چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

پیری پشت پای جوانی


پیری پشت پای جوانی

بر اساس پژوهش های سازمان ملی جوانان و بنابر آمارهای رسمی تا سال ۱۳۷۵ جمعیت ۲۱ ۸ ساله كشور بالغ بر ۲۲ میلیون نفر بود و این گروه ۳۷ درصد جمعیت كل كشور را تشكیل می دادند

بر اساس پژوهش های سازمان ملی جوانان و بنابر آمارهای رسمی تا سال ۱۳۷۵ جمعیت ۲۱-۸ ساله كشور بالغ بر ۲۲ میلیون نفر بود و این گروه ۳۷ درصد جمعیت كل كشور را تشكیل می دادند. در سال ۱۳۸۲ و پس از گذشت ۷ سال این گروه سنی به دوران جوانی خود یعنی ۲۹-۱۵ سال رسیدند. اكنون پس از گذشت۳ سال این جمعیت به ۳۵ درصد تقلیل یافته و كارشناسان اعتقاد دارند با وجود شاخصه هایی همچون افزایش امید به زندگی و كنترل موالید پس از سال های ۱۳۶۴ انتظار می رود جمعیت جوان كشور همچنان تقلیل یابد.

بنابر این، بحران جوانی و موضوع جوانان تا سال ۱۴۰۰ با مسئله پیرسالی و بحران سالمندی در ایران جابه جا خواهد شد، با این همه هنوز میان دستگاه ها و نهادهای دولتی و غیردولتی اختلاف فاحشی در زمینه حل مشكل جوانان و یا تمركز بر بحران سالمندی در سال های آتی وجود دارد. به عبارت دیگر برخی از مسئولان و كارشناسان اعتقاد دارند مسئله جوانی هنوز از فراگیرترین و اولویت دارترین مسائل كشور است كه باید بخش عمده ای از انرژی و هزینه های جامعه برای حل آن اختصاص پیدا كند و در مقابل عده ای دیگر معتقدند هزینه خارج از رویه و تمركز بیش از حد از یك سو ما را از موضوع سالمندی در سال های نه چندان دور غافل خواهد كرد و از سوی دیگر بسیاری از سرمایه گذاری ها در آن سال ها بی مصرف خواهد بود.

آیا فضاسازی ها، طرح ها و برنامه های درازمدت برای جوانان كاری عاقلانه است؟ اجازه دهید به یكی از طرح ها تحت عنوان طرح جامع ظرفیت سازی سازمان های جامعه مدنی جوانان كه به ابتكار سازمان ملی جوانان در سال ۸۲ به اجرا درآمد اشاره كنیم. در این طرح آمده است:

توانمندی زمانی رخ می دهد كه جوانان فعال در سازمان های جوانان و به طور كل سازمان ها، اعتماد به نفس لازم را كسب كنند تا بتوانند محیط اطرافشان را به نحوی سازنده نقد و ارزشیابی كرده و تصمیمات اثرگذار بر حیات سازمانشان یعنی رسالت سازمانی و موجودیت شان اتخاذ كنند- این فرایند نیازمند آن است كه فرد و سازمان های جامعه نیازهای عملی و راهبردی خود را بشناسند و خود بر مبنای توانمندی و ظرفیت های سازمانی، فعالیت های خود را در چارچوب برنامه ریزی راهبردی مشخص و به اجرا درآورند. البته تمامی این طرح كلی و شعاری نیست و اگر از كلیات بگذریم به چند هدف تقریباً ملموس می رسیم: افزایش دانش و مهارت های ۲۴۰۰ نفر از اعضا و مسئولان سازمان های غیردولتی جوانان از طریق اجرای آموزش های عمومی رفتارهای دموكراتیك و كار در گروه های كوچك، سیاستگذاری و اداره مطلوب سازمان های غیردولتی و مدیریت داوطلبان، برنامه ریزی راهبردی و عدالت جنسیتی و...

اگر بخواهیم طرح هایی از این دست را به ویژه در ده سال گذشته و اوج شعارهای جوان گرایی بررسی كنیم به چند نكته قابل توجه خواهیم رسید كه جای توجه دارد:

۱ - جوان گرایی موضوعی است كه آن را باید در عمل نشان داد و برخورد شعاری با این پدیده در قالب طرح های كلی و در عین حال هزینه بر چیزی جز بازخورد منفی در پی نخواهد داشت.

۲ - در دولت پیشین با اوج گرفتن شعار جوان گرایی، سازمان ها و مراكز متعددی شكل گرفتند كه در نهایت خود به مانعی برای حل مشكلات جوانان بدل شدند تا آنجا كه بسیاری از نهادها نیز اقدام به تشكیل دایره ای تحت عنوان جوانان كردند. اما اكنون در ذهن هر جوان ایرانی این پرسش وجود دارد، كه خروجی و ما به ازای عینی اقدامات و طرح ها و هزینه های این مراكز دولتی و غیر دولتی چه بوده است؟

شاید همین تعدد و تكثر نیاز به تشكیل مركزی برای تصمیمات عالی در حوزه جوانان را پیش روی مسئولین قرار داد. در یكی از گزارش های دبیرخانه مجمع ملی جوانان می خوانیم:

حدود ۱۴ دستگاه و نهاد در كشور وجود دارند كه به نوعی نسبت به صدور مجوز یا ایجاد بسترهای لازم جهت تكثر و تنوع موجود در گروه های مختلف كه به عنوان خاستگاه این تشكل ها مطرح می باشند- ضروری به نظر می رسید تا نهادی ملی فراگیر و غیردولتی- كه پیشینه آن در بیش از ۱۰۵ كشور دنیا مورد بررسی قرار گرفته- با هدف افزایش سطح مشاركت جوانان در اداره امور مربوط به آنان، شناسایی و تجمیع مطالبات و خواسته های جوانان و انتقال آن به بخش های برنامه ریزی، برقراری تعامل ارگانیك میان تشكل های فعال و جوانان با یكدیگر تشكیل گردد. این نهاد دارای نقش های هماهنگ كننده، تصمیم ساز، ناظر و مشورت دهنده است.

با این همه اجازه دهید یك بار دیگر این پرسش را تكرار كنیم؛ آیا اساساً با تشكیل سازمان ها و نهادهای دولتی و غیردولتی و اختصاص بخش های متفاوت فعالیت مراكز مختلف می توان مشكلات جوانان را حل كرد و از آن مهم تر این كه آیا راه را اشتباه نمی رویم؟ یعنی تمركز بر سر مشكلات جوانان در قالب طرح های بلندمدت و اختصاص هزینه های كلان ما را در سال های آتی با معضل دیگری به نام بحران سالمندی مواجه نخواهد كرد؟

آمارهای رسمی نشان می دهد طی ۳۰ سال گذشته جمعیت سالمند كشور به دو برابر افزایش داشته است. اشتباه نمی كنیم و ما هم می دانیم كه باید از جوانان حرف بزنیم نه سالمندان، اما حداقل آمارها و اطلاعات موجود واقعیت دیگری را پیش روی ما قرار می دهد. این واقعیت ها حاكی از آن است كه تا سال ۲۰۲۰ بر اساس بالا رفتن نرخ امید به زندگی جمعیت كشور جمعیتی پیرسال خواهد بود و موضوع پیرسالی یك كشور موضوعی نیست كه تنها به فراهم آوردن امكانات اسكان، بهداشت و تغذیه سالمندان فكر كنیم. خیر مسئله عمیق تر از این هاست. چرا كه پیرسالی یك كشور می تواند به تغییر بافت جمعیت كار و در نهایت بافت كل جمعیت بینجامد؛ مشكلی كه اكنون جهان توسعه یافته با آن دست و پنجه نرم می كند.

محمد مطلق


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید