پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
سانسور یا سواد رسانه ای
مقاله حاضر بر آموزش رسانهای دانشآموزان، به منظور ایجاد توانایی مواجهه خودانگیخته در آنها نسبت به محتوا و عملكرد رسانه ای تأكید می ورزد. در این راستا ضمن برشمردن تاثیرات رسانهها بر كودكان و نوجوانان، به نحوه پردازش اطلاعات و سنجش محتوای برنامه های رسانه ای نزد آنها اشاره می شود. در نهایت نیز به سواد رسانه ای مبتنی بر الگوی آموزش «تفكر انعكاسی» تأكید میشود.
● زاویه دید
از ضرورتهای عصراطلاعات، نیاز آموزش و پرورش قرن بیست و یكم به آن نوع تعلیم و تربیتی است كه فراگیران را برای رویارویی با چالشهای زندگی در حال تغییر و غیرقابل پیشبینی آماده سازد. رسانههای نوین از دو دیدگاه، متهم به ایجاد چالشهای نوین در زندگی هستند. رسانهها از یك سو رقیب فعالیتهای آموزشی در امر آموزش هستند و از سوی دیگر زمینه ساز اغلب چالشهای نوین به حساب می آیند.
در شرایط فوق، چگونه میتوان زمینههای لازم شناختی و انگیزشی لازم را در دانشآموزان ایجاد كرد تا به صورت خودانگیخته نسبت به محتوا و عملكرد رسانه ای واكنش نشان دهند و مواجهه خود با رسانه ها و محتوای آنها را، از راه تحلیل و تعمق، معنا بخشند. یكی از مهمترین راههای دستیابی به هدف فوق، ترویج اندیشیدن و اندیشهورزی در مدارس و مراكز آموزشی با بهره گیری از ترویج « تفكر انعكاسی » و آموزش سواد رسانهای دانش آموزان است.
در این مورد دیدگاه مقامات مسئول اندونزی قابل تأمل است. در این راستا آنان سیاست تدوین شده ای را در پیش گرفته اند. آنها ضمن پذیرش احتمال اثرات تخریبی برنامه های ماهوارهای بر فرهنگ بومی، راه حلهایی برای كاهش چنین اثراتی ارائه كرده اند. آنها به این راه حل رسیدهاند تا در كنار جذاب كردن برنامه های محلی، از طریق آموزش و پرورش، به دانش آموزان نشان دهند كه كدام طرف را برگزینند.
● ضرورتها و اصول تعلیم و تربیت
كودك، تكامل نیافته و تعلیم پذیر متولد میشود. او نیاز به جامعه بشری دارد تا چنان ساخته شود كه بتواند به مقتضیات زندگی پاسخ دهد؛ اما جامعه نیز برای بقای خود به كودكان احتیاج دارد.
اركان شخصیت كودك زمانی پایهگذاری خواهد شد كه او ناخودآگاه روح و فضای جامعهای را كه به آن تعلق دارد، در خود جذب كند. در این صورت رفتار او بهطور گستردهای با شرایطی كه در محیط وجود دارد، انطباق پیدا میكند.
در هر عصری تعلیم و تربیت وابسته به انسانهایی است كه مسئولیت آن را بر عهده دارند و نیز تابع كیفیت فرهنگی است كه در چارچوب آن، این فعالیت صورت میگیرد.
تواناییها و ضعفهای جوانان بازتابی از تواناییها و ضعفهای بزرگسالان است ، زیرا نسل جوان از سالهای اول زندگی خانوادگی تا دوران آموزش ابتدایی و متوسطه و بالاخره آموزش حرفهای، راهی را در پیش میگیرد كه از طرف نسلهای گذشته ترسیم شده است. حال اگر چنانچه در پایان این راه زنان و مردان جوان به قولی كه در دوران بچگی داده بودند، عمل نكنند و به آنچه قرار بود برسند، نائل نشوند و اگر چنانچه روح آنها خالی و بی محتوا باشد میتوان نتیجه گرفت آنها با انسانهایی در ارتباطند كه هیچ نوع مفهوم و هدف عمیقی برای زندگی خود ندارند و شكل ثابتی برای شخصیت خود نیافتهاند. این وضعیت همچنین نشانگر سیستم رویارویی با فرهنگی است كه با ارزشترین پدیدههای آن نیز تاب مقاومت در برابر هرج و مرج و اغتشاش حاكم بر محیط را ندارند.
آنجایی كه تعلیم و تربیت در مقیاس وسیعی با شكست مواجه میشود، ضایعاتی مشهود میشود كه ریشه آن را باید قبل از توجه به نقص روشهای آموزشی، بیشتر در نارساییها و تناقض در رفتارهای اساسی افراد بالغ یك جامعه جستوجو كرد. از این رو، هر نوع اقدام موثری برای تغییر این وضع بسیار مشكل است.
● اهمیت آموزش رسانهای به كودكان و نوجوانان
درجه نفوذ رسانه در جوامع و تأثیرات آن بهحدی است كه آموزش رسانه، به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل شده است. باید تأكید كرد كه كودكان و نوجوانان كه رسانه در جامعه پذیر كردن آنها نقش بسزایی دارد، از نظر نحوه استفاده از رسانه و تأثیرپذیری از آن با والدین خود تفاوت كامل دارند. آنها بین «جهان» و «جهان رسانهای » فرق نمیگذارند و در به كارگیری رسانه بسیار راحت تر از والدین خود عمل میكنند.
آموزش رسانه به گفته كومار : « تحلیل اجتماعی انتقادی رسانه است برای آگاهی و فهم بیشتر نحوه كار رسانه، شناخت كسانی كه آن را كنترل می كنند و شكل می دهند، نقش متخصصان، تبلیغات فروش و روابط عمومی در شكل دادن به محتوای رسانه و شیوه های مختلفی كه مخاطبان با آن پیامهای رسانه را تفسیر میكنند. بنابراین هدف اصلی آموزش رسانه، هشیار كردن، اختیار بخشی در مواجهه با رسانه و برنامه ها و محتوای آن است. آموزش رسانه به افراد میآموزد پیام را تفسیر و تولید كنند، مناسبترین رسانه را انتخاب كنند و نقش بیشتری در تأثیرپذیری از آنها به عهده گیرند. »
به طور كلی سه جنبه سواد رسانهای عبارتند از :
ـ ارتقای آگاهی نسبت به الگوی مصرف رسانهای و یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوه مصرف محصولات رسانهای از منابع رسانه ای گوناگون
- آموزش مهارتهای مطالعه یا تماشای انتقادی
- تجزیهوتحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه ها كه در نگاه اول قابل مشاهده نیست.
از این دیدگاه آموزش سواد رسانهای به دانش آموزان، اهداف متعددی را دنبال میكند كه مهمترین آنها عبارتند از:
- ایجاد تفكر خلاقانه، انتقادی و موشكافانه در دانش آموزان نسبت به محتوا و عملكرد رسانه ها
- شناخت اشكال بصری ارتباط با استفاده از آن در كنار سایر مهارتهای خواندن، نوشتن، صحبت كردن و گوش دادن .
● حضور رسانهها در زندگی كودكان و نوجوانان
رنه اسپتیز به خاطر پژوهشهایش در مورد محرومیتهای عاطفی كودكانی كه در شبانهروزیها تربیت میشوند، و تأثیر بد این محرومیت بر رشد عاطفی و شخصیتی كودكان، شهرت یافته است. وی میگوید: «دور نگاه داشتن كودك در سالهای اول زندگی از موقعیتهایی كه احساس ناخوشایندی در وی ایجاد میكنند، به همان اندازه زیان آور است كه محروم ساختن او از آنچه كه خوشایندی و خوشحالی وی را برمی انگیزد. هر دو عامل مذكور در سازندگی دستگاه روانی وی دخالت دارند. به كار نگرفتن هر یك از آنها، یعنی نبود مطلق ناخوشایندی و یا خوشایندی در زندگی كودك، به اختلال در شخصیت او منجر میشود».
رسانه وسیلهای است كه این خلاء را پر میكند. عصر ارتباطات الكترونیك این امكان را به كودكان و نوجوانان داده است تا از این جعبه جادویی احساس خوشایندی و ناخوشایندی بگیرند.
● تأثیرات رسانهها، به ویژه تلویزیون بر كودكان و نوجوانان
لوی و گلیك در بین مخاطبان رسانهها، سه گروه را از یكدیگر متمایز میكنند:
▪ گروه اول) موافقین كه از پیش، نظر مساعدی نسبت به برنامههای رسانهها دارند.
▪ گروه دوم) معترضین كه نگاه انتقادی نسبت به برنامههای رسانهها دارند.
▪ گروه سوم) معتدلین كه ما بین دو گروه فوق قرار دارند .
رسانهها میتوانند هم اثرهای سودمند و هم اثرهای زیانبار بر كودكان و نوجوانان بر جای بگذارند. تحقیقات موید آن است كه پیامهای تلویزیونی، حداقل گاهی اوقات میتواند بر اطلاعات، نگرشها و رفتارهای جوانان امروزی اثر بگذارد.
رسانهها، به ویژه تلویزیون ( ملی یا كانالهای ماهوارهای ) معنای زندگی را به كودكان و نوجوانان میآموزند و كاركردهای متعددی برای این گروه، خصوصاً برای كمك به گذران زمان آزاد، در اختیار آنان قرار میدهند. در این میان تلویزیون ماشین اعجاب انگیزی است كه بین دنیای زندهها یعنی انسانها و موجودات مجازی و موجودات بی جان، یعنی ابزارهای تفریحی و بازی قرار میگیرد. هر چند كودكان و نوجوانان در سنین بالاتر، تاحدودی میتوانند در انتخاب برنامهها مداخله كنند، اما پژوهشهای متعدد بیانگر آنند كه آنان در برابر تلویزیون نقشی پذیرا دارند. تلویزیون را همانند فردی می پندارند كه هر لحظه می تواند داستانی برای آنها بگوید و آنان را سرگرم كند.
تلویزیون میتواند چهار نقش را در زندگی كودكان و نوجوانان بازی كند. اولین آن، وقت كشی است ؛ این عمل پاداشی آرامش بخش و جذاب است كه باعث میشود بخشی از زمان لازم برای تكالیف مدرسه، كارهای خانه و یا بازی در خارج از خانه را به خود معطوف كند. دومین نقش تلویزیون، تلقی آن همچون رویدادی اجتماعی (یا غیر اجتماعی) است. یعنی فرصتی است برای بودن در كنار والدین و یا فرار از خواهران و برادران لجوج. سومین نقش آن كار پردازش اطلاعات است. یعنی این رسانه مستلزم گوش دادن و تماشای همزمان و به خاطر آوردن سلسلهای از رویدادهاست كه ممكن است محتوایی نامربوط تداوم آن را از میان برده باشد.. نقش چهارم و نهایی آن تجزیهٔ فراهم سازی اطلاعات است؛ یعنی منبعی است برای شناخت و یا پیشداوری، و معلمی است برای آموختن اینكه چه بخریم، چگونه بازی كنیم، مبارزه كنیم و یا عشق بورزیم.
● كاركردها و نقشهای مختلف رسانه ها در مورد كودكان و نوجوانان
وظایف رسانهها در قبال كودكان و نوجوانان را می توان به دوگونه اصلی تقسیم كرد:
الف ) رسانهها كودكان و نوجوانان را آموزش می دهند و شناخت و معرفت لازم را از محیط اطراف به او منتقل میكنند.
ب ) رسانهها، كودكان و نوجوانان را با توجه به علائق، خواستها و نیازهای روحی و فكری سرگرم میكنند .
به منظور آگاهی بیشتر نسبت به پیامدهایی كه رسانهها برای كودكان و نوجوانان به ارمغان میآورند، بهتر است مروری بر نقشها و كاركردهای رسانهها داشته باشیم.
▪ الف ) تفریح و سرگرمی
وسایل ارتباط جمعی به طور معمول با زمان فراغت انسانها مرتبط است. از این رو در مواردی چند باید زمینهٔ جدایی موقت از واقعیت، فراموشی لحظات دشوار زندگی، تمركز اعصاب و سرگرمی انسانها را فراهم سازد.
بسیاری از مردمان بر این باورند كه تلویزیون وسیلهٔ تفریحی بی ضرری است؛ اگر چه شاید خود بیننده آگاه نباشد كه هنگام تماشای تلویزیون در مسیر یادگیری است. نقش سرگرم كننده و تفریحی تلویزیون بیش از پیش مورد توجه گردانندگان وسایل ارتباطات جمعی غربی است كه با وجود همه جذابیتهای ظاهری آن با غیرسیاسی كردن جوامع و بی اعتنا ساختن مردم به امور عمومی، بیشترین آثار منفی را پدید میآورد.
از نظر دانشمندان غربی، تلویزیونهای آمریكا وظیفه خود را به طور تمام و كمال در این خلاصه كرده اند كه تنها به تولید برنامههای سرگرم كننده بپردازند.
نویسنده: دكتر محمد سلطانیفر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست