سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
پایان انقلاب بوش

●بازگشتی به واقع گرایی
هر كس استراتژی امنیت ملی بوش در مارس ۲۰۰۶ را به طور كامل بخواند، دلایل زیادی خواهد یافت كه رئیس جمهور از آنچه به عنوان دكترین بوش معروف شد، عقب نشینی كرده است. این سند می گوید: «آمریكا در حال جنگ است» و ما «به جای آن كه منتظر شویم، با مخالف خود در خارج از كشور می جنگیم» اگر با هر كدام از مقامات عالی رتبه صحبت كنید به شما خواهد گفت كه رئیس جمهور مثل همیشه پایبند به همان اصول سیاست خارجی «رادیكالی» است كه وی پس از ۱۱ سپتامبر به روشنی بیان كرد: ایالات متحده در حال جنگ است و این وضعیت تهاجمی را باید حفظ كند و باید آماده باشد كه به تنهایی اقدام كند، قدرت ایالات متحده اساس نظم جهانی است و گسترش دموكراسی و آزادی راه رسیدن به جهانی امن تر و صلح آمیزتر است. بوش چنین اندیشه ای را در نطق سالیانه اش در سال ۲۰۰۶ بیان كرد، با تاكید بر این كه ایالات متحده «بی باكانه برای آزادی تلاش خواهد كرد» و «هرگز تسلیم نخواهد شد».اما اگر شعار رادیكالی بوش هم چنان زنده است، رادیكالیسم به پایان رسیده است. پرسش این نیست كه آیا رئیس جمهور و تیمش هنوز به اصول مسلم اساسی دكترین بوش وفادارند وفادار هستند بلكه این است كه آیا می توانند آن را ادامه بدهند نمی توانند. گرچه دولت نمی خواهد این را بپذیرد، اما سیاست خارجی ایالات متحده پیش از این در مسیری بسیار متفاوت از اولین دوره بوش قرار گرفته است. واقعیت های بودجه ای، سیاسی و دیپلماتیكی كه تیم اولیه بوش تلاش می كرد آنها را نادیده بگیرد، رو شده اند.
معكوس شدن سیاست انقلاب بوش امر پسندیده ای است. بوش با تندروی در عراق، طرد متحدان اصلی و با سرلوحه قرار دادن جنگ علیه ترور بر تمام امور، ایالات متحده را در سراشیبی یك جنگ نافرجام و استفاده افراطی از نیروی نظامی قرار داد و با تمام سرمایه های داخلی اش قمار كرد. واشینگتن اكنون فاقد ذخایر مشروعیت بین المللی، منابع و حمایت داخلی مورد نیاز برای دستیابی به دیگر منافع ملی مهم است. برای این كه سیاست خارجی ایالات متحده به مسیر بادوام تری بازگردد، خیلی دیر شده است و بوش پیش از این چنین اقدامی را آغاز كرده است. اما این گرایش های جدید و بیشتر مثبت، كمتر از موارد قبل قابل برگشت نیستند. حمله دیگری به ایالات متحده، مبارزه جویی جدی با ایران، یا ظهور تازه یك خوش بینی نابجا درباره عراق می تواند دولت را به مسیر گذشته بازگرداند با عواقب مصیبت باری كه به همراه دارد.
●انقلاب ناگهانی
طنز كوچكی نیست كه سیاست خارجی بوش در انتهای آرمان گرایی طیف سیاست خارجی ایالات متحده به پایان رسیده است. برخلاف این نظر كه در میان چپ ها و كشورهای خارجی رایج است، كه تیم بوش بازها هستند و ذاتا مداخله جویند، دولت عمیقا از ماه های اولیه چند دسته شده بود. دولت در حقیقت تمایل به دیدگاهی واقع بینانه دارد كه ایالات متحده باید از دخالت در امور داخلی دیگر ملل پرهیز كند. بوش در مبارزه انتخاباتی اش به طرز آشكاری به دنبال سیاست خارجی «ساده »ای بود كه با مداخله جویی ریاست جمهوری بیل كلینتون مخالف بود و وعده می داد كه به جای اهداف آرمان گرایانه بشردوستی بر «منافع ملی پایدار» تمركز كند. بوش داوطلب ریاست جمهوری، در مورد این تفكر كه «در عوض استراتژی، استفاده از نیروهای نظامی پاسخی برای هر موقعیت دشوار در سیاست خارجی است»، هشدار می داد. به یقین دولت، از جمله بازیگران اصلی اردوگاه نومحافظه كاران شامل معاون وزیر دفاع پاول ولفوویتز، معاون وزارتخانه دفاع داگلاس فیس و معاون وزارت خارجه جان بولتون به ترویج مؤثر دموكراسی در دیگر كشورها اعتقاد دارند، اما بازیگران اصلی تر به واقع گرایی بوش پدر نزدیك ترند. معاون اول دیك چنی، بازیگر كلیدی در دولت جورج دبلیو بوش، با استفاده از زور برای سرنگونی صدام حسین در جنگ اول خلیج فارس مخالفت كرده بود. «چه مدت مجبور بودیم در بغداد بمانیم» و در جهت مخالفت با تحریم علیه ایران به عنوان مدیر اجرایی هالیبرتون در اواخر دهه ۱۹۹۰ رایزنی می كرد. وزیر امور خارجه كالین پاول به طرز آشكاری در استفاده از زور برای پیش بردن اهداف سیاست خارجی بسیار محتاط بود و به ارزش متحدان تاكید می كرد. مشاور امنیت ملی كاندولیزا رایس كسی كه اصرار داشت نقش هشتادودومین هوابرد نظامی «مراقبت از بچه های پرورشگاه» نیست تربیت یافته نماد واقع گرایی، برنت اسكوكرافت، است. در مانیفست سیاست خارجی حزب جمهوریخواه كه در ژانویه فوریه ۲۰۰۰ منتشر شد، رایس نوشت كه رژیم هایی مثل عراق و كره شمالی: «در زمان های عاریه ای زندگی می كنند، بنابراین دلیلی برای ترس از آنها وجود ندارد.» فراخوان او برای دفاع «بیانیه روشن و كلاسیكی از بازدارندگی بود اگر آنها به سلاح های كشتار جمعی دست پیدا كنند، سلاح هایشان بی استفاده خواهد ماند، زیرا هر تلاشی برای استفاده از آنها ملت شان را نابود می كند.» پاول نیز پرسیده بود كه آیا عراق وانمود می كند كه یك تهدید جدی است و در نشست های ژانویه ۲۰۰۱ پیشنهاد داده بود كه «عراق را در همین وضعیت نسبتا شكننده ای كه هست، نگه دارند.» چطور بعدا ایالات متحده از این واقع گرایی محتاطانه به حمله به عراق و سیاست خارجی متمركز بر پایان دادن به دیكتاتوری ها در جهان رسید پاسخ را می توان در تركیبی از دو عامل جست وجو كرد.
اولین عامل احساس ناگهانی آسیب پذیر بودن آمریكایی ها پس از ۱۱ سپتامبر بود. این حملات جهان بینی آمریكا را عمیقا تغییر داد نه تنها به خاطر این كه این اتفاقات در خاك ایالات متحده رخ داد، بلكه به این دلیل كه شهروندان آمریكایی از نظر تاریخی وضعیت نسبتا امنی داشتند و برای آنها تحمل چنین شرایطی سخت بود. از زمان بحران موشكی كوبا مورد تهدیدآمیزتری احساس نكرده بودند و متقاعد شده بودند كه علیه تروریسم «باید كاری كرد». وقتی سیاه زخم جان پنج آمریكایی را گرفت و عموم مردم به وحشت افتادند، بسیاری به این نتیجه رسیدند كه تنها یك تغییر شدید در سیاست خارجی ایالات متحده حتی اگر به اقدام نظامی برای تغییر جهان بینجامد و از خاورمیانه آغاز شود می تواند امنیت را به سرزمین شان بازگرداند. اروپایی ها و دیگران ممكن است به زندگی با وجود خطر تروریسم رضایت بدهند، اما آمریكایی هایی كه با اقیانوس ها و همسایگان دوستانه عمیقا حفاظت شده اند، نمی توانند.دومین عاملی كه ما را به انقلاب در سیاست خارجی ایالات متحده كشاند، احساس داشتن قدرتی عظیم بود. ممكن است حس آسیب پذیری آمریكایی ها را متقاعد كرده باشد كه باید برای تغییر وضعیت جهان كاری انجام داد، اما این حس داشتن قدرتی بی سابقه بود كه آنان را متقاعد كرد كه این كار را می توانند انجام بدهند. بعد از مخمصه «افول» ملی در كمبودهای فراگیر در اواخر دهه ۱۹۸۰، یك دهه رشد اقتصادی خارق العاده، پیشرفت فنی و موفقیت های نظامی، آمریكا را در سال ۲۰۰۱ به جایی رساند كه اگر رهبران كشور می خواستند دگرگونی امكان پذیر بود. بدبین ها در داخل و خارج از كشور ممكن است نسبت به تندروی هشدار بدهند، اما این بدین خاطر است كه آنها شناخت كافی از توانایی یك ایالات متحده مصمم ندارند. به طرزی مشابه احساس قدرت داشتن عامل مهمی در شكل گیری سیاست خارجی فعال در تمام موارد پس از جنگ جهانی دوم بوده است: رشد اقتصادی در ریاست جمهوری هری ترومن، جان اف.كندی، رونالد ریگان و كلینتون اطمینان و توسعه طلبی ایالات متحده را افزایش داد، درحالی كه نگرانی از كمبود و ركود در دوران آیزنهاور و ریچارد نیكسون و جورج اچ.دبلیو بوش اثر متضادی بر جای گذاشت.تركیب این دو عامل احساس آسیب پذیری و احساس قدرت داشتن توازن در دولت را به سمت آرمان گراها تغییر داد و رئیس جمهور و معاون رئیس جمهور در این اردوگاه قرار گرفتند. بیزاری از مداخله جویی و نیز احتیاط كاری از میان رفته است و جای آنها را عزم خلل ناپذیری برای ساختن سرزمینی امن گرفته است، نخست با استفاده از قدرت نظامی برای رفع تهدیداتی مثل صدام حسین و سپس با گسترش آزادی و دموكراسی در سراسر جهان. هم متحدان اروپایی واشینگتن و هم دیگران این را می دانند كه استدلال دولت در این مورد تا حد زیادی بی پایه است. طبق نظر دولت موفقیت در عراق، كه برخی مقامات بلندپایه در آن تردید دارند، اثر سرریز مثبتی بر دیگر جاها در خاورمیانه خواهد گذاشت و این موضوع باعث می شود كه متحدان آمریكا با ما همراه شوند. طرز فكری كه رهبری ایالات متحده كنار گذاشت، مشورت های نامحدود با متحدان بدبین به منظور این كه ببینند آنها مجبورند چه چیزی بگویند، نبود، بلكه اقدام كردن در مسیری شجاعانه بود كه قطعا در جهت خواست مقامات باشد، و این طرز فكر بود كه متحدان را با كسب پیروزی جذب كنیم و نه با ترغیب كردن آنها.
فیلیپ اچ.گوردن
ترجمه: ابراهیم اسكافی
فیلیپ گوردن عضو ارشد در مطالعات سیاست خارجی در موسسه بروكینگ است و به همراه جرمی شاپیرو كتاب «متحدان در جنگ: آمریكا، اروپا و بحران در عراق» را نوشته است.
Foreign Affairs July .August ۲۰۰۶
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست