یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

گفت وگوی عادلانه, پیروزی همه


گفت وگوی عادلانه, پیروزی همه

ضرورت گفت وگوهای سیاسی آنجا خود را نشان می دهد که آدمی احساس کند می تواند به جای ورود حداکثری در عمل و صرف هزینه ها از طریق رایزنی و مذاکره به بخشی یا حداقلی از خواسته ها و حقوق خود دست یابد

ضرورت گفت وگوهای سیاسی آنجا خود را نشان می دهد که آدمی احساس کند می تواند به جای ورود حداکثری در عمل و صرف هزینه ها از طریق رایزنی و مذاکره به بخشی یا حداقلی از خواسته ها و حقوق خود دست یابد. در واقع اهمیت رایزنی آنقدر زیاد است که اگر گفت وگو را از جامعه بشری بستانند می توان ادعا کرد که از حیث اجتماعی تفاوت چندانی میان انسان و غیرانسان باقی نمی ماند.

کاملاً مشهود است که پیش از هر گفت وگویی نیاز به عقلانیت و واقعگرایی خود از مقدمات ضروری هر مذاکره یی است چه اینکه اگر هر یک از طرفین یک ماجرا خویش را حق مسلم بداند و موضوعات را آنچنان که خود می پندارد روشن و غیرقابل عدول فرض کند دیگر جایی برای بحث و گفت وگو باقی نمی ماند.

معمولاً در هر مذاکره یی «راه سوم» و راه هایی به جز ایده آل طرفین مورد بحث قرار می گیرد تا شاید از طریق تمسک به آن «پافشاری های» هر یک از طرفین بر مواضع خود موضوع را به مرحله عمل و منازعه نکشاند.

با این مقدمه اکنون این سوال پیش می آید که آیا با وجود آن همه درگیری ها، اصطکاک ها و خسارت ها و تندی های پیش و پس از انتخابات در کشور ما جایی برای گفت وگو باقی مانده است و آیا امکان رایزنی و یافتن راه حل های میانه و منصفانه وجود دارد یا خیر؟

اگر به هر دلیلی پاسخ سوال مهم بالا منفی باشد بدون هیچ تعارفی باید آن را یک فاجعه تمام عیار بدانیم و از اینکه جامعه ما به نقطه یی رسیده است که در آن امکان کم کردن هزینه ها و حل کردن مسائل از طریق گفت وگو وجود نداشته باشد بر خود بلرزیم و به درجا زدن تاریخی خود اعتراف کنیم.

هر جناحی با هر میزان از قدرت نمی تواند از راه آسان و معقولی که خداوند در اختیار انسان قرار داده است سر باز زند و خویش و جامعه را به ورطه یی متسلسل از بحران و درگیری و هزینه زایی فرو برد.

به نظر می رسد در شرایط کنونی فضای سیاسی جامعه و میزان توازن نیروها و قدرت ها از آن مقدار از شفافیت برخوردار است که گفت وگوهای جدی، سطح بالا، راهگشا و قاطع امکان ظهور و بروز یافته باشد و مردم را به ساحل امن و اعتدال امیدوار سازد. اگر امکان گفت وگو با قدرت های بزرگ ۱«۵ وجود دارد در حالی که آنها خط قرمز ما یعنی عدم تعلیق غنی سازی را برنمی تابند قطعاً باید امکان بحث و تبادل نظر درونی و داخلی وجود داشته باشد.

منافع ملی کشور درست همان چیزی است که می تواند به عنوان محوری ترین اصل مشترک، مبنای گفت وگوهای پس از انتخابات قرار گیرد و ستاره راهنمایی باشد که عدم عدول از آن توسط چشمان ناظر مردم تعقیب شود.

در حال حاضر که یکی از جدی ترین سرفصل های دیپلماسی خارجی کشور در حال ورق خوردن است و ایران یکی از تاریخی ترین گفت وگوهای خود با جهان را به انجام می رساند اغراق نیست اگر بگوییم که نفس راه افتادن گفت وگوهای داخلی برگ برنده و اثرسازی است که کمتر امتیاز و اقتداری با آن برابری خواهد کرد.

اگر بگذاریم جهانیان به چشم خود ببینند که ایرانیان بزرگ ترین بحران های درونی خویش را از طریق گفت وگو حل می کنند و بر مشکلات کلی خود فائق می آیند قطعاً تواضع و احترام در برابر ایران پیدا می کنند و دندان طمع خویش را برای سوءاستفاده از اختلافات داخلی برمی کنند.

این هنر نیست و شدنی هم نیست که جامعه یی از اختلافات تهی باشد اما غلبه عادلانه بر این اختلافات هنری است که خصوصاً هنگام خطر و اتحاد بیگانگان ضرورت خود را بیش از پیش نشان می دهد.

ناگفته پیدا است که مراد از گفت وگوهای داخلی نادیده گرفتن حقوق مختلف و صحه گذاشتن بر زیاده خواهی ها و انحصارطلبی ها نیست. گفت وگویی که از آن عدالت و انصاف و حق خواهی برنخیزد در عرصه عمل و در اذهان مردم بی ثمر و چه بسا مورد سوءظن قرار خواهد گرفت. آفت گفت وگوهای مصلحتی همین است که مردمان منافع خویش را در آن مستهلک می پندارند و از آن دل خوشی نخواهند داشت.

یک گفت وگوی جدی و شفاف در سطح ملی که اصل اصیل منافع مردم و کشور به طور واضح در آن محور قرار گیرد و توافقات منصفانه آن از سوی جامعه ملموس شود برای همه یک پیروزی بزرگ و تاریخی خواهد بود. اگر در اختلافات عظیم پیش و پس از انتخابات یکی از طرفین ماجرا بدون هیچ تبعاتی به هر آنچه که می خواست می رسید یک پیروزی به دست آورده بود ولی چنین پیروزی در مقایسه با اینکه جامعه ما راه تسلط بر اختلافات را پیدا کند و اختلافات کشور به مرز فاجعه نرسند و درگیری ها به هزینه های غیرقابل جبران، مطول، منحط و غیرقابل کنترل و توقف تبدیل نشوند، پیروزی چندان بزرگی نیست. مردم ما همگی وقتی پیروز اصلی میدان خواهند شد که نخبگان شان در ادامه سیاست گفت وگو را هم بلد باشند و شجاعانه و مردم دوستانه پای آن بنشینند. شاید به نظر برسد رایزنی و مذاکره، دستاوردهای حداقلی به همراه دارد و پیروزی قاطع را از دسترس خارج می کند ولی همین حداقل چنان استوار و پرمایه و دائمی و عقلانی و کم هزینه خواهد بود که خود موضوعیت پیدا می کند و تبدیل به «راهی» می شود که در آن تحصیل عدالت آسان تر خواهد شد. گفت وگوهای جدی و عادلانه دربردارنده پیروزی همه جناح ها و خصوصاً مردم است و در جایی که همه پیروز شوند «شکست» شکستی همیشگی خواهد خورد.

به نظر می رسد اصلاح طلبان حالا بیش از هر زمان دیگری توان و دانایی گفت وگوهای جدی با طرف خود را پیدا کرده اند و استقبال از آن یک حرکت مسوولانه خواهد بود، خصوصاً اگر دیگران هم به ضرورت و اهمیت نیاز به گفت وگو رسیده باشند.

جعفر گلابی