیوم بیرون می‌آمدم در مصاحبه با رسانه‌ها گفتم دنبال طلای مسابقات جهانی هستم.کسب مدال طلای جهانی اولین قولی بود که به خودم داده بودم، برای شرکت در رقابت‌های جهانی باید ۸ ، ۹ ماه تمرین کرد و اگر از این رقابت‌ها انصراف دادم به این دلیل بود که در وهله نخست تمرین خوب نداشتم و در درجه دوم هیچ امکاناتی برای تمرینات من فراهم نشد و اگر با آن شرایط به مسابقات می‌رفتم، شرمنده مردم می‌شدم. دوست ندارم با توجه به این که شکست در روحیه‌ام جایی ندارد در میدانی شرکت کنم که آماده نیستم. شاید می‌توانستم مدال جهانی هم بگیرم و اگر به مسکو می‌رفتم با ۶۵ متر، مدال برنز صددرصد بود. اما روش من این است زمانی که به یک مدال دست پیدا می‌کنم دیگر نیازی به تکرار مدال قبلی‌ام نمی‌بینم. یعنی اگر برنز گرفتید باید دفعه بعد نقره بگیرید و سال بعد نیز به طلا تبدیلش کنید. دلیل این تکرار مدال را متوجه نمی‌شوم، بنابراین وقتی در المپیک نقره گرفتم، دوست دارم در المپیک بعدی طلا بگیرم. زمانی که این توان را در خودم می‌بینم که مدال نقره را به طلا تبدیل کنم، اما در عمل امکانات لازم برایم فراهم نمی‌شود خیلی عصبانی می‌شوم.

ظاهرا کری‌هایی هم با هارتینگ آلمانی دارید.

دقیقا، البته او هم از نرفتن من به مسکو ناراحت شد و در مسابقات لیگ الماس که در لهستان و سوئیس با هم بودیم، پرسید چرا مسکو نیامدی. اگر بودی سطح مسابقات بالاتر می‌رفت. به هر حال امید من به آینده است و امیدوارم مسئولان امکانات مورد نیاز را برایم فراهم کنند.

جایی گفته بودید آماده شرکت در مسابقات بودید، اما چون فدراسیون به تعهداتش عمل نکرد، به مسکو نرفتید؟

بله می‌توانستم مدال بگیرم، اما آمادگی کسب مدال طلا را نداشتم.

چه اتفاقی افتاد که نایب‌قهرمان المپیک در بازی‌های کشورهای اسلامی شرکت کرد؟

من طی دو مرحله چهار ماهه به آمریکا سفر کرده و در دانشگاه ویرجینیا تمرین کردم. دوست کرواتم، مربی تیم دانشگاه ویرجینیاست. او از تمریناتم فیلم می‌گرفت و روی تکینک‌های پرتابم با هم مطالعه می‌کردیم. ضمن این‌که مرحله دوم لیگ الماس در آمریکا برگزار می‌شود و به همین دلیل در آمریکا تمریناتم را دنبال کردم. در بازی‌های کشورهای اسلامی شرکت کردم، چون این رقابت‌ها برایم اهمیت ویژه‌ای داشت. آخر ما ایرانی‌ها با عرب‌ها کری داریم و دوست نداریم مقابلشان کم بیاوریم. از سوی دیگر در دوره قبل بازی‌های کشورهای اسلامی در عربستان مدال برنز گرفته بودم و دوست داشتم در اندونزی آن را به طلا تبدیل کنم. من اگر آماده باشم در هر مسابقه‌ای شرکت می‌کنم؛ حال می‌خواهد لیگ داخلی ایران باشد یا لیگ الماس.

برای تمرینات خود در آمریکا چقدر هزینه کردید؛ آیا هزینه‌های شما را مدیران فدراسیون و کمیته متقبل شده‌اند؟

هزینه تمریناتم در آمریکا خیلی زیاد است. زمانی که طولانی مدت در یک کشور دیگر مشغول تمرین هستید، نیاز دارید مکانی برای زندگی اجاره کنید تا با تغذیه مناسب بدون مشکل تمریناتتان را دنبال کنید. مقداری از این هزینه‌ها پرداخت شده و امیدوارم بقیه هزینه‌هایم را پرداخت کنند.

اسپانسر تا چه حد هزینه‌های شما را تقبل کرده است؟

سال گذشته با پیراهن پرسپولیس در لیگ الماس شرکت کردم، اما چک‌های این باشگاه برگشت خورد. متاسفانه مسئولان باشگاه به نیمی از تعهداتشان عمل نکردند. به عنوان یک ورزشکار درآمد خاصی ندارم، در سراسر دنیا رسم نیست اسپانسر با ورزشکاری که در المپیک مدال می‌گیرد به این شکل برخورد کند. زمانی که یک قرارداد حرفه‌ای منعقد می‌شود، هر دو طرف موظفند به تعهدات خود بدرستی عمل کنند. من در تمام مسابقات لیگ الماس با لباس پرسپولیس و تبلیغ این باشگاه در معتبرترین آوردگاه دوومیدانی جهان حضور پیدا کردم، اما دوستان نسبت به من کم‌لطف بودند و خبری از آنها نشد.

برنامه ات برای حضور در المپیک ۲۰۱۶ چیست؟

متاسفانه شما در ایران نمی‌توانید برنامه‌ریزی سه چهار ساله داشته باشید.در ایران اگر هفته به هفته هم برنامه بدهید باز هم نمی‌توان آن را اجرا کرد. من برنامه یکساله خودم را برای شرکت در رقابت‌های آسیایی ۲۰۱۴ اینچئون کره جنوبی به مسئولان داده‌ام. در این برنامه تمام موارد مورد نیاز دیده شده است؛ این‌که به چه اردوها و امکاناتی نیاز دارم تا در اینچئون کره جنوبی مدال طلا بگیرم. بدون شک، گرفتن طلا در بازی‌های آسیایی کار راحتی نیست. بویژه این‌که پرتابگر هندی اخیرا خیلی خوب کار کرده است. این هندی در قهرمانی آسیا طلا گرفت، رکورد او ۶۶ متر است و اگر طلای اینچئون را می‌خواهیم مسئولان فدراسیون و کمیته ملی المپیک باید امکاناتی را که در برنامه یکساله‌ام نوشتم در اختیارم بگذارند. یکی از عوامل دیگر برای موفقیت در ورزش این است که ورزشکار از لحاظ فکری راحت بوده و دغدغه ذهنی نداشته باشد. در حال حاضر از لحاظ روحی اصلا خوب نیستم، بالاخره آدم جایی می‌خواند، می‌شنود و می‌بیند مسئولان برای ورزشکارانی که افتخارآفرینی کرده‌اند چه اقداماتی انجام داده‌اند. امیدوارم مسئولان برای من تصمیمی مناسب بگیرند تا بتوانم با یک شرایط روحی خوب در مسابقات پیش رو شرکت کنم. سه سال مهم و حساس در پیش دارم؛ سال اول، بازی‌های آسیایی است. سال ۲۰۱۵، رقابت‌های قهرمانی جهان برگزار می‌شود. سومین و آخرین رویداد المپیک برزیل است. اگر غفلت کنیم جبرانش خیلی سخت خواهد بود.

فدراسیون چقدر با شما همکاری می‌کند، آیا تمام نیازهای شما را برای حضور در رقابت‌های بین‌المللی فراهم می‌کند. رئیس فدراسیون هم اعلام کرده مشکلی با شما ندارد؟

من با شخص افشین داوری هیچ مشکلی ندارم، اما یکسری از دوستان در فدراسیون با اظهارنظرهای غیرکارشناسی در مسیر اردوهای خارجی‌ام ایجاد مشکل می‌کنند. برای مثال به رئیس فدراسیون اعلام می‌کنند احسان اگر پنج روز دیرتر هم به فلان اردوی خارجی برود مشکلی ایجاد نمی‌شود. در حالی که همین تاخیر‌های چهار پنج روزه، مرا از برنامه‌هایم عقب می‌اندازد. من این مبالغ را برای جیب خودم نمی‌خواهم. ریزبرنامه‌ها و هزینه‌ها با ریز جزئیاتش تحویل فدراسیون می‌شود. از کمپ تمرین، اردو، بلیت و هتل گرفته تا دیگر موارد دیگر که می‌توانند هزینه‌ها را با جاهای دیگر چک کنند. البته با حضور آقای داوری در فدراسیون اگر پولی باشد از من حمایت می‌شود، ولی زمانی که پولی در فدراسیون نیست دیگر نمی‌توان کاری کرد. شما اگر بهترین مربی دنیا را هم استخدام کنید، اما پولی برای هزینه‌های اردویی نداشته باشید، فایده‌ای ندارد.

پس با این تفاسیر، اردوی خارجی را برای خود مناسب‌تر می‌دانی.

دقیقا، چون در خارج تمام امکانات یکجا فراهم است و کسی هم مزاحم تمرین شما نمی‌شود. در ایران یک روز به خاطر تمرین فلان تیم فوتبال و روز دیگر به خاطر تمرین بدنسازی بسکتبال، اجازه تمرین‌کردن به شما نمی‌دهند. در حقیقت در داخل همه چیز به هم گره می‌خورد، اما در خارج شما بدون استرس و با تمرکز بالا و هیچ مزاحمتی می‌توانید تمریناتتان را انجام دهید. اصولا یک ورزشکار نباید بیشتر از ۲۲ روز در یک کمپ تمرینی بماند. این موضوع یک نکته علمی است که ورزشکاران تمام رشته‌ها باید به آن توجه داشته باشند. یکنواختی و بی‌انگیزگی یکی از آفت‌های ماندن زیاد در یک مکان است. قطعا این مسأله روی کیفیت ورزشکار تاثیر منفی می‌گذارد. علاوه بر آن، میزان آسیب‌دیدگی را بالا می‌برد. اگر دقت کرده باشید متوجه می‌شوید ورزشکاران بزرگ دنیا بیشتر از ۲۲ روز در جایی نمی‌مانند. در ایران به من می‌گویند برو چهار ماه کیش تمرین کن و پس از آن پنج ماه به بوشهر برو. باور کنید اگر امکانات استاندارد و مربی حرفه‌ای در ایران وجود داشته باشد، کشور خودم بهترین مکان برای تمرین‌ است. کشور ما چهار فصل است و می‌توان در مناطق مختلف آب و هوایی تمرین کرد.

با توجه به این‌که ورزشکاران دوومیدانی در شش ماه دوم سال بدنسازی می‌کنند، برنامه اصلی شما برای لیگ الماس از چه زمانی استارت می‌خورد و این لیگ در سال جدید در چه کشوری و از چه تاریخی آغاز می‌شود؟

لیگ الماس از اردیبهشت ۹۳ آغاز می‌شود. امسال من بدشانسی آوردم وگرنه خیلی راحت به جای چهارمی می‌توانستم قهرمان لیگ الماس شوم. در مسابقات زوریخ سوئیس اگر قهرمان می‌شدم، می‌توانستم در مجموع رقابت‌های لیگ الماس قهرمان شوم، اما در آن مسابقه‌ها مقام سوم را به دست آوردم. همه اینها برمی‌گردد به نبود امکانات کافی و حمایت نشدن از سوی مسئولان که باعث می‌شود از قهرمانی در مسابقات بزرگ دنیا فاصله بگیرم. قهرمانی در لیگ الماس افتخار بزرگی است که نصیب هر ورزشکاری نمی‌شود.

در المپیک لندن فقط با ۹ سانتی‌متر فاصله با نفر اول مدال نقره گرفتی، در حال حاضر فاصله‌ات با نفر اول چند متر است؟

در المپیک اگر پرتاب پنجم‌ خطا نمی‌شد، قهرمانی از آن من بود. اما رقبایم در زمانی که من درگیر مشکلات و حمایت‌نشدن از سوی مسئولان فدراسیون بودم، سخت در حال تمرین‌بودند و فاصله من الان با نفر اول نزدیک به سه متر است.

در خبر‌ها اعلام شده بود هارتینگ آلمانی ۶۵ هزار یورو در ماه حقوق می‌گیرد و شما چیزی نزدیک به ۲.۵ میلیون تومان دریافت می‌کنید، این تفاوت روی انگیزه شما در تمرینات تاثیر منفی نمی‌گذارد؟

تبعیض در هر جایی تاثیرات منفی را دارد. هارتینگ با این مبلغ حقوق سالانه بالای سه میلیارد درآمد خالص دارد. او بدون این‌که گمرکی بدهد ماشین مورد علاقه‌اش را از مسئولان هدیه می‌گیرد، علاوه بر این امکانات و خانه شیکی هم به او داده‌اند. با این حال از دست مسئولان ورزش کشور آلمان شاکی است که چرا به‌اندازه فوتبالیست‌های طراز اول به او پول نمی‌دهند. هارتینگ، امسال بهترین ورزشکار سال آلمان شد. البته من به این مسائل فکر نمی‌کنم، چون باعث سرخوردگی‌ام می‌شود. به عبارت ساده‌تر برای این‌که در المپیک طلا بگیرم، نمی‌خواهم با فکر‌کردن به این مسائل، ذهن خودم را پریشان کنم. رشته دوومیدانی با رشته‌هایی مثل وزنه‌برداری و تکواندو بسیار متفاوت است. اردوهای خارجی زیادی در رشته دوومیدانی وجود دارد و از این بابت قابل مقایسه نیست. نمی‌توان گفت بهداد سلیمی یا حمید سوریان با ماهی پنج میلیون هزینه، قهرمان المپیک شده‌اند و چرا احسان حدادی ماهی ۳۰ میلیون تومان هزینه داشته است. به خاطر این‌که اردوهای من در خارج از کشور برگزار می‌شود و هزینه‌ها به مراتب بالاتر است. تمام کادر فنی من از مربی گرفته تا پزشک و ماساژور، همگی خارجی هستند. ضمن آن‌که نباید فراموش کرد ارزش مدال دوومیدانی خیلی بیشتر است. از تماشاگران زیادی که به استادیوم می‌آیند مشخص است و نیازی به گفتن نیست.

طلبی از فدراسیون ندارید؟

نه حقوق‌ها پرداخت می‌شود و شکر خدا مشکلی نیست.

در رابطه با مربی شما کیم بوخونسوف برنامه فدراسیون به چه شکل است؛ آیا قراردادی برای همکاری با ایشان امضا شده است؟

بر اساس صحبت‌های انجام شده تصمیم گرفتیم قرارداد بلندمدت نبندیم. کیم به دلیل بیماری نمی‌تواند به ایران بیاید و قرار شد من برای مدت دو ماه به روسیه بروم و تمریناتم را زیرنظر ایشان دنبال کنم. پس از آن به ایران یا جای دیگر خواهم رفت تا تمریناتم را طبق برنامه‌ای که از کیم گرفتم، دنبال کنم. کیم، مربی بزرگی است که من را خیلی دوست دارد و متقابلا من هم به ایشان علاقه زیادی دارم. واقعیتی که باید به شما بگویم این که در حال حاضر چنین مربی خوبی در دنیا نداریم. با هر کسی صحبت می‌کنم می‌گویند مربی در سطح او وجود ندارد. بیشتر همسن و سال‌های کیم فوت کرده‌اند. در حال حاضر، مربی درجه اول در ماده پرتاب دیسک نداریم. آلمان‌ها مربیانی دارند که قابل مقایسه با کیم نیستند. مجبورم تا زمانی که کیم زنده است با وی کار کنم تا از تجربیات ایشان استفاده کنم.

اعلام کرده بودید هر باشگاهی مبلغ بیشتری پیشنهاد بهتر بدهد با آن قرارداد می‌بندید، آیا پیشنهادی هم در این خصوص دارید؟

هیچ باشگاهی پیشنهاد همکاری به من نداده است، من بیشتر از این‌که به باشگاه نیاز داشته باشم به یک اسپانسر خوب نیاز دارم. متاسفانه به دلیل تحریم‌ها، شرکت‌های خارجی از من حمایت نمی‌کنند. شرکت‌های داخلی هم نمی‌توانند اسپانسر من شوند. من نیاز به یک اسپانسر قوی دارم، چون در طول سال بالای ۲۰ سفر خارجی می‌روم و در استادیوم‌های بزرگ و در معتبرترین رقابت‌های دنیا پرتاب می‌کنم.

با توجه به این‌که در مسابقه‌های زیادی حضور یافته‌اید، با کدام‌ ورزشکار صمیمی هستید؟

در حال حاضر همه با هم خوب هستیم و از دیدن هم خوشحال می‌شویم. هارتینگ قبلا با من مشکل داشت، اما حالا نه؛ البته او دم دمی مزاج است، یعنی یک روز سرحال است و با همه شوخی می‌کند و روز دیگر با خودش هم قهر است. احساس می‌کنم کمی مشکل دارد.

فکر نمی‌کنی هارتینگ به شما تا حدودی حسودی می‌کند، آخر شما در هر میدانی با برخورد گرم خود تماشاگران را به وجد می‌آورید؛ ویژگی منحصر به فردی که شاید در دیگران نباشد.

من اولین نفری هستم که با رقبایم ارتباط برقرار می‌کنم و به محض ورود به استادیوم نیز برای ۸۰ هزار نفر تماشاگر حاضر دست تکان می‌دهم و متقابلا آنها هم به حرکات من عکس‌العمل نشان می‌دهند. من از تشویق تماشاگران انرژی می‌گیرم و هارتینگ هم زمانی که وارد می‌شود، دوست دارد تماشاگران تشویقش کنند.

خاطره‌ای از مسابقات لیگ الماس دارید؟

زمانی که به مسابقات لیگ الماس می‌روم خیلی خوش می‌گذرد. در استادیوم‌های بزرگ اروپا با یک عکس‌العمل کوچک ۸۰ هزار نفر شما را تشویق می‌کنند که خیلی هیجان‌انگیز است. امسال از مسابقات پاریس خیلی خوشم آمد. در لندن هم در سالگرد بازی‌های المپیک همه چیز خیلی خوب بود.

جوایز لیگ الماس به‌اندازه‌ای هست که شما را راضی کند؟

در هر مرحله لیگ الماس اگر اول شوید ده هزار دلار جایزه می‌گیرید و به نفرات دوم تا ششم به ترتیب شش، چهار، سه و دو و یکهزار دلار جایزه نقدی می‌دهند. جوایز لیگ الماس زیاد نیست، اما پاداشی که اسپانسرها پرداخت می‌کنند خیلی خوب است. یک ورزشکار زمانی که قهرمان می‌شود ۲۵ هزار دلار از اسپانسر پاداش می‌گیرد، ده هزار دلار از لیگ الماس و ۵۰۰ دلار هم اگر رکورد بزند جایزه خواهد گرفت. در کل ۴۰هزار دلار جایزه نقدی می‌گیرد، در ضمن ورزشکاری که در مجموع مراحل لیگ الماس قهرمان شود ۸۰هزار دلار به اضافه یک تکه الماس جایزه می‌گیرد. اوسین بولت برای شرکت در لیگ الماس در هر مرحله ۳۰۰ هزار یورو در اروپا یا ۳۰۰ هزار پوند در انگلستان علاوه بر جوایز مسابقات و پاداش‌های اسپانسرها دریافت می‌کند. در رشته‌های پرتاپ دیسک و پرتاپ نیزه در لیگ الماس پول زیادی رد و بدل نمی‌شود، بر خلاف آن در رقابت‌های دوی ۱۰۰،۲۰۰،۴۰۰ و ۸۰۰ متر پول خوبی پرداخت می‌شود.

هزینه میلیاردی برای هر طلای المپیک

سال گذشته بعد از این‌که از المپیک لندن برگشتم مشکلاتی برایم پیش آمد، اگر آن اتفاق‌ها نمی‌افتاد مطمئن بودم بالای ۷۰متر دیسک را می‌انداختم. من امسال بدون هیچ امکاناتی ۶۷متر دیسک را پرتاب کردم، اما در روند کاری‌ام مشکلاتی ایجاد شد که اجازه نداد در مسابقات جهانی و قهرمانی آسیا شرکت کنم. در بازی‌های کشورهای اسلامی که در اندونزی برگزار شد، ۶۶متر پرتاب کردم که هیچ پرتابگری در دنیا در این فصل ۶۶متر پرتاب نمی‌کند. در مجموع، سال ۲۰۱۳ با تمام تلخی‌ها و شیرینی‌هایش برای من تمام شد.

اصولا معتقدم برای ورزشکاری که می‌خواهد در المپیک قهرمان شود باید سالی یک میلیارد تومان هزینه شود. این مبلغ با توجه به گرانی دلار و افزایش تورم به این مبلغ رسیده است وگرنه تا دو سه سال پیش با ۳۰۰ میلیون تومان می‌توانستید مدال طلای المپیک بگیرید.یک میلیارد تومان پول زیادی نیست و نمی‌توان آن را با پولی که در فوتبال هزینه می‌شود، مقایسه کرد.روس‌ها سالی یک میلیون دلار برای ورزشکاران خود هزینه می‌کنند تا به طلای المپیک برسند. در ایران مسئولان حاضر نمی‌شوند چنین هزینه‌ای کنند. دوستانی که در فوتبال میلیاردی خرج می‌کنند به سمت رشته‌های غیرفوتبالی بیایند و به این ورزشکاران روحیه دهند. ورزش ایران توانایی درخشش در میادین بزرگ از جمله المپیک را دارد، کافی است منابع مالی و امکانات مورد نظر فراهم شود، در آن صورت در جمع کشورهای برتر المپیک قرار خواهیم گرفت.

نمی‌دانم گفتن این حرف درست است یا نه. ما در یک کشور اسلامی زندگی می‌کنیم و باید همه چیز برای مردم یکسان باشد. بی‌شک این نوع رفتار تبعیض‌آمیز در رابطه با قهرمانان ملی قابل قبول نیست. من سه سال پیش از رئیس‌جمهور وقت درخواست مجوز ورود یک خودرو کردم که ایشان با درخواست من موافقت کردند. یک‌سال گذشت و در مراسم اهدای جوایز قهرمانان ورزش کشور از ایشان پیگیر درخواستم شدم که گفتند نامه‌ای از شما به دستم نرسیده است. قرار شد درخواستم را پیگیری کنم و دوباره نامه‌ای خدمت ایشان ارسال کردم. شش ماه قبل از المپیک لندن از نهاد ریاست‌جمهوری با من تماس گرفتند و اعلام کردند مشخصات خودروی مورد نظر شما چیست؟ با خوشحالی زیاد پیش خودم گفتم چقدر برای رئیس‌جمهور کشورم اهمیت دارم که به درخواستم توجه کرده است. برای همین انگیزه‌ام برای المپیک لندن چند برابر شد، درست بعد از المپیک که پیگیر مجوز ماشین شدم به من اعلام کردند درخواست شما غیرقانونی است. نزد یکی از مسئولان مربوطه رفتم که رفتار بدی با من داشت و حسابی دلخورم کرد و این در شرایطی بود که بعضی دوستان بدون هیچ مشکلی چند ماشین وارد ایران کردند، اما نوبت من رسید همه‌چیز برعکس شد که اصلا این برخورد‌ها قشنگ نیست.

ابوذر مارکلایی‌



همچنین مشاهده کنید