یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

عاملیت تلویزیون در فرآیند جهانی شدن


عاملیت تلویزیون در فرآیند جهانی شدن

این مقاله بر اساس این باور که فرآیند جهانی شدن بر صنعت ارتباطات استوار است, به مطالعه صنعت تلویزیون می پردازد صنعت تلویزیون یکی از عوامل صنعت ارتباطاتِ جهانی بشمار می رود تلویزیون اثر ویژه ای در فرآیند جهانی شدن دارد

این مقاله بر اساس این باور که فرآیند جهانی شدن بر صنعت ارتباطات استوار است، به مطالعه صنعت تلویزیون می‏پردازد. صنعت تلویزیون یکی از عوامل صنعت ارتباطاتِ جهانی بشمار می‏رود. تلویزیون اثر ویژه ای در فرآیند جهانی شدن دارد. در این مطالعه این اثر را به عنوان عاملیت مورد مطالعه قرار داده ایم. با استفاده از الگوی نظری لاسول تمام لایه‏های ارتباطی در تلویزیون را مطالعه کرده ایم و توصیفی کاربردی از این عاملیت فراهم کرده ایم. نتایج این مطالعه نشان می دهد، تلویزیون با قدرت بیشتر و اثرگذاری بهتری که نسبت به دیگر رسانه‏ها دارد، توانسته است با انتقال اطلاعات و آگاهی تغییرات بنیادینی در امور اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی به وجود آورد. در نهایت فرهنگ‏های مختلف در سراسر دنیا نیز این تغییرات را رسمیت بخشیده‏اند و این تغییرات در فرهنگ چیزی نیست جز پذیرفتن دیگر فرهنگ‏ها و عقاید موجود در جهان.

● مقدمه

اعتقاد بر این است که مرحله سوم جهانی‏شدن، یعنی جهانی‏شدن ارتباطات معلول صنعت جهانی ارتباطات است و به‏عنوان یک روند ارتباطی موجب ارتباطات هم‏زمان و ظهور فضای واحد ارتباطی شده است (عاملی، ۱۳۸۳). صنعت ارتباطات که در برگیرنده مجموع وسایل و عوامل ارتباط جمعی است با ویژگی‏های فرامکانی، فرازمانی و فراملی همراه است، مفهوم جدید زوال فاصله‏ها را به ارمغان آورده است. گفته می‏شود که زوال فاصله‏ها احتمالا تنها و مهم‏ترین نیروی شکل‏دهنده به جوامع جهانی در نیمه اول قرن بیست و یکم است و همین‏طور تغییرات فنآوری آن در نحوه زندگی مردم انقلاب ایجاد کرده که در این مورد استثنایی وجود ندارد (کارنکرانس، ۲۹:۱۳۸۴). انقلاب ایجاد شده توسط وسایل ارتباطی چیزی نیست جز همان فرآیند جهانی شدن که زندگی مردم را تحت شعاع خود قرار داده است. از یک سو، با گذشت دو دهه از مطالعات جهانی‏شدن، ادبیات بسیار گسترده و در عین حال با چشم‏انداز های متفاوت شکل گرفته است که در درجه اول مفهوم مطالعات جهانی شدن را به‏‏منزله یک حوزه جدید مطالعاتی معنا بخشیده و در درجه دوم آثار متفاوتی را بر بسیاری از مفاهیم و مطالعات مدرنیته مثل جامعه، فرهنگ، مذهب، روشنگری، روشنفکری، طبقه اجتماعی، قشر بندی اجتماعی، تفاوت‏های نسلی، فاصله اجتماعی، تقسیم‏بندی و تیپ‏بندی های هویتی و حوزه‏های مختلف نظریه‏های اجتماعی به دنبال داشته است (عاملی، ۱۳۸۳). از سوی دیگر، گسترش و توسعه صنعت فنآوری ارتباطات در دو دهه اخیر نیز موجب تغییرات فزاینده‏ای در سطوح روابط میان فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، عقیدتی و بین‏المللی شده است. به سخن دیگر؛ حضور در شبکه و روابط شبکه‏ای که به اعتبار فنآوری اطلاعات و ارتباطات به‏وجود می‏آیند و گسترش می‏یابند ریخت و ساخت و کارکرد مسلط جوامع کنونی را تعیین می‏کند (خانیکی، ۱۳۸۴). به همین دلیل است که جهانی‏شدن ارتباطات، مرحله سوم جهانی شدن نامیده شده است و این‏طور برداشت می‏شود که جهانی‏شدن زائیده فنآوری‏های ارتباطی است که روند اطلاع‏رسانی و روشن‏سازی افکار را در فرآیند جهانی‏شدن نیز به عهده دارد.

مطالعه در باب تمام فنآوری های ارتباطی از عهده یک مقاله خارج است اما برای مشخص ساختن عاملیت وسایل ارتباطی در روند جهانی‏شدن، این مقاله صرفاً به یکی از وسایل ارتباط جمعی، یعنی فنآوری تلویزیون که تصور می‏شود عاملیت ویژه‏ای در فرآیند جهانی شدن دارد، می‏پردازد. همان‏طورکه اندیشمندان زیادی نوشته‏اند تلویزیون با ارائه خدمات متنوع و متفاوت زندگی ما را بکلی دگرگون کرده است و حتی بر نحوه عملکرد جامعه در دنیای امروز تاثیر شگرفی گذاشته است (مک کوئین، ۱۳۸۴ : ۱۷). به همین سبب در این مقاله سعی می‏شود که تاثیرات و عامل بودن آن مورد مطالعه قرار گیرد.

● طرح مسئله

در طول تاریخ، دانشمندان زیادی از حوزه‏های مختلفی مانند جامعه‏شناسی، روان‏شناسی، اقتصادی و سیاسی درباره تلویزیون و اثرات آن مطالعات و پژوهش‏های انجام داده‏اند و هر یک با برداشت‏های متفاوت عناوین خاصی را بر پیکره تلویزیون چسبانده‏اند. مثلاً "مک لوهان با تحقیقاتی که در دهه پنجاه و شصت داشته به این نتیجه رسیده است که تمام رسانه‏ای گروهی به نوعی مصادیق جسم انسان هستند؛ رادیو به‏مثابه گوش، روزنامه یا کتاب به‏منزله چشم مورد استفاده قرار می‏گیرد. اما تلویزیون در عین حال، وسیله‏ای برای استفادهء چشم و گوش در نظر گرفته شده که موجب تقویت اطلاع‏رسانی به سیستم عصبی انسان می‏شود و بدین صورت انبوهی از اطلاعات مختلف و معرفت جهانی را به مخاطبان عرضه می‏کند که تا پیش از این در دسترس نبود (مک کوئین، ۱۳۸۴: ۱۶). گذشته از این ابراز نظرها، باید به این مهم توجه کرد که تلویزیون در هر حالتی می‏تواند نسبت به ادراک و رفتار انسان و در نهایت بر فرهنگ و جوامع انسانی تاثیرگذار باشد. منظور از جوامع انسانی« جوامع صنعتی، مدرن، اطلاعاتی» همان سیر تحولی است که در چند قرن اخیر با توسعه صنعت ارتباطات به‏ویژه تلویزیون سرعتِ بیشتری به خود گرفته است (ربیعی، ۱۳۸۶). باتوجه به نظریات اندیشمندان، این‏طور استنباط می‏شود که تلویزیون در ادوار گذشته نسبت به تحولات اجتماع و جامعه انسانی نقش کلیدی داشته است اما این سوال به ذهن خطور می‏کند که این نقش در فرآیند جهانی‏شدن که عامل‏های زیادی در تحکیم آن اثر گذارده‏اند، به چه صورت است؟ از آنجا که تلویزیون اطلاعات گوناگون را در معرض دید مردم جوامع مختلف قرار می‏دهد، آیا می‏توان آن را عاملی برای جهانی‏شدن دانست ؟

● ملاحظات نظری: روابط بین جهانی شدن و تلویزیون

برای آسان‏سازی و درک بیشتر از مطالعه مورد نظر، این مقاله بر آن است تا با استفاده از مدل ارتباطی لاسول (۱۹۴۸) روابط بین جهانی شدن و تلویزیون را مطالعه کند. در مدل ارتباطی لاسول پنچ سوال مطرح می‏شود که عبارت‏اند از: چه کسی؟ چه می‏گوید؟ از چه مجرایی ؟ به چه کسی ؟ با چه اثری ؟.

مدل نظری لاسول کاربردهای عمومی زیادی در ارتباطات جمعی دارد و هدف لاسول از این مدل این است که بیش از یک مجرا می‏تواند، پیامی را منتقل کند (سورین و تانکارد، ۱۳۸۱ : ۶۷). این مدل تامل بیشتری بر لایه‏های زیرینِ ارتباطی دارد و دقیقاً علت‏ها را تبیین می‏کند مثلاَ : چه کسی، پرسشِ کنترل پیام را مطرح می‏کند. چه می‏گوید، موضوع تحلیل محتوا را می‏رساند. از چه مجرایی، همان مجاری ارتباطی مطالعاتی در تحلیل رسانه‏ها را نشان می‏دهد. به چه کسی، به گیرنده و تحلیل مخاطب مربوط می‏شود. با چه اثری، به اشاعه اطلاعات و اعتبارِ ارتباط‏گر می‏پردازد (همان، ۶۸). این مدل مزیت توصیفی نیز دارد، بدین معنی که با استفاده از آن علاوه بر تشریح نظریه، می‏توان فنآوری تلویزیون را نیز توصیف کرد. به نظر می‏رسد تشریح همزمان این دو می‏تواند روابط موجود بین تلویزیون و فرآیند جهانی شدن را توصیف کند.

۱) چه کسی :

اگر به اولین سوال لاسول در این مدل دقت کنیم، خواهیم دید که در ابتدا نظر مخاطب در جهتِ برقراری ارتباطِ دو سویه و یا تاملی بسوی ارتباط‏گر است. بدین معنی که هر ارتباطی موثر نخواهد بود مگر این‏که ارتباط‏‏گر تاثیرگذار باشد. در واقع، این امر تاکیدی بر منبع پیام دارد و یا به‏عبارت دیگر، پیام‏دهنده «چه کسی» از چه منزلت و موقعیت اجتماعی و یا جهانی برخوردار است که این منزلت درجه اعتباری برای ارتباط‏گر محسوب می‏شود. کارل هاولند و والتر وایس اعتقاد داشتند که هر قدر منبع قابل قبول‏تر باشد، احتمال تغییر نگرش و متقاعد شدن افراد بیشتر است (دادگران، ۱۳۸۵ : ۱۴۶). حال، اگر تلویزیون را در این مقوله قرار دهیم، به‏طور یقین مشخص‏کننده همین امر خواهد بود. چون از دیرباز مورد استفاده خانواده‏ها در سطوح مختلف اجتماعی، منطقه‏ای و در دو دهه اخیر به‏صورت جهانی بوده است. از این‏رو می‏تواند مطمئن و یک منبع معتبر به‏نظر آید. گذشته از آن، این فنآوری از یک‏ سو، مبتنی بر صنعت رسانه‏ای است که کارشناسان و اندیشمندان در حوزه‏ای مختلف خود را دارد و تمام برنامه‏ای آن با کارشناسی و دقت نظر بسیار زیاد مورد ارزیابی و سپس به‏ر همزمان پخش می‏شود و از سوی دیگر، صوتی و تصویری بودن آن که در برگیرنده تمامی هنرهای نمایشی مثل هنر سینما و ده‏ها نوع هنر کوچک و بزرگ مانند گریم، طراحی صحنه و یا دکور، دیالوگ، عکاسی و فیلمبرداری، مونتاژ و صدابرداری است، در چارچوب تلویزیون قرار می‏گیرد (منتظر قائم، ۱۳۷۸). با این وجود، می‏توان گفت که تلویزیون با همراه داشتن چنین امتیازاتی به سهولت می‏تواند جایگاه ویژه‏ای در منطقه و جامعه جهانی داشته باشد. به همین سبب، فراگیرشدن تلویزیون در منازل، ادارات، کارگاه‏های تولیدی و شرکت‏های صنعتی در جوامع مختلف، نشان از مقبولیت و انس گرفتن مردم با آن را دارد که با پخش برنامه‏های اطلاع‏رسانی مانند اخبار، تحلیل و تفسیر خبر، سرعت خبر و همین‏طور پخش فیلم و سریال‏هایی که جنبه سرگرمی و آموزشی برای بزرگ‏سالان و خردسالان را دارند، توانسته است اعتبار بیشتر و جایگاه بهتری نسبت به دیگر رسانه‏ها به خود اختصاص دهد.

۲) چه میگوید :

ارتباطات زمانی به اوج خود می‏رسد که دقت به پیام›‏ها بیشتر شود. مخاطب در عمل ادارک، پیام دریافت شده را مورد توجه قرار می‏دهد و سعی می‏کند که آن‏را از نظر محتوا ارزیابی کند (برکو و دیگران، ۷۲:۱۳۸۶). به نظر می‏رسد، دومین گویه لاسول دقیق بودن مخاطب در یک ارتباط موفق را نشان می‏دهد. تلویزیون نیز در کسب ارتباط بهتر و بیشتر با طرح مسائل مهم با مخاطبان خویش به این امر واقف است همان‏طور که سیلورستون (۱۹۸۱) می‏گوید تلویزیون با توجه به مرکزیتش، مسائل بنیادین حیات بشری را به روش‏هایی که خود بنیادین هستند، بیان می‏کند. این مسائل، از جمله مسئله مرگ و زندگی، آشنا و غریب، مرد و زن، طبیعت و فرهنگ، سیاست، اقتصاد، معرفت ملی و فراملی... و صور های ارتباطی که شامل روایت‏های اسطوره‏ای، حکایات عامیانه‏، جادو و سنن کهن‏اند را در اشتراک با مخاطبان می‏گذارد. وی معتقد است که تاثیرگذاری این فنآوری ناشی از توانایی این رسانه در ترجمان هر مضمونِ ناآشنا و عرصه چارچوب‏هایی برای معنا بخشیدن به مضامین نامفهوم است. این نقل قول نه تنها موقعیت فراگیر تلویزیون را به شکل یک دنیای نمادین وحدت بخش در سطح وسیع به تصویر می‏کشد بلکه ترجمه‏گری آن را نیز یادآور می‏شود. تلویزیون ظرفیت آن را دارد که پدیده‏های ناآشنا و نامفهوم دنیا را به پدیده‏های امن و قابل تبدیل کند و به نمایش درآورد (دالگران، ۱۳۸۵ : ۷۵). این گزاره‏ها از یک طرف مشخص می‏سازد که تلویزیون از آن جهت در اجتماع انسانی، تاثیر‏گذار و ثمربخش است که توجه به خواسته‏های مخاطبان را در اولویت کاری خویش قرار داده است و از این راه در جذب بیشتر آنان، بیش از دیگر رسانه‏ها موفق بوده است و از طرف دیگر، مخاطبان که نیازمند این نوع ارتباطات و اطلاعات‏اند، به آن توجه می‏کنند.

۳) از چه مجرایی :

خیلی‏ها نوشته‏اند که تلویزیون جعبه جادویی است به این معنی که هر آنچه در تلویزیون نگریسته می‏شود به نوعی باور نکردنی است. اما مراد فرهادپور در مقاله خود با نام" ایده‏هایی درباره تلویزیون" به این مهم تاکید کرده است که این نام نه فقط بی‏‏ربط، بلکه دروغین و حتی گمراه‏کننده است. به گفته وی، بارزترین ویژگی هر شی‏ یا کنش جادویی، هاله یا مرزی است که آن را از اشیاء و امور عادی جدا می‏کند. تلویزیون فقط یک فنآوری رسانه‏ای است و با قدرت سخت‏افزاری و نرم‏افزاری توانسته است که جایگاه همنشینی با افراد جامعه را به خود اختصاص بدهد. هم‏چنین این فنآوری با خاصیت پخش هم‏زمان و عمومی بودن و با داشتنِ ویژگی صدا و تصویر و همین‏طور با قابلیت دسترسی آسان از راه امواج آنالوگ و دیجیتال مهمان ادارات و منازل مردم است (منتظر قائم، ۱۳۷۸). همان‏طور که مک لوهان اعتقاد داشت که تلویزیون یک رسانه است و رسانه یک پیام ؛ باید اذعان کرد که این رسانه از مجراهای مختلف و یا ژانر‏های متفاوت پیام خویش را منتقل می‏کند. ژانر، واژه‏ای فرانسوی و به معنای«گونه» و «نوع» است که در تلویزیون به انواع و اقسام تولیدات مانند ژانر خانوادگی، کمدی، ادبی، خبری، پلیسی، وحشت، جنایی، داستانی، سیاسی، اخلاقی، دینی و غیره با قواعد خاصی می‏پردازند (مک کوئین، ۱۳۸۴: ۴۳). مجراهایی که تلویزیون در جهت برقراری ارتباط بهتر و مفیدتر استفاده می‏کند، تمام سلایق و علاقمندی مردم را در جامعه و حتی در سطح بین‏اللملی و جهانی در برمی‏گیرد. همان‏طورکه ذکر شد انواع ژانرها در تلویزیون ضمن اطلاع‏رسانی و آموزش در حوزه‏های گوناگون توانسته‏اند تبدیل به مجراهای مختلف در امر انتقالِ پیام‏های متفاوت شوند. به همین سبب است که دانشمندان مجاری ارتباطی - اطلاعاتی را، مبنای تحلیل آن رسانه می‏دانند و این‏طور استنباط می‏شود که مجراهای ارتباطی اهمیت زیادی در فرآیند تغییرات در جامعه دارند و تلویزیون که مجراهای زیادی برای گسترش اطلاعات و برقراری ارتباطات دارد، توانسته است تاثیرات شگرفی در روند تغییرات کلِ جامعه انسانی یا به سخن ساده‏تر در فرآیند جهانی‏شدن داشته باشد.

۴) به چه کسی :

واضح است که این گزینه به مخاطب و شناخت آن می‏پردازد. درواقع گیرنده پیام تحلیل می‏شود. مخاطب به اشخاص و گروه‏های بیننده تلویزیون، با توجه به برنامه‏های خاصی که تماشا می‏کنند، خطاب می‏شود. مخاطبان هم‏نین بر‏اساس ژانر یا نوع محصول مصرفی‏شان نیز تعریف می‏شوند، مانند مخاطبان برنامه ورزشی یا سریال‏های خانوادگی. همچنین مخاطبان بر اساس سابقه‏ اجتماعی‏شان نیز مشخص می‏شوند؛ مانند سن، جنس، طبقه اجتماعی، گروه‏های نژادی، سبک زندگی، طرفداران خاصی یک ایدئولوژی، اقشارِ تحصیل‏کرده و یا فرهنگی (مک کوئین، ۱۳۸۴ : ۲۴۴). تلویزیون بنا به برنامه‏های مشخص، طیف‏های وسیعی از مخاطبان را در ساعات مختلف پخش به خود جلب می‏کند. مثلا تلویزیون ایران، در ساعات اولیه صبح مخاطبان و یا طرفداران ورزش و اخبار را دعوت به تماشا می‏کند و در نیمه‏های روز برنامه‏های آموزشی، خردسالان و سپس خانوادگی مخصوص خانم‏های خانهدار که یک نوع جبنه فرهنگی ـ اعتقادی دارد، روی آنتن می‏رود و در نهایت، هنگام برگشتنِ کارمندان و کارگران به منازل‏شان دیگر از برنامه‏های کودک و نوجوان خبری نیست، بلکه برنامه‏ها تقریباً روال سیاسی و یا جدی به خود می‏گیرد (منتظر قائم، ۱۳۸۷). اگر دید اجمالی به قضیه داشته باشیم، به این نتیجه خواهیم رسید که تلویزیون در سطح کل جامعه با پخش برنامه‏های متفاوت و متنوع، مخاطبان زیادی با سلیقه‏های گوناگون را جذب خود ساخته است. به سخن دیگر فنآوری تلویزیون مقیاس بزرگی از اجتماع انسانی را با اطلاع‏رسانی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، عقیدتی، اجتماعی، بین‏المللی، ملی یا فرا ملی با عناوین آموزش و سرگرمی به سمت و سوی خاصی سوق می‏دهد.

۵) با چه اثری:

از آنجایی‏که تلویزیون با قابلیت صوتی و تصویری همراه است، توانسته است اثرگذاری نیرومند‏تری از دیگر رسانه‏ها داشته باشد. البته این اثرگذاری در ابتدا ناشی از درک بیولوژیکی و سپس روان‏شناختی است. درک همان فرآیندی است که طی آن اشیا و رویداد های محیط در اندام‏های ادراک حسی به صورت محرک‏ها دریافت می‏شوند و سپس این اندام‏ها، محرک‏ها را برای مغز سازماندهی، رمزگذاری و پردازش می‏کنند. با طی این فرآیند، معنا و مفهوم ساخته و پرداخته می‏شود (متالینوس، ۱۳۸۴: ۳۷). بنابراین تصاویر و صدایی که از سخت‏افزار تلویزیونی بیرون داده می‏شود، می‏تواند به‏طور مستقیم سیستم پردازشی مغز را تحت تاثیر قرار دهد. زیرا آنان محرک‏های بالقوه دنیای بصری‏اند که در فاصله معینی می‏توانند انرژی الکترومغناطیس را به شکل موج صادر کنند و زمانی‏که این انرژی‏ها به گیرنده‏های حسی انسان می‏رسد، آن را به کنش واداشته، به مغز ارسال می‏کنند. مغز نیز به این محرک‏های درک‏شده پاسخ می‏دهد، که نهایت به شناخت منجر می‏شود (همان، ۴۸). حال اگر نرم‏افزار یا محتوای تلویزیون را که می‏تواند در گونه یا ژانر‏های متفاوت اوضاع و واقعیت‏های جهان را منعکس کند، مد نظر قرار دهیم به‏طور یقین می‏توان گفت که تاثیرات بیشتر و عمیق‏تری نسبت به سخت‏افزار آن که فنون تولید صدا و تصویر به‏صورت علمی بکار گرفته می‏شود، دارد. چون‏که کارگردانان و تهیه‏کنندگان برنامه‏ها، از روش استدلالی، گفتمانی، روایت، داستانی و اسطوره‏سازی به‏طور گسترده نیز استفاده می‏کنند. یکی از موفقیت‏های تلویزیون در امر اطلاع‏رسانی و یا مطلع نمودن مخاطبان این است که با در نظر گرفتن تفاوت‏های سنی و جنسی، طبقات اجتماعی ـ فرهنگی، سیاسی و ایدئولوژیکی و حتی عقیدتی ارتباط تعاملی دایر می‏کند. به عبارت ساده، تلویزیون با بهره گرفتن از هر زبانی و با هر لحنی سعی در گسترش اطلاعات و برقراری ارتباطات در سطح وسیعی از جامعه انسانی می‏کند (منتظر قائم، ۱۳۸۷). نا‏گفته عیان است که تلویزیون با چنین عملکردی می‏تواند ضمن تاثیر‏گذاری عمیق، جامعه انسانی را به سمت و سوی جامعه اطلاعاتی و ارتباطاتی رهنمون سازد.

● تلویزیون در فرآیند زمانی

مطالعه تلویزیون در فرآیند زمانی، در واقع نگاهی است در سیر تحول جوامع در گذشته و حال. با اختراع این فنآوری تحولات عظیمی در سطوح مختلف جامعه‏های انسانی به وجودآمده است و به نظر می‏رسدکه روند اجتماعی شدن با گسترش تلویزیون در جامعه گره محکمی خورده است که یک نگاه اجمالی به تاریخ تلویزیون شاید این ادعا را گواهی دهد.

● آغاز تلویزیون: شروع جهانی شدن

منشاء تلویزیون امروزی را می‏توان به زمان گذشته و کشف خاصیتِ هدایتِ نوری ماده سلنیم توسط ویلوگبی اسمیت در سال ۱۸۷۳ و اختراع دیسک اسکن توسط پاول نیپکوف در سال ۱۸۸۴ نسبت داد. اما فیلو.تی. فارنزورث با مطالعه مقالات مربوط به آزمایش‏های انجام شده نیپکوف به این نتیجه رسید که برای جاروب سریع و افقی تصاویر به تجهیزات الکترونیکی نیاز دارد. دراین سیستم نقاط تاریک و روشن تصاویر باید به سیگنال الکترونیکی تبدیل و از طریق امواج رادیویی ارسال شوند. در گیرنده‏ها نیز باید سیستم جاروبی، همزمان با فرستنده کار کند تا بتواند تصاویر ارسالی دریافت و مشاهده شود (دنیس و همکاران، ۱۳۸۳: ۲۷۶). ولادیمیر.ک. زوریگین نیز ضمن ساخت تلویزیون الکترونیکی به چند ایده جدید که منجر به اختراع آیکونوسکوپ « لامپ تصویر» و دوربین اورتیکن در سال ۱۹۲۹ شدند، دست پیدا کرد. همین امر باعث گسترش تلویزیون به‏مثابه یک رسانه جمعی شد و هم‏چنین باعث شد که آقای زوریگین لقب پدر تلویزیون را به خود اختصاص دهد (همان، ۲۷۹). اکثر جامعه‏شناسان اعتقاد دارند که با ورود تلویزیون در جامعه، اکثر معادلات اجتماعی و معرفتی تغییرات عمده‏ای کرده است، برای نمونه دارندگان تلویزیون بیش از دیگران که از داشتن این فنآوری محروم بودند، احساس توانایی می‏کردند. زیرا از راه تلویزیون به اطلاعاتی دست پیدا می‏کردند که قبلاً به آن دسترسی نداشتند. دانشمندان از این امر در جامعه به‏نام فرضیه شکاف آگاهی یاد می‏کنند (سورین و تانکارد، ۱۳۸۱ : ۳۶۳). به نظر می‏رسد که تلویزیون از همان ابتدا توانسته است جامعه انسانی را متحول کند و هنجارهای جدید را بر ‏جای بگذارد وحال که تقریبا تمام مردم از داشتن گیرنده تلویزیون برخوردارند، می‏توان گفت که دیگر شگاف آگاهی کم رنگ‏تر شده است و همه در یک سطح مطلع‏تر از گذشته نسبت به رویداد‏های منطقه‏ای و جهانی هستند.

بعد از جنگ جهانی دوم تلویزیون به پیشرفت‏های زیادی مثل استاندارد ان-تی-اس-سی در سال ۱۹۵۳ و ابداع رنگ نائل گشت که این سیستم پس از تولید رنگ در تصاویر و تکامل اندکی در سال ۱۹۶۷ تبدیل به سیستم رنگی پال شد. نوع دیگری از استاندارد تلویزیونی، سیستم پخش رنگی (سکام) است که تقریباً در همان زمان در فرانسه ابداع شد. اما به‏دلیل ضعف‏ها و مشکلاتی که داشت به اندازه پال گسترش نیافت (جلیلی نیا، ۱۳۸۴ : ۷). با گسترش تلویزیون رنگی و متنوع شدن برنامه‏های آن از یک طرف، به اثر بخشی بیشتری دست یافتند و از سوی دیگر، اندیشمندان به تکاپو در این زمینه افتاده و نظرات گوناگونی در مورد تلویزیون ارائه نموده‏اند. چنان‏چه مک لوهان در همین ایام از تلویزیون به‏مثابه رسانه‏ای هوشمند یاد می‏کند و معتقد است تلویزیون پرستشگاه و امواج آن بشارت الکترونیکی می‏باشد. به نظر او رسانه همان مروج آگاهی ژرف تازه‏ای است که تبدیل به نظم و ایمان در مخاطب می‏شود. او اعتقاد داشت که رسانه‏های جمعی به خصوص تلویزیون باعث شده که جهان تبدیل به دهکده الکترونیکی شود (دادگران، ۱۳۸۵ : ۹۰). مطالعات نشان می‏دهد که نقطه شروع فعالیت‏های جهان‏شمول در تلویزیون از همین زمان هدفمندتر و گسترده‏تر شده است و با رشد تلویزیون کابلی در دهه ۱۹۶۰ و سپس خدمات ماهواره‏ای و پخش مستقیم در سال ۱۹۸۵کانال‏های جدید و بی‏شمار و همین‏طور انواع برنامه‏های متنوع برای مردم در سراسر دنیا به اوج خود می‏رسد که در نتیجه بحث درباره تاثیر تلویزیون بر کودکان، فرهنگ جهانی، سیاست و زندگی اجتماعی معمول و فراگیر شد. از یک سو، منتقدان تلویزیون را جریانی مستمر از ایده‏های ساده‏شده و تصاویر احساسی برای بینندگان ناآگاه میدانستند و از سوی دیگر، مدافعان تلویزیون برنامه‏های فرهنگی و آموزشی با کیفیت بالا برای مردم را عالی دانسته و آن را منبع اصلی اخبار و اطلاعات محلی، ملی و بین المللی برای شهروندان توصیف می‏کردند (دانسی، ۱۳۸۷ : ۳۳). توسعه فن‏آوری ماهواره‏ای تلویزیون با فرو ریختنِ مرز‏های بین‏المللی و رخنه نمودن در فضاهای دیگر کشورها، پنجره‏ای رو به جهانی‏شدن باز کرد که این امر ضمن اطلاع‏رسانی و آگاهی از وضعیت حقوقی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دیگران از راه این رسانه، زمینه‏ساز فرآیند جهانی‏شدن شده است.

● جهان شمولی تلویزیون

بی‏تردید همان‏گونه که مک لوهان پیش‏بینی کرد، تلویزیون با پیشرفت در حوزه ارتباطات ماهواره‏ای، اکنون این امکان را برای بینندگان فراهم آورده است که خود را چون مشارکت‏کنندگان در مسائل مهم جهانی مثل جنگ‏ها و درگیری هایی که در سایر نقاط جهان در حال وقوع هستند، ببیند و نسبت به آن واکنش نشان دهند (دانسی، ۱۳۸۷ : ۲۳۸). همان‏طور که پخش اخبارِ جنگ اسرائیل علیه غزه از راه تلویزیون باعث شد تا مسلمانان دنیا و دیگر مردمان جهان اقدامات اسرائیل را به‏شدت محکوم کنند و حمایت خود را از مردم غزه اعلام کنند.

فرض بر این است که تلویزیون با فنآوری‏های نوینی مثل اینترنت و دیجیتالی شدن عملاً پا در عرصه جهانی‏شدن گذاشته است. محدویت‏هایی از قبیل سانسور، ضعف آنتن‏ها، گذر زمان که منجر به ندیدن برنامه‏های مورد علاقه مخاطبان می‏شد، به‏کلی از بین رفته است. اینترنتی شدن و دیجیتالی شدن تلویزیون امکانات زیادی مثل گزینش برنامه‏های مورد علاقه و دیدن آنان با فرصت کافی، شرایط مطلوبی را برای بینندگان در سراسر جهان به وجود آورد (دوران، ۱۳۸۶).

● تلویزیون اینترنتی

تلویزیون اینترنتی یک فنآوری جدید است که دنیای تلویزیون و اینترنت را به هم پیوند می‌دهد، و محصول هم‏گرایی صنعت رایانه، مخابرات و مولتی مدیا (چند رسانه‌ای) است. با بهره‌برداری از این فنآوری بیننده به دنیایی از اطلاعات وصل می‌شود. در حقیقت هدف از پیدایش این فنآوری حفظ بیننده و ایجاد روش‌های جدید استفاده از تلویزیون است. نحوه کار این فنآوری به این صورت است که مخاطبان تلویزیون در حین دریافت برنامه قادر هستند، از راه اینترنت به بانک اطلاعاتی شبکه مورد نظر دست یابند (افراسیابی، ۱۳۸۶). در یک کلام، اینترنتی شدن تلویزیون به این معناست که ارتباطِ دو سویه بین دست اندرکاران و بینندگان برنامه در تمام نقاط جهان به سهولت فراهم شده است. در واقع این نوع ارتباط توسعه فرآیند جهانی شدن را تشدید می‏کند زیرا گستردگی اطلاعات در اینترنت امکان پرسش و ایجاد سوال‏های گوناگونِ فرهنگی و اجتماعی در مخاطب را بر انگیخته و از راه آن‏لاین بودن با شبکه می‏توان برای سوال‏های خود پاسخ دریافت نمایند. به نظر می‏رسد، تلویزیون اینترنتی با ایجاد ارتباط دو سویه بدون اتلاف وقت، می‏تواند تصویری از جهانی‏شدن را به‏طور عینی در ذهن تک تک افراد در سراسر جهان متجلی سازد.

● تلویزیون دیجیتالی

سیستم پخش تلویزیون اولیه آنالوگ نوعی هیروگلیف الکترونیکی است اما سیستم دیجیتال از امتیاز استفاده از کدهای سمبولیک دقیق مثل حروف « الف و ب » برای نمایش هر کدام از شکل موج‏‏های متغیر تصویر و صدای آنالوگ مثل شکل‏های هیروگلیف بهره می‏برد. "تلویزیون دیجیتالی از آنجایی‏که بر مبنای سیستم آنالوگ ساخته شده است، این امکان را دارد که با تبدیل تصاویر و صدای آنالوگ به مقادیر و کدهای دو دویی «۰ و ۱»، اطلاعات را با هزینه اندک، برای بیشترین تعداد کاربران پخش کند. زیرا با تبدیل آن به صفر و یک، حداقلِ تعداد بیت در دسترس قرار می‏گیرد (جلیلی نیا، ۱۵:۱۳۸۴). تلویزیون دیجیتال از یک سو با عمل فشرده‏سازی و فراهم کردن امکانات نظیر برنامه‏های سرگرم‏کننده تجاری، مسابقات بزرگ فرهنگی و مردمی، مسابقات اطلاعات عمومی و علمی، فرصت‏های خرید از منزل بدون مراجعه به فروشگاه‏ها، رزرو بلیت‏های قطار و هواپیما، چک کردن حساب‏های بانکی و برنامه‏های مذهبی و مبارزات متنوع سیاسی می‏تواند یک ارتباط دو سویه بین فرستنده و گیرنده را به وجود آورد و از سوی دیگر با انبوه اطلاعات که وجود دارد، این امکان را به مخاطب می‏دهد که از گزینه انتخاب برخوردار شده و برنامه‏های دلخواه خود را با تنظیم زمان مناسب، دریافت کنند. در دسترس قرار دادن اطلاعات به‏صورت انبوه اما منظم، باعث آگاهی مخاطبان از احوالات جهان با تنوع ایده‏ها می‏شود. با چنین اتفاقی می‏توان ادعا کرد که آنان در فرآیند جهانی‏شدن نیز سهم دارند زیرا دگرگونی در صنعت تلویزیون و در اختیار گذاشتنِ امکاناتِ بیشتر برای مردم باعث تغییر نگرش و فرهنگ، و موجب پیدایش فرهنگ جهانی می‏شود (دانسی، ۱۳۸۷: ۲۵۲).

● نتیجه‏گیری

اعتقاد بر این است که ظهور صنعت ارتباطات جهانی، منشاء تحولات در جهان معاصر است و از این دوره به‏نام عصر الکترونیک، عصر انفجار اطلاعات، عصر ارتباطات و یا به تعبیر مک لوهان دهکده جهانی یاد شده است (عاملی، ۱۳۸۳). حال اگر رویداد حاکم بر جهان معاصر را فرآیند جهان‏شدن بدانیم، بی‏شک صنعت ارتباطات و رسانه‏های جمعی با کارکردهای آموزشی و اطلاع‏ر‏سانی، منشاء تحول در آن تلقی می‏شوند. یکی از این صنایع، صنعت تلویزیون است که از دیرباز همگام با رادیو برای عموم مردم اطلاع‏رسانی کرده است.

تلویزیون در دهه۱۹۵۰ با گسترش فنآوری‏های نوینی مثل رنگی شدن و ایجاد یک استاندارد جهانی توانست به‏خوبی جایگاه ویژه‏ای در بین مردم جهان به‏دست آورد و همچنین گستردگی اطلاعاتِ گوناگون آن نظیر فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، هنری و عقیدتی موجب ارزشمند بودن آن و ایجاد یک پایگاه اصلی در بین مردم شده است. با تغییر سیستم تلویزیون به‏صورت ماهواره‏ای، ارتباط جهانی و تبادل اطلاعات در بسته‏های فرهنگی ـ اجتماعی در دیگر کشورها نیز گسترش یافته و زمینه یک فرآیند جهانی را ایجاد کرده است. البته تلویزیون زمانی در این زمینه، نقش مهمی ایفا می‏کند که از فنآوری اینترنتی و دیجیتالی بهره می‏گیرد. با بهره‏گیری از این فنون، روابط دو سویه با دست‏اندرکاران و مخاطبان در تمام نقاط دنیا ایجاد می‏شود که خود باعث پیدایش آگاهی به مراتب بیشتر و معتبرتر شده و فرآیند جهانی شدن تجربه می‏شود. بی‏تفاوت نبودن مردم نسبت به سرنوشت هم‏نوع شان در دیگر ممالک می‏تواند گواهی بر این ادعا باشد که نمونه بارز آن به تصویر کشیدن اعتراضات مردمی در قبال مسائل نژادی، محیط زیست و... است که از راه این رسانه شاهد هستیم.

در یک کلام، می‏توان گفت تلویزیون با قدرت بیشتر و اثرگذاری بهتری که نسبت به دیگر رسانه‏ها دارد، توانسته است با انتقال اطلاعات و آگاهی تغییرات بنیادینی در امور اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی به وجود آورد که در نهایت فرهنگ‏های مختلف در سراسر دنیا نیز این تغییرات را رسمیت بخشیده‏اند و این تغییرات در فرهنگ چیزی نیست جز پذیرفتن دیگر فرهنگ‏ها و عقاید موجود در جهان.

بنابراین پذیرفتن دیگر فرهنگ‏ها و به تبع آن احترام گذاردن به مردمان آن می‏تواند همان فرآیند جهانی را شکل دهد و به همین دلیل می‏توان ادعا کرد که یکی از عوامل در فرآیند جهانی‏شدن صنعت تلویزیون است.

http://glo۱۱۰.blogfa.com/۸۶۰۶.aspx