چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

آرامش در حضور دیگران


آرامش در حضور دیگران

یكی از شاخصه های دیگر اولین شب آرامش انتخاب تصنیف به یاد ماندنی «به یاد تو» از كارهای «كورس سرهنگ زاده» است كه خوشبختانه به خوبی هم اجرا شده است

● گفت وگو با عوامل مجموعه تلویزیونی «اولین شب آرامش»

▪ شناسنامه

● اولین شب آرامش

▪ تهیه كننده: سعید شاهسواری

▪ كارگردان: احمد امینی

▪ فیلمنامه: سعید شاهسواری، احمد امینی

▪ انتخاب بازیگر: بهرام عظیم پور

▪ بازیگران: پرویز پورحسینی، مهتاج نجومی، بهرام ابراهیمی، یكتا ناصر، مهدی پاكدل، اكرم محمدی، امیر آقایی، شبنم قلی خانی، شهروز ابراهیمی و مهرداد ضیایی در نقش پلیس آگاهی.

▪ پخش : شنبه ها،شبكه یك

در كشاكشی كه دغدغه دلسردی از مجموعه های تلویزیونی خاطر این ابررسانه را مغشوش كرده، «اولین شب آرامش» به روی آنتن می رود تا شاید بتواند آرامشی نسبی نه برای یك شب بلكه بیست و چند شنبه متوالی به مخاطبین هدیه كند.«اولین شب آرامش» با ژانری جنایی/ معمایی (ژانری كه به رغم جذابیت فوق العاده معمولاً كمتر كارگردان ایرانی ریسك پرداختن به آن را می پذیرد) داستان انسان های متعارفی است كه دستخوش نامتعارف ترین حوادث می شوند.«نوشین» دختر نازپرورده ای كه به شكست عادت ندارد، از اینكه پسر مورد علاقه اش «علیرضا»، «آذر» دوست و نامزد سابق برادرش را برای ازدواج برگزیده مكدر است و سعی می كند تا به هر طریق كه شده در این نبرد نبازد.

علیرضا جوان ساده ای كه با یك انتخاب اشتباه دستخوش بازی تلخ سرنوشت می شود، «آذر» دختری كه یك بار در عشق شكست خورده و از آنجا كه شخصیت متزلزلی دارد با یك تلنگر از سوی نامزد سابقش به راحتی جشن عروسی خود را برهم می زند و پیمان جوان سرخورده ای كه می خواهد انتقامش را از تقدیری كه مستحق آن نبوده بگیرد، پررنگ ترین شخصیت ها تا اینجای داستان هستند.اولین شب آرامش با شروعی غافلگیرانه آغاز می شود، با ریتمی دلنشین پیش می رود و با شوك یك قتل موضوع عاطفی اش كمرنگ می شود و معمای این قتل (قتل پدر نوشین كه در حقیقت پدر پیمان نیز هست) كه به نظر نمی رسد به همان سادگی كه دوربین به تصویر كشیده، باشد وسوسه ای می شود برای دنبال كردن این سریال جذاب. وقتی تیتراژ پایانی اولین شب آرامش پخش می شد، همراه خواننده تصنیفی را كه می خواند زمزمه كردم بی آنكه بدانم چه زمانی و كجا آن را شنیده ام؛ شاید در دوران كودكی ، مادرم آن را زمزمه كرده بود. احمد امینی (كارگردان)، بهرام عظیم پور (مشاور و مسئول انتخاب بازیگر)، یكتا ناصر (نوشین) و امیر آقایی (پیمان) مهمان شرق بودند.

بحث و گفت وگو در ارتباط با یك اثر خوش ساخت و یا ضعیف به یك نسبت دشوار است، اولی به این دلیل كه نقاط ضعف زیادی نیست تا با این چاشنی گفت وگو را از یكنواختی درآورد و در مورد دوم اینكه نكته مثبتی پیدا نمی شود تا با آن بتوان صاحب اثر را به گفت وگو دلگرم كرد. اولین شب آرامش از گروه اول به شمار می آید كه لااقل تا این قسمت هفتم ایراد خاصی چه از نظر كلی و چه از نظر حرفه ای نداشته است.

● آقای امینی،شما در زمینه معماری، روزنامه نگاری و فیلمسازی كه هر سه نیاز به خلاقیت دارد تجربه دارید آیا این سه مورد روی هم در كار شما تاثیرگذار بوده؟

▪ امینی: البته فكر نمی كردم شما از اینكه رشته تحصیلی من در ابتدا معماری بوده مطلع باشید ولی به هر حال اگر توضیح بیشتری بخواهید باید بگویم من در زمینه معماری كار نكردم، فقط مدتی درسش را خواندم كه آن را هم نیمه كاره رها كردم.

در نیمه تحصیل در دبیرستان بود كه به سینما علاقه مند شدم. آن زمان «آنتونیونی» فیلمساز روز بود و من هم مثل بقیه به او و كارهایش بسیار علاقه مند بود. البته در آن زمان فیلم های این فیلمساز خیلی محدود نشان داده می شد و ما بیشتر از طریق خواندن با آثارش آشنا می شدیم، اما به هر حال فیلمساز محبوب من بود و از آنجا كه آنتونیونی معماری خوانده بود من هم با الگوبرداری از او می خواستم از طریق معماری وارد سینما شوم! در مجموع خواب و خیال های كمابیش خام دوران جوانی، هوس آنتونیونی شدن و در كنارش استعدادی كه در زمینه نقاشی و رسم و خط و غیره داشتم من را به طرف معماری سوق داد. در آزمون مدرسه عالی ساختمان شركت كردم و قبول شدم، دو سال هم در آنجا درس خواندم.

فكر می كنم پایان سال اول بود كه به این نتیجه رسیدم كه انتخاب چندان درستی نداشتم و تصمیم گرفتم برگردم و همان رشته سینما را ادامه بدهم. به همین دلیل به مدرك فوق دیپلم از مدرسه عالی ساختمان اكتفا كردم. و بعد از قبولی در مدرسه سینما - تلویزیون فیلمبرداری خواندم و در سال ۱۳۵۳ هم در تلویزیون مشغول كار شدم. در سال ۵۵ یك دوره شبانه در دانشكده هنرهای دراماتیك تاسیس شد اما در آن سال من سرباز بودم بنابراین در سال ۵۶ در كنكور آن شركت كردم و نفر اول شدم كه البته به انقلاب خورد و بعد هم انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها تا سال های بعد، كه در واقع در آنجا كارگردانی خواندم.

كار مطبوعاتی را هم از سال ۴۸ شروع كردم چرا كه فكر می كردم یكی از مسیرهایی كه شاید به سینما برسد همین مطبوعات است. در آن زمان منتقدی بود به نام «كیومرث وجدانی» كه من نوشته هایش را خیلی دوست داشتم و به همان نسبت كه آنتونیونی را الگوی سینمایی خود می دانستم، كیومرث وجدانی هم كه تقریباً تمام نقدهایش را موبه مو حفظ بودم، دلیلی شد تا بخواهم منتقد هم باشم! هنوز هم روزنامه نگاری را دوست دارم و ارتباطم را با مجله فیلم حفظ كرده ام.

● من كارگردان هایی را كه كارشان امضا داشته باشد تحسین می كنم، اینكه بتوان با دیدن یك فیلم از ایشان حدس زد كه می تواند كار فلان كارگردان باشد. بعد از سینمایی «این زن حرف نمی زند» و «اولین شب آرامش» به نظر می رسد كه احمد امینی هم در جرگه كارگردان هایی است كه می توان گفت كارهایش به نوعی امضا شده است. نه تنها داستان فیلم جسورانه و غافلگیركننده است بلكه نوع فیلمبرداری، بازی با دوربین و صدا، طراحی صحنه و لباس و غیره همه سبك خاص خودش را دارد، مثلاً در «این زن حرف نمی زند» شما برای فلاش بك به جای استفاده از روش های معمول مثل تصویرهای تار و یا سیاه و سفید و بعضاً در غبار از دوربین روی دست استفاده كردید كه خیلی خوب هم جواب داد. در اولین شب آرامش هم با تصویر و صدا بازی می كنید، شات های نامتعارف، تدوین منحصر به فرد همه و همه مختص به خود شما است، نظر خودتان چیست؟

▪ امینی: در مورد این دو كاری كه به آن اشاره كردید باید تاكید كنم كه جنس كارها به دلیل نوع گره افكنی و این كه ما با یك داستان همراه با تعلیق و معما و همچنین شخصیت های پیچیده با اعمال غیرقابل پیش بینی روبه رو هستیم خیلی به هم نزدیكند و طبیعی است وقتی جنس داستان ها به هم شبیه اند از لحاظ پرداخت و نور، استفاده از صدا و دكوپاژ و غیره باید شباهت هایی به هم داشته باشد، به اضافه اینكه به هر حال سازنده اش یك نفر بوده با دید و سلیقه خاص خودش.

● خوب منظور من هم از امضا داشتن یك كار همین بود، یعنی دید و سلیقه متفاوت با دیگران.

▪ امینی: بله همین طوره. حتی اگر شما به «بیگانه ای میان ما» هم توجه كرده باشید، این كار هم به همین گونه و در میان دو كار دیگر كه نام بردید قرار می گیرد. شیوه كار با دوربین روی دست، مونتاژ غیرتداومی همراه با جامپ كات و غیره. این را هم باید اضافه كنم كه من به تنهایی در این كار سهیم نیستم، اینكه تهیه كننده هم به من اجازه داده تا این جسارت را به خرج بدهم خیلی مهم است. شرایط یك كار تلویزیونی كه شما با عموم مردم (نمی خواهم بگویم عامه مردم چرا كه با این كلمه كه گاه رنگ و بوی تحقیر به خود می گیرد مخالفم) طرف هستید با یك كار سینمایی كه می تواند مخاطب خاص داشته باشد كاملاً متفاوت است و گاه نمی توان به راحتی سلایق خود را پیاده كرد و ممكن است با عكس العمل منفی روبه رو شوید. اما خوشبختانه این شیوه مورد توجه قرار گرفت یعنی حداقل مخاطبش را نسبت به این نوع كار كنجكاو كرد.

● به نظر می آید كه شما اصولاً به دوربین روی دست علاقه دارید.

▪ امینی: واقعیتش این است كه به عنوان یك فیلمساز جهان سومی كه كار زیاد هم نكرده به این شیوه خیلی علاقه مندم، در حالی كه ماها معمولاً جرات چنین ریسك هایی را نداریم.در فیلم «ترافیك» سادربرگ یك فیلم را به طور كامل به این شیوه كار كرده و در فیلم «این زن حرف نمی زند» من خیلی تمایل داشتم تا تمام فیلم را این طور كار كنم كه به دلایلی نشد اما در «بیگانه ای میان ما» كل كار دوربین روی دست است كه من به یاد دارم چون تقریباً در اینجا نمونه ای نداشتیم، من فیلم ترافیك را به تهیه كننده و فیلمبردار نشان دادم و خوشبختانه آنها هم استقبال كردند.

البته این نوع فیلمبرداری برای یك كار هزار و خرده ای دقیقه از نظر اجرایی عملی نیست یا حداقل دشوار است و فكر نمی كنم یك فیلمبردار بتواند یك دوربین را هشت ماه روی دستش نگه دارد! به خصوص كه دوربین های ویدئویی خیلی هم سنگین هستند.

● شما در صحبت هایتان گفتید عموم مردم نه مردم عامی كه این یكی دیگر از ویژگی های كار شما است، یعنی این كه شما به شعور مخاطبتان توهین نمی كنید و به مخاطب اجازه می دهید تا از فكرش برای پیدا كردن ارتباط ها استفاده كند، مثل داستان های كودكانه چیزی را برای بیننده دیكته نمی كنید، مثل بعضی از دیالوگ های فیلم ها كه ظرف یك دقیقه، آن هم خیلی مصنوعی با چند جمله نسبت همه شخصیت های فیلم را بازگو می كند كه یكی از ضعف های فیلمنامه نویسی در ایران است.

▪ امینی:من همیشه نسبت به این مسئله تاكید داشتم و خوشبختانه در این كار نه تنها خود من و آقای شاهسواری بلكه تمام عوامل به مخاطب به سادگی نگاه نكردند و اینجا فرصت خوبی است كه از همه ایشان تشكر كنم. به نظر من مردم خیلی خوب همه چیز را می فهمند، بازی و فیلمبرداری، طراحی صحنه و لباس خوب، تدوین و موسیقی را تشخیص می دهند، ممكن است نتوانند توضیح بدهند یا تجزیه و تحلیل حرفه ای داشته باشند، اما یك كار خوب و یا یك كار بد را حس می كنند. وقتی كه عوامل یك كار، آن را جدی می گیرند، مردم می فهمند كه برای این كار زحمت كشیده شده و به این زحمت پاسخ مثبت می دهند و خوشبختانه همه آدم هایی كه دور هم جمع شده بودیم به طور خودجوش این كار را جدی گرفتیم و شاید همین موجب شد تا اولین شب آرامش را مردم بپذیرند.

● بله، به نظر من هم ممكن است همه آدم ها آشپزهای خوبی نباشند اما طعم و رنگ و بوی یك غذای خوب را تشخیص می دهند.

▪ امینی: این پروژه به لحاظ مالی بودجه مشخصی داشت، اما آقای شاهسواری در مورد هیچ چیز كم نگذاشت و الان وقتی از آن روز ها یاد می كند می گوید بعضی روزها می شد كه حتی یك ریال پول نداشتیم ولی اجازه ندادیم كه به روند كار لطمه بخورد و یا همین امیر آقایی، یادم می آید یك سكانسی بود در جاده ساوه، یك قطار كهنه، همه در و دیوارش روغنی با چه زحمتی و بعد از چند بار برداشت یك صحنه ای را گرفتیم، اما خود امیر آقایی به اتفاق شهروز ابراهیمی آمدند پیش من و گفتند اگر می شود یك بار دیگر این نماها را تكرار كنیم و این برای من خیلی ارزش داشت و به همین دلیل هم خستگی ناشی از هشت ماه كار خیلی زود مرتفع شد.

● بله خستگی جسمی وقتی با روحی توام نباشد خیلی زود مرتفع می شود. فكر می كنم رابطه ها خیلی خوب بوده.

▪ امینی: بله همین طور است، ما هشت ماه در شرایط مختلف با هم كار كردیم و كسی به كسی تو نگفت.

● آقای عظیم پور سوای درایت و تخصص، چیزی كه در رابطه با شما نظر من رو جلب كرد محبوبیت شما است، شما دلیلش را چه می دانید؟ من خیلی ها را می شناسم كه در تخصص خودشان استادند اما محبوب نیستند.

▪ عظیم پور: من این را اولین بار است كه می شنوم و برایم خیلی جالب است.

هما گویا


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.