چهارشنبه, ۱۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 5 March, 2025
روایتی از۸ سال دفاع مقدس

پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه ۱۳۵۷ و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی در ایران وضعیت تازهای را در منطقه و جهان پدید آورد. خروج ایران از زیر سایه بلوک غرب در نظام دو قطبی و اعلام استقلال کامل در نظام بینالمللی و خروج از دایرهوار بستگان آمریکا در همسایگی شوروی، محسوسترین تبعات این انقلاب بود. رهایی یک ملت از وابستگی و کسب استقلال و آزادی در مهمترین منطقه نفتخیز جهان - که دولتهای آن فاقد مشروعیت مردمی بودند - ارائه ایدئولوژی جدید برای مبارزه با اسرائیل در وضعیتی که ایدئولوژیهای گذشته ناتوانی خود را برای مقابله با اسرائیل نشان داده بودند، بخشی از عواقب پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود که نظام بینالملل نمیتوانست در مورد آن بدون واکنش باقی بماند. خصوصاً از آمریکا و همپیمانان منطقهای آن در خاورمیانه، بیشترین برخوردها انتظار میرفت.
بروز بحرانهای متعدد و گسترده و پی در پی داخلی، افزایش حضور ناوهای آمریکایی در خلیجفارس و تشکیل ناوگان پنجم دریایی آمریکا به منظور پر کردن خلا قدرت در این منطقه بعد از سقوط ژاندارم منطقه (شاه ایران)، تشکیل <نیروی یک صد و ده هزار نفری واکنش سریع> در ارتش آمریکا به منظور حضور سریع در مناطق ویژه، فعالیت جدید نیروهای آمریکایی در پایگاههای نظامی کشور ترکیه در همسایگی ایران و پذیرش شاه در آمریکا، هرکدام تهدیدی از سوی آمریکا علیه ایران اسلامی محسوب میشد. جدی بودن این تهدیدات به خصوص با حمله آمریکا به ایران در صحرای طبس - که به شکست آمریکاییها انجامید - و با حمایت از کودتای نوژه - که در آستانه وقوع کشف گردید - آشکار شد.
از سوی دیگر، حکومت عراق که امضای قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را تحمیل بر خود میدانست و همواره در پی فرصت بود که به هر نحو ممکن از عملی شدن آن شانه خالی کند گرایش به سمت غرب را آغاز کرده بود.
مراودات دیپلماتیک جدید سران حکومت عراق با حاکمان عربستان سعودی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، برکناری <حسن البکر> رئیسجمهوری عراق و جایگزین شدن صدام حسین به جای وی اندکی پس از پیروزی انقلاب، تیره شدن روابط عراق با سوریه پس از برکناری حسن البکر، تصفیه درونی حزب بعث و اعدام عناصر برجسته حزب کمونیست عراق، همگی نشاندهنده تغییر جهت حزب بعث عراق به سمت غرب بود. در این حال حکومت عراق با اخراج رهبر انقلاب اسلامی ایران از عراق در آبان ۱۳۵۷، همچنین پس از انقلاب ایران با اعدام روحانیان مبارز عراق از جمله آیتالله سید محمد باقر صدر و اخراج ایرانیان مقیم عراق، آموزش و تسلیح گروههای موسوم به خلق عرب در خوزستان دشمنی خود را با انقلاب اسلامی آشکار میساخت.
هدف این اقدامات حکومت عراق، دامن زدن به جنگ سرد علیه ایران اسلامی تلقی میشد. از همان اوایل تشکیل نظام اسلامی در ایران، اوضاع استانهای هم مرز با عراق بحرانی شد و از خوزستان تا آذربایجان غربی دست خوش حوادثی گردید که گروههای ضدانقلاب داخلی با حمایت عراق و یا عناصر عراقی تبار ایجاد میکردند. ارتش عراق نیز دور از صحنه نبود، بلکه با اقدامات مهندسی منطقه را برای شروع نبردی سنگین آماده میکرد و در این حال با تجاوزات زمینی، هوایی و دریایی و با راه انداختن جنگ روانی علیه ایران، قدرت واکنش قوای ایران را میآزمود و معابر وصولی مناسب را برای آغاز هجوم سراسری شناسایی میکرد. در مقابل، نظام نوپای جمهوری اسلامی که هیچ اندیشه فرامرزی به جز صدور فرهنگ انقلاب اسلامی نداشت، در همان روزهای آغازین انقلاب به سرعت از توان نظامی خود کاست، مستشاران نظامی آمریکایی را از کشور اخراج کرد، از پیمان نظامی و منطقهای <سنتو> خارج شد، قرارداد خرید زیردریایی و آواکس را با کشورهای آلمان و آمریکا لغو کرد، سقف پرسنل ارتش را از پانصد هزار تن به نصف تقلیل داد و دوره خدمت وظیفه را از دو سال به یک سال کاهش داد.
این وضعیت تا گذشت شش ماه پس از انقلاب ادامه داشت، اما پس از بروز چندین بحران در شش ماهه اول انقلاب - که آخرین آن، بحران بزرگ پاوه بود و پس از این که آمریکاییها شاه را پذیرفتند، اقدامات بازدارنده به مرور آغاز شد. تشکیل سپاه پاسداران و شروع تحول در ارتش و بازسازی آن - که از همان روزهای اول انقلاب آغاز شده بود - بخشی از این اقدامات بازدارنده محسوب میشد. افزایش خدمت سربازی از ۱۲ ماه به ۱۸ ماه و واگذاری فرماندهی کل قوا به رئیسجمهور وقت - که افزایش انسجام تشکیلات نظمی را در پی داشت و میتوانست موجب هماهنگی قوای لشکری و کشوری شود - نیز بخش دیگری از اقدامات بازدارنده ایران به شمار میرفت. به موازات این تلاشها، تصرف سفارت خانه آمریکا در تهران، بسیاری از برنامههای ضدامنیتی آمریکا علیه ایران را فاش کرد و اسناد به دست آمده از آن، ضمن آن که عوامل داخلی آمریکا را که نقشهای مهمی در تکمیل توطئه آمریکا علیه ایران داشتند، افشا کرد، بسیاری از تهدیدات را نیز برطرف کرد. این اقدامات با کشف کودتای نوژه تکمیل گردید. البته اقدامات بازدارنده ایران در حدی نبود که مانع از هجوم سراسری ارتش عراق به خاک ایران شود. در این وضعیت، قوای مسلح نوپای ایران با بحرانهای داخلی درگیر بودند.
بحرانهایی که حتی بخشهایی از استانهای غربی کشور را به میدان جنگهای پارتیزانی تبدیل کرده بود. ارتش و سپاه هر دو برای مقابله با ضدانقلاب مسلح درگیر بودند، امّا مسئولیت اصلی مقابله با جنگ روانی، آشوب، ترور، ارعاب مردم و شهادت عناصر شاخص انقلاب، متوجه سپاه بود و عملاً عمده توان سپاه را به خود مشغول کرده بود و سپاه با گسترش توان خود در سراسر کشور به حفظ امنیت شهرها، روستاها، جادهها و بسیاری از مناطق مرزی میپرداخت. به این ترتیب، در برابر معابر وصولی ارتش عراق کمتر از ۲۰ درصد توان موجود قوای مسلح ایران به کار گرفته شده بود و بقیه در سایر نقاط کشور در حال برقراری نظم و حفظ امنیت بودند.
طراحی کودتای نوژه نیز در ارتش ایران - که در حال تحول از ارتش شاهنشاهی به ارتش جمهوری اسلامی بود - نقش تخریبی بسیاری داشت و موقعیت ارتش را - که به علت تدبیر غلط شاه در کوران انقلاب و قرار گرفتن در برابر مردم تضعیف شده بود و میرفت که با رهبری امام بازسازی شود - مجدداً تضعیف کرد. از سوی دیگر، دشمن در ارزیابی بحرانهای موجود در کشور، دچار اشتباه شده بود و این وضعیت را به عدم ثبات نظام تعبیر میکرد. به گمان دشمن در صورت یک تهاجم خارجی، نظام جدید ایران دچار گسستگی میشد و فرو میریخت. با این پیشفرض، چند دیدار بین مقامات عالیرتبه عراقی و آمریکایی صورت گرفت و پس از هماهنگیهای لازم، عراق در شهریور ۱۳۵۹ تجاوزات خود به ایران را تشدید و چندین نقطه از خاک ایران را اشغال کرد تا ضمن آزمایش توانایی قوای مسلح ایران، واکنش افکار جهانیان را نیز بسنجد.
در مقابل، قوای مسلح جمهوری اسلامی نتوانستند واکنش بازدارنده از خود نشان دهند و افکار عمومی جهانیان نیز در برابر این تجاوزات واکنشی نشان نداد، لذا حکومت عراق پس از آن که قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را رسماً در تاریخ ۲۷/۶/۱۳۵۹ به طور یک جانبه لغو کرد، در تاریخ ۳۱/۶/۱۳۵۹ هجوم سراسری خود را به خاک ایران اسلامی آغاز کرد.
● تجاوز همه جانبه ارتش عراق، اشغال ناقص
در آغاز تجاوز سراسری، توپخانههای عراق به شدت شهرهای مرزی ایران را گلولهباران کردند و هواپیماهای نیروی هوایی ارتش عراق در عمق ایران تا تهران به پرواز درآمدند و به بمباران چندین شهرپرداختند. این اقدام عراق بیش از آن که اهمیت نظامی داشته باشد، اهمیت روانی داشت، به عبارت دیگر، عراق هجوم سراسری زمینی خود را با جنگ روانی آغاز کرد تا زمینه را برای پیشروی نیروهای پیاده تسهیل کند، لذا پس از هجوم گسترده هوایی و شلیک انبوه آتش توپخانه دشمن، عملیات سراسری زمینی او آغاز شد. عراق در این هجوم، استراتژی <جنگ پرشدت و کوتاه مدت> را برگزیده بود، امّا بلافاصله پس از هجوم هوایی دشمن، امام خمینی ابتکار عمل در جنگ روانی را به دست گرفت، بحران را مهار کرد و در آرامش به دست آمده، مسئولان کشوری و لشکری زمینهای را به وجود آورد تا تدابیر لازم را بیندیشند و اعتماد به نفس مردم نیز تقویت شود و به عنوان نیروی تأخیری وارد میدان شوند.
امام با اصلی اعلام کردن جنگ، تأکید بر وحدت ملی، حمایت از فرماندهان نظامی و باز گذاشتن دست فرمانده کل قوا (رئیس جمهوری وقت)، زمینههای لازم را برای برنامهریزی فرماندهان فراهم آورد و استراتژی خودی را با عنوان <سلب آرامش از دشمن> اعلام کردند.
واکنش امام، مردم و نظام، نادرستی پیشفرضهای دشمن را آشکار ساخت و بدین ترتیب استراتژی جنگ سریع و پرشدت به نتیجه مورد نظر حاکمان عراق نرسید. پس از گذشت سه روز از آغاز جنگ، تحلیلگران نظامی اهداف عراق از شروع جنگ را دست نیافتنی دانستند و ارتش این کشور را شکست خورده تلقی کردند. حکومت عراق نیز پس از گذشت شش روز از آغاز جنگ، لحن اولیه خود را تغییر داد و از پایان جنگ سخن به میان آورد.
عراق در هفته اول جنگ، شهرهایی را اشغال کرد که اغلب کوچک و بعضی در حد یک بخش بودند. بزرگترین شهری که در هفته اول جنگ به اشغال درآمد قصرشیرین بود. عراق در اشغال شهرها با مشکل روبه رو بود و به جز سومار و موسیان که وسعتی بیش از یک بخش ندارند، در بقیه شهرها با مقاومت سرسختانه مواجه شد. ارتش عراق در پایان هفته اول دشتهای وسیعی را پشت سر گذاشته بود و تعدادی از شهرها را با دادن تلفات فراوان، تصرف کرده بود؛ امّا در جبهه غرب پشت دروازههای سرپلذهاب و گیلانغرب و در جبهه جنوب پشت دروازههای خرمشهر و اهواز و پشت رودخانه کرخه (در منطقه دزفول) متوقف شده بود. به این ترتیب هدف ارتش عراق هم در جبهه جنوب و هم در جبهه غرب ناقص ماند، لذا پس از پایان هفته اول، استراتژی عراق از <جنگ سریع و پرشدت> به <جنگ بلند مدت و فرسایشی> تبدیل شد. در جبهه غرب، عراق تمایلی به سرمایهگذاری بیشتر نداشت و در جبهه جنوب نیز، هدف خود را از تصرف خوزستان به تصرف خرمشهر و آبادان محدود کرد.
از آغاز هفته دوم جنگ، عراق حمله خود را به خرمشهر آغاز کرد و در همان حال، شعار صلح خواهی نیز سر میداد. عراق در صورت موفقیت، میتوانست لااقل با در دست داشتن مناطق مهم، ادعای حاکمیت خود بر اروندرود را به ایران تحمیل کند و بدین ترتیب مطامع تاریخی عراق در خصوص انتقال مرزهایش به ساحل شرقی اروندرود تحقق مییافت.
امّا جنگ در خرمشهر به درازا کشید و نیروهای مدافع شهر که از مرز تا پلنو هفت روز در مقابل دشمن ایستادگی کرده بودند، در محلههای خرمشهر از پلنو تا پل خرمشهر - آبادان نیز ۲۸ روز تمام جنگیدند، در حالی که با انسداد جادههای اهواز- خرمشهر و اهواز - آبادان و ماهشهر - آبادان، که به ترتیب در تاریخهای ۵/۷/۵۹،۱۹/۷/۵۹ و ۲۳/۷/۵۹ مسدود شد، شهر در محاصره کامل قرار داشت.
پس از سقوط خرمشهر، دشمن، تصرف آبادان را هدف قرار داد. چهار روز پس از سقوط خرمشهر نیروهای عراقی با عبور از رود بهمنشیر در منطقه کوی ذوالفقاریه، وارد جزیره آبادان شدند، لیکن با همت مدافعان آبادان، متجاوزان به کلی منهدم شدند. بطوری که، عراق تا پایان جنگ، دیگر برای عبور از بهمنشیر و ورود به آبادان به استقبال خطر نرفت و سرمایهگذاری جدی نکرد.
بنابراین، ارتش عراق در اشغال هدف محدود شده خود نیز ناکام ماند و بخش جنوبی خرمشهر (جنوب کارون) و جزیره آبادان از اشغال دشمن مصون ماند و به این ترتیب با تصرف ناقص اهداف، یک خط پدافندی ناقص و آسیبپذیر به دشمن تحمیل شد.
دو هفته پس از حادثه کوی ذوالفقاریه، عراق برای تصرف مجدد سوسنگرد - که در تاریخ ۱۰/۷/۱۳۵۹ آزاد شده بود - حمله کرد امّا این بار نیز با مقاومت سرسختانه خودی روبه رو شد و پس از ۷۲ ساعت، شکست خورد. بدین ترتیب استراتژی (عملیاتی) <سلب آرامش از دشمن> به نتیجه رسید و ارتش عراق را مجبور به پذیرش وضعیتی آسیبپذیر کرد. در عین حال عراق که در مقایسه توان نظامی دو کشور، توازن نظامی موجود را به نفع خود میدید، میدید، حاضر به عقبنشینی نبود و میخواست در مذاکرات آتی، مناطق اشغالی را عامل تضمین کسب امتیاز از ایران قرار دهد. پس از اشغال سرزمینهای ایران، چندین بار هیأتهای صلح بین ایران و عراق تردد کردند. سازمان کنفرانس اسلامی و سازمان غیرمتعهدها هرکدام هیأتی را مأمور به میانجیگری کرد. همچنین نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد نیز چند بار به تهران آمد و به بغداد سفر کرد.
تهران هیچگاه راه را به روی فعالیت دیپلماتیک نبست امّا میانجیگران هیچ طرح تضمین شدهای برای آزادی سرزمینهای اشغالی نداشتند، بلکه تنها ایران را به قبول آتشبس توصیه میکردند!
ا جمله این طرحها قطعنامه ۴۷۹ شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ ۷/۷/۵۹ بود که بدون توجه به حقوق ایران خواهان پایان بخشبدن به درگیریها شده بود. در مقابل، ایران که از موضع ثابتی برخوردار بود و اعلام میکرد که قبل از هر چیز باید ارتش عراق بدون قید و شرط از سرزمینها ی ایران ،عقبنشینی کند، تنها راه چاره را در اقدام نظامی میدید.
● آزادسازی مناطق اشغال شده
در وضعیت جدید مسئولیت سپاه در جنگ بسیار مهم بود و تحول در فرماندهی ارتش که با فرماندهی سرهنگ علی صیاد شیرازی در نیروی زمینی ارتش ایجاد شده بود و هماهنگی فوقالعاده وی و ستادش با سپاه، این مسئولیت را سنگینتر میکرد. تعیین استراتژی جدید نظامی، تعیین مناطق عملیاتی، حفظ ابتکار عمل در نبردها، چگونگی گسترش سپاه برای جذب بیشتر نیروهای مردمی و مقابله اساسی با دشمن و نیز نقش سپاه و ارتش از جمله مواردی بود که به خوبی پیگیری شد و به سرانجامی مطلوب رسید. سپاه و ارتش مشترکاً در تبیین و اجرای این موارد عمل کردند و در چهار عملیات گسترده در جنوب، محاصره آبادان، اهواز، شوش و دزفول را شکستند و شهرهای بستان و خرمشهر را آزاد کردند و در بسیاری از نقاط خوزستان به مرز دست یافتند، اگرچه پارهای از نقاط چون شلمچه، طلائیه، فکه و دویرج همچنان در اشغال دشمن باقی ماند. در پایان این مرحله که به مرحله آزادسازی موسوم است، حدود ۲۰% از مناطقی که در آغاز جنگ اشغال شده بود، از جمله نقاط حساس مرزی یاد شده در جنوب و چندین ارتفاع و شهر مرزی در غرب در اشغال دشمن باقی بود. همچنین تا آن جا که تأمین مرزها ایجاب میکرد، تعقیب دشمن نیز جزو اهداف استراتژی دوره آزادسازی محسوب میشد، از همین روست که در عملیات نصر (هویزه) و نیز در عملیات بیتالمقدس (فتح خرمشهر) پیشبینی شده بود که پس از آزادی خرمشهر، دشمن تا حومه بصره تعقیب شود. امّا در هیچ یک از دو عملیات، عبور از مرز صورت نگرفت. در صورتی که اجرای آخرین مرحله عملیات بیتالمقدس تحقق مییافت و دشمن در آن سوی مرز با موفقیت تعقیب میگردید، مسلما در تصمیمگیری برای ادامه و یا پایان جنگ تأثیر مهمی میگذاشت. به عبارت دیگر، در اختیار داشتن قسمتی از شرق بصره که میتوانست عامل فشار به عراق برای تخلیه سرزمین تحت اشغال مانده باشد، ممکن بود ضرورت ادامه جنگ را منتفی کند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست