شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

آغازی بر یک پایان


آغازی بر یک پایان

برخلاف آن چه برخی می پندارند, تحرکات نظامی و دیپلماتیک ماه های اخیر رژیم سعودی و دول تابعه, نه نشانه ای از قدرت این حکومت که نشانه ای از فروپاشی قریب الوقوع آن است

برخلاف آن چه برخی می پندارند، تحرکات نظامی و دیپلماتیک ماه های اخیر رژیم سعودی و دول تابعه، نه نشانه ای از قدرت این حکومت که نشانه ای از فروپاشی قریب الوقوع آن است. دست و پا زدن ها و پریشان گویی های حاکمان این رژیم نیز تاییدی بر این نکته است:

۱) حکومت سعودی، رژیمی است که براساسی پیوند خاندان آل سعود و سلفیان نجد شکل گرفته است. ذات این رژیم مبتنی بر انحصارگرایی خاندانی و تعصب کور سلفی گری تکفیری بنا شده است؛ دوپایه ای که خود پایه و اساسی برای فروپاشی آن نیز خواهد بود. درست به دلیل این دو ویژگی است که ساکنان غیرنجدی، به ویژه شیعیان شرقی و جنوبی، نارضایتی فروخورده ای را برای نزدیک یک قرن به دل گرفته اند و در انتظار روزی مناسب برای بیرون ریختن آن روزگار می گذرانند.

۲) نقش دستگاه سعودی پس از فروپاشی رژیم پهلوی در ایران و سرنگونی «حسنی مبارک» در مصر به عنوان عنصر منطقه ای پیش برنده سیاست های ایالات متحده در خاورمیانه، و درست به همین نسبت، میزان انزجار از حکام سعودی در میان مردم مسلمان و جنبش های منطقه ای افزایش زیادی یافته است. این مساله با حمایت ملک عبدا...، پادشاه عربستان، از حکام عربی مخلوع و حمله نظامی به مردم بحرین، به حدی نگران کننده برای حاکمان سعودی رسیده است.

۳) تلاش های دولت مردان سعودی و شیوخ سلفی وابسته، برای ایران هراسی و تفرقه انگیزی مذهبی در این سال ها به ویژه در یک دهه اخیر با هوشمندی مقامات ایران به ویژه رهبری انقلاب از طریق پافشاری بر وحدت اسلامی و همچنین حمایت از جنبش های سنی مذهب همسو با جریان مقاومت اسلامی، چون جهاد اسلامی و حماس در فلسطین و اخوان المسلمین در مصر، به نتیجه مطلوب نرسیده و این سیاست راهبردی عملا با شکست مواجه شده است؛ سیاستی که هم اکنون نیز در بحرین پیاده می شود و تنها بهانه سرکوب مردم این کشور به شمار می رود.

۴) افزایش تدریجی گرایش دولت های منطقه به ایران از جمله دولت های سوریه، عراق، ترکیه، لبنان، قطر در سه دهه گذشته و مصر و تونس پس از انقلاب های مردمی در این کشورها از یک سو و تضعبف دولت های نزدیک به رژیم سعودی ازجمله دولت های اردن، یمن و بحرین از سوی دیگر، فشارهای سنگین سیاسی و نظامی را متوجه مقامات این کشور کرده و حلقه امن پیرامونی آن را عملا از بین برده است.

۵) شکسته شدن انحصار رسانه ای عربی غربی توسط رسانه هایی چون الجزیره، العالم، المنار، پرس تی وی و ... که به موج فزاینده بیداری اسلامی تحرک مضاعفی بخشیده است، خود به یکی از معضلات حاکمان این رژیم بدل شده و مقامات سعودی را به تحرکاتی منفعلانه کشانده است.

مقامات سعودی در این روزها درحالی که از یک سو با کاهش تدریجی متحدین منطقه ای خود مواجه و از سوی دیگری نگران فوران اعتراضات مردمی از داخل هستند، اعتماد چندانی به حامیان غربی خود نیز ندارند و به خوبی درک کرده اند که چنان چه تبعات حمایت از آن ها برای متحدین غربی آن ها زیاد شود، زیر پایشان را خالی خواهند کرد. همه این شرایط درحالی شکل گرفته است که مرگ پادشاه سعودی و ولیعهدش چندان دور نیست و بحران جانشینی به مساله ای لاینحل بدل شده است؛ مساله ای که می توانند زمینه ساز جنگ داخلی و شورش های اجتماعی و قبیله ای در شبه جزیره نیز باشد.

درست به همین دلایل است که دستگاه دیپلماسی و ماشین نظامی تجهیز شده آن با پشتیبانی ایالات متحده، دست به تحرکات گسترده ای زده است تا راه نجاتی از مهلکه به وجود آمده بیابد و یا لااقل فروپاشی خود را تاخیر بیاندازد.

در این میان توجه بیش از پیش سیاست مداران ایرانی به مواضع راهبردی زیر می تواند تسریع کننده فروپاشی دولت های وابسته غرب گرا در منطقه باشد:

۱) تکیه هرچه واضح تر بر سیاست وحدت اسلامی و پرهیز از وارد شدن به عرصه تفرقه انگیزی مذهبی

۲) توسعه و تقویت رسانه های جبهه مقاومت برای افزایش آگاهی مردمی و افشای جنایت های و دسیسه های غرب و حکام وابسته عربی

۳) توسعه و تقویت همکاری و همراهی با اعضای جبهه مقاومت برای افزایش اقدامات مشترک در موضوعات منطقه ای و جهانی

۴) پرهیز از منازعات فرسایشی داخلی و تمرکز هرچه بیش تر بر ایجاد یک الگوی مناسب از دولت اسلامی برای ملت ها و دولت های اسلامی

بی تردید فروپاشی آخرین پایگاه مهم ایالات متحده در میان کشورهای اسلامی، آغازی بر یک پایان خواهد بود؛ آغازی که سرفصل تازه ای از شکل گیری دوباره تمدن اسلامی در آخرالزمان است.

منبع: هفته نامه پنجره ۱۳۹۰ شماره ۸۷