من که هستم؟

وقتی افراد نسبت به خود،‌آگاهی داشته باشند، بهتر می‌توانند از توانایی‌های خود استفاده کنند و با آگاهی از ضعف‌هایشان درصدد رفع آن‌ها برآیند.خواندن این مقاله کمک می‌کند تا …

وقتی افراد نسبت به خود،‌آگاهی داشته باشند، بهتر می‌توانند از توانایی‌های خود استفاده کنند و با آگاهی از ضعف‌هایشان درصدد رفع آن‌ها برآیند.خواندن این مقاله کمک می‌کند تا باهویت فردی خود بهتر آشنا شوید و برای شناخت جنبه‌های مختلف هویت خود تلاش کنید.

تعریف هویت

هویت یعنی توازن میان خود و دیگران برقرار کردن. هویتی که نوجوان و جوان ما درصدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود پاسخ به این سئوال است که: اوکیست؟ نقشی که باید در جامعه ایفا کند، چیست؟ آیا او کودک است یا بزرگسال؟

در برخی فرهنگ‌ها نیز، هویت را مترادف با شخصیت و اصلیت آورده‌اند، در حالی که این دو، به طور کامل با یکدیگر مترادف نیستند. هویت، معنا و مفهومی گسترده‌تر از شخصیت دارد، زیرا شخصیت فقط در مورد انسان به کار می رود و مورد استعمال برای غیرانسان ندارد، در حالی که هویت، مفهوم عامی است که انسان و غیر انسان، از جمله شی، را نیز شامل می‌شود.

خودفیزیکی

خود فیزیکی به حسی اطلاق می‌شود که افراد نسبت به فیزیک بدنشان دارند. انسان ها از طریق بخش فیزیکی خود با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند. بعضی مواقع این ارتباط به زبان بدن اشاره می کند. عناصر مهم ارتباط غیرکلامی یا زبان بدنی، شامل این موارد است: ارتباط چشمی، ایما و اشاره، نزدیکی به دیگران و حالات چهره.

خودواقعی

درونی‌ترین بخش وجود هر انسانی خود واقعی اوست. خودتان این بخش را خوب می‌شناسید، ولی افراد محدودی از این بخش وجودی اطلاع دارند. بیشتر افراد، انرژی زیادی را صرف پنهان نگاه داشتن این بخش از وجود خویش می‌کنند.

خودجنسی

هویت جنسی بر مرد یا زن بودن انسان‌ها اشاره دارد. هویت جنسی، فقط ساختمان فیزیکی بدن را تشکیل نمی‌دهد. انسان‌ها از دوران کودکی در نقش جنبی، اجتماعی می‌شوند و یاد می‌گیرند که رفتارها، افکار و ارزش‌‌های معینی را به عنوان فرد مذکرو یا مونث بشناسند.

خودآگاهی

یکی از ویژگی‌های آدمی، خودآگاهی است. خودآگاهی، مرکزیت شخصیت فرد را شامل می‌شود و اهمیت شخص، به میزان خودآگاهی‌اش بستگی دارد. به زبان ساده‌ می‌توان گفت: آگاهی از خود، روندی مستمر و استنباطی است که طی آن متوجه می‌شویم که هستیم.

هدف زندگی و هویت

چنانچه فردی «هدف زندگی» مشخصی داشته باشد، می‌توان نتیجه گرفت که وی می‌داند چه می‌خواهد، چه می کند و نیز می‌داند به کجا می رود. این‌ها همه، بخش‌های مهم زندگی فرد را شامل می‌شوند. هدف‌ها، آدمی را به کار و کوشش و تکاپو وامی‌دارند و روش زندگی او را معین می‌کنند. به عبارت دیگر، نوع تفکر، احساس، حرکت‌ها و اعمال شخص، همه تحت تاثیر هدف او از زندگی قرار می گیرند و فرد، خود درونی خویش را از طریق حس بیرونی، به دیگران معرفی می‌کند و هویت فردی وی، به این ترتیب تعریف می‌شود.

روش‌های شناخت هویت فردی

اگر چه احاطه خود به همه جوانب هویت فردی مقدور نیست، ولی روش ما و راهکارهایی وجود دارد که می‌توانند، در شناخت هویت فردی موثر باشند:

الف‌) شناخت توانایی‌ها، قابلیت‌ها و استعدادهای فردی.

ب‌) شناخت ویژگی‌های مرحله رشدی و خصائص سنی که در آن قرار داریم.

ج‌) شناخت نیازهای اساسی خود.

د‌) آشنایی با ضعف‌ها، ناتوانایی‌ها و محدودیت‌های وجود خویشتن