چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

رقابت در هیمالیا


رقابت در هیمالیا

هند و چین

دو غول آسیا هنوز سر از کار هم در نمی‌آورند. اما چه خوب و چه بد با رشد خود به یکدیگر نزدیک‌تر می‌شوند.

خاطرات جنگ میان هند و چین، هنوز در دره تاوانگ، منطقه‌ای زیبا و فرو‌رفته در ابر در جنوب شرقی هیمالیا زنده است. این خاطرات ابتدا توسط ارتش هند پرورانده شد که در ۱۹۶۲ که ارتش آزادیبخش خلق از کشور همسایه، تبت به تاوانگ هجوم آورد، تحقیر شد. امروزه هند در ایالت آروناکال پرداش، در منتهای شمال شرقی خود که تاوانگ را نیز شامل می‌شود، سه یگان ارتش را با بیش از ۱۰۰‌هزار سرباز مستقر کرده است.

این نیرو‌ها که سپاهی دیگر را به عنوان ذخیره در پشت خود دارند و چند هواپیمای جنگنده سوخوی نیز در سال گذشته برای پشتیبانی از آنها در ایالت همسایه، آسام مستقر شد، بر خلاف پیشینیان بخت‌برگشته خود، نیروی مرزی فربهی را تشکیل می‌دهند. در ۱۹۶۲ بسیاری از سربازان هندی در یونیفورم‌های کتانی سبکی که برای دشت‌های سوزان پنجاب تهیه شده بود، در حالی که از سرما به خود می‌لرزیدند، به جبهه گسیل شدند. چینی‌ها در حمله‌ای یک هفته‌ای، بخش زیادی از آروناکال را همراه با قسمتی از کشمیر در غرب هیمالیا به تصرف خود درآوردند و ۳۰۰۰ نفر از افسران و سربازان هندی را کشتند.

بنای یادبودی به شیوه بودایی محلی در مقابل ستاد فرماندهی تاوانگ به یاد این کشته‌شدگان ساخته شده است. گروه اسکورت ارتش در این منطقه مشهور جنگی در ارتفاع ۱۴‌هزار پایی که به تاوانگ ختم می‌شود، به آرامی راه می‌رود و به روح این کشته‌شدگان ادای احترام می‌کند.

مردمان روستا‌های کنار جاده‌ای نیز با خانه‌های کاملا سفیدی که پرچم‌هایی رنگارنگ را بر بالای خود دارند، اشغال دو هفته‌ای تاوانگ توسط چینی‌ها را به خاطر می‌آورند. روستاییان محلی، با سنی حول و حوش ۶۰ سال یا بیشتر؛ اما با چهره‌‌های جوان‌مانده تبتی و با پوست قهوه‌ای روشن که باد در آن چین انداخته است، به یاد می‌آورند که با مهاجمین چینی، «شو» (ماجانگ تبتی، نوعی بازی شبیه به شطرنج) بازی می‌کردند. خیلی‌ها می‌گویند که رفتار‌های محبت‌آمیز آنها را به یاد دارند. آنها اشاره می‌کنند که چینی‌ها در دروی گندم آن سال به آنها کمک کردند. مم ننسی، یک سیب‌زمینی‌کار سالخورده می‌گوید «آنها افرادی کوتاه‌قد بودند، اما همیشه آمادگی کمک به ما را داشتند. ما هیچ مشکلی با آنها نداشتیم.» چینی‌ها حدود دو هفته بعد از حمله به این منطقه، در حالی که برتری خود را تثبیت کرده بودند، اما خطوط تامین‌شان تحت فشار زیادی قرار داشت، به تبت عقب نشستند.

ننسی در حالی که ظاهرا نمی‌خواهد کسی به وفاداری او به دهلی، شهری در ۱۵۰۰ کیلومتری غرب تاوانگ شک کند، می‌گوید «البته ما از رفتن آنها هم ناراحت نبودیم.»

خیلی‌ها مثل ننسی در تردید و دودلی به سر می‌برند. چین و هند که ۴۰‌درصد از مردم دنیا را در خود جای داده‌اند، غالبا سر از کار هم در نمی‌آورند. از زمان برقراری دوباره روابط دیپلماتیک میان این دو کشور پس از وقفه‌ای که بعد از جنگ به وجود آمده بود، هم آنها و هم روابط‌شان از بسیاری جهات تغییر یافته‌اند. جنگ ۱۹۶۲ در اثر تجاوز چینی‌ها شروع شد که آشکارا از تمایل آنها به تصرف آکسای‌چین غربی، دشت پر ارتفاعی که ژین‌ژیانگ را به تبت متصل می‌کند، ریشه می‌گرفت. اما این حمله دلایلی عمیق‌تر نیز در پشت خود داشت، از جمله قحطی در چین و رخوت اقتصادی در هر دوی این کشور‌ها. با این حال، چین و هند امروزه بیشترین سرعت رشد را در میان اقتصاد‌های بزرگ دنیا دارند و ظرف یکی دو سال که هند، ژاپن را از نظر برابری در قدرت خرید پشت سر بگذارد، به دومین و سومین اقتصاد‌های دنیا تبدیل خواهند شد. همچنین این دو غول آسیایی، همزمان با رشد خود به یکدیگر نزدیک‌تر شده‌اند.

تجارت دو‌جانبه هند و چین کاملا رونق گرفته است. در حالی که حجم تجارت این دو کشور در سال ۱۹۹۰ تنها ۲۷۰‌میلیون‌دلار بود، پیش‌بینی می‌شود که در سال جاری از رقم ۶۰‌میلیارد‌دلار نیز فراتر رود. آنها همچنین محتاطانه همکاری‌های دیگری را برای بهبود منافع متقابل خود انجام می‌دهند. برخی با توجه به نقاط قدرت کاملا متفاوت این دو کشور - چین در زمینه تولید و هند در بخش خدمات - معتقدند که امکان همکاری‌های عمیق‌تر میان آنها وجود دارد. حتی واژه‌ای نیز برای این دیدگاه به وجود آمده است: Chindia (چیندیا، مرکب از China و India). اتفاق نظر آنها درباره مسائل مهم بین‌المللی و به ویژه در خصوص تجارت جهانی و سیاست‌های مربوط به تغییرات آب‌و‌هوایی، همین حالا اثرات خود را به جا گذاشته است.

رهبران هند و چین طبیعتا این امتیازات خود را ستایش می‌کنند، مثل آنچه در همایش کشور‌های BRIC (برزیل، روسیه، هند و چین) که در آوریل گذشته در برازیلیا برگزار شد یا در جشن‌هایی که در اوایل سال جاری برای گرامیداشت شصتمین سال به رسمیت شناختن جمهوری خلق چین از سوی هند در پکن برپا شد، شاهد بودیم. مانموهان سینگ، نخست‌وزیر بافراست هند غالبا می‌گوید: «هند و چین در رقابت نیستند و فضای اقتصادی کافی برای فعالیت هر دو ما وجود دارد.» هو جینتائو، رییس‌جمهور چین نیز همین را می‌گوید و بدون تردید، هر دو آنها می‌خواهند که این را باور کنند. رونقی که در کشور‌های آنها رخ داده، ‌میلیون‌ها نفر را به ویژه در چین که تقریبا بر اساس تمام معیار‌های پیشرفت بسیار جلوتر از هند است، از فقر بیرون آورده است. بازگشت این دو کشور به رویارویی با یکدیگر، علاوه بر اینکه به شدت به تصویر بهبود ‌یافته هر دو آنها صدمه می‌زند، این نهضت رو به جلو را به وضوح به خطر می‌اندازد. به این خاطر است که روند کنونی روابط آنها روندی مثبت و مطلوب است.

با این همه، چین و هند به جای آن که برادرانی آسیایی باشند، از بسیاری جهات با یکدیگر رقابت دارند و همان طور که جدال‌های اخیر کاملا آشکار ساخته است، روابط میان آنها بر پایه هر معیاری در وضعیتی بغرنج قرار دارد. حال اگر توجه کنید که این دو کشور با وجود آرزو‌های متقابل خوبی که دارند، دشمنانی قدیمی، همسایگانی بد و قدرت‌هایی هسته‌ای‌اند و دو نمونه از بزرگ‌ترین ارتش‌های دنیا را با نزدیک به ۴‌میلیون سرباز در اختیار دارند، وضعیت بغرنج موجود آشکار‌تر می‌شود.

● چیندیا را فراموش کنید

بهبود اخیر در روابط هند و چین، با تهدیدات زیادی مواجه است. با خشک شدن چاه‌های نفت دنیا، بسیاری از افراد - از جمله تحلیل‌گران هوشیار در هر دوی این کشور‌ها - پیش‌بینی می‌کنند که رقابت بی‌امان هند و چین برای دستیابی به منابعی که روز به روز کمتر می‌شوند، دوباره از سر گرفته خواهد شد. گذشته از همه اینها همکاری اخیر این دو مصرف‌کننده بزرگ نفت در رابطه با مسائل مربوط به انرژی، به همان اندازه که حالتی موقتی و محتاطانه داشت، غیر‌معمول نیز بود. شرکت‌های چینی فعال در حوزه انرژی که از حمایت دولت این کشور برخوردارند، در اغلب موارد با تمام رقبا مبارزه می‌کنند و به پیروزی می‌رسند.

رقابت برای دستیابی به منابع گازی، نگرانی بزرگ‌تری برای سیاست‌گذاران هندی است. آنها نگران این هستند که چین از قدرت بیشتری برای «جذب» گاز از طریق ساخت ناگهانی خطوط لوله برخوردار باشد. با نظر به وجود چندین رودخانه بزرگ از جمله برهماپوترا در شمال هند که‌میلیون‌ها نفر در تبت به آنها وابسته‌اند، آب در حال حاضر به دستاویزی برای مشاجره تبدیل شده است. چین اخیرا اعلام کرد که سدی را بر برهماپوترا که آن را یارلونگ-سانگپو می‌نامد، خواهد ساخت و بدین طریق بر این نگرانی قدیمی هندی‌ها دامن زد که معتقدند رژیم حاکم در پکن به دنبال آن است که آب این رودخانه‌ها را به سمت مزارع چین هدایت کند.

بنابراین به نظر می‌رسد که مفهوم چیندیا تقریبا چنان خام و ساده‌لوحانه است که نیازی به بررسی ندارد. بیش از ۷۰‌درصد از صادرات هند به چین، مواد خام و مخصوصا سنگ آهن است که از وجود ارتباطی تجاری از نوع استعماری که به شدت به نفع چین است، حکایت می‌کند. گستره‌ای از موانع غیرتعرفه‌ای که چین در مقابل شرکت‌های هندی به وجود آورده و روز به روز بر تعداد آنها افزوده می‌شود و مخالفت هندی‌ها را برانگیخته است، بخش کوچکی از این نوع روابط تجاری است. مشکل عمدتا به تولید غیررقابتی هند باز می‌گردد. یک تاجر هندی با افسوس می‌گوید که در حال حاضر، صادرات دانه‌های پلاستیک به چین و واردات دوباره آنها به شکل سطل، هزینه کمتری نسبت به تولید این محصول در هند دارد.

این منبعی برای بروز تنش است. اولویت بزرگ هند، ایجاد‌میلیون‌ها شغل برای جمعیت جوان و کم‌مهارت خود است که تنها در صورتی که گام‌های بزرگی را در بخش تولید بردارد، امکان‌پذیر خواهد بود. به همین ترتیب، اگر چه چین، فعلا در زمینه خدمات آی‌تی در رتبه‌ای پایین‌تر از هند قرار دارد، سرمایه‌گذاری‌های اخیر آن در این صنعت نشان می‌دهد که قصد ندارد این عقب‌ماندگی را برای مدتی طولانی ادامه دهد.

با این وجود، دستاویز دیگر و آشکار‌تری نیز برای مشاجره میان این دو کشور وجود دارد که ریشه تمام عوامل دیگر است و آنها را تشدید می‌کند. این عامل چیزی نیست جز مرز ۴۰۰۰ کیلومتری هند و چین. این مرز تقریبا با گذشت نیم قرن از حمله چین به هند، همچنان تا حد زیادی نامشخص است و کشمکش‌های زیادی بر سر آن وجود دارد.

مشکل اصلی، مساله‌ای دوگانه است. هند مدعی مالکیت بر منطقه‌ای به‌اندازه سوئیس با نام لاداک در بخش تعیین‌نشده شمالی مرز خود با چین است که در اشغال آن قرار دارد. در بخش شرقی نیز چین ادعا می‌کند که منطقه‌ای با اندازه سه برابر لاداک که بخش عمده‌ای از آروناکال را در خود دارد و هند آن را اشغال کرده است، به این کشور تعلق دارد. این ناحیه ۸۹۰ کیلومتری از مرز هند و چین، در سال ۱۹۱۴ توسط دولت‌های انگلستان و تبت که در آن زمان در واقع مستقل بود، مورد توافق قرار گرفت و از روی نام بانی این توافق، سر هنری مک‌موهان، وزیر خارجه هند تحت حاکمیت انگلستان، خط مک‌موهان نام گرفت. از دید چین - که در مذاکرات پیش از این توافق، تنها جایگاه ناظر را داشت - خط مک‌موهان نمایانگر تحقیری شدید است.

چین همچنین به شدت از اینکه تاوانگ را از دست دهد، متنفر است - منطقه‌ای که اگر چه در جنوب خط مک‌موهان قرار دارد، تنها در ۱۹۵۱ و اندکی پس از اعزام نیرو از سوی حاکمان جدید کمونیست چین به تبت توسط هندی‌ها اشغال شد. این منطقه با جمعیتی نزدیک به ۴۰‌هزار نفر که در بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر مربع دره و کوهستان‌های مرتفع پخش شده‌اند، در قرن ۱۷ میلادی زادگاه دالایی لامای ششم بود (دالایی لامای فعلی، چهاردهمین آن‌ها است).

تاوانگ، مرکز فرهنگ بودایی در تبت است و یکی از بزرگ‌ترین صومعه‌های تبت در بیرون از لهاسا را در خود جای داده است. مونپا‌ها یا ساکنان بومی این منطقه، به طور سنتی به حاکمان تبت وفادار بوده‌اند - نکته‌ای که روستاییان سالخورده اطراف تاوانگ نیز به خاطر می‌آورند. ننسی با اشاره به مقامات تبتی پوشیده در لباس‌های پوستی که تا اواخر دهه ۱۹۴۰ به یکایک روستا‌ها سر می‌زدند و بخشی از محصول مردم را به زور می‌گرفتند، می‌گوید: «تبتی‌ها برای پول سراغ ما می‌آمدند و هیچ کاری برای ما نمی‌کردند.»

خط مک‌موهان که اوضاع را بدتر از قبل کرد، عرض زیادی داشت و حاشیه‌ای ۱۰ کیلومتری را به عنوان منطقه خطا تعیین نمود. همچنین این منطقه هیچ‌گاه نشانه‌گذاری نشده است. در بخش مرکزی این خط که مرز ایالت اوتاراکاند را در شمال هند تشکیل می‌دهد، در مجموع یک دوجین ناحیه مرزی وجود دارد که هیچ‌یک از طرفین حتی نمی‌دانند که مرز مورد مناقشه در آنها باید در چه نقطه‌ای تعیین شود. سربازان مرزی هند و چین در این نقاط که «حفره» نام گرفته‌اند، مدام یکدیگر را احاطه کرده و برای اعلام حضور خود، دامنه‌های هیمالیا را - مثل سگ‌هایی که تیر‌های چراغ برق را علامت‌گذاری می‌کنند- به هم می‌ریزند. اگر روابط میان هند و چین به تیرگی بگراید، این مساله به اقدامات تلافی‌جویانه و مخصوصا اتهامات دروغین درباره یورش غیرقانونی به مناطق مرزی ختم خواهد شد - اتهاماتی که هر یک از طرفین می‌توانند از آثار به جا مانده از دیگری به عنوان شاهدی برای آن استفاده کنند. در زبان رسمی هندی‌ها، این‌گونه مدارک را «علائم برملا‌کننده» می‌نامند. مشخص است که این مدرک، زباله‌ای بیش نیست، اما این آیینی به دقت تمرین‌شده است که هر دو طرف درک متقابلی از آن دارند و برای آن نوعی اعتبار قائل هستند. با وجود اینکه تا به حال امکان بروز چندین مشاجره وجود داشته است - از جمله در سال ۱۹۸۶ که ۲۰۰‌هزار سرباز هندی به شمال منطقه تاوانگ یورش بردند - اما از سال ۱۹۶۷ به این سو، هیچ مبادله آتشی میان سربازان هندی و چینی رخ نداده است.

● دست‌های باز و عقب‌نشینی

حتی اگر این دو کشور عملا مشاجرات خود را رفع می‌کردند، وضع بسیار بهتری به وجود می‌آمد و این چیزی است که تا این اواخر قابل‌تصور به نظر می‌آمد. راه‌حل آشکار برای حل منازعات هند و چین که هر دو طرف در آن، وضع موجود را کم‌و‌بیش بپذیرند و برای حفظ ظاهر، چند قطعه کوچک زمین را با یکدیگر مبادله کنند، مدت‌ها پیش - از جمله در دهه ۱۹۸۰ توسط دنگ ژیائو‌پینگ، نخست‌وزیر وقت - مورد حمایت چینی‌ها قرار گرفت. رهبران هند برای مدتی طولانی این کار را به لحاظ سیاسی غیر‌ممکن می‌دانستند. اما در سال ۲۰۰۳ دولت ائتلافی تحت رهبری حزب هندو‌ناسیونالیست بهاراتیا جاناتا که در ۱۹۹۸ برای توجیه تصمیم خود جهت آزمایش بمب هسته‌ای به تهدید موجود از جانب چین اشاره کرده بود - پیشنهاد مهمی را برای برقراری صلح مطرح کرد. هند برای اولین بار، آمادگی خود را برای توافق بر سر این ناحیه اعلام کرد و چین نیز برای ایفای سهم خود در این رابطه آماده به نظر می‌رسید. هر دوی این کشور‌ها نمایندگان ویژه‌ای را برای انجام مذاکرات بعدی منتصب کرده‌اند که از آن زمان تا به حال، ۱۳ بار با یکدیگر ملاقات داشته‌اند. این امر به توافقی در باب رئوس کلی مشاجرات انجامیده است که «اصول راهنما و پارامتر‌های سیاسی» برای دستیابی به توافق نهایی را در خود دارد. یکی از این اصول، توافقی است که بر پایه آن هیچ مبادله‌ای روی «اهالی مقیم منطقه» صورت نخواهد گرفت و نشان می‌داد که چین از مطالبه تاریخی خود برای تملک تاوانگ دست کشیده است.

با این همه، امید‌هایی که در این توافق وجود داشت، از میان رفته است. با توجه به اظهارات غیر‌رسمی دیپلمات‌های چینی و آنچه از طریق رسانه‌های دولتی این کشور بیان می‌شود که غالبا از آروناکال به عنوان تبت جنوبی چین یاد می‌کنند، به نظر می‌رسد که‌ این کشور مطالبه بخش عمده‌ای از این ایالت شمال شرقی هند را از سر گرفته است. آنچه هندی‌ها را بیش از این آزار می‌دهد، آن است که دولت چین بعد از اینکه از صدور ویزا برای یک مقام هندی اهل آروناکال (بر این اساس که این فرد چینی است) امتناع کرد، شروع به صدور ویزای مخصوص برای هندی‌های اهل آروناکال و کشمیر کرده است. چین همچنین با اعطای وامی ۶۰‌میلیون‌دلاری از سوی صندوق توسعه آسیا به هند مخالفت کرد، چرا که بخشی از این وام به طرح‌های آبیاری در آروناکال اختصاص یافته بود. سخنگوی دولت این کشور، سفر سال گذشته مانموهان سینگ در روز‌های قبل از انتخابات عمومی به تاوانگ را «تحریک‌کننده و خطرناک» توصیف کرد. تحلیل‌گران چینی هشدار می‌دهند که نباید این گفته‌ها را به معنای تغییر موضع رسمی چین در قبال مرز با هند تلقی کرد. اما هندی‌ها چنین باوری دارند و هیچ کس در هیچ یک از این دو کشور پیش‌بینی نمی‌کند که مساله مناقشه مرزی به زودی حل شود.

در واقع، این ارتباط عموما به تیرگی گراییده است. هند که با تاخیر از پیشرفت‌های عظیم به وجود آمده در زیر‌ساخت‌های مرزی چین آگاه شد - پیشرفت‌هایی که امکان انتقال بسیار سریع‌تر سربازان چینی به این منطقه را فراهم می‌آورد - در سال گذشته اعلام کرد که ۶۰‌هزار سرباز دیگر را در آروناکال مستقر خواهد نمود. هند همچنین به مدرن‌سازی فرود‌گاه‌های نظامی خود در آسام و استقرار جنگنده‌های سوخوی در آنها روی آورده است. در همین حال، رسانه‌های این کشور تعداد زیادی از «حملات» سربازان چینی را گزارش کرده‌اند. رسانه‌های دولتی چین به استثنای چند مورد درخور توجه، برخورد ملایم‌تری با این مساله داشته‌اند. سال گذشته، یکی از سردبیران گلوبال‌تایمز که روزنامه‌ای انگلیسی‌زبان در پکن است، هشدار داد که «هند باید بررسی کند که آیا می‌تواند از پس پیامد‌های رویارویی بالقوه با چین برآید یا خیر.» ام‌کی‌نارایان، مشاور پیشین امنیت ملی هند و فرستاده ویژه این کشور در چین در اوایل سال جاری، همانند افرادی از دیگر سازمان‌های دولتی هند، هکر‌های چینی را به حمله به وب‌سایت خود متهم کرد.

اخیرا دیپلماسی آرامش بیشتری به روابط هند و چین بخشیده است. مقامات هر دو کشور از نمایش وحدت خود در اجلاس دسامبر گذشته سازمان ملل در کپنهاگ که حول مسائل اقلیمی برگزار شد، احساس رضایت بسیاری داشتند. در این اجلاس، چین و هند که اولین و چهارمین منتشر‌کنندگان بزرگ گاز‌های کربنی در دنیا هستند، تقاضای کشور‌ها به رهبری آمریکا برای انجام اقدامات جدی‌تر در مقابله با گرمایش زمین را رد کردند. همچنین سردی اندکی در روابط هند و آمریکا به این امر کمک کرده است. بنابراین همان طور که انتصاب شیوشانکارمنون به عنوان مشاور جدید امنیت ملی هند و فرستاده ویژه این کشور در چین نشان می‌دهد، هند به این وضعیت امیدوار است. او اولین دیدار خود در این نقش را در ماه گذشته از پکن انجام داد و دور چهاردهم مذاکرات مرزی به زودی برگزار خواهد شد. با این همه، روابط هند و چین، روابط مطبوعی نبوده است.

● دیدگاه‌های منفی

در چین که رهبران کمونیست آن نه زیاد حرف می‌زنند و نه تمرکز خاصی بر هند دارند، این تیرگی روابط بیش از هر چیز خود را در مشاجره سال گذشته نشان می‌دهد. چینی‌ها که بسیاری از آنها هند را مکانی کثیف و دست‌سوم می‌دانند، احتمالا به آشکارترین شکلی مقصر بروز این مساله بوده‌اند. این در حالی است که چین، اخیرا به موفقیت‌های چشمگیری در حل دیگر مناقشات ارضی خود، از جمله با روسیه و ویتنام دست یافته است - نکته‌ای که مفسرین چینی غالبا برای اشاره به سازش‌ناپذیری هندی‌ها از آن یاد می‌کنند. همچنین به نظر می‌آید که افکار عمومی مردم چین بر علیه هند، یعنی کشوری که چینی‌ها تمایل داشته‌اند که آن را مشتاقانه زاد‌گاه بودیسم بنامند، تغییر کرده است.

بر پایه نظرسنجی افکار جهانی که نتایج آن اخیرا توسط بی‌بی‌سی منتشر شده است، چینی‌ها «سردی آشکاری» در قبال هند نشان داده‌اند و ۴۷‌درصد از آنها نظری منفی را نسبت به این کشور اعلام کرده‌اند. در هند دموکراتیک که رهبرانی پر‌چانه دارد، این دیدگاه‌های منفی را می‌توان به شکلی راحت‌تر ارزیابی کرد. بر اساس نظرسنجی بی‌بی‌سی، ۳۸‌درصد از هندی‌ها نظری منفی درباره چین دارند. در حقیقت، این وضع از شکست آنها در جنگ ۱۹۶۲ تا به حال، کم‌و‌بیش به همین منوال بوده است. پاتریکیا اوبروی، استاد جامعه‌شناسی مرکز مطالعات جوامع در‌‌ حال توسعه در دهلی‌نو، با ابراز تاسف از عدم تغییر در افکار عمومی هند خاطر‌نشان می‌سازد که هر چند فیلم‌های هندی زیادی درباره تجزیه خشونت‌بار شبه‌قاره و از جمله تعداد بی‌شماری رمانس هندو‌پاکستانی ساخته شده است، تنها یک فیلم مهم هندی درباره جنگ ۱۹۶۲ وجود دارد - فیلمی تبلیغاتی با نام «حقیقت» که با حمایت وزارت دفاع هند ساخته شده است.

در عین حال، مفسرین تندروی هندی آماده جنگ هستند.

براجش میشرا، از مشاوران پیشین امنیت ملی هند و سفیر این کشور در چین که پیش‌نویس موافقت‌نامه سال ۲۰۰۵ را تهیه کرد و از سوی جنگ‌طلب‌ها تکریم شد، می‌گوید: «به نظر من، چین نمی‌خواهد رقیبی در آسیا داشته باشد. برنامه اصلی این کشور آن است که هند را به رخداد‌های جنوب آسیا مشغول کند تا از ایفای نقشی مهم‌تر در مسائل آسیا و دنیا بازبماند.» اما مقامات ارشد این کشور تحلیلی متفاوت به دست می‌دهند و مثلا اشاره می‌کنند که هند هیچ‌گاه تنها کشوری نبوده که با چین مناقشه داشته است و بسیاری از کشور‌های آسیایی و غربی نیز به همین ترتیب، آسیب ناشی از منازعه با آن را تجربه کرده‌اند. با این حال، این افراد نگرانی‌های زیادی که درباره نیات چین در جنوب آسیا وجود دارد را موجه می‌دانند و هیچ امیدی به رفع اختلافات مرزی ندارند. نیکلاس برنز، دیپلمات سابق آمریکایی که رهبری مذاکرات دستیابی به توافق هسته‌ای میان هند و آمریکا را به عهده داشت - مذاکراتی که در سال ۲۰۰۸ به نتیجه رسید - و هم‌اکنون در دانشگاه ‌هاروارد تدریس می‌کند، معتقد است که چین ظرف سال گذشته، جای پاکستان را به عنوان نگرانی اصلی سیاست‌گذاران هندی از آن خود کرده است. او روابط هند و چین را «بسیار مشکل‌دار و آشفته» می‌داند و اعتقاد دارد که این روابط، «برای سال‌های متمادی، ناآرام خواهد ماند».

● ترس از محاصره

کسانی که نگاهی واقع‌بینانه به مسائل سیاست خارجی دارند و فکر می‌کنند که چین و هند در جنگ برای تفوق بر آسیا گرفتار شده‌اند، این نوع رابطه را مساله‌ای اجتناب‌ناپذیر می‌دانند. حتی تعیین مرز نیز نمی‌تواند این تنش را از میان بردارد. اما تحلیل‌گران خوش‌بین‌تر - که بسیار زیاد هستند، اما فعلا سکوت کرده‌اند - این سخنان را درست نمی‌دانند. به باور این افراد، هر چند هم هند و هم چین حاشیه‌های زیادی دارند، آن‌قدر منطقی هستند که بدانند جدالی استراتژیک میان آنها با نظر به‌اندازه بزرگی که دارند، ویران‌کننده و بدون برنده خواهد بود. از این رو هر دوی این کشور‌ها، آن گونه که ادعا می‌کنند، به تلاش برای دستیابی به روابط بهتر و تعیین مرز متعهد هستند. با این وجود، این کار موانعی در برابر خود دارد و تحلیل‌گران در پکن و دهلی، بیش از همه به دو مورد از آنها اشاره می‌کنند.

یکی از این دو مانع، معامله هسته‌ای هند و آمریکا است که توافقات کلی درباره آن در سال ۲۰۰۵ بین سینگ و بوش صورت گرفت. چین به شکلی نامعقول، این توافق را نشانه‌ای از آن گرفت که آمریکا در پی استفاده از هند به عنوان وزنه متعادل‌کننده‌ای در برابر رشد خود است. این کشور همچنین پیمان فوق را بسیار حائز اهمیت می‌دانست، زیرا در حالی که آمریکا از هسته‌ای شدن کره شمالی - متحد چین - ابراز نگرانی می‌کرد (اتفاقی که در سال بعد رخ داد)، ورود آزادانه هند به جمع قدرت‌های هسته‌ای را با وجود خودداری این کشور از امضای معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (ان‌پی‌تی) پیشنهاد می‌کرد. تحلیل‌گران هندی بر این اعتقادند که چین به شکلی محتاطانه سعی می‌کرد با ترغیب برخی از مخالفان این معامله، از جمله ایرلند و سوئد به رای بر علیه آن در گروه تامین‌کنندگان هسته‌ای - باشگاهی متشکل از ۴۶ عضو که باید این معامله را به اتفاق آرا تایید کنند - آن را به شکست بکشاند.

این مشکل از نگرانی بزرگ‌تر چینی‌ها از محاصره توسط آمریکا و متحدانش حکایت می‌کند - هراسی که افزایش شدید فعالیت‌های آمریکا در ماه‌های اخیر به آن دامن زده است. آمریکا به دنبال تقویت روابط امنیتی خود با کشور‌های آسیای جنوب شرقی، از جمله ویتنام و اندونزی بوده و همچنین به شیوه‌ای عمومی که تا به حال معمول نبوده است، چین را به سازگاری بیشتر در قبال مناطق مورد مناقشه در جنوب دریای چین (جایی که آمریکا و هند نگرانی‌های زیادی درباره تقویت نیروی دریایی این کشور و از جمله ساخت یک پایگاه هسته‌ای زیر‌دریایی در جزیره چینی‌هاینان دارند) فراخوانده است.

آمریکا در شمال شرقی آسیا در مقابل غرق یک کشتی جنگی متعلق به کره‌جنوبی توسط کره شمالی در ماه مارس، شروع به انجام مانور‌های نظامی با کره‌جنوبی کرده است. برخی از تحلیل‌گران چینی که ارتباطاتی با دولت این کشور دارند، این فعالیت‌ها را چالشی مستقیم برای چین می‌دانند. چین عمیقا به عملیات نظامی در نزدیکی پاکستان (و عملیات مخفیانه در افغانستان) که از پایگاه‌هایی در کشور‌های آسیای مرکزی حمایت می‌شوند، بدگمان است. این کشور همچنین از نزدیکی روزافزون هند با رقیب مهم آسیایی آن، یعنی ژاپن غافل نیست. به عنوان نمونه انتظار می‌رود که بنگاه‌های ژاپنی، ۱۰‌میلیارد‌دلار و شاید بسیار بیشتر از آن را در یک «کریدور صنعتی» ۱۵۰۰ کیلومتری بین دهلی و بمبئی سرمایه‌گذاری کنند. در سال ۲۰۰۷، کشتی‌های جنگی ژاپن در بزرگ‌ترین مانور نظامی تاریخ منطقه در ساحل بنگال با میزبانی هند شرکت کردند که کشتی‌های هند، استرالیا و سنگاپور نیز همراه با کشتی‌های هسته‌ای یو‌اس‌اس نیمیتز و یو‌اس‌اس شیکاگو متعلق به آمریکا نیز در آن شرکت داشتند.

به نظر می‌رسید که این مانور نظامی، طرحی از سوی گروه‌های مشورتی آمریکا برای ایجاد یک «محور دموکراسی» جهت توازن قدرت در برابر چین را در پشت خود دارد. هند به لحاظ رسمی خواهان ایفای نقش در این «محور» نیست. یک مقام ارشد دولت این کشور می‌گوید «ما به دنبال ایجاد موازنه با چین نیستیم»، اما در ادامه می‌افزاید «تمام دموکراسی‌ها حس می‌کنند که با یکدیگر بودن، بهتر است. آیا چین خواهان صلح است یا نه؟ نمی‌دانیم. در صورتی که این کشور از مسیر رشد صلح‌آمیز منحرف شود، ما [کشور‌های دموکراتیک] همکاری بسیار نزدیکی با یکدیگر خواهیم داشت.»

هند نیز از محاصره می‌ترسد و برای این هراس خود دلیل دارد. پنتاگون در گزارش سالانه مربوط به قدرت نظامی چین که در ۱۶ آگوست منتشر شد، اعلام کرد که نیرو‌های نظامی این کشور در حال ساخت «امکانات جدیدی» هستند که می‌تواند دسترسی آنها به اقیانوس هند را افزایش دهد. چین همچنین سرمایه‌گذاری‌های زیادی در تمام همسایگان هند انجام داده است. این کشور بنادری را در آب‌های عمیق پاکستان و بنگلادش می‌سازد و به ساخت جاده در نپال و خطوط لوله نفت و گاز در میانمار مشغول است. بدتر اینکه در سال ۲۰۰۸ برای ساخت دو نیروگاه برق هسته‌ای در پاکستان که متحد اصلی چین در منطقه است، به توافق رسید - معامله‌ای که آمریکا را نیز نگران کرد، چرا که آن را پاسخی به معامله هسته‌ای خود با هند می‌داند. (چین به بزرگ‌ترین تامین‌کننده ابزارآلات نظامی و از جمله جت‌های جنگنده و ناو‌های محافظ دارای موشک‌های هدایت‌شونده برای پاکستان تبدیل شده است و در گذشته مواد شکاف‌پذیر مورد استفاده در سلاح‌های نظامی و یک طرح آزمایش‌شده ساخت بمب را به عنوان بخشی از حمایت هسته‌ای خود در اختیار این کشور قرار داده است.)

● فرونشاندن خشم تبت

تندرو‌های هندی، این سرمایه‌گذاری‌های چین را «یک رشته مروارید» برای سرکوب هند تلقی می‌کنند، اما افراد تیز‌هوش‌تر در میان آنها به این نکته اشاره می‌کنند که هند آن قدر بزرگ است که نمی‌تواند سرکوب شود - و افزایش نفوذ چین در جنوب آسیا بدان خاطر است که هند قبلا نتوانسته است با هیچ یک از همسایگان خود به تفاهم دست پیدا کند. اکنون سینگ برای رفع این مشکل تلاش می‌کند. این کشور در حال افزایش روابط تجاری خود با سریلانکا و بنگلادش است و با سرسختی قابل ستایشی در مقایسه با دلگرمی‌های اندکی که دارد، دستیابی به صلح با پاکستان را دنبال می‌کند. این امر برای هر دوی این کشور‌ها بسیار مطبوع است و در عین حال، یک عامل مهم نارضایتی هند و چین از یکدیگر را نیز از میان خواهد برد.

یک مانع بزرگ دیگر در برابر بهبود روابط هند و چین، تبت است.

دالایی‌لاما، تبتی فراری و «دولت در تبعید» او از سال ۱۹۵۹ در هند پناه یافته‌اند - و چین، او و به طور کلی، میزبانانش را برای ادامه طغیان‌ها در تبت مقصر می‌داند. از این رو شورشی که در آگوست ۲۰۰۸ در تبت رخ داد و بزرگ‌ترین شورش طی دهه‌های اخیر محسوب می‌شود، عامل مهمی در مشاجره سال گذشته میان هند و چین بود. این ناآرامی‌ها چین را به اعمال فشار‌های شدید بر هند جهت سرکوب تظاهرات تبتی‌های ضد‌چین در این کشور- و به ویژه تظاهراتی که در آن سعی شد عبور مشعل المپیک از دهلی به پکن مختل شود - وادار کرد. چین همچنین با دیدار نوامبر گذشته دالایی‌لاما از تاوانگ که آن را همان طور که انتظار می‌رفت، «عملی جدایی‌طلبانه» نامید، مخالفت کرد.

شاید این دیدار که بنر‌های خوشامد‌گویی باقیمانده از آن هنوز در بازار اصلی شهر آویزان است، به چین یادآوری کرد که چرا باید تا این اندازه به تاوانگ به عنوان مرکزی از فرهنگ بودایی تبتی که به نحوی بسیار آشکار به دنبال کنترل آن است، فکر کند.

دولت هند که به ضرورت حمایت از دالایی‌لاما واقف است، می‌گوید که نمی‌تواند کار زیادی برای محدود‌سازی او انجام دهد. با این حال، تظاهرات سال گذشته را به شدت زیر نظر گرفت و روزنامه‌نگاران خارجی را نیز از همراهی با دالایی‌لاما در تاوانگ منع کرد. شاید هند بیشتر ترجیح می‌دهد که از اقدامات متوازن‌کننده و محتاطانه‌ای از این نوع معاف شود. وی‌.آر.راگاوان، ژنرال بازنشسته هندی و سرباز کهنه‌کار جنگ ۱۹۶۲ می‌گوید «اما ما به او پایبند هستیم، او میهمان ماست.» در حقیقت، بسیاری از صاحب‌نظران هندی بر این عقیده‌اند که چین هرگز بر سر مرز با هند به توافق نخواهد رسید و به این طریق، یک منبع بالقوه اعمال فشار بر هند را در حالی که لامای ۷۵ ساله زنده است، از یاد می‌برند.

بعد از مرگ لاما، چین تلاش خواهد کرد که جامعه راهبان او را تحت کنترل بگیرد، چرا که لاما‌های ارشد دیگری نیز در آن حضور دارند. این کشور دالایی‌لامای حلول یافته در بدنی تازه را در تبت «کشف» خواهد کرد یا دست کم، انتخاب نمایندگان او را تایید خواهد نمود، اما سعی خواهد کرد که لامای جدید را به راهبی سر‌به‌راه‌تر تبدیل کند. به لحاظ نظری، مرگ دالایی‌لاما یکی از عوامل اصلی اختلاف هند و چین را از میان خواهد برد، اما تنها در صورتی که چینی‌ها بتوانند تبتی‌ها را قانع کنند که انتخاب آنها درست است - امری که بعید به نظر می‌رسد. دالایی‌لاما تا به حال نشان داده که ممکن است تصمیم بگیرد که در جایی خارج از چین «حیات تازه پیدا کند». گفته می‌شود که تاوانگ غالبا نقش مهمی در تعیین جانشین‌های دالایی‌لاما داشته است یا حتی شاید لامای چهاردهم کنونی تصمیم بگیرد که در خود تاوانگ حلول پیدا کند.

این مساله برای گورو تولکو رینپوش، راهب بزرگ صومعه اصلی تاوانگ، موهبتی بزرگ خواهد بود. او در دفتر خود در صومعه که با فرش قرمز پوشیده شده است و نیم‌دوجین پسربچه لاغر و نحیف در آن به صف ایستاده‌اند تا به عنوان راهب گماشته شوند، می‌گوید «اگر وجود مقدس او تصمیم بگیرد که در تاوانگ حلول پیدا کند، بسیار مایه شعف ما خواهد بود.» این پسر‌بچه‌ها بی‌سر‌و‌صدا در مقابل راهب بزرگ به خاک افتاده‌اند و او نام جدید رهبانی آنها را بر بدن‌شان می‌نویسد. در بیرون پنجره اتاق او، خورشید صبحگاهی از میان ابر‌های سفیدی که بر بالای تاوانگ آویزان شده‌اند، می‌درخشد. به سختی می‌توان پذیرفت که این نقطه آرام و دوردست توانسته باشد چنین بلوایی را در منطقه‌ای به بزرگی یک قاره به وجود آورد. با این همه، اگر راهب بزرگ آرزوی خود را بیان کند، مشکلات بسیار بیشتری به بار خواهد آمد.

مترجم: محسن رنجبر

منبع: اکونومیست