یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

كلینزمن دوست یا دشمن


كلینزمن دوست یا دشمن

با هر پیروزی تازه ای كه تیم ملی فوتبال آلمان در جام جهانی ۲۰۰۶ به دست می آورد, در عین این كه شادی و سرور بر این كشور بیشتر حاكم می شود, مدیران و مربیان تیم های باشگاهی آلمان نیز فزون تر به نگرانی فرو می روند

● فوتبال آلمان مدیون نظم و تشكیلات خود است

با هر پیروزی تازه ای كه تیم ملی فوتبال آلمان در جام جهانی ۲۰۰۶ به دست می آورد، در عین این كه شادی و سرور بر این كشور بیشتر حاكم می شود، مدیران و مربیان تیم های باشگاهی آلمان نیز فزون تر به نگرانی فرو می روند.

بدیهی است كه این بردها به باشگاه های حاضر در بوندس لیگا نیز شخصیت و شادی بیشتری را ارزانی دارد، اما از آنجا كه یورگن كلینزمن مربی آلمان بارها و مكرراً از روش های كار در این باشگاه ها ایراد گرفته و روش های دیگر را ارجح شمرده، هر پیروزی برای تیم او به معنای تایید نگرش های كلینزمن و تصدیقی بر عیب های منتسب به تیم های باشگاهی خواهد بود و موضع این تیم ها را ضعیف تر خواهد كرد. از طرف دیگر كمتر كسی در این حقیقت شك دارد كه تیم فعلی آلمان به لحاظ فنی تیم قدرتمندی نیست و اگر تا نیمه نهایی جام جهانی پیش تاخته بیشتر به خاطر شور و هیجان ملی، حمایت عظیم تماشاگران و البته اشتیاق و علاقه ای بوده كه كلینزمن در شاگردانش به وجود آورده است.

تماشاگران آلمانی تكلیف خود را با كلینزمن روشن كرده اند. تا زمانی كه تیم ملی كشور با هدایت او پیروز می شود، حمایت آنها از وی لحظه ای هم قطع نمی شود، اما برخی دست اندركاران و باشگاه های فوتبال آلمان نمی توانند مسئله را به همین سادگی ببینند. برای آنها هر پیروزی شاگردان كلینزمن سند و مدركی تازه در راه رد قابلیت های آنان و ایده هایشان محسوب می شود كه به خودی خود و در اصل، ایده های بدی نیز نبوده اند.

ناظران خارجی دیدگاه دیگری دارند. آنها می گویند بیشتر پیروزی های آلمان در صحنه فوتبال طی ۴ دهه گذشته از طریق نظم و كار تشكیلاتی عالی شان كه نمونه و آثار آن در میادین فوتبال نیز دیده می شود، حاصل آمده است. از نظر آنها آلمان در درجه اول با روحیه ملی، قدرت جنگندگی و كار گروهی اش به پیروزی رسیده و هرگز ابداعات فنی برزیل و آرژانتین و حتی فوتبال مدرن هلند را هم نداشته است. چیزی به نام «معجزه برن» سبب شد ژرمن ها دیداری را كه باید ۲۰۰ درصد(!) به مجارستان تیم پرهیبت وقت واگذار می كردند، در فینال جام جهانی ۱۹۵۴ با حساب ۲-۳ از این تیم ببرند و با این كه قهرمانی ۱۹۷۴ اصلاً معجزه وار و چیزی در آن سطح نبود، اما غلبه جستن بر هلندی كه مثل «مجارستان ۵۴» هیچ كس با آن برابری نمی كرد، نمی توانست واقعه ای كوچك تلقی شود. قهرمانی سال ۱۹۹۰ واقعاً مقتدرانه بود، اما برای ژرمن ها همه آن دیدارهایی كه طی این سال های طولانی ابتدا در آن عقب می افتادند و سپس جبران مافات می كردند، اهمیتی نداشت و آنچه اهمیت داشت، خود پیروزی بود و نه روش كسب آن.

● بلندترین قله ها

شكوه مستمر فوتبال آلمان از سال های ۱۹۶۴ و ۶۵ شروع شد، زیرا معجزه سال ۵۴ برن بیشتر یك جرقه بود. از ۶۴ تا ۹۸ شاید آلمان بسیار به ندرت پا به جاده نزول گذاشت و در این حد فاصل آلمان تنها در سال های ۱۹۷۸ ، ۹۴ و ۹۸ از سكوی افتخار دور ماند و با این وجود حتی در دو مورد آخر به جمع ۸ تیم مرحله نهایی رسید.

نایب قهرمانی جام جهانی ،۶۶ مقام سومی جام ،۷۰ قهرمانی جام ،۷۴ نایب قهرمانی مجدد در سال های ۸۲ و ۸۶ و سرانجام تجدید قهرمانی در سال ۹۰ همه و همه نشان داد كه آلمان اگر مهارت های برزیلی نداشته باشد و مثل هلند «توتال فوتبال» را در دستور كارش قرار ندهد، اما با نظم و كار حساب شده و سلاح استحكام می تواند بلندترین قله ها را هم فتح كند.

شكست در جام جهانی ۹۸ و «یورو ۲۰۰۰»، توفیق در جام جهانی ۲۰۰۲ كسب نایب قهرمانی این رقابت ها را در پی داشت و این مسئله برای مدتی كوتاه این حقیقت آشكار را از خاطرها برد كه آلمان پس از قریب به ۴۰ سال تولید فوتبالیست های عالی دچار فقر شدید در این خصوص شده است و واقعاً می لنگد. اما شكست شدید در یورو ۲۰۰۴ كه استعفای رودی فولر و روی كار آمدن یورگن كلینزمن را به دنبال داشت، تاكیدی بر این حقیقت بود. كلینزمن برای حل این نقیصه بیش از پیش به چهره های جوان روی آورد و با این كه این چهره ها اشتباهات و كوتاهی های زیادی در كار خود داشتند، اما او دست از حمایت از آنها برنداشت و قالب تیمش را حفظ كرد و حالا همان جوان ها در رقابت های جاری جام جهانی جواب داده اند.

با این حال قضیه به همین سادگی ها هم نبوده است. كلینزمن از بدو انتصاب به عنوان مربی تیم ملی آلمان مكرراً از روش های تمرینی جاری در باشگاه های این كشور انتقاد كرده و آن را فاقد بداعت و شدت و حدت لازم دانسته است. او به خصوص روی تمرینات بدنسازی رایج در باشگاه ها عیب گذاشته و گفته است كه بازیگران پرورش یافته در این سیستم ها آمادگی جسمانی لازم برای ۹۰ دقیقه نبرد را ندارند و در نتیجه باید ترمیم و تقویت شوند.

فرضیه كلینزمن كه بسیاری از باشگاه ها را در آلمان آشفته كرده این است كه این بازیكنان به خودی خود مشكل و كمبودی ندارند و آنچه ایراد دارد، روش های تمرینی در باشگاه ها است كه با آن نمی توان حداكثر توان ذخیره شده در یك بازیكن را بیرون كشید. كار به جایی كشید كه چندی پیش كلینزمن به بازیكنان منتخب خود یك برنامه تمرینی اضافی را داد و گفت به محض تمام شدن تمرینات گروهی و عادی در باشگاه هایشان به آن برنامه های ویژه روی بیاورند و فقط كسانی را برمی گزید كه این كار را انجام می دادند.

انتقادات كلینزمن از شرایط موجود بیشتر باشگاه ها و كسانی را آزرد كه خود را سزاوار آن نمی دانستند. به عنوان مثال او از «وردربرمن»ی خرده گرفت كه به اعتراف اكثر ناظران صاحب یكی از مدرن ترین و تهاجمی ترین بازی ها در آلمان است و در تیم منتخب كلینزمن هم سه نماینده (میروسلاو كلوزه، تورستن فرینگز و تیم بوروفسكی) را داشته است. هامبورگ نیز همین وضع را دارد و با این كه در فصل گذشته مجری یكی از هجومی ترین بازی ها در بوندس لیگا بود، اما این تیم نیز از زیر تیغ انتقادات كلینزمن رهایی نیافت و متهم به نداشتن ابتكار و آمادگی جسمانی لازم طی فصل شد.

● تحول روحی

حتی ناظران خارجی هم بر این باورند كه سطح بازی ها در بوندس لیگا مدتی است پایین آمده و خبری از غنا و كلاس گذشته در آن نیست و این همسو با حرف های مربی تیم ملی آلمان است كه هرگاه به مشكل برخورد كرده، گفته است چوب انتخاب بازیكنانش از یك لیگ متوسط را می خورد. با این حال نمی توان نپرسید كه چه تفاوتی در تیم آلمان ایجاد شده كه چهار ماه پیش در یك بازی تداركاتی ۱-۴ به ایتالیا باخت و حالا به گونه ای بازی می كند كه تمام ایتالیایی ها در تضاد با ادعاهایشان واقعاً از رویارویی با ژرمن ها در مرحله نیمه نهایی جام جهانی ۲۰۰۶ بیم دارند.

این تصور و ادعا كه در همین مدت كوتاه یك تحول عظیم فنی در تیم آلمان به وجود آمده و باعث رسیدنش به نیمه نهایی و تبدیل شدنش به مدعی بسیار جدی فتح جام شده باشد، تصوری ساده اندیشانه است زیرا اكثر مهره های تیم آلمان همان قدر متوسط و معمولی اند كه چند ماه پیش بودند و شاید فقط بالاك و لمن در این تیم در كلاس جهانی و كلوزه، پودولسكی، شواین اشتایگر و فرینگز مهره هایی قابل ذكر باشند.

بنابراین چیزی كه آلمان را دوباره «آلمان» ساخته و یا به چیزی نزدیك به آن بدل كرده، مسائل روحی است و این چیزی است كه كلینزمن در آن تخصص دارد. اگر یواخیم لو مربی حقیقی تیم آلمان است و تمام مسائل فنی را ردیف می كند، این كلینزمن است كه به لحاظ روحی و شكل و روش نگاه كردن به بازی پیش رو به شاگردانش تحول و امید لازم را می بخشد.

وقتی كلینزمن در آستانه دیدار با آرژانتین گفت حذف شدن در مرحله یك چهارم نهایی یك فاجعه است ریسك بزرگی كرد چون تیمش روبه روی حریفی قرار گرفته بود كه واقعاً از آلمان بهتر و فنی تر بود. او حالا همان حرف را در آستانه رویارویی با ایتالیا نمی زند اما اگر به عمق قضیه فرو بروید، می بینید كه حرف جدید او از قبلی هم خطرناك تر است. ستاره و كاپیتان سابق تیم ملی آلمان و مهاجم پیشین بایرن مونیخ، تاتنهام، اینتر میلان و موناكو می گوید: «وقتی ماه ها پیش گفتم كه قهرمان جام جهانی هجدهم می شویم، هیچ كس حرف مرا جدی نگرفت، اما فكر می كنم كه حالا همگان مجبورند بسیار جدی تر به این مسئله نگاه كنند.»

● چهره ای دوگانه

اگر این مسئله هم مثل پیروزی بر آرژانتین تحقق یابد مردم آلمان وقت پیدا خواهند كرد كه مثل تمام بردهای قبلی كشورشان جشن های بزرگی را برپا دارند و بوق های اتومبیل خود را به صدا درآورند و شهرها را روی سرشان بگذارند، اما مدیران فوتبال آلمان بیش از پیش نگران چیزی خواهند شد كه انتقادات ریشه ای كلینزمن از فوتبال كشورش توصیف شده است و به او چهره ای دوگانه بخشیده است: دوست بسیار نزدیكی كه می تواند دشمن هم باشد.

منبع: guardian



همچنین مشاهده کنید