پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
سروش صحت کتابخوار
قرارمان ساعت ۱۰ صبح فرهنگسرای ارسباران بود. همان جایی که پاتوق سروش صحت برای نوشتن فیلمنامه است. اصولا آدم خوشقولی است و خیالت راحت است که میتوانی با او درباره همهچیز صحبت کنی، الا مسائلی که میانه خوبی با آنها ندارد. سروش صحت از آن دست آدمهایی است که از هر فرصتی برای کتاب خواندن و فیلم دیدن استفاده میکند؛ بدیهی است که بیشتر از هرچیزی طرفدار نوشته هایش باشم. فیلمنامه های نیش زنبور و پوپک و مشماشالله را که حتما به خاطر دارید. این اواخر هم که با سریال «ساختمانپزشکان» شاهد به تصویر کشیده شدن فعالیتهایش در این زمینه بودید. علاوه بر فیلمنامهنویسی، حتما نوشته هایش در مجلات و روزنامه ها را هم دیده اید. تمام اینها را گفتیم که دلیل انتخاب سروش صحت را برای این بخش از مجله برایتان توضیح داده باشیم. اصولا نشستن جلوی چنین آدمی و گپوگفت درباره بخشی از زندگی اش(کتاب و موسیقی و فیلم) می تواند لذتبخش باشد.
● کتاب آخر: جامعهشناسی
اولین سوال را با آخرین کتابی که خوانده شروع میکنم. او هم بدون هیچ حرفی به سراغ کوله پشتی اش میرود و یک کتاب کم حجم قطع جیبی را از کیفش خارج میکند و روی میز میگذارد. اشاره میکند که مشغول خواندن این کتاب است.
«جامعهشناسی» اثر استیو بروس ترجمه بهرنگ صدیقی. «نثر بسیار راحت و روانی دارد. همه برای شروع مطالعه جامعهشناسی، آنتونی گیدنز را میشناسند. اما این کتاب از کتابهای گیدنز کمحجمتر است و خواندنش خیلی بیشتر میچسبد.»
● کتاب روی میز: خط خطی
به کتاب روی میز نگاهی میاندازم صفحه اول اسم سروش صحت خودنمایی میکند و داخل صفحه پر است از اثر مدادی که خطها و نوشته هایی را خلق کرده است. انگار از نگاهم متوجه میشود که چه میخواهم بگویم! «بله. از این آدمهایی هستم که داخل کتاب مینویسند. نگاه کن ببین چه نوشته ام.» گوشه و کنار صفحه پر است از کلماتی که با یک دونقطه در روبرویشان آذین شدهاند و جلوی هر کدام از آنها معنی خاصی نوشته شده است. «با توجه به مطلبی که میخوانم، اگر با جمله یا کلمهای موافق یا مخالف باشم، کنار کتاب مینویسمشان.»
● کتاب بچگی: تیستوی ضد جنگ
میگوید برویم سر اصل مطلب و شروع میکند: «اگر از کتابهای دوران نوجوانی و کتابهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، که بعضی از آنها را خیلی دوست داشتم، صرفنظر کنم...» کمی فکر میکند و میگوید: «چرا صرفنظر کنم؟! از کتابهای کانون پرورش فکری کودک و نوجوان قدیم، مثلا کتاب «تیستوی سبز انگشتی» نوشته موریس درئون را خیلی دوست داشتم.» سعی میکنم داستان کتاب را به خاطر بیاورم. تیستو، یک پسر بچه کوچک که دلش نمیخواهد آدمها در دنیا با هم بجنگند. نمونها. ی از کتابهایی که سن و زبان نمیشناسد و افراد سنی بین هشت تا صد سال به راحتی میتوانند در لیست مخاطبان آن قرار گیرند. همانند آثاری چون «شازده کوچولو» یا «جاناتان مرغ دریایی» که مستقیما با وجدان آدمها به گفتگو مینشینند.کتابهایی که بعدها جدیتر شدند... »
● کتاب های بعدی: از سلینجر تا همینگوی
« نه، بگذار باز از کتابهای دوران نوجوانیام بگویم. مثلا کتابهای «میگل» در دوران نوجوانی خیلی برای من لذت بخش بود. کتابهایی که بعدها خیلی برایم تاثیرگذار بود و الان هم خوشبختانه در بازار پیدا میشود، «گتسبی بزرگ» اثر اسکات فیتس جرالد، «حباب شیشه» سیلویا پلات، «ناتور دشت» از آثار سلینجر و اکثر قریب به اتفاق کتابهای همینگوی به خصوص «وداع با اسلحه» و مقدمهای که نجف دریابندری برای «پیرمرد و دریا» درباره همینگوی نوشته به اسم «همینگوی: یک دور تمام» که به شدت خواندنی است و پیشنهاد میکنم حتما آن را بخوانید. مقدمهای که عبدالرحیم احمدی بر «زندگی گالیله» برتولد برشت نوشته، خیلی خیلی برایم تاثیر گذار بوده.»
● کتاب های بار دوم: داستایفسکی
در صحبتهایش گاهی اشاره میکند که بعضی از کتابها را دوست دارد دوباره بخواند. به او میگویم به نظر نمیآید همچین روحیهای داشته باشی! «بله. خیلی اینطوری نیستم، اما برای دوباره خواندن آثار داستایفسکی دلم خیلی تنگ میشود.»
● از چاوشی تا آغاسی!
«طیف خیلی وسیعی از موسیقی را میپسندم، مثلا الان کارهای گروه «دنگشو» را خیلی گوش میکنم. به شما هم پیشنهاد میکنم کارهایشان را بشنوید. به من که حس خیلی خوبی میدهد. محسن چاوشی و محسن نامجو را هم گوش میکنم. کارهای همایون شجریان و محمدرضا شجریان را هم خیلی دوست دارم و مطمئنا نیازی به پیشنهاد اینها نیست. در عین حال شاید برایتان جالب باشد که بدانید کارهای گروههایی مثل کیوسک و سروش هیچکس را هم دوست دارم. تقریبا همهجور موسیقی گوش میکنم. راستی سوسن و آغاسی هم اگر به دستم برسد، بدم نمیآید گوش کنم!»
● ایندیاناجونز از قفس پرید!
« تعداد فیلمها هم مثل کتاب خیلی زیاد است. اگر بخواهم از دوران بچگی که ویدئو و دیویدی نبود و مجبور بودیم به سینما برویم صحبت کنم، فیلم «گوزنها»ی مسعود کیمیایی را خیلی دوست داشتم. «کندو» هم جزء همان فیلمهای محبوبم بود. بعدها وقتی «دیوانه از قفس پرید» به کارگردانی میلوش فورمن و «پدر خوانده» را دیدم، تا مدتها ذهنم را درگیر کرده بودند.»
در این چند سال اخیر فیلمهای زیادی (البته بیشتر در خارج از ایران) ساخته شده که میتوان گفت ارزش چند بار دیدن هم دارند. از او میخواهم که کمی به این زمانها برگردیم و راجع به آنها صحبت کنیم: «در هفت هشت سال اخیر میتوانم به «هجوم بربرها» به کارگردانی دنیس ارکاد، فیلمی درباره جنگ و خرابیهایی که به بار میآورد و «گمشده در ترجمه» به کارگردانی سوفیا کاپولا با بازی بیل مورای و اسکارلت جوهانسن اشاره کنم که تماشای آنها حس و حال خوبی بهم داده.
گم شده در ترجمه، روایتکننده دورهای کوتاه از زندگی دو انسان تنهاست که بر اثر اتفاق، در مسیر زندگی هم قرار میگیرند و با وجود اختلاف سنی زیاد از همان برخورد اول یک رابطه دوستی مستحکم بین آنها شکل میگیرد..این فیلم آن سالها برنده جایزه اسکار و گلدنگلوب بهترین فیلمنامه شد.
برای فیلمهای تفریحی هم «ایندیانا جونز»ها را پیشنهاد میکنم.»
پردیس زندگی من
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب انتخابات دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی روز دختر رافائل گروسی رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی حجاب مجلس انتخابات مجلس
قتل تهران پلیس هواشناسی شهرداری تهران وزارت بهداشت بارش باران آموزش و پرورش سیل فضای مجازی سلامت قوه قضاییه
گاز دولت مالیات خودرو قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا مسکن حقوق بازنشستگان ایران خودرو بازار خودرو بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب تهران نمایشگاه کتاب تلویزیون کتاب محمدمهدی اسماعیلی سینمای ایران سریال دفاع مقدس سینما تئاتر موسیقی رسانه ملی
دانشجویان دانش بنیان اینوتکس
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین جنگ غزه آمریکا رفح روسیه حماس حمله به رفح نوار غزه ترکیه
فوتبال رئال مادرید استقلال پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ لیگ برتر بازی ذوب آهن لیگ برتر ایران نساجی لیگ برتر فوتبال ایران
اینترنت تبلیغات اپل عیسی زارع پور سامسونگ ناسا گوگل آب مایکروسافت نوآوری
هندوانه آسم سنگ کلیه بیماران خاص کمردرد ناباروری بیمه سبزیجات اعتماد به نفس