پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
آزادی و مردم سالاری در اندیشه مطهری
آقای آغاجری در این سخنرانی دیدگاههای استاد مطهری را در باب آزادی و مردسالاری چنین تقریر میكند: هم دموكراسی و حتی لیبرالیسم اسلامی و هم نوعی جامعهگرایی و سوسیالیسم مقبول است. حقوق طبیعی مانند آنچه در اعلامیه حقوق بشر آمده مقبول است. حسن و قبح عقلی مورد پذیرش است و بر این اساس عدل معیاری پیشین برای سنجش و نقادی دین است. آزادی بشر تكامل انسان است و ایمان و تفكر جز بر مبنای آزادی تحقق پیدا نمیكند. انسانها در انتخاب دین آزادند و میتوانند اسلام یا هر دین و ایدئولوژی دیگر را برگزینند و لذا آزادی عقیده نیز مقبول است. نباید به خاطر خطای مردم آزادی آنها را محدود كرد. مشروعیت قدرت، الهی - مردمی است و مردم به عنوان جانشینان خداوند حق حاكمیت را اعمال میكنند. حكومت دینی حكومت فقیهان نیست. انسانها در تفسیر اسلام به عنوان چارچوب كلی دولت اختیار دارند. روحانیت حامل علم دین است و عرصه او فكر و قلم و گفتار و نه قدرت. ایدئولوگهای حكومت دینی باید از طرف خود مردم انتخاب شوند. در جامعه اسلامی همه افراد حتی كمونیستها هم از نظر سیاسی و هم از نظر فكری آزادند. آزادی و مردمسالاری فقط در ساختاری عادلانه و سوسیالیستی تحقق مییابد.
مطهری اصلاحطلب دین بود و دوم خرداد اصلاحطلب انقلاب و دولت است. پیوند این دو نوع اصلاحات میتواند راهگشا باشد. در یك حكومت دینی نمیتوان قدرت و دولت را نقد كرد، مگر با نقادی دین و مطهری به عنوان ایدئولوگ انقلاب و نظام، میتواند معیار و میزان خوبی باشد، هم برای نقادی دین و هم برای نقادی دولت. مطهری جامعه را یك مركب حقیقی میداند كه نه مانند مجموعه اشیا یا حیواناتی است كه جامعه فقط جمع عددی آنهاست و نه مانند یك ارگانیسم طبیعی است كه اجزا و عناصر، كاملاً در ساختار مجموعه منحل است. ضمن آنكه جامعه حقیقت و اصالت دارد و مستقل از تكتك افراد خود، دارای هویت است، در عین حال افراد در جامعه از نوعی استقلال برخوردارند. این نگرش بنیادی در روبنای سیاسی فكر مطهری حضور و بروز دارد. مطهری از یك سو دموكراسی و حتی لیبرالیسم اسلامی را قبول دارد و از سوی دیگر نوعی جامعهگرایی و سوسیالیسم را باور دارد. مطهری دین را به عنوان حجت ظاهری و عقل را به عنوان حجت باطن در نظر میگیرد. فلسفه سیاسی او هم در نهایت برآیند این دو وجه وحیانی و عقلانی است. مطهری چون فیلسوف است برخلاف فقیهان برای انسان حقوق طبیعی و مستقل از دین قائل است. از نظر او حقوق طبیعی (مانند آنچه در اعلامیه حقوق بشر آمده) حقوق حداقل است و حقوق الهی، حقوق حداكثری انسان است. سه اصل مهم در تفكر مطهری عبارتند از: عقلانیت، عدالت و آزادی. مطهری قائل به حسن و قبح عقلی است و برخلاف بسیاری از فقیهان، معتقد است كه عدل معیاری « پیشادینی» است و بر همین اساس عدل را نسبت به دین معیاری پیشین میداند. عدل معیاری برای سنجش و نقادی دین است. عدل ضابطه دین و ضابطه احكام دینی است. شیعه با تكیه بر همین مبنا میتوانست حكومتهای به ظاهر دینی را نقادی كند. در حالی كه از نظر تفكر قشری، ما هیچ معیاری پیشین برای نقادی قدرت عرفی و حكومت، بویژه حكومت دینی نداریم. اصل آزادی برای مطهری پیش از آنكه در حیطه تعاملات اجتماعی مطرح باشد، اصل اصیلی است كه با هستی انسان تبیین میشود و براساس نگرش ذاتی فلسفی برای انسان محترم است. آزادی بستر « شدن» انسان است. جز بر بستر آزادی نمیتوان شكل انسان را تصور كرد. لذا اصل آزادی برای مطهری، پیش از آنكه اصلی سیاسی باشد، اصلی انسانشناسانه تاریخی و هستیشناسانه است. مطهری میان دین و سیاست رابطه میبیند، زیرا دین، بخصوص اسلام، علاوه بر اینكه یك آیین شخصی، است یك نظریه سیاسی هم هست. در دیدگاه او هم دین و هم دولت بر مبنای آزادی تفسیر میشود. از نظر او چون كار انبیا (چه انبیای صاحب شریعت و دولت و چه غیر آنها) نهایتاً آزادی بشر است. بر این اساس اسلام به عنوان دین نمیتواند جز بر بستر آزادی تحقق پیدا كند.
به نظر مطهری ایمان از یك سو و تفكر از سوی دیگر چه در سطح توصیفی و چه در سطح تجویزی، جز بر مبنای آزادی تحقق پیدا نمیكند. ایمان همچون تفكر، گُلی است كه جز در زمین آزادی نمیروید. اگر قرار است دین و دولت با ایمان و تفكر رابطه داشته باشد، این سنت جز بر مبنای آزادی معنی و مفهومی نخواهد داشت. وقتی مطهری به رابطه دین و آزادی میپردازد و تفسیر آیاتی را در این مورد عرضه میكند، به خوبی با فقیهان و متكلمانی كه از دین قرائتی آمرانه و اقتدارگرایانه دارند، مرزبندی میكند. او با اشاره به شأن نزول آیه « لا إكْراهَ فِی الدّین» در باب عدهای از اوس و خزرج كه تحت تأثیر بنینضیر یهودی شده بودند، میگوید: هیچ انسانی را نمیتوان اجبار به انتخاب دین كرد. انسانها در انتخاب دین آزادند، میتوانند اسلام یا هر دین و ایدئولوژی دیگر را برگزینند. بر همین اساس مطهری علاوه بر آزادی ایمان و آزادی تفكر، به آزادی عقیده میرسد. آزادی عقیده مرحله بالاتری از آزادی تفكر است.
برخی میگویند آزادی مطلوب است تا جایی كه خطایی رخ ندهد و وقتی خطایی رخ داد، ما موظفیم براساس منطق دینی دولت، جلوی آزادی را بگیریم. در تفكر مطهری، چنین نگرش پدرسالارانه و قیممآبانهای وجود ندارد. او تشخیص خیر مردم را هیچ وقت به صاحبان اقتدار دینی و سیاسی نمیسپارد. مطهری میداند كه در دنیا گل بیخار وجود ندارد. قبول اصل آزادی، آن قدر ارزشمند است كه بپذیریم در كنار شكوفههای برآمده از درخت آزادی، خارهایی هم روییده باشد و این همان اصل مشهور آزمون و خطاست. هیچ تكاملی بدون آزادی و هیچ آزادی بدون آزمون و خطا وجود ندارد.
منطق دیكتاتورها، خصوصاً آنها كه خود را بر مسند پیامبران و مصلحان مینشانند، این است كه « نباید گذاشت مردم خطا كنند»؛ اما به نظر مطهری پیامبر اسلام نخواسته است كه مردم را در كودكی و بلوغ، بدون شكوفایی و رشد خرد و اندیشه به بهشت ببرد. بهشت ابلهان عین جهنم است. بهشت پیامبران بهشت خردمندان و انسانهای متكامل است. ورود به این بهشت جز از طریق عقلانیت و آزمون و خطا امكانپذیر نیست. در امور دنیوی هم این چنین است. كودكی كه پدرش، از سر دلسوزی مانع از تجربه آزمون و خطای او شود، به دنیای كمال وارد نمیشود.
در اندیشه مطهری « تئوری دولت» وجود دارد. به نظر میرسد مبانی حاكمیت و مشروعیت قدرت در نظر مطهری مبنای « الهی - مردمی» است. اگرچه مطهری به این قضیه تصریح نكرده است، اما به خوبی میتوان آن را برداشت كرد. خداوند از طریق مردم، قدرت دنیوی را اعمال میكند. حكام، روحانیان، فقیهان، فیلسوفان و نخبگان مستقیماً مشروعیت را از خداوند نمیگیرند. حاكمیت از آن خداوند است و مردم به عنوان جانشینان خداوند این حق را دارند و اعمال میكنند. همین جاست كه مطهری حاكمیت روحانی سالار كلیسایی را نقادی میكند. اساساً در نظر او دین در حكومتهای دینی بیشتر در معرض خطر است. تجربه نشان داده است كه بزرگترین دشمن دین، استبداد دینی است. مطهری یكی از مهمترین علل ماتریالیسم و سكولاریسم را در اروپا، وجود حكومتهای روحانی سالار كلیسا و كشیشیان مسیحی اروپا میداند؛ زیرا در این تجربه، طبقه دینی (روحانیان) خود را به عنوان نمایندگان خدا و مفسران دین و صاحبان قدرت در مقابل مردم قرار دادند و وقتی مردم قدرت را نقد كردند همراه با آن دین را نقد كردند. از نظر مطهری حكومت دینی حكومتی نیست كه مشروعیت آن در گرو قدرت روحانیان باشد. او صریحاً گفته است « جمهوری اسلامی»، « جمهوری روحانی» نیست. حكومت دینی، حكومت فقیهان نیست. برخلاف آنچه امروز مشروعیت حكومت منوط به حضور فقیهان و روحانیان در رأس حكومت دانسته میشود.
از نظر مطهری، ضمن اینكه اسلام را به عنوان چارچوب كلی دولت میپذیریم، اما انسانها در تفسیر این چارچوب كلی در كاربست عقل و علم و تجربه، برای روزآمد كردن اندیشه دینی در سیستمسازی، اختیار دارند.
مطهری ادامه آیهٔاللَّه نایینی است و به عقیده فكری - تاریخی مشروطهخواهان متصل میشود. او میگوید منطق مشروعهطلبان منطق خوارج بود كه میگفتند كتاب خدا ما را بس. مشروعهطلبان هم میگفتند ما قانون اساسی و مجلس و.. نمیخواهیم چون قرآن داریم. به گمان من اگر سلطنت را از قانون اساسی مشروطیت برداریم ساختار قانون اساسی مشروطه با توجه به مبانی اندیشه مطهری یك قانون اساسی اسلامی خواهد شد.
از نظر شهید مطهری روحانیت هیچ نسبت مستقیمی با قدرت ندارد. روحانیت حامل علم دین و تبلیغ مذهب است و در نتیجه عرصه او جز در عرصه فكر و قلم و گفتار چیز دیگری نیست. از نظر او عالمان و دینشناسان به عنوان ایدئولوگهای دولت دینی مطرح هستند و لذا فقیه، متصدی قدرت سیاسی نیست. ایدئولوگ یعنی نظریهپرداز و این ایدئولوگ میتواند با توجه به نهادهای مختلف، حدود و ثغور دولت دینی را حفظ كند. ضمن اینكه این ایدئولوگها خود باید از طرف مردم انتخاب شوند. اما امروزه میگویند اسلام متخصص میخواهد و متخصص را هم باید متخصصان تشخیص بدهند.
از نظر مطهری آزادی یعنی آزادی مخالف نه تنها مخالف قدرت بلكه مخالف دین. مطهری نوشته است كه در یك جامعه اسلامی، همه كسانی كه به ایدئولوژیها و ادیان دیگری غیر از اسلام اعتقاد دارند آزادند. آزاداند كه با منطق و استدلال، مذهب و ایدئولوژی خود را بیان كنند. ایشان صریحاً اعلام كرده است كه در جمهوری اسلامی حتی كمونیستها هم آزادانه نه تنها از نظر سیاسی، حتی از نظر فكری آزادند. دموكراسیهای تودهای معمولاً حقوق اكثریت را به قیمت تضییع حقوق اقلیت تأمین میكنند. اما در اندیشه مطهری، مردمسالاری عبارت است از حاكمیت اكثریت در كنار حفظ حقوق اقلیت، چراكه ممكن است دموكراسی از طریق یك مكانیزم تودهای انبوه به نوعی دیكتاتوری تبدیل شود. این امر در یك حكومت دینی احتمال وقوع بیشتری دارد. آزادی و دموكراسی در نظر مطهری تفاوت معناداری با آزادی و دموكراسی در تفكر لیبرالی و بورژوایی دارد. مطهری تحت تأثیر جنبش روشنفكری دینی و به عنوان بیان خواستههای عمیق مردم و روشنفكران ایران در دهه ۵۰ همچون دكتر شریعتی، اصل آزادی را همراه با اصل عدالت و اصل معنویت مدنظر دارد. به همین سبب در مباحث اقتصادی او شاهدیم كه اجتهاد مطهری رنگ و بوی سوسیالیسم اسلامی دارد. به نظر او آزادی و مردمسالاری، به معنی واقعی كلمه، جز در یك ساختار عادلانه - كه در عصر گاهی ناساختار عمدتاً سوسیالیستی است - تحقق پیدا نمیكند.
● اشاره
این مقاله صورت مكتوب یك سخنرانی است كه سال گذشته جناب آغاجری در مراسمی به مناسبت یادبود شهید مطهری القا كرده است. مقتضای سخنرانی و بیان شفاهی اندیشهها، طبعاً مجالی برای مستندسازی و بیان منابع و مآخذ استنادها باقی نگذاشته است. در این نوشته سعی ما بر این خواهد بود كه میزان انتساب دیدگاههای مطرح شده در مقاله را به اندیشههای استاد مطهری بررسی كنیم.
۱) اصلاحطلبی بسیار مطلوب و موردنیاز است. استاد مطهری نیز این مطلب را كه در طول تاریخ تمدن اسلامی و در مقایسه با ادبا، حكما، فقها، عرفا، سیاستمداران و... مصلحین دینی و اجتماعی نداشتهایم و یا بسیار كمتر داشتهایم، نقیصه میشمارد و میگوید: « این قدر مصلح نداشتهایم و سخن از اصلاح كمتر شنیدهایم كه فكر نمیكنیم این هم یك شأن بزرگی است و شایسته مردان بزرگ است.»(۱) البته استاد در جای دیگر تصریح میكند كه در میان جنبشهای اصلاحی برخی واقعاً مصلح بودهاند و برخی به نام و بهانه اصلاح افساد كردهاند و برخی در آغاز جنبه اصلاحی داشتهاند و به تدریج منحرف شدهاند.(۲)
۲) تلازمی منطقی و اجتنابناپذیر میان نقادی دین و نقادی دولت و قدرت وجود ندارد. البته ممكن است در یك گذر روانشناختی با نقد دولت در حكومت دینی، به نادرستی، دین هم نقد شود. اما خود جناب آغاجری میگوید شیعه حكومتهای به ظاهر دینی را نقد میكرد و این نشان میدهد كه میتوان فقط به نقد حكومت و نه دین پرداخت.
۳) آری استاد مطهری جامعه را مركب حقیقی میداند كه در آن هم فرد اصالت دارد و هم به نوعی جامعه، اما نتیجه درستتر این است كه بگوییم ایشان نه دموكراسی و لیبرالیسم را قبول دارد و نه سوسیالیسم را نه اینكه به هر دو باور دارد. ایشان در باب دموكراسی اسلامی میگوید: « دموكراسی در اسلام یعنی انسانیت رها شده، حال آنكه این واژه در قاموس غرب معنای حیوانیت رهاشده را متضمن است.»(۳) در باب لیبرالیسم اسلامی سخنی از استاد مطهری یافت نشد. در باب سوسیالیسم، استاد مطهری ابعاد مختلف انسانشناسی، اقتصادی و سیاسی این مكتب را نقد میكند.
۴) فلسفه سیاسی استاد مطهری همچون دیگر ابعاد تفكر ایشان، بر آیند وی وجه وحیانی و عقلانی است. اما در قرائت و تقریری كه جناب آغاجری از اندیشه استاد ارائه میدهد، نقد وحیانی به كلی نادیده گرفته شده است.
۵) استاد مطهری هم فیلسوف بود هم فقیه و قبول یا رد حقوق طبیعی ربطی به فلسفه و فقه ندارد و البته طبیعی است كه چون علم فقه در باب تكالیف سخن میگوید از حقوق طبیعی سخن به میان نیاورد. برخلاف آنچه ادعا شده، استاد مطهری تفكیك حقوق فطری و حقوق الهی را صحیح نمیداند و میگوید:
در فلسفه اروپا هر وقت سخن از حقوق الهی به میان میآید آن را با حقوق طبیعی و فطری دو تا میدانند. آنها حقوق الهی را جز به نحو تشریعی تصور نمیكنند. در صورتی كه ... حقوق الهی با حقوق طبیعی مغایر و مباین نیست، بلكه حقوق طبیعی را اگر جنبه غایی بدهیم و طبیعت را ذیهدف بدانیم، نام « حقوق الهی» به خود میگیرد؛ بلكه اگر دقت كنیم حقوق طبیعیِ غیرغایی و غیرالهی بیمعنی است.(۴)
هاشم آغاجری
(۱)ده گفتار، ص ۹۳.
(۲) نهضتهای اسلامی، ص ۱۱.
(۳)پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۱۰۴.
(۴) یادداشتهای استاد مطهری، حرف الف، ص ۷۵ و ۷۹.
(۵) همان، حرف الف، ص ۵۵ - ۱۳۱.
(۶) جهاد، ص ۳۵.
(۷)پیرامون جمهوری اسلامی، ص ۹۳.
(۸) یادداشتهای استاد مطهری، حرف اول، ص ۸۰ .
(۹) پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۷ - ۱۱، پیرامون جمهوریت اسلامی، ص ۹۷ - ۱۱۲.
(۱۰) یادداشتهای استاد مطهری، حرف الف، ص ۷۸.
(۱۱) همان، ص ۷۵.
(۱۲) پیرامون جمهوری اسلامی، ص ۸۶ - ۸۸ .
(۱۳) نهضتهای اسلامی، ص ۶۷.
(۱۴)پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۱۸۴.
(۱۵)اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ۱۵۷ - ۱۵۹.
(۱۶) همان، ص ۱۶۰.
(۱۷) همان، ص ۱۶۳.
(۱۸)همان، ص ۱۶۳ - ۱۶۶.
(۱۹) صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۲۱۱ - ۲۱۲ و ج ۱۸، ص ۱۷۸.
(۲۰) پیرامون جمهوری اسلامی، ص ۱۵۴.
(۲۱) پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۱۱، ۱۷ و ۶۵.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست