سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

بلاروس زیر ذره بین آمریكا


بلاروس زیر ذره بین آمریكا

هدف واشنگتن در بلاروس برگزاری انقلاب رنگینی بود كه در سایر جمهوری های سابق شوروی نیز صورت گرفت طی چندسال گذشته كاخ سفید از به نمایش درآوردن تظاهرات خیابانی بهره جسته بود تا دولتهای اوكراین, گرجستان و قرقیزستان را بی ثبات كند

دولت آمریكا مخالفان لوكاشنكو را در بلاروس سازماندهی می كند.

در ۱۹مارس ،۲۰۰۶ «الكساندر لوكاشنكو» برای بار دوم و تقریباً با ۸۳درصد آرای مردم به ریاست جمهوری بلاروس انتخاب شد. نتیجه انتخابات، همه نظرسنجی های پیش از انتخابات را مورد تأیید قرار داد كه پیش بینی می كردند او با رأیی بسیار بالاتر از رقیب خود، انتخاب خواهد شد. این امر مانع از آن نشد كه كشورهای سلطه گر غربی و رسانه های وفادار به آنها، ادعا كنند كه در انتخابات تقلبی شده است. آنها تقاضای ابطال انتخابات را كردند و خواهان برگزاری انتخابات جدیدی با اصول «دموكراتیك» شدند.«جرج بوش» رئیس جمهوری آمریكا، لوكاشنكو را «آخرین دیكتاتور اروپا» نامید و وزیر خارجه اش «كاندولیزا رایس» هم بلاروس را لقب «پایگاه استبداد» داد. در ضمن بلاروس تقریباً به بالای فهرست كشورهایی كه نوبت دگرگونی ساختار سیاسی شان رسیده است، تغییر مكان داد.

در روزهای پس از انتخابات گروههای مخالف لوكاشنكو، كه بودجه شان را خارجی ها تأمین می كنند، تظاهراتی در مینسك، پایتخت بلاروس برپا كردند و خواهان بركناری لوكاشنكو شدند. این اعتراض ها به این منظور ترتیب داده شده بودند كه بی ثباتی و تزلزل ایجاد كنند و مشروعیت انتخابات را زیر سؤال ببرند.

در ۲۴مارس، بوش پشتیبانی خود را از تظاهركنندگان معترض اعلام كرد و اظهار داشت كه دولت ایالات متحده به حمایت خود از مردم بلاروس و همه كسانی كه كمك می كنند این كشور جای شایسته خود را در جامعه «دموكراتیك» بیابد، ادامه خواهد داد. رسانه های ایالات متحده و متحدان اروپایی اش، پوشش سخاوتمندانه ای به اعتراض های از پیش طراحی شده گروههای مخالف دادند. تظاهركنندگان، كه بیشتر، از مردم طبقات ممتاز بودند، هر كار ممكن را انجام دادند تا برای رسانه ها تصویری از «سركوب» وحشیانه پلیس بلاروس را برای به هم زدن تظاهرات، فراهم كنند. ولی این تلاش ها غالباً با شكست مواجه شد. پلیس بلاروس از این دام گریخت و روزنامه های سرمایه داری را از چنین تصویر هایی كه می توانست برای تحریك افكار عمومی ضدلوكاشنكو به كار رود، محروم كرد.

گروههای مخالف دولت در بلاروس۱۰میلیون نفری به رغم ماهها طرح ریزی و دریافت حمایت های مالی وسیعی از خارج، تنها توانستند ده هزار نفر را برای روز انتخابات بسیج كنند كه در تظاهرات بعدی به تدریج كمتر شد و به تنها چندصد نفر رسید. خارج از حلقه تظاهرات، این اعتراضها از طرف مردم معمولی پشتیبانی نشد. ماهها پیش از انتخابات، برای همه بدیهی و روشن بود كه لوكاشنكو برنده انتخابات است. نظرسنجی هایی كه به وسیله سازمانهای گوناگون انجام شد، از جمله آنهایی كه به وسیله انستیتوی جهانی جمهوریخواهان و سایر منابع غربی تأمین مالی شد، نشان داده بودند كه لوكاشنكو با فاصله زیاد، محبوب ترین نامزد انتخاباتی است.

●آمریكا برای بلاروس طرح «انقلاب» می ریزد

هدف واشنگتن در بلاروس برگزاری انقلاب رنگینی بود كه در سایر جمهوری های سابق شوروی نیز صورت گرفت. طی چندسال گذشته كاخ سفید از به نمایش درآوردن تظاهرات خیابانی بهره جسته بود تا دولتهای اوكراین، گرجستان و قرقیزستان را بی ثبات كند. این «انقلاب»ها به ترتیب، «انقلاب نارنجی»، «انقلاب مخملی» و «انقلاب گل لاله» لقب گرفتند و در همه آنها نامزد طرفدار آمریكا به قدرت رسید. دولت آمریكا همان نقشه را برای بلاروس هم داشت.«دیوید جی كرامر» معاون مسائل اروپایی - آسیایی وزارت خارجه آمریكا در دیدار خود از بلاروس در ماه فوریه، از این نقشه پرده برداشته بود. او همه طرفها را به اجتناب از خشونت در انتخابات آینده دعوت كرد ولی اظهار داشت نامزدی كه از امكانات دولتی برخوردار است، مسؤولیت بیشتری دارد زیرا نیروهای امنیتی و سلاح و باتون وگاز اشك آور و غیره در اختیار دارد. در پاسخ اظهارات كرامر، «آندره پوپوف» سخنگوی وزارت خارجه بلاروس گفت: «فقط می توان از اصرار این نماینده وزارت خارجه آمریكا بر احتمال عملیات اعتراضی خشونت آمیز در ضمن مبارزات انتخاباتی اظهار شگفتی كرد. برای كسانی كه در بلاروس زندگی می كنند كاملاً روشن است كه این اظهارات پایه و اساسی ندارد. همه شاهد این هستند كه مبارزات انتخاباتی با آرامش و در چارچوب قانون در جریان است.» پوپوف اصرار ورزید كه ایالات متحده از اتهام درباره خشونت احتمالی در انتخابات بهره برداری می كند.

●جرم بلاروس؛ مقاومت در برابر خصوصی سازی

البته تاریخچه ای در پس دشمنی ایالات متحده نسبت به بلاروس وجود دارد. بلاروس یكی از پایه گذاران جمهوریهای متحد جمهوری سوسیالیستی شوروی بود و نخستین منطقه ای بود كه مورد هجوم آلمان نازی قرار گرفت. در طول مدت اشغال تا سال،۱۹۴۴ اشغالگران آلمانی تخمیناً ۳میلیون از مردم بلاروس را كشتند و بیشتر زیربنای اقتصادی این كشور را از بین بردند. تنها در سال،۱۹۷۱ یعنی ۲۶سال بعد از پایان جنگ، جمعیت بلاروس به سطح قبل از جنگ رسید.

بعدها بلاروس یكی از مراكز صنعتی اتحاد شوروی شد و دارای رفاهی نسبی بود. با فروپاشی اتحاد شوروی در سال،۱۹۹۱ رفرم های سرمایه داری به سراسر جمهوریهای شوروی بسط یافت. صنایع و زمین های دولتی، خصوصی شدند و به سرمایه داران خارجی و داخلی به بهایی بسیار ارزان و تقریباً مفت فروخته شدند. خصوصی سازی و تعطیل كارخانه ها با این بهانه كه امكان سوددهی كافی ندارند، توده های بزرگی از كارگران را بیكار كرد و در استانداردهای زندگی افت عظیمی را به وجود آورد. همین بلا بر بلاروس هم نازل شد. از سال۱۹۹۱ تا ،۱۹۹۵ با پشتیبانی سازمانهای بین المللی - طبق خلاصه پرونده بانك جهانی در سال۲۰۰۳ در مورد این كشور - بلاروس دوره مقدماتی اصلاحات را برای ورود به اقتصاد بازار اجرا كرد. در این دوره، كل تولید داخلی طبق برآوردی ۴۰درصد كاهش یافت. در گزارش بانك جهانی آمده است كه «ولی دولت بلاروس از اواخر۱۹۹۵ به بعد، درصدد دور نگاه داشتن مردم خود از رنجهای رفرم برآمد و به حمایت و حفظ مشاغل ودستمزدها پرداخت. مینسك كنترل بیشتر منابع تولیدی را در اختیار گرفت و سهم قابل توجهی از كل درآمد تولید داخلی (GDP) را به هزینه های اجتماعی و یارانه ها اختصاص داد و رفرم های مربوط به بازار بسیار محدود شد.»

از سال۱۹۹۴ كه لوكاشنكو به ریاست جمهوری انتخاب شد، بلاروس خصوصی سازی را متوقف كرد و برای حفظ برنامه ها و زیربنای اجتماعی اقدام به بهره برداری از منابع كشور كرد. بانك جهانی، نتیجه را اینگونه شرح می دهد: «این كشور بسیاری از جنبه های اقتصاد با برنامه را حفظ كرده است. این كار را با استفاده از كنترل قابل توجهی بر عوامل تولید و بر تصمیم گیریهای بنگاههای اقتصادی، وضع مالیات های سنگین، توزیع مجدد بودجه برای هزینه هایی كه هدف آن حمایت از استخدام و از شركت های قدیمی است، به انجام رسانده است. بخش كشاورزی، عمدتاً بدون تغییر (رفرم) باقی مانده است، مؤسسات كوچك و متوسط كمترین پیشرفت را كرده اند و سهم قابل توجهی از كل تولید داخلی به هزینه های اجتماعی اختصاص یافته است.»

در ۱۹۹۵ صندوق بین المللی پول و بانك جهانی دادن وام به بلاروس را متوقف كردند با استناد به اینكه این كشور از اجرای رفرم های بازار آزاد امتناع می كند.

●اقتصادی مستحكم

این سیاست كه بلاروس را از لحاظ مالی منزوی كنند، نتیجه معكوس داد. دولت نه تنها مانع از ایجاد بحران مالی و اجتماعی شد، اقتصاد آن رونق هم یافت. از سال ۱۹۹۶ ، اقتصاد آن رونق هم یافت. از سال ،۱۹۹۶ اقتصاد به دوره ای باثبات و محكم وارد شده است كه دارای گسترشی با میانگین رشد سالیانه ۶‎/۶ درصد است. (بانك جهانی «بلاروس: موضوع گسترش رقابت و حفظ رشد اقتصادی» نوامبر ۲۰۰۵)در حالی كه سایر جمهوری های سابق شوروی، دچار افت اقتصادی شده بودند، رشد اقتصاد بلاروس ادامه داشت. در سال ۲۰۰۳ نرخ رشد اقتصادی این كشور ۷ درصد بود كه در سال ۲۰۰۴ به رشد بهت آور ۱۱ درصدی افزایش یافت.شاخص های اجتماعی و بهداشت نشان می دهد كه رشد اقتصادی بلاروس به بهبود تحسین برانگیز استانداردهای زندگی منجر شده است. بلاروس كمترین سطح فقر را در منطقه داراست. ۲درصد، در مقایسه مثلاً با ۱۱‎/۵ درصد لاتویا (لتونی) و ۳۱‎/۴ درصد اوكراین. (گزارش بانك اروپایی برای بازسازی و پیشرفت _ ۲۰۰۵) بلاروس كمترین نرخ مرگ و میر كودكان را در منطقه دارد: ۶‎/۹ مرگ در هر ۱۰۰۰ كودك. این كشور ۶‎/۱ درصد بودجه خود را برای آموزش و پرورش و آموزش حرفه ای هزینه می كند و ۴‎/۹ درصد كل درآمد تولید داخلی خود را برای بهداشت _ كه در منطقه بیشترین نرخ را داراست. (سالنامه آماری سازمان ملل _ ۲۰۰۵)نه تنها پیشرفت اقتصاد ملی بلاروس مانعی برای نفوذ سرمایه كشورهای بزرگ سرمایه داری ایجاد می كند بلكه نمونه و سرمشقی است برای مردم منطقه و دلیلی است بر مردود بودن تبلیغات سرمایه داری كه مدعی است تنها راه دارا بودن اقتصاد پررونق و شكوفا، تسلیم به خواسته های صندوق بین المللی پول و بانك جهانی، گشودن اقتصاد ملی به روی سرمایه بین المللی و تسلیم در برابر رقابت «آزاد» است.

●تلاش برای ترور شخصیت لوكاشنكو

تلاش های كشورهای سلطه طلب سرمایه داری علیه پیشرفت های ملی بلاروس بدون نسبت دادن معمول و مرسوم شرارت و دیوصفتی به رهبر آن، نمی تواند كامل باشد. «دیكتاتور»، «خودرأی»، «ستمگر» بعضی از معمولی ترین اصطلاحات برای توصیف لوكاشنكو بوده است. این شخص كه انواع و اقسام صفت های شریرانه به او نسبت داده می شود در سال ۱۹۹۰ به سمت مشاور عالی جمهوری بلاروس برگزیده شد. در دسامبر ۱۹۹۱ تنها عضو پارلمان بلاروس بود كه علیه فروپاشی اتحاد شوروی رأی داد. در سال ،۱۹۹۴ وقتی بلاروس در بازار «آزاد» اقتصاد سرمایه داری غوطه می خورد، لوكاشنكو مبارزه ای را علیه فساد و برای حفظ مشاغل و منافع عمومی مردم به راه انداخت. او در آن سال با ۸۰ درصد آرای مردم، در انتخابات پیروز شد.

●پشتیبانی كاخ سفید از گروه های مخالف

در انتخابات مارس ،۲۰۰۶ شناخته شده ترین نامزد انتخاباتی گروه مخالف (اپوزیسیون)، «الكساندر میلنكوویچ» بود؛ ولی او در نظرسنجی های پیش از انتخابات رأی بسیار پایینی داشت و محبوبیت اش بارها عددی یك رقمی را نشان می داد. با این كه میلنكوویچ از پشتیبانی داخلی بی نصیب است ولی با پشتیبانی سرمایه داران غربی، نداشتن حمایت داخلی را جبران می كند! در آوریل ۲۰۰۵ میلنكوویچ با «كاندولیزا رایس» وزیر خارجه آمریكا ملاقات كرد. رایس او را از پشتیبانی واشنگتن مطمئن ساخت و توصیه كرد گروه های مخالف دولت همه پشت سر او جمع شوند.

تنها در سال ۲۰۰۶ دولت بوش ۱۲ میلیون دلار برای گروه های مخالف در بلاروس اختصاص داد (نیویورك تایمز ۲۶ فوریه ۲۰۰۶). میلنكوویچ و سایرین سهم سخاوتمندانه ای از این هدیه ملی آمریكا برای دموكراسی و سازمان های مشابه اروپایی دریافت كردند. اتحادیه اروپا ۲‎/۴ میلیون دلار برای بخش برنامه های ضددولتی در بلاروس هزینه كرده است. بین مشاوران ارشد آمریكایی، میلنكوویچ، از خدمات «تری نلسون» كه مبارزات انتخاباتی «جورج بوش» را هدایت می كرد، بهره می گیرد.

●سلطه طلبی و دموكراسی

اگرچه پشتیبانی مالی و حمایت از گروه های سیاسی در سایر كشورها مخالف قوانین بین المللی است، این امر مانع كشورهای سلطه طلب غربی نشده است تا هر كجا كه لازم است اقدام به تأمین بودجه گروه های مخالف كرده و به بی ثباتی و آشوب به خاطر منافع طبقاتی خود دامن بزنند.واشنگتن و متحدان اروپایی اش اشاره هایی داشته اند مبنی بر اینكه علیه بلاروس مجازات هایی را اعمال خواهند كرد و این كار را با ممانعت از مسافرت لوكاشنكو و مقامات ارشد او و حتی بعضی از روزنامه نگاران به خارج از كشور، شروع كرده اند. سایر اقدام های قانونی و غیرقانونی نیز برای فشار بیشتر به مردم بلاروس و وادار كردن آنها به اطاعت و تسلیم، اجرا خواهد شد.اما مردم بلاروس این تهدیدها را تاب آورده اند و در مقابل فشار كشورهای سلطه جو مقاومت كرده اند و از تسلیم به فرمان های سرمایه جهانی شده امتناع ورزیده اند. آنچه به دست آورده اند، دلیلی است برای خشم و تهدید كشورهای سرمایه داری.

نوشته: ماكس مورنی ترجمه: پوراندخت مجلسی

مجله سوسیالیسم و آزادی



همچنین مشاهده کنید