سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
میراث مطهر افکار و آرای شهید مطهری
دریغ باید خورد بر مردی که نزدیک به ۵۰ سال از عمر ۶۰ ساله خود را برای برپایی حکومت حق و عدل اسلامی در این سرزمین سپری کرد و تنها ۸۰ روز پس از پیروزی انقلاب فرصت داشت تا شاهد این پیروزی باشد. امروز برآنم تا نگاهی داشته باشم به میراث مطهری. مطهری مردی جامع در علم و عمل و تعقل و تعبد و در درس و سیاست، صاحب اخلاص و صداقت و شجاعت بود و نظیر او کم پیدا میشود. جا دارد بپرسیم میراثی که از مطهری به جا مانده است چیست؟ مسلما کتابهای ارزشمند او میراث گرانقدری است که برای ما به جا مانده است. سخنرانیهای او آموزنده است.
خاطرات او راهگشا و دلپذیر است؛ اما همه میراث مطهری اینها نیست. آنچه از مطهری به جا مانده، روش ماندگار اوست.
● روش مطهری
برای بیان اهمیت روش مطهری باید توجه کنیم که او ۳۰ سال پیش از این میزیسته و آثارش به چهل پنجاه سال پیش تعلق دارد. جهان به سرعت متحول شده و مسائل امروز ما دیگر مسائل ۳۰ سال پیش نیست.
این سخن به معنی کاستن از قدر و ارزش آثار مکتوب شهید مطهری نیست، بلکه برای جلب توجه است که ما روش او را در بررسی و برخورد با مسائلی که در زمانه او مساله بودند، چراغ راه آینده قرار دهیم.
● گفتمان مارکسیسم
دنیای ۳۰ سال پیش یعنی آن روز که مطهری شجاعانه قلم بر کف گرفته بود و با تیغ سخن از حقیقت و معنویت دفاع میکرد، چگونه دنیایی بود؟ گفتمان اصلی، یعنی مبحث اصلی ۳۰ سال پیش در ایران، مارکسیسم بود.
۵۰ سال پیش هم همینطور بود. آن روز که مطهری در کنار علامه طباطبایی اصول فلسفه و روش رئالیسم را نگاشت، مبرمترین وظیفه، دفاع از اسلام در برابر مارکسیسم بود.
چالش اصلی در برخورد با مارکسیسم مبانی فلسفی مارکسیسم بود و در آن زمان از نظر اجتماعی موضوع عدالت اجتماعی و لیبرالیسم غربی به صورتی که امروز گفتمان اصلی جامعه ماست، مساله اصلی نبود.
روزگاری که ما دانشجو بودیم و استاد مطهری چراغ راه ما بود، در دانشگاهها بحث اصلی بر سر بود و نبود اصل دین بود.
در یک طرف طرفداران مارکسیسم و کمونیسم بودند که دین را افیون جامعه میدانستند و در طرف دیگر طرفداران دین. اصولا در آن زمان لیبرالیسم غربی منکر اصلی دین نبود و به همین دلیل اولویت در بحثهای فکری و احتجاجات کلامی و دفاع از دین و معنویت، پاسداری از دین در جبهه مجادلات مارکسیستی بود؛ اما امروز جهان به کلی دگرگون شده است.
در یک سو مارکسیسم افول کرده و زوال یافته و در دیگرسو، اردوگاه کمونیسم بیفروغ و سرد شده است. دیگر هیچ قدرتی در جهان مردم را به نام مارکسیسم یا کمونیسم دعوت نمیکند. از سوی دیگر، انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید و برای نخستین بار حکومتی به نام دین تشکیل شد و اندیشه اسلام سیاسی و اسلام اجتماعی به همه آفاق کشورهای اسلامی سرایت کرد و بر این اساس نوعی بیداری در جهان اسلام پدید آمد. اینجاست که چالش اصلی، لیبرالیسم غربی است.
● موضعگیری استاد در برابر سکولاریسم
بحث سکولاریسم را استاد اواخر عمر خود در کتاب نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر با عنوان «علمانیت» که در کشورهای غربی رایج بوده، مطرح کردهاند اما بهدلیل اینکه در آغاز پیروزی انقلاب از نعمت وجود او محروم شدیم، زمانه به استاد مجال نداد تا در این آوردگاه گسترده و بسیار جدی وارد شود و اندیشه خود را عرضه کند. اینجاست که باید بپرسیم در برابر مسائل جدیدی که ۳۰ سال پس از مطهری در جامعه ما عرضه شده و پیش روی ما قرار دارد، چه استفادهای میتوانیم از آثار و افکار استاد بکنیم.
● مطهری، متفکری عقلگرا
با نگرشی به نوع نگاه و اندیشه مطهری در مواجهه با این مسائل میتوان گفت روش او در فهم دین سازندهترین و ارزشمندترین میراثی است که مقید به زمان و مساله خاصی نیست.
دانشجویان عزیزی که میخواهند در عرصه اندیشهورزی قدم بگذارند، علاوه بر استفاده از حقایقی که در آثار شهید مطهری وجود دارد باید بکوشند این روش را انتزاع کنند و به کار بندند.
مطهری یک متفکر عقلگرا بود و بر عقلانیت تکیه میکرد و این جان و جوهر روش اوست. تفکر مطهری خردمحور است و در آن، مدیریت قوای دیگر به دست عقل است.
علاقه او به فلسفه نیز از آن جهت بود که فلسفه را جلوهای روشن از عقلانیت آدمی میدید. این روش عقلانی در ۲ حوزه بهکار میآید؛ یکی در حوزه نگرش به دین از درون دین و دیگری در حوزه نگرش به دین از بیرون.
اما آثار این روش و نگاه عقلانی مطهری به دین چه بود؟ فهرستوار به بعضی از جلوههای نگاه عقلانی مطهری به مباحث دینی از درون دین اشاره میشود.
● آثار روش عقلگرایی
۱) مهار عاطفه و احساس
یکی از جلوههای این نگاه عقلانی، کنترل و مهار عاطفه و احساس بود. دین هیچوقت از عواطف و احساسات جدا نیست، چون دین ریشه در قلب آدمی دارد و قلب مرکز جوشش و تپش و سرچشمه احساسات و عواطف است.
دینی که از عاطفه خالی باشد دین نیست. در هیچ جای جهان، دینی که از کشش و کوشش خالی باشد وجود ندارد.
مسلما همه جا دین با عواطف و احساسات قرین است، اما پرسش این است که آیا این عواطف باید مطیع عقل باشند یا عقل باید زیر دست و پای عاطفه و در امواج طوفانی عاطفه لگدکوب و فراموش شود؟ این مسالهای بسیار مهم است.
مطهری مردی عاطفی و روحیهای عرفانی و دلی متعبد داشت، اهل نماز شب بود و نماز شب او هرگز از آغاز نوجوانی ترک نشده بود.
او هنگام ذکر مصائب خاندان پیغمبر بر منبر با اینکه استاد دانشگاه بود، روضه میخواند و گریه میکرد. این وضع، امروز تعجبآور نیست، ولی در فضای ۴۰ سال پیش دانشگاهها شجاعت میخواست. مطهری بسیار عاطفی بود، اما با مدیر قرار دادن عقل، عاطفه را، هم در وجود خویش و هم در جامعه دینی تحت سیطره عقل میخواست و معتقد بود که عاطفه باید در خدمت مبانی دین باشد.
۲) مقابله با خرافات و تحریفات
مقابله مطهری با خرافات و تحریفات مشهود است.
سخنانی که او درباره تحریفات واقعه عاشورا گفته ناشی از این نگاه عقلانی است. با جعل داستان عروسی حضرت قاسم میتوان عواطف را بیشتر تحریک کرد، اما حقیقت تابع قضاوت عقل است. شهید مطهری با خرافات و با سنتهای غلط مبارزه میکرد.
دفاع شجاعانه او از حقوق زن در اسلام ناشی از همین نگاه عقلانی او بود.
بخشی از آثار مطهری را مسائل مربوط به زنان تشکیل میدهد. آن روزی که شهید مطهری کتاب مساله حجاب را نوشت، اظهارنظر درباره حجاب اسلامی خیلی شجاعت میخواست.
در حدود سالهای دهه ۵۰، یک شب که به اتفاق از مجلس سخنرانی آن شهید به سمت منزل ایشان میرفتیم و من رانندگی میکردم، به استاد گفتم فلانی در مسجد محله ما در پایین شهر، بالای منبر درباره آرای شما در کتاب مساله حجاب بدگویی میکرد.
خیلی خونسرد و متین، مانند مصلحی که خود به وظیفه خطیر خویش آگاه است، پاسخ مرا داد و من در مجموعه خاطراتی که از استاد نوشتهام، این پاسخ را یادداشت کردهام. باری مبارزه با سنتهای غلط شجاعت میخواست و او این شجاعت را به مدد عقلانیت دارا بود.
۳) پافشاری بر مساله اجتهاد
این که مطهری بر مساله اجتهاد پافشاری میکرد، برخاسته از بینش عقلانی او بود.
تلاش مداوم او برای تبیین عقلانی و استدلالی اعتقادات اسلامی نیز که حجم وسیعی از آثار او را در برگرفته ناشی از همین بینش عقلانی است. مطهری در اصول فلسفه و روش رئالیسم، عدل الهی و علل گرایش به مادیگری با ترازوی استدلال میخواهد سنگینی کفه اسلام را اثبات کند.
آنچه در سخن امروز مورد نظر من است بیان اثر این بینش عقلانی است که در گفتمان مهم سکولاریسم یا گیتیگرایی جلوه میکند.
● گفتمان امروز با دنیای غرب
مساله اصلی امروز ما با دنیای غرب این است که آیا دین امری صرفا ایمانی، فردی و قلبی است یا متعهد و متصدی امور اجتماعی؟ آیا دین حکومت دارد؟ آیا نسبت به حکومت نظری دارد؟ آیا دین نوعی احکام اقتصادی دارد؟ نسبت به جنگ و صلح نظری دارد؟ آیا این آزادی که از شوون انسان در جامعه است و در لیبرالیسم غربی، مقدس و مطلق انگاشته میشود، از نظر دین جایگاهی دارد؟
مطهری مردی جامع در علم و عمل، تعقل و تعبد و در درس و سیاست، صاحب اخلاص، صداقت و شجاعت بود و نظیر او کم پیدا میشود. جا دارد بپرسیم میراثی که از مطهری بهجاماندهاستچیست؟برداشتی که مدافعان و مروجان سکولاریسم در ایران و در همه جای جهان از نظر معرفتی و شناختی از دین دارند در زدودن عقلانیت از دین نهفته است؛ یعنی آنها دین را ابتدا یک پدیده غیرعقلانی معرفی میکنند، بعد به طور طبیعی از چنین تعریفی سکولاریسم نتیجهگیری میشود. اما اگر ما دین را نظامی تلقی کنیم که در ارزیابی گزارههای آن میتوان معیار عقل را به کار گرفت، این نظام با سکولاریسم مطابقت ندارد.
به همین دلیل است که میگویند گزارههای دینی مثل گزارههای احساسی نیستند و واقعنمایند.
من اگر بگویم از رنگ سبز یا آبی خوشم میآید، بیان یک احساس و گرایش درونی است، ولی ثابتکننده واقعیتی در رنگ سبز نیست که به موجب آن همگان صاحب چنین گرایشی شوند. ممکن است کسی از رنگی که من دوست دارم نفرت داشته باشد.
وقتی امری صرفا قلبی و ایمانی و شخصی شد، دیگر متعلق به خود انسان میشود. شخص دیگر هم که رنگ دیگری را دوست دارد، آن هم متعلق به خود اوست و به این ترتیب در عالم احساس و در عالم گرایشها قلبی، اختلاف و تضاد، طبیعی تلقی میشود. این قصه را شنیدهاید که:
ـ به مجنون گفت روزی عیبجویی
ـ که پیدا کن به از لیلی نکویی
ـ که این لیلی که در چشم تو حوری است
ـ به هر جزئی ز عضو وی قصوری است
ـ ز حرف عیبجو مجنون برآشفت
ـ در آن آشفتگی خندان شد و گفت
ـ تو مو میبینی و من پیچش مو
ـ تو ابرو، من اشارتهای ابرو
ـ تو لب میبینی و دندان که چون است
ـ دل مجنون ز شکرخنده خون است
ـ اگر در دیده مجنون نشینی
● به غیر از خوبی لیلی نبینی(۱)
وقتی این شعر را میخوانیم میگوییم لابد لیلی خیلی زشت و سیاه و بدترکیب بوده، ولی به چشم مجنون خوب آمده است. کسی هم مجنون را ملامت نمیکند، چون همه عالم از آوازه عشق مجنون پر است.
● استدلال عقلی بر واقعی بودن احکام دین
در زمان دانشجویی در روزنامه خواندم که یک کشیش در آلبانی صرفا به جرم این که یک نوزاد مسیحی را غسل تعمید داده بود، اعدام شد یعنی این طور منکر اصل دین بودند؛ اما امروز کتاب مینویسند و به بهترین ترجمه به فارسی منتشر میشود و به عنوان دفاع از دین به چاپ چندم هم میرسد و مترجم ایرانی در مقدمه کتاب بصراحت عنوان میکند این که ما متدین باشیم و فکر کنیم بعد از این دنیا، دنیای دیگری هست، رسیدگی میکنند و جزا و پاداش میدهند، هیچ اعتباری ندارد، زیرا گزارههای دین واقعنما نیست.
همه متفکران ما و همه علمای اخلاق استدلال کردهاند که اگر دین شراب را حرام کرده بر اساس واقعیت بوده، یعنی مصلحتی در این حکم نهفته بوده است، همچنین در بخش کلمات قصار نهجالبلاغه فواید عینی و عملی و آثار مثبت اجتماعی احکام دین یک به یک ذکر شده و برای آنها استدلال عقلانی آورده شده است.
اما اگر نوع نگاه به دین عقلانی نباشد و فقط به دین از زاویه اخلاق، آن هم به معنای عام نگاه شود، اصلا شریعت اهمیت خود را از دست میدهد.
● تحقیر فقه برای عقلزدایی از دین
این که بر سر تحقیر فقه از جانب بعضی مدعیان انقلاب اسلامی بسیار پافشاری میشود، ریشه در این نوع نگاه دارد.
در واقع با چنین نگاهی دیگر شریعت مهم نیست و اجرای آن در جامعه اهمیت خود را از دست میدهد و نوعی عرفان جانشین آن میشود که صددرصد نقطه مقابل عرفانی است که امام راحل پرچمدار و استاد آن بودند.
این تفکر انحرافی، پی در پی دین را درونیتر و فردیتر میکند و شخص نسبت به مسائل اجتماعی لااقتضاء و ساکت و به دست لیبرالیسم سپرده میشود تا به هر گونه که اکثریت تصمیم گرفتند عمل کند؛ یعنی دیگر درک مصالح احکام شرعی موضوعیت ندارد. وقتی فقط صحبت از گرایش غربی باشد و این که یکی به یک دین معتقد است و دیگری به دین دیگر و مهم عشق و ایمان است و دینها با هم تفاوتی ندارند، خواهناخواه شریعت نفی میشود و سکولاریسم به جای آن مینشیند. (۲)
مبنای معرفتشناسی سکولاریسم زدودن عقلانیت از دین است و تفکر عقلانی درباره دین، امروز پادزهر چنین اندیشهای است.
● کانت، پدر سکولاریسم
سکولاریسم در فلسفه غربی بسیار مدیون کانت است و کانت را میتوان پدر سکولاریسم نامید.
کانت حساب اخلاقیات و اموری راکه به دین مربوط میشود به کلی از حساب عقل جدا کرده و مدعی آن است که اثبات وجود خدا با استدلالهای عقلی ممکن نیست. این یعنی چه؟ یعنی بستن در تفکر عقلانی به روی دین و بعکس. به همین دلیل است که کانت نزد دوستداران این تفکر خیلی معتبر است.
چنین دینی یک گرایش درونی قلبی به همراه یک سلسله کلیات اخلاقی است که خیلی از کسانی که به دینی هم معتقد نیستند، آن کلیات اخلاقی را باور دارند.
● اعتدال قامت مطهری
کسانی که خود را برای دینشناسی آماده میکنند، توصیه میکنم بکوشید مساله اصلی روزگار خودتان را درک کنید. این خیلی مهم است.
مسالهشناسی را از استاد مطهری بیاموزید. استاد مطهری یکی از بهترین هنرهایش این بود که در مسالهشناسی از روزگار خویش جلوتر بود.
دوم اینکه بکوشید با خواندن آثار استاد مطهری علاوه بر درک پاسخهایی که او به مسائل روزگار خود داده، بینش او را درک کنید و آن را چراغ راه خویش قرار دهید.
در یک کلام، میراث ماندگار مطهری، بینش عقلانی او در نگاه به دین است. ما امروز بیش از هرچیز دیگری به چنین بینشی محتاجیم و برای اداره منطقی جامعه به این نوع نگاه نیازمندیم.
به اعتقاد من در بوستان روحانیت ما سروی به اعتدال قامت مطهری نروییده است. این اعتدال او ناشی از تعقل اوست و این اعتدال را از او بیاموزیم.
پانوشتها:
۱. کلیات وحشی بافقی، مثنوی فرهاد و شیرین.
۲. پلورالیسم را میتوان همسایه دیوار به دیوار چنین تفکری دانست.
این سخنرانی در همایش دانشجویی «حکمت مطهر» در اردیبهشت ۱۳۸۴ ایراد شده است.
دین فردی دین اجتماعی
امروز نه کمونیسم و نه عدالت اجتماعی، که موضوع ۳۰ سال پیش بود، بلکه مساله آزادی، موضوع اصلی و گفتمان اصلی است. امروز چنانکه در جوامع لیبرال گفته میشود مساله این است که آیا دین امری شخصی، قلبی و فردی است یا علاوه بر فردی و شخصی و قلبی بودن، اجتماعی و سیاسی نیز است.
مساله امروز ما در ایران و در بسیاری از کشورهای اسلامی همین است. در ۲۶ سال گذشته که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسیده مقالات و کتابهای اسلامی زیادی از زبانهای فرنگی به فارسی ترجمه شده که همه ناظر بر همین مساله است. دو سه سال پیش گفته بودم امروزه حجم مطالبی که در مباحث کلام جدید در ایران مطرح است، هزار برابر سالهای قبل از انقلاب است.
در یکی از مطبوعات بر این سخن من خرده گرفته شده بود و آن را غیردقیق و مبالغهآمیز دانسته بودند. امروز معتقدم عدد هزار کم است، یعنی اگر در زمینه مباحثی که در فضای روشنفکری دینی قبل از انقلاب وجود داشت سالی ۱۰۰صفحه مطلب داشتیم، امروز بیش از ۱۰۰ هزار صفحه در سال در مطبوعات، کتابها، فضای اینترنت و جاهای دیگر عرضه میشود و یعنی به هیچوجه من این نسبت یک به هزار را مبالغهآمیز و اغراقآمیز نمیدانم.
مباحثی که به اینصورت در روزگار ما مطرح است در زمان استاد شهید مطهری مطرح نبوده است.
دکتر غلامعلی حدادعادل
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست