جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

هنر اژه ای کاخها, نقاشی, سفالگری, پیکرتراشی


هنر اژه ای کاخها, نقاشی, سفالگری, پیکرتراشی

دوره کاخهای «جدید» در فاصله بین سالهای ۱۶۰۰و ۱۵۰۰پیش از میلاد که کاخهای نابود شده بازسازی شدند و عصر طلایی تمدن کرت, نخستین تمدن بزرگ مغرب زمین را پدید آورد, آغاز شد بخش اعظم مواد و مصالح باقیمانده باستان شناختی – مدارک مربوط به عصر بی مانند خلاقیت و پیشرفتهای زودرس هنری – به همین دوره مربوط می شود و سال ۱۴۰۰ پیش از میلاد پایان آن است

● دوره مینوسی پسین

دوره کاخهای «جدید» در فاصله بین سالهای ۱۶۰۰و ۱۵۰۰پیش از میلاد که کاخهای نابود شده بازسازی شدند و عصر طلایی تمدن کرت، نخستین تمدن بزرگ مغرب زمین را پدید آورد، آغاز شد. بخش اعظم مواد و مصالح باقیمانده باستان شناختی – مدارک مربوط به عصر بی مانند خلاقیت و پیشرفتهای زودرس هنری – به همین دوره مربوط می شود و سال ۱۴۰۰ پیش از میلاد پایان آن است.

● کاخها

این کاخها که برای پادشاهان و خدمه ایشان بازسازی شدند، بزرگ، راحت و زیبا بودند و پلکانها و حیاطهای فراوان برای نمایشها، جشنها و مسابقات داشتند. بزرگترین کاخ از آن میان یعنی کاخ کنوسوس ساختمانی بی نقشه بود که در برابر شیبهای فوقانی و بر بالای تپه ای کم ارتفاع در انتهای یک دشت حاصلخیز ساخته شده بود.

زمین حیاط بزرگ مستطیل شکلی که تمام واحدهای کاخ، گرداگرد آن ساخته شده اند در زمان کاخ کهن تسطیح شده بود و شیوه حلقه زدن ساختمانها به دور آن حکایت از این دارد که نقشه اش پیشاپیش تهیه نشده بود بلکه چندین هسته مرکزی ساختمانی، همراه با هم رشد می کرده اند و حیاط مزبور نیز نقش عامل سازمان دهنده اصلی را ایفا می کرده است. دومین عامل سازمان دهنده، دور دالان دراز بوده اند.

یک دالان شمالی – جنوبی در ضلع غربی حیاط، اتاقهای اداری و تشریفات را از انبارها که محل ذخیره سازی شراب، غلات، روغن و عسل در خمره های بزرگ بودند، جدا می کرده است. در ضلع شرقی حیاط، یک دالان شرقی – غربی تالارهای مخصوص شاه و ملکه و تالارهای پذیرایی (جنوب) را از اتاقهای کارگران و پیشخدمتها (شمال) جدا می کند. در گوشه شمال غربی کل مجتمع ساختمان، «میدان» یا «محوطه تأتر» با پله ها (صندلی پله ای) در دو طرف – نخستین نسل تأثر یونان در دوره های بعد – دیده می شود. هدف از ساختن این محوطه روشن نیست ولی از ویژگیهایی است که همچون حیاط مرکزی، در دیگر کاخهای کرت نیز ظاهر می شود.

بغرنجی نقشه ساختمان این کاخ در نظر یونایان با آیین پرستش تبر دو سر که در اینجا رواج داشت مربوط بوده است؛ احتمالاً افسانه یونانی مربوط به «معبر هزار خم» («لابیرنت») کرت از همین جا گرفته شده است. تردیدی نیست که بنای این کاخ حاصل وجود ثروت و سلیقه تجمل طلبی و راحت طلبی بود. در زیر کاخ، شبکه کارآمدی برای فاضل آب از لوله های سفالی ساخته شده است و به همین علت، احتمال زیاد می رود که کنوسوس یکی از بهداشتی ترین شهرهای جهان تا پیش از سده بیستم بوده باشد.

روش ذخیره سازی عملی، در انبارهای بال غربی کاخ که تعدادی از خمره ها تا امروز در جای خود باقی مانده اند، به نمایش گذاشته شده است.

کف بعضی از اتاقها صاف بود؛ بقیه اتاقها، مانند اتاقهایی که در این تصویر دیده می شوند، چالهای سنگی و دراز داشتند. دیوارها بسیار ضخیم بودند و به احتمال قوی سقفهای این انبارها نیز ضخیم بوده اند، برای آنکه داخل انبارها خنگ بماند، روی بنای سنگی را با خاک می پوشانده اند. در بیشتر بخشهای کاخ، دیوارهای سنگی زمخت بودند و از سنگها نتراشیده ای ساخته می شدند که در داخل ملاط کار گذاشته می شوند.

از سنگ تراشیده یا قالب سنگهای تمام تراش، برای ساختن گوشه های ساختمان و دور تا دور چارچوبهای در و پنجره استفاده می شد. این کاخ سه اشکوب با پلکانهای داخلی داشت که به گرد روشنایی و هواکشهای آن ساخته شده بودند روشناییها و هواکشهای مزبور، نور و هوای لازم را به درون کاخ می رساندند.

از ویژگیهای مشخص کننده ستونهای مینوسی، که در آغاز از چوب ساخته شده بودند ولی بعدها با سنگ، بازسازی شدند (به اعتقاد امروزیان با تناسبهای نادرست و بزرگتر)، سرستونهای پیازی شکل و بالشتکی و شیوه مخروطی شدن تنه ستون در سمت قاعده و پهن تر شدنش در رأس بود. مدرک معتبری که دال بر اهمیت مذهبی این ستون برای کرتیها بوده، موقعیت مرکزی آن در دروازه شیران در میسن و این واقعیت است که دور تا دور قاعده ستون در یکی از دو طبقه پایینی کاخ کنوسوس را طغاری گرفته بود که برای ساغر ریزی به کار می رفته است.

● نقاشی

نگاهی به تالار بارگاه ملکه با تالار ستونها و روشنایی آن شیوه نمونه وار تزیین دیوارهای اتاقهای مهم کاخ کنوسوس را نشان می دهد. در اینجا دیوارهای گچ کاری شده مزین به نقاشیهای دیواری، همراه با ستونهای تنه قرمز یا تنه آبی، تأثیری بس ژرف و فوق العاده در بیننده می گذاشته اند. در این نقاشیهای دیواری، بسیاری از جنبه های زندگی کرتیها (مسابقات گاو بازی، رژه و مراسم مذهبی) و طبیعت (پرندگان، چارپایان، گلها و – همچنان که در اینجا دیده می شود – زندگی دریایی با دلفینهایی که در میان دیگر جانداران دریایی به جست و خیز پرداخته اند) تجسم یافته اند.

یکی از به یادمادنی ترین پیکره های به دست آمده از هنر کرت نقاشی دیواری ساقی است که بر دیوار دروازه بیرونی جنوب کاخ کنوسوس نقش بسته است. این یگانه پیکر باقیمانده از یک مجموعه پیاپی است که در دو ردیف نشان داده شده است و احتمالاً بیش از ۵۰۰ پیکره داشته است – البته با احتساب پیکره های یافت شده از راهروی تشریفات. ساغری (ظرف مخصوص ساغرریزی در مراسم دینی) که جوان به دست گرفته، شکلی اختصاصاً مینوسی دارد و در هیچ جای دیگری یافت نشده است مگر به صورت کالای وارداتی مینوسی و خود پیکره نیز قطعاً و بی هیچ تردیدی مینوسی است.

جوان، موهایی بلند و مجعد دارد، لنگی با حاشیه دوزی ظریف و کمربندی با مرصّع کاری نقره به میان بسته و بازوان، گردن، مچ پا و مچ دستانش را با زیور آلات پوشانده است. با آنکه حالت نیمرخ با چشم تمام نما از میثاقهای آشنای هنر مصر و بین النهرین بود، زیبایی و ظرافت این پیکره کرتی با آن میان باریک و حالت غرور آمیز و متکی به نفس و حرکت آزدانه اش، او را از تمام سبکهای پیکره سازی پیشین متمایز می گرداند. خطوط راست و زاویه های سبکهای کهن تر، به خط خمیده ای تبدیل شده اند که حکایت از انعطاف پذیری این موجود زنده و متحرک دارد.

سرزندگی و خودجوشی، سجیه متمایز کننده نقاشی دیواری از گاو بازی است. با آنکه فقط تکه هایی از این نقاشی دیواری کشف شده اند.

همین تکه ها از لحاظ تجسم حرکات قوی دخترها و مرد جوان که در هوا نشان داده شده و شاید هم شاخهای گاو را گرفته و بر پشتش معلق زده بوده باشد، فوق العاده اند. بیشتر دیدیم که گاو در هنر خاور نزدیک، مخصوصاً در هنر بین النهرین، تا چه اندازه اهمیت دارد. تفاوتی که در نقاشیهای مینوسی می بینیم در رابطه گاو – شاید هم در اینجا حتی در مقام یک خدا نمایانده شده – با آدمیان است.

در این نقاشی دیواری، انسان و جانور وحشی در پیکاری خطرناک با یکدیگر درگیر می شوند که در این زمان و مکان خاص به وقوع می پیوندد و انسانها نیز همچون گاو در این صحنه به روشنی دیده می شوند. در تجسم قوی ماهیت آدمی و جانور وحشی، حالت موازنه و چالاکی گاوبازان در برابر نیروی سرریزنده گاو قرار می گیرد. (این صحنه ما را به یاد گاوهای مهاجم در نقاشیهای غاری دوره دیرینه سنگی می اندازد). در درون چارچوب نقاشی هرچه دیده می شود با خطوط خمیده و جهت دهنده به صحنه عمل نشان داده شده است و در هیچ موردی آشکارتر و جاندارتر از نیروی گیرای خطی که از سر گاو تا نوک دمش کشیده شده، به چشم نمی خورد.

لوحه رنگی ۸ . زن پاریسی، بخشی از یك نقاشی دیواری كاخ كنوسوس، حدود ۱۵۰۰ ق.م. بلندی تقریبا ۲۵ cm. موزه باستان شناسی، هراكلیون. به علت آرایش زیبایی که دختری از یک نقاشی دیواری دیگر دارد – حالتی ناشناخته و گونه جدید از زنانگی – عنوان زن پاریسی به آن داده شده است .

با چشم درشت نمایی شده اش به شیوه سنتی با نمای روبرو، بینی برگشته، لبهای تماماً سرخ و سبک زیبای موی سرش، به طرز باور نكردنی و گیج کننده ای به زمان ما تعلق پیدا می کند. مخصوصاً از این لحاظ که تیپش را در هنر مردمی به شکل یک میثاق در می آوریم. مطمئناً چیزی تماماً مشابه این فریبندگی لبریز از زندگی، شادی و طراوت زندگی در هنر خاورمیانه باستانی وجود ندارد. شیوه به کار گرفته شده در این نقاشی با روحیه پر نشاط و سرزنده مینوسی ها تناسب دارد. برخلاف مصریها که نقاشیهای دیواری شان را با اسلوب خشک روی دیوار می کشیدند.

مینوسی ها این کار را با اسلوب نقاشی دیواری حقیقی یا دیوار خیس انجام می دادند که مستلزم اجرای سریع و آفریدن جلوه های آنی و «امپرسیونیستی» بود. اگر نقاش می خواست جنبه یا منظری جالب اما گذرا از یک شیء یا منظره را ثبت کند، می بایست با سرعت هرچه تمامتر، حتی با رها کردن اراده اش کار می کرد و فرجه ای هم برای حوادث شادمانی آور قایل می شد. مثلاً چون اسلوب نقاشی دیواری خیس هنرمند را به سریع کار کردن وا می داشت، روحیه نقاشی دیواری زن پاریسی، در عین حال، نتیجه گرمی دست او نیز هست و ظرافت ساده و روشن این اسلوب دقیقاً با سرزندگی و نشاط موضوع جور در می آید. آنچه به عنوان پدیده ای نو در جهان باستان و خبردهنده از تغییراتی بزرگ در نگرش انسان به طبیعت جلب توجه می کند، مفهوم مینوسی زندگی جاری در لحظات و مهارت مینوسی ها در ضبط و ثبت آن است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.