یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اسلام نه منبع تروریسم كه راه حل آن است


اسلام نه منبع تروریسم كه راه حل آن است

عاملان حوادث تروریستی مثل حوادث ۱۱ سپتامبر صرفا با نیت ضربه مذهب مرتكب اعمال خشونت آمیز می شوند به عبارتی موضوع از این قرار است كه ترریست ها حوادث ۱۱ سپتامبر را به منظور معرفی مذهب به عنوان شر از دید مردم و جدایی مردم از مذهب و ایجاد تنفر نسبت به مؤمنان و موضع گیریدر مقابل آنها تدارك دیدند

عاملان حوادث تروریستی مثل حوادث ۱۱ سپتامبر صرفا با نیت ضربه مذهب مرتكب اعمال خشونت‌آمیز می‌شوند به عبارتی موضوع از این قرار است كه ترریست‌ها حوادث ۱۱ سپتامبر را به منظور معرفی مذهب به عنوان شر از دید مردم و جدایی مردم از مذهب و ایجاد تنفر نسبت به مؤمنان و موضع‌گیریدر مقابل آنها تدارك دیدند. نتیجتا اینكه هر حمله تروریستی از سوی آنها با نام و ظاهر مذهب از دید شهروندان آمریكایی یا افراد بی‌گناه دیگر صورت گرفته و همین امر عملا به معنای حمله به مذهب است. تعالیم هر سه مذهب توحیدی ( اسلام ، یهود و مسیحیت ) به دوستی، بخشش و صلح دستور داده‌اند به عبارتی دیگر ترور ، مقوله ایست در تضاد با مذهب، در حقیقت ترور مترادف است با شقاوت، سنگدلی ، كشتار و مصیبت. بنابراین ریشه اقدامات تروریستش را باید نه در اعتقاد كه بی‌اعتقادی به مذهب جستجو كرد. از طرفی باید توجه داشت كه افرادی با نگاه كمونیستی، و نژادپرستانه و مادیگرا به زندگی بیش از همه باید به عنوان عاملان بالقوه حوادث تروریستی در مضان اتهام قرار گیرند. اسم یا هویت یك فرد مهاجم اهمیتی ندارد.

در نوشته حاضر، ما به این موضوع می‌پردازیم كه اسلام منبع حوادث ۱۱ سپتامبر نبوده و در كل خشونت در دین اسلام جایگاهی ندارد.

با اینكه هواپیما ربایان دارای هویت مسلمان بودند معهذا نمی‌توان عملیات تروریستی آنها را ترور اسلامی نامید. درست همان گونه كه اگر یهودی بودند نمی‌ـوان اقدامات آنهارا ترور یهودی یا اگر مسیحی بودند ترور مسیحی نام نهاد. بر همین اساس، همان‌گونه كه در ادامه خواهد آمد كشتار افراد بی‌گناه به نام مذهب غیرقابل قبول است در واقع ما همواره باید به این نكته توجه داشته باشی كه در بین قربانیان حوادث واشنگتن و نیویورك بودن كسانی كه عیسی مسیح، موسی پیغمبر یهود و پیامبر مسلمانان را دوست داشتند. در حقیقت بر اساس تعالیم اسلام كتشار افراد بی‌گناه، معصیت بزرگی است كه موجبات آتش جهنم را فراهم می‌آورد، مگر اینكه مورد بخشش خداوند قرار گیرد. بنابراین یك فرد مذهبی كه از خداوند هراس دارد هرگز نمی‌تواند به اقدامات تروریستی از قبیل حوادث ۱۱ سپتامبر دست بزند.

عاملان حوادث تروریستی مثل حوادث ۱۱ سپتامبر صرفا با نیت ضربه مذهب مرتكب اعمال خشونت‌آمیز می‌شوند به عبارتی موضوع از این قرار است كه ترریست‌ها حوادث ۱۱ سپتامبر را به منظور معرفی مذهب به عنوان شر از دید مردم و جدایی مردم از مذهب و ایجاد تنفر نسبت به مؤمنان و موضع‌گیریدر مقابل آنها تدارك دیدند. نتیجتا اینكه هر حمله تروریستی از سوی آنها با نام و ظاهر مذهب از دید شهروندان آمریكایی یا افراد بی‌گناه دیگر صورت گرفته و همین امر عملا به معنای حمله به مذهب است. تعالیم هر سه مذهب توحیدی ( اسلام ، یهود و مسیحیت ) به دوستی، بخشش و صلح دستور داده‌اند به عبارتی دیگر ترور ، مقوله ایست در تضاد با مذهب، در حقیقت ترور مترادف است با شقاوت، سنگدلی ، كشتار و مصیبت. بنابراین ریشه اقدامات تروریستش را باید نه در اعتقاد كه بی‌اعتقادی به مذهب جستجو كرد. از طرفی باید توجه داشت كه افرادی با نگاه كمونیستی، و نژادپرستانه و مادیگرا به زندگی بیش از همه باید به عنوان عاملان بالقوه حوادث تروریستی در مضان اتهام قرار گیرند. اسم یا هویت یك فرد مهاجم اهمیتی ندارد. هر فردی بدون توجه به هویت و عنوانی كه دارد اگر بتواند افراد بی‌گناه را به قتل برساند نه معتقد كه مشرك است، در حقیقت قاتلی است كه ترس از خداوند نداشته و هدف عمده‌اش كشتار دیگران است. به همین دلیل ترور اسلامی مفهومی كاملا اشتباه است كه با پیام دین اسلامی مغایرت دارد. و آن را رد می‌كند. در واقع مذهب اسلام غلبه بر ترور است. بر همین اساس در مقایسه، مسئولیت مسلمانان جلوگیری از وقوع اقدامات تروریستی و ایجاد صلح و عدالت در جهان است. ترور در مفهوم گسترده‌اش به معنای اعمال خشونت علیه اهداف غیرنظامی یا اهداف سیاسی است. به عبارت دیگر هدف تروریسم تماما شهروندان بی‌گناه هستند كه از آنجا در دیدگاه تروریست‌ها غیر تلقی می‌شوند قربانی ترور می‌گردند. در حقیقت ترور فاقد هر گونه توجیه اخلاقی است و درست مانند اقدامات هیتلر و استالین جنایات علیه بشریت می‌باشد. قرآن كتابی است كه از جانب خداوند به عنوان راهنمای راه درست ( صراط مستقیم ) بر مردم نازل شد و در این كتاب خداوند به انسان امر می‌كند كه متقی باشد. و تقوی مبتنی بر مفاهیمی است كه مانند محبت، شفقت ، تساهل ، و بخشش ، در واقع خداند همه بندگان را به پذیرش اصول اخلاقی اسلامی كه همان محبت، شفقت‌، تساهل ، و بخشش ، صلح و تشاهل است دعوت می‌كند: ای كسانی كه ایمان آورده‌اید كاملا به دین صلح ( اسلام) بگروید و از شیطان پیروزی نكنید كه وی دشمن همیشگی شماست. ارزش‌های قرآن مسلمانان را مسئول تعلیم و تربیت همه مردم مسلمان یا غیر مسلمان دانسته و به حمایت از افراد بی‌گناه و تهیدست و جلوگیری از اشاعه شرارت دستور می‌دهد. و شرارت همه اشال ناهنجاری ترور را كه امنیت، آرامش صلح را از بین می‌برد شامل می‌شود. همان گونه كه خداوند در قرآن می‌فرمایند خداوند تبه‌كاران را دوست ندارد ( سوره القصاص ،‌آیه ۷۷) ترور یك شخص بدون دلیل یكی از واضح‌ترین موارد تبه‌كاری است.

خداوند در قرآن دستوری را صادر نموده است كه پیش از این در هد قدیم خطاب به یهود نازل كرد. پس: به همین جهت بر بین ‌اسراییل مقرر داشتیم كه هر كس انسانی را بدون ارتكاب قتل یا فساد در روی زمین بكشد چنان كه گویی همه انسان‌ها را كشته، و هر كس انسانی را از مرگ رهایی بخشد چنان است كه گویی همه مردم را زنده كرده است و رسولان ما دلایل روشن برای بنی‌اسراییل آورده‌اند. اما بسیاری از آنها، همان گونه كه آیه فوق مطرح می‌كند چنانچه كسی حتی یك نفر را به قتل برساند به غیر از موارد یكه قصاص قتل كس دیگری باشد یا به دلیل فساد در زمین صورت گرفته باشد جنایت را مرتكب شده است كه گویی همه افراد روی زمین را به قتل رسانده است. بر همین اساس، اقداماتی از قبیل، ترور و كشتار كه تروریست مرتكب می‌شود از زمره گناهان كبیره محسوب می‌شوند. خداوند ما را آگاه می‌سازد كه چگونه انجام چنین شقاوت‌هایی موجبات شكنجه را در جهات آخرین فراهم می‌آورد. مطالب فوق گواهی است بر اینكه اقدامات سازمان یافته ترور بر علیه افراد بی‌گناه كاملا بر ضد اسلام بوده و عملا حتی دور از ذهن است كه یك مسلمان بتواند چنین جنایتی را مرتكب شود. اتفاقا در مقام مقایسه مسلمانان در متوقف كردن اقدامات چنین افرادی و از بین بردن شرارت در زمین و ایجاد صلح وامنیت برای همه افراد در سراسر جهان مسئولیت داردند. در و اقع یك مسلمان نمی‌تواند با ترور سازگاری داشته و عمدتا نقش راه حل و پش‌گیری را دارد.

با این توضیحات سوال قابل طرح این است كه چگونه اصطلاح رایج ترور اسلام ی ظهور كرد؟ بررسی‌های صورت گرفته تا كنون نشان می‌دهد كه نمی‌توان از اصطلاحی به نام ترور اسلامی سخنی به میان برد. در حقیقت بینش محدود عاملان ترور بر این است كه ترور نه مقول‌های مذهبی كه پدیده‌ای اجتماعی است. صلیبیون: بربرهایی كه مذهب‌شان را پایمال نكردند. پیم درست یك مذهب یا هر نظام اعتقادی دیگر می‌تواند توسط پیروان دروغین آن به انحراف كشیده شود. صلیبیون كه دوره‌ای سیاه را در تاریخ مسیحیت رقم زدند نمونه خوبی از این است هستند. در حقیقت صلیبیون همچنان اروپایی بودند كه در پایان قرن یازدهم میلادی برای بدست آوردن سرزمین مقدس ( نواحی اطراف فلسطین ) از مسلمانان به سرزمین‌های اسلامی یورش بردند. آنها در حالی تهاجم خود را با اهداف مذهبی توجیه می‌كردندكه با ورود به هر نقطه با ایجاد رعب و خشونت. آنجا را ویران نموده و شهروندان مسلمان را به بیگاری گرفته و بسیاری از مزارع و شهرها را ویران كردند. فتح اورشلیم جایی كه مسلمانان ، یهودیان و مسیحیان تحت حكومت اسلامی در صلح زندگی می‌كردند به میدان كشتار وحشیانه تبدیل گشت. در حقیقت صلیبیون وحشیانه همه مسلمانان و یهودیان را به قتل رساندند.

بربریت صلیبیون تا آنجا بود كه آنها در جریان عملیات چهارم، استانبول و همچنین یك شهر مسیحی را غارت كرده و اشیاء طلایی، كلیساها را به سرقت بردند ، بدون شك بربریت صلیبیون كاملا در تضاد باآموزه‌های سیاسی مسیح بود، چرا كه مسیحیت به زبان انجیل انجیل محبت است. درانجیلگفته شده كه عیسی به پیروانش گفت «دشمنانتان را دوست بدارید و دعا كنید آنهایی را كه به شما ستم روا می‌دارند. علاوه بر این مطابق با روایت لوقا گفته شده كه مسیح گفت اگر كسی به گونه شما سیلی زد، دیگری را نیز پیش كشید. بدون شك در هیچ یك زا قسمت‌های عهد جدید منبعی برای مشروعیت بخشیدن به خوشنت، كشتار افراد بیگناه وجود ندارد و به عبارتدیگر امكان پیدا كردن مفهوم كشتار بی‌گناهان در انجیل غیر قابل تصور است، البته بجز شاقوت هردوس پادشاه یهودیان كه برای قتل عیسی مسیح تلاش می‌كرد در حالی كه روح وی از بدنش جدا شده و فقط یك بدن بود. سوالی كه جای عبث دارد این است كه با وجود این كه مسیحیت مذهبی است مبنی بر محبت و هیچ ملازمت و سنخیتی با خشونت ندارد، چگونه و بر چه اساسی صلبیون خوشنت بارترین اقدامات تاریخ را مرتكب شدند؟ باید گفت كه اصلی‌ترین عامل به خود صلیبیون بر‌می‌گردد كه افرادی ناآشنا و ناآگاه از تعالیم مسیح بوده و می‌توان آنها را در بهترین صورت به عنوان ارازل و اوباش توصیف كرد در حققت توده‌های مردم نیز كه چیزیاز مذهبشان نمی‌دانستند و انجیل را هرگز نخوانده و یا حتی یكبار آن را در طول زندگیشان ندیده بودند و بالطبع از ارزش‌های اخلاقی این كتاب مقدس اطلاعی نداشتند تحت تأثیر شعار صلیبیون كه این خواست خداوند است به بربریت سوق داده شدند.

شایان ذكر است كه در آن دوره مسیحیان مشرق زمین به عنوان مثال مردم بیزانس كه فاصله زیادی از لحاظ فرهنگی با مسیحیان مغرب زمین داشتند از ارزش‌های انسانی جانبداری می‌كردند. هم قبل و هم بعد از فتوحات صلیبیون مسیحیت ازتدوكس شرایط همزیستی مسیحیان با مسلمانان را فراهم آورده بود. در حقیقت مثال صلیبیون كه ذكرشد مصداقی است از یك پدیده فراگیر بنام ترور كه به مذهب خاصی تعلق ندارد، بدین معنی كه بیشتر طرفداران یك ایدئولوژی كه غیر متمدن و از لحاظ فكری رشد نیافته و جاهل هستند احتمال بیشتری دارد كه به سمت خشونت منحرف شوند. موضوع فوق در خصوص ایدئولوژی‌های غیر مذهبی نیز مصداق دارد. به عنوان ثمال همه جنبیش‌های كمونیستی‌ سراسر جهان مستعد ارتكاب خشونت هستند. با این حال شرورترین و خون‌آشام‌ترین آنها خمر‌های سرخ در كابوج بودند زیرا از همه جاهل‌تر بودند. در حقیقت همواره افراد جاهل و غافل در معرض خطرپذیرش دیدگاه‌های خشونت‌آمیز تا سر حد جنون قرار دارند و نیای اسلام نیز چنین تجربه‌هایی را از سر گذارنده است. شخصیت اعراب بادیه نشین از دیدگاه قرآن در روزگار پیغمبر ما ممد مصطفی (ص) دو نوع ساختار اجتماعی اصلی در جامعه عرب وجود داشت،‌ شهرنشین‌ها و اعراب بادیه‌نشین. در شهرها فرهنگ رشد یافته‌ای حكمفرما بود و روابط تجاری شهرها را به دیگرنقاط كره‌خاكی پیوند می‌داد و همین امر به شكل گیری زندگی متمدن در میان اعراب سكن شهرها كمك می‌كرد.

پژوهشگر: هارون یحیی (HARUN YAHYA)

ترجمه: حمید كوشكی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید