جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا

کابوس اسرائیل


کابوس اسرائیل

سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در سخنرانی اخیر خود که چهارشنبه شب گذشته انجام شد, تاکید کرد لبنان تنها کشور عربی است که توانسته است پرونده اسیران خود را ببندد بی آنکه امتیازی دهد یا در برابر دشمن زانو بزند او بی شک درست می گوید

سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان در سخنرانی اخیر خود که چهارشنبه شب گذشته انجام شد، تاکید کرد لبنان تنها کشور عربی است که توانسته است پرونده اسیران خود را ببندد بی آنکه امتیازی دهد یا در برابر دشمن زانو بزند؛ او بی شک درست می‌گوید.

سخنرانی دبیرکل حزب‌الله لبنان برای هر یک از کارشناسان مسائل خاورمیانه از زاویه ای، جالب یا قابل توجه بود. اکثریت آنان به معادلات بین لبنان و اسرائیل توجه نشان داده اند؛ بخشی از از این عده، از زاویه دید لبنان و شماری هم از زاویه دید اسرائیل. گروهی نیز که بیشتر آنها را لبنانی‌ها تشکیل می‌دهند به تاثیر تحول یا بهتر است بگوییم پیروزی جدید حزب‌الله در عرصه سیاسی لبنان عنایت داشته و دارند.

اجازه دهید از هر دو زاویه، نگاهی فراگیر به این موضوع مهم داشته باشیم.

برای رژیم اسرائیل، این موضوع قبل از هر چیز نوعی عقب نشینی مصلحت آمیز برای کشیدن بساط از زیر پای سید حسن نصرالله و سراسر جنبش حزب‌الله است این رویه‌ای است که آریل شارون نخست وزیر در حال مرگ اسرائیل در سال ۲۰۰۰ میلادی آغاز کرد.

او بی آنکه بداند شاگردانش در درک دروس متعاقب، چندان زرنگ نیستند از جنوب لبنان خارج شد و تا مرزهای بین‌المللی بین این کشور و فلسطین اشغالی نیروهای خود را عقب کشید،اما اولین کسی که به فرضیه شخصی اش عمل نکرد، خود او بود. به این سبب که فکر نمی‌کرد کار تا این حد بغرنج شود زیرا موضوع مزارع شبعا، تپه‌های کفر شوبا که البته از معروفیت کمتری برخوردارند و پرونده‌های اسیران لبنانی و اجساد اسرائیلی چون استخوان لای زخم باقی ماندند.

سید حسن نصرالله که پس از مرگ بالینی شارون با شاگردان وی سر وکار داشت؛ قطعا در ادامه بازی موقعیت بهتری پیدا کرد؛ او بازی زیبایی را به نمایش گذاشت؛ در هر بار، درد سرهای رهبران جدید رژیم اسرائیل را افزایش داد، هر بار عده‌ای به مزارع شبعا یورش می‌بردند و عده‌ای از اسرائیلی‌ها را می‌کشتند یا به اسارت می‌بردند و سپس پنهانکاری شدید درباره سرنوشت همه اسیران و اجساد به کار می‌رفت و یهودیان مرده پرست به مرز دیوانگی می‌رسیدند.

هدف اصلی حزب‌الله آن بود که اسرائیلی‌ها در مرزهای شمالی خود احساس ناامنی کنند. نخستین باج اسرائیل زمانی داده شد که سرهنگی اسرائیلی از رسته امنیتی در قبرس به دام سازمان اطلاعات حزب‌الله افتاد و اسرائیل به دست و پا افتاد که او را بازگرداند.

درکنار او، دو جسد هم قرار داشت که خانواده‌های آنها، برایشان هیاهو به راه انداخته بودند.بنابراین صهیونیستها زیر بار ننگین ترین توافقشان آن هم از طریق یک میانجی آلمانی رفتند. صدها اسیر لبنانی آزاد شدند تا این سرهنگ و رفقایش، آزاد شوند و اولی به خدمت بازجویان خشمگین اسرائیلی شرفیاب شود و بقیه راه قبرستان یهودی را در پیش گیرند تا روحشان بیش از این معذب نباشد.

اسرائیلی‌ها امیدوار بودند که حزب‌الله دیگر این کار را تکرار نکند، اما چرا تکرار نکند؟ این کار در سال ۲۰۰۶ میلادی تکرار شد چون اسیران لبنانی هم خانواده داشتند. حمله به مزارع اشغالی شبعا، نتیجه اش، قطعا چند جسد بود و دو نفر به صورت زنده، و چند جسد به دست حزب‌الله افتادند و باز هم پنهانکاری از سر گرفته شد.

ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل که از یک سو چشم به عرصه سیاسی رژیمش داشت و از سوی دیگر به معادلات نبرد با حزب‌الله می‌اندیشید سعی کرد هر دو دغدغه خود را هم کاسه کند و در نتیجه آْن، بزرگترین اشتباه زندگی خود را مرتکب شد. او با استعداد بیست هزار سرباز و دهها تانک و قوای هوایی و هوانیروز به قصد ریشه کن کردن حزب‌الله به لبنان یورش برد اما ۳۳ روز جنگ برای نیروهای اسرائیلی که هر روز مورد حمله چریکی و پراکنده، اما دردناک حزب‌الله قرار می‌گرفتند به کابوسی برای همه اسرائیلی‌ها مخصوصا شخص نخست وزیر تبدیل شد و برای نخستین بار در تاریخ جنگ اعراب و اسرائیل، جامعه صهیونیستی احساس کرد در خط مقدم جبهه به سر می‌برد چون حزب‌الله آنها را آماج شلیک موشکهای خود قرار داده بود. سالها عربها برای مشاهده یک نقطه ضعف از دشمن صهیونیست، لحظه شماری می‌کردند و حالا حزب‌الله فهرست بلند بالایی از نقاط ضعف اسرائیلی‌ها را به اهتزاز در آورده بود.

قطعا شکست اسرائیل در این جنگ بدتر از آن بود که بتوان آن را شکست در جنگی میدانی و مادی به حساب آورد.

هاله نورانینامیرایی و شکست ناپذیری اسرائیل کاملا زدوده شد و از لابلای خطوط چهره اولمرت کاملا می‌شد فهمید که برای شنیدن کلمه آخ باید به کجای اسرائیل ضربه زد.

بعد از عقب‌نشینی کمیته حقیقت یاب وینوگراد(بررسی دلایل شکست رژیم صهیونیستی در جنگ جولای ۲۰۰۶ در برابر حزب‌الله) که به جان یکایک رفقای اولمرت افتاد و جنگی در حد جنگ لبنان برای آنها به راه انداخت، کابوس دیگری را برای این از جنگ برگشته مفلوک مجسم کرد. دو سال طول کشید تا نخست وزیر اسرائیل قبول کند که این بار باید سرمیز مذاکره با حزب‌الله بنشیند. او بین دو گزینه بد و بدتر گرفتار شده بود. بنابراین بد را انتخاب کرد تا میراث شارون را درباره لبنان اصلاح کند، پرونده اسیران لبنانی را مختومه سازد و سرنوشت مزارع شبعا را به سازمان ملل متحد بسپارد.

بنابراین توافق، آن طور که سید حسن نصرالله در سخنرانی اش تاکید کرد آزادی اسیران لبنانی به ویژه سمیر قنطار قدیمی ترین اسیر لبنانی در بند رژیم اسرائیل و استرداد اجساد در برابر چند جسد و دو اسیر زنده یا مرده واقعه مزارع شبعا است که آن همه دردسرساز شده‌اند.

اما در این جا موضوع کلیدی هم هست و آن شخص سمیر قنطار است. او که به اتهام قتل چند نفر اسرائیلی در زندان اسرائیلی‌ها دوران حبس خود را می‌گذراند سرانجام آزاد می‌شود و این برای آنها دردناک ترین ضربه است تا جایی که به نظر می‌رسد وی اکنون به عنوان نماد جنگ بین لبنان و اسرائیل تبدیل شده و گویی قرار است با صدای بلند نتیجه نهایی جنگ را اعلام کند. وقتی او آزاد شود حتی خوش بین ترین کارشناسان اسرائیلی که سعی می‌کردند به نحوی دستاوردهایی را از جنگ تابستان ۲۰۰۶ میلادی برای اسرائیل جعل کنند؛ مجبوند فقط ساکت شوند.

پس عجیب نیست اگر سید حسن نصرالله در سخنرانی اخیرش آن همه می‌خندید و با خبرنگاران شوخی می‌کرد. گویی آن شوخی‌های او به هیچ وجه، هماوردان اسرائیلی اش را نمی‌خنداند. آنها امیدوارند این ننگ بزرگ، آخرین ننگ رژیم متبوعشان باشد. اما هنوز معلوم نیست چرا این روزها در گفتمان رسمی حزب‌الله عبارت تپه‌های کفر شوبا زیاد به کار می‌رود. این تپه‌ها سالها پیش احتمالا هنگام سقوط فلسطین به اشغال صهونیستها درآمد و حالا حزب‌الله پس از سالها سکوت دولت لبنان این تپه‌ها را هم مطالبه می‌کند. پس چه در عرصه نزاع و چه در عرصه دیپلماسی هنوز داستان ادامه دارد.

با این حال به نظر نمی‌رسد با وجود نیروهای پاسدار صلحی که در مرزهای لبنان و فلسطین مستقر شده اند؛ حزب‌الله در صورت تحقق خواسته هایش درباره ایران و مزارع شبعا، مایل به ادامه جنگ میدانی با رژیم اسرائیل باشد.

حالا به عقاید کارشناسان اقلیت در باره اهمیت پیروزی اخیردر عرصه سیاسی لبنان می‌رسیم. عده‌ای معتقدند که سید حسن نصرالله توانسته است نتیجه نزاع اخیر بیروت را هم یکسره به سود جناح مخالف حکومت لبنان رقم بزند.

بازگشت پیروزمندانه اسیران به همراه دستاوردهای سال ۲۰۰۶ و زانو زدن اسرائیل در برابر ملت لبنان، قطعا جایگاه ویژه‌ای برای حزب‌الله در این کشور به همراه خواهد داشت. چنانکه فقط اعلام این پیروزی سبب شده است هواداران حکومت در گروه ۱۴ مارس در سکوتی مطلق فرو بروند.

حیدرسهیلی اصفهانی - کارشناس مسائل خاورمیانه