جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا

معنای موضع جان بولتون در قضیه ملوانان


معنای موضع جان بولتون در قضیه ملوانان

در خصوص قضیه ملوان های انگلیسی موضع منحصر به فردی را جان بولتون از تندترین جناح محافظه كاران جدید آمریكا اتخاذ كرد, وی اعتقاد دارد كه ایران هم در جریان دستگیری و هم در جریان آزاد كردن ملوانان پیروز قضیه بوده است و این موضع آن قدر به مذاق محافظه كاران جدید در داخل كشور خوش آمد كه آن را تیتر روزنامه های خود كردند

در خصوص قضیه ملوان‌های انگلیسی موضع منحصر به فردی را جان بولتون از تندترین جناح "محافظه‌كاران جدید" آمریكا اتخاذ كرد، وی اعتقاد دارد كه ایران هم در جریان دستگیری و هم در جریان آزاد كردن ملوانان پیروز قضیه بوده است و این موضع آن قدر به مذاق "محافظه‌كاران جدید" در داخل كشور خوش آمد كه آن را تیتر روزنامه‌های خود كردند. در این یادداشت می‌كوشم كه خیلی خلاصه به معنای پیروزی و شكست و علت این موضع بولتون بپردازم.

یكی از فرق‌های ورزش و سیاست در نوع اعلان نتیجه رقابت حاكم بر آنهاست. در ورزش پیروزی و شكست بسیار عینی و قابل سنجش است. اما در سیاست نه. وقتی كه كسی زودتر از بقیه از خط پایان بگذرد ،قهرمان رسمی و بلاتردید مسابقه است. اما در رقابت سیاسی موارد زیادی پیش می‌آید كه طرفین بازی؛ خود را پیروز میدان معرفی می‌كنند. مثل انتخابات شوراهای سال گذشته. چرا چنین است؟

برای فهم این مسأله باید در مورد نتایج مسابقات ورزشی هم تا حدی دقت كرد. چه بسا كه تیمی برنده شود، اما تیم بازنده هم خوشحال باشد. اگر تیم والیبال ایران به تیم ایتالیا با اختلاف اندك و ۲-۳ ببازد، گرچه باخته است، اما همه تیم بازنده خوشحال خواهند بود و برنده‌ها غمگین. زیرا انتظار فاصله بیشتری را داشته‌اند، گرچه به صورت رسمی نتیجه را باخته‌اند. این مسأله در سیاست بیشتر صادق است. اگر گروهی كه هیچ انتظاری بر پیروزی آنان در انتخابات نیست، چند تا كرسی هم به دست آورند، خود را پیروز محسوب می‌كنند، اما در مسابقه سیاسی نكات دیگری هم هست كه در ورزش نیست یا كمتر هست. از جمله اینكه در سیاست معیارهای ارزشی هم وارد ارزیابی می‌شوند.

فرض كنید فردی با رشوه و دروغ امتیاز و مالی به دست آورد، ما چه قضاوتی در باره موفقیت وی می‌كنیم؟ اگر معیار اخلاقی را در نظر نگیریم، طبعاً او را موفق و پیروز می‌دانیم، اما با لحاظ كردن معیار اخلاقی، او را ناموفق و شكست خورده خواهیم خواند.

با توجه به این موارد می‌توان فهمید كه جان بولتون چرا دولت ایران را پیروز میدان دستگیری و رهاسازی ملوانان می‌داند. وی مخالف سرسخت دولت ایران و خواهان براندازی آن است. حكومت ایران را با معیارهای خود، شرور و یاغی می‌شناسد و معتقد است كه هیچ امتیازی را نباید به چنین رژیمی داد، و طبعاً در جریان اخیر هم طرفدار مواجهه و شدت عمل با ایران بوده است. بنابراین با چنین معیارها و دیدگاهی نسبت به دولت ایران، آن را پیروز هر دو مرحله میداند. زیرا هیچ مصالحه و سازشی و حتی مجازات اندك را برای دولت ایران تجویز نمی‌كند. در مقابل اگر كسی جایگاه بهتری برای دولت ایران تصور كند، طبعاً چنین ارزیابی را ارایه نمی‌كند. تحلیل بولتون كاملاً سیاسی و معطوف به اهدافی است كه در سر می‌پروراند، وی چون دنبال تغییر حكومت ایران است، چنین تحلیلی را ارایه می‌كند تا نتیجه بگیرد كه باید فشارها را بر ایران افزایش داد و كسانی كه در داخل كشور خود را به تحلیل امثال بولتون دلخوش كرده‌اند، باید منتظر تبعات آن هم باشند. اگر بولتون چنین تحلیلی را با هدف توصیه به سازش و كنار آمدن با حكومت ایران ارایه می‌كرد، قابل فهم بود، اما هنگامی كه آن را با رویكرد تغییر حكومت ارایه می‌كند، طرفداران حكومت ایران باید قدری تأمل به خرج دهند.

هدف وی از این تحلیل این نیست كه دولت ایران را قدرت بلامنازعی معرفی كند كه چاره‌ای جز سازش و تفاهم با آن نیست، بلكه هدفش این است كه پیروزی ایران را ناشی از ضعف برخورد كشورهای غربی معرفی كند و این نتیجه را بگیرد كه با برخورد ضعیف غرب، دولت ایران سركش‌تر و غیر قابل كنترل‌تر می‌شود.

در تاریخ هم هر دو نوع تحلیل را داشته‌ایم. تحلیل چرچیل از هیتلر منجر به مواجهه جدی غرب با آلمان نازی شد، و تحلیل كیسینجر از چین منجر به سازش و صلح میان چین و غرب گردید. ظاهراً تحلیلگران داخلی طرفدار دولت چون نتوانسته‌اند قضیه اخیر را حل كنند، و شأن نزول رأفت و عطوفت اسلامی ، برای چنین موضوعی كه به قول خودشان كشش نداشت و در حال تبدیل شدن به تله‌ای خطرناك بود، را بیان کنند، لذا دست به دامن تحلیل‌های جان بولتون شده‌اند، بدون آنكه به مضمون واقعی آن توجه كنند.

یکی از اهم دلائل طرفداران دولت نسبت به پیروز دانستن خود ارائه نامه معذرت خواهی از سوی انگلیسی هاست.در واقع این کلیدی ترین دلیل آنهاست و انصافا هم باید پذیرفت که اگر چنین نامه ای وجود داشته باشد طرف انگلیسی (با توجه به تکذیب وجود چنین نامه ای از سوی آنها) از چند جهت بازنده این بازی است و اگر چنین نامه ای نباشد طرف ایرانی بازنده چند جانبه است.در این صورت این سوال پیش می آید که ایران چرا این نامه را منتشر نمی کند؟ چرا مصاحبه های ملوانان را که هر منصفی می پذیرد که هیچ اعتباری ندارد و اخلاقا هم مذموم است بارها پخش می کنند اما از انتشار یک نامه عادی دولتی به صرف این که انتشار آنها مرسوم نیست سرباز می زنند. حتی اگر این ادعای را هم بپذیریم وقتی می توان منتشر نکرد که طرف انگلیسی سکوت تائید آمیزی مبنی بر ارسال چنین نامه ای داشته باشد نه این که مرتب وجود چنین نامه ای را تکذیب کند!! اگر دولت ایران برنده این بازی است چرا اصرار غیر قابل تائیدی را درباره انتشار چنین نامه ای می کند؟

شاید دوستان در این جریان برای حل مساله هسته ای تمرین کردند، که در این صورت از حالا باید از مصالحه احتمالی در پرونده هسته ای استقبال کرد و به آنان دست مریزاد گفت. اگر یادتان باشد درباره بحران هسته ای هم پیشنهاد من همین شکل رفتار بود که به خاطر درخواست مسلمانان و فارغ از سازش با کشورهای غربی اقدامی یکطرفه کنند تا قطعنامه ها و اقدامات بعدی علیه ایران کان لم یکن شود. چنین اقدامی حتما با استقبال همه مواجه خواهد شد، دوستانی هم که شعار های آنچنانی می دهند فورا می توانند قضیه را رفع و رجوع کنند و آن را پیروزی معرفی نمایند.

نویسنده : عباس عبدی