دوشنبه, ۲۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 10 March, 2025
اوژن یونسکو و حرفهایش

(من همان قدر در نمایشنامه كرگدن برانژه هستم كه فلوبر مادام بواری. وقتی فكر میكنم همه مردم كرگدن هستند پس چرا من نباشم.)
اوژن یونسكو Eugene Ionesco نمایشنامهنویس فرانسوی رومانیتبار یكی از نویسندگانی است كه رفتاری گرایشوار به مكانیسم فرانسوی دارد و به عنوان پیشوای درام آوانگارد معاصر در فرانسه به شمار آمده است.
یونسكو كابوسی از دنیا خلق میكند كه از تمیفه و هجوی سُبعانه نشئت میگیرد و بر دو وجه از هنر آوانگارد تكیه میگذارد: انزوای بنیانی آدمی و سقوط ناگهانی زبان.در نظر یونسكو درماندگی و شكست ارتباط، به بیگانگی و بیزاری آدمی مربوط میشود و در نتیجه فرمهای تشكیلات اجتماعی از خود آدمی نشئت میگیرد. نظم و قدرت ظاهراً عواملی دروغین بودهاند كه به طور شاخص بر تصور غلطی از لزوم منطقی استوار گشتهاند.این قضاوت و داوری درباره جامعه اساساً از تجربه فاشیسم ناشی میگردد و صریحترین بیان خود را در نمایشنامهای به نام كرگدن (۱۹۶۰) مییابد. در این اثر یونسكو نزاع میان ذهن و تجلیل از طبیعت را با ارائه یك افسانه دربارهٔ توالی پیشروندهای از تغییر و دیگردیسی آدمی به كرگدن سخن به میان میآورد.
تغییرپذیری و دیگرگونی آدمی است. در یك شهر كوچك اروپایی، در یك صبح یكشنبه، كرگدنی ظاهر میشود و همهٔ مردم را به حیرت و هراس میافكند و بر این باور میشوند كه وجود یك كرگدن در میان جامعه بشری هولناك است. اما به زودی فریفته نیرو و قدرت این كرگدن میشوند و بیماری مسری كرگدن شدن در میان همین آدمیان رواج پیدا میكند. آخر كرگدن حیوانی نیرومند است و باید با او هماهنگ گشت.
شخصیت اصلی این نمایشنامه مردی به نام برانژه است كه در مؤسسهای از نشر كتاب كار میكند. این مرد یكی از همكاران خود به نام دیزی Daisy را دوست میدارد و عاشق اوست. دوست بسیار نزدیكی هم به نام ژان دارد كه هر دو برای نخستین بار كرگدن را كه به سوی مركز شهر میدود، در نظر میآورند.
در آخر این دیزی و برانژهاند كه كرگدن نمیشوند. اما دیزی كه وسوسه بیماری دگرگونی دامنگیرش شده است، برانژه را تنها میگذارد؛ برانژه با مقاومتی سرسختانه در برابر این دیگرگونی قد علم میكند. در اینجا ملاكهای اخلاقی بشری اعتبار خود را از دست میدهد و محصول قرنها تمدن آدمی به نیستی منتهی میگردد و حتی عشق این دو به یكدیگر كاری از پیش نمیبرد. سرانجام كوشش او در كرگدن شدن و پیوستن به دیگر آدمهای شهر فایدهای عایدش نمیشود. آخر اصالت تغییرناپذیر است. آخرین انسان ناگزیر است، چه خوب چه بد، در همان شكل كه بوده است باقی بماند.
دیزی پیش از آنكه به گله كرگدنها بپیوندد، به برانژه میگوید حقایق بسیاری وجود دارند. تو بهترین واقعیت را برگزین و به دنیای تخیلات پناه ببر.به هر تقدیر این بیگانگی آدمی بر حسب سترونی زندگی اخلاقی و احساسی یونسكو پدید آمده است كه غالباً نویسنده آن را با به كار بردن بیانی پیش پا افتاده و بیمعنا و با اضطرابی هذیانی و زبانی و یا بحثهایی متناقض به خوانندگان آثار خود انتقال میدهد. این اندیشه را میتوانیم در نمایشنامه «آوازهخوان طاس» (۱۹۵۰) بیابیم كه در آن عادت جاری و همنوایی یا پیروی از رسوم و عقاید ازدواج سخرهآمیز یك زوج انگلیسی را به یك صدف تهی در دنیایی كه هویتها در آن تغییرناپذیرند، تقلیل میدهد چرا كه حس یك هستی كاملاً فردی از دست رفته است و تصویری از پیوند حوادث مضحك و حزنانگیز زندگی را به خواننده نشان میدهد.آثار یونسكو در هیچ احساسی تئاتر انتقادی ـ اجتماعی نیست؛ اما به نظر میآید كه از صور ذهنی تخیلی، استعارهها و مفاهیم بصری و مسجع و رقصآرایی بیرون آمدهاند.
دربارهٔ بسط ادراك و تصور بحث در این است كه آیا باید احتمالاً حقیقت و پوچی را به طور منطقی و عقلانی و روانشناختی به یكدیگر پیوند داد تا نتیجهای منطقی نیز حاصل آید و یا باید در مسائل اجتماعی و انسانی آن قدر نفوذ كرد كه برایمان اضطراب و نگرانی پدید آورد؟ با مطرح كردن چنین فرضیهای یونسكو به گونهٔ ذهنی به فریب و حیله، خشونت، تهی بودن و رفتار خودبهخود در قلمرو اجتماعی ارزش میدهد. این ارزش از جنسیت و اشكال عجیب و غریب تمایلات جنسی در ارتباط با هوشیاری مستدل، مطرح نظر یونسكو است.
در نمایشنامه «صندلیها» (۱۹۵۱)، صندلیهای بیجان در دنیای خیالی دو آدم پیر اجتماع میكنند كه این خود وحشت و اضطراب نویسنده را از استیلای اشیاء بر آدمی برمیانگیزاند. چنین تصوری برای دنیایی كه در آن حقیقت جنسیت سركوب میشود و خود را در زیر زمین پنهان میدارد و بعد با خشونت و وحشت و یا نومیدی سر به در آورد، ترجیحپذیر است.
این تصور از لحاظ نهاد همان چیزی است كه در دنیای اجتماعی بورژوازی رخ میدهد. عشق، یا استعاره راحت و مورد نظر یونسكو برای زندگی درونی در ازدواج و برای نهادی كه تدبیر شده است تا جامعه را از آگاهی تحملناپذیر قدرت سكس محفوظ بدارد، شكل طبیعی خود را از دست داده و عقیم گشته است.
نمایشنامه «آمده و چگونه میتوان از شرارت آن رها شویم.» اثری در سه پرده بلند است. قهرمان آن نویسندهای است ۴۵ ساله به نام آمده (Amede) كه با همسرش مادلن ـ كه پانزده سال دور از مردم و علاقه ـ دنیوی زندگی میكند. این زن و شوهر در این مدت پایشان را از خانه مسكونی خود بیرون نگذاشتهاند، اما میانه خوبی با هم ندارند و پیوسته مشاجره میكنند. تنها چیزی كه آنها را ناراحت میكند وجود جسدی است كه در اتاق مجاور بر زمین افتاده و مدام رشد میكند. آمده میخواهد این جسد را كه ظالمانه بزرگ میشود، از خود دور كند. آیا این جسد عشق مرده و از میانرفته آنهاست؟در حقیقت نمادی از سترونی و تیرهبختی ارتباط میان «آمده» و مادلین (Madeleine) است كه عشق آنها را نسبت به هم كشته است؟
نمایشنامه «درس» (۱۹۵۱) همچون نمایشنامه «آمده» كه شادمانی بیرحمانه مادلین را نسبت به شوهرش در معرض دید میگذارد و از شكنجه او لذت میبرد، به رشته تحریر درآمده است.
نمایشنامه «قربانیهای وظیفه» (۱۹۵۳) درباره نویسندهای است با رؤیایی اضطرابآور و هولناك.
در معنا زنان اوژن یونسكو توطئهگرند تا عشق را در زندگی زناشویی ضایع كنند. در فقدان ارتباطات واقعی و پُرمعنا كلمات به طور غیر ارادی زندگی زن و مرد را در بر میگیرد و منجر به قربانی شدن آنها میشود. در نمایشنامه «ژاك یا فرمانبرداری» (۱۹۵۵) همانند نمایشنامه درس كه شاگردی با یورشی زبانی كشته میشود، صحنه عاشقانه میان ژاك و روبرت در این اثر مدام تصریح و تكرار اوزان زبانی و فانتزی رئالیستی به گونه كمدی و تراژدی خودنمایی میكنند و در آن تنش و بحرانی مبهم و تاریك میان فارس (Farce) یا لودهبازی و ترس برقرار میشود.
نمایشنامه «تشنگی و گرسنگی» ماجرای زن و شوهری را باز میگوید كه در یك اتاقكی فلاكتآور زندگی میكنند، اما با آمدن خاله آدالاید، كه زنی غیر عادی است و به گذشتهها تعلق دارد، وضع جور دیگری میشود. زن و شوهر پیوسته به خوشبختی و مفاهیم آینده نگاه میدوزند.
ماجرای نمایشنامه «مستأجر جدید» از اتاقی آغاز میشود كه ابتدا خالی است، اما با آمدن مستأجر جدید لبریز از اثاثیه میشود. مستأجر جدید، لرد آرام و میانهسالی است تقریباً از لحاظ مالی مرفه. پس از آنكه اتاقش را از اثاثیه انباشته میكند، تمام خیابانهای پاریس نیز توسط او از اثاثیه لبریز میگردد كه این خود به گونه هولناكی زندگی را در معرض دید میگذارد.
در حقیقت نمایشنامه مستأجر جدید، اثری است كه اشیاء و اثاثه بر آدمی استیلا میكند.
نمایشنامه «هذیان» دو طرفه از زن و شوهری سخن به میان میآورد كه عاشق یكدیگرند، اما از همه اقوام خود جدا گشتهاند و پیوسته از یكدیگر و خطاهایشان در گذشته سخن به میان میآورند. در حقیقت نمایشنامه هذیان دو نفره بیشتر از جنگ میان مردم به وفور نشئت گرفته است.
نمایشنامههای «شاه میمیرد» و «تابلو» «آینده در تخم مرغها»، «بازی كشتار جمعی»، «روسپیخانه بینظیر» و «مكبث» از دیگر آثار اوژن یونسكوست كه به چاپ رسیدهاند.
یونسكو سناریویی هم به نام «لجن» به رشتهٔ تحریر در آورده است كه در سال ۱۹۷۳ به كارگردانی هاینس فون به نمایش در آمده است.
در یك خانه روستایی مردی از تلاش خود در زیستن در میگذرد. یونسكو بر این باور است كه فناپذیر سرانجام فنا میشود. یونسكو كه خود بازیگر این فیلم است، به دور خود حصاری میكشد تا از تنهایی بمیرد. آخر به ولگردی بدل میشود تا در اعماق لجن غوطهور گردد.
یونسكو در این اثر زوال آهسته آدمی را به تصویر میكشد تا بهتر و عمیقتر در لجنزار سقوط كند و از میان برود؛ به گونهای خیالانگیز، زیبا و هولناك!
● حرفهای اوژن یونسكو
در نظر من نویسنده آدم متعهدی نیست. او كسی است كه برای خودش مینویسد یا دست كم میاندیشد كه دارد برای خودش مینویسد. من تلاش میكردم بنویسم تا خودم را كشف كنم و همین طور دیگران را.
از من پرسیدهاند چه عواملی مرا وادار به نوشتن كرد، میگویم نتوانستهام به درستی پاسخی به این سؤال بدهم. اما وقتی ده سالم بود با ادبیات آشنا شدم، روزی كه آموزگار مدرسهام از من خواست انشایی یا موضوعی كه مطابق میلم باشد بنویسم. باری نخستین بار كشف كردم كه نوشتن چه لذتی دارد و بار دیگر ادبیات را با خواندن قطعه سادهای از گوستاو فلوبر درك كردم. آخر فلوبر نویسندهای است بنام كه سبك معتبری دارد. من با خواندن آثار او با ادبیات بیشتر آشنا شدم و به این نتیجه رسیدم كه خود ادبیات اهمیت چندانی ندارد و قصهگویی كار مهمی نیست، بلكه شیوه بیان است كه در ادبیات از اهمیت ویژهای برخوردار است.
به همین دلیل از دوازده سالگی خواندن كتابهای پلیسی ویژه كودكان را رها كردم و بعد شروع به نوشتن كردم. اما انگیزهٔ من در نوشتن چه بوده؟ باید بگویم از نوشتن لذت میبردم و چون نویسنده تئاتر به دنیا آمدهام، این استعداد ذاتی من بوده است. باید بدانید كه هر انسانی در زمینهای استعداد فوقالعاده دارد و من در جستوجوی خود و جوهر درون خودم بودم. زبان من زبان ادبیات و زبان تئاتر است. همین كه میكوشم تفسیری درباره نوشتههایم بنویسم، به نظرم میآید كه میخواهم خودم را به زبانی غریبه نشان بدهم. زبانی كه به درستی آن را نمیشناسم.
● از من میپرسند تئاتر آیا مفهومی دارد یا نه؟
▪ میگویم تئاتر سیستم و شیوه بیان است. در حقیقت قبلاً داستان و مقاله و رساله مینوشتم، اما افكار ناراحتكنندهای در آنها وجود داشت. تناقضات بسیاری در آنها به چشم میخورد. راستش افكار متناقضی داشتم. میخواستم كشفهای ضد و نقیضی از حقیقت را بیاموزم، چرا كه من و دیگران امیال ضد و نقیض پراكندهای در ذهن خود داریم. از این رو فكر كردم كه به تصویر كشیدن این تضادها فقط در تئاتر امكان دارد. آخر شخصیتهای گونهگون و متفاوتی در صحنه ظاهر میشوند كه با هم حرف میزنند. این تناقضات را قهرمانان بازی شكل میدهند و تئاتر در نظر من خالصترین بیانی است كه میتواند بازیهای پیچیده درونمان را به تصویر بكشد. تئاتر آسانترین وسیله بیان من است. فكر می كنم راه پرهیز از تناقضگویی شخصی خودم را پیدا كردهام. در حقیقت راهی یافتهام كه میتوانم آزادانه به تشریح و بیان تناقضات خود بپردازم.
● میپرسند آیا تئاتر یك وسیلهٔ بیانی نیست؟ این تئاتر نیست كه به من امكان میدهد تا تناقضات را بیآنكه ناگزیر باشم از آنها نتیجهگیری كنم، بازگویم؟
▪ دقیقاً همین طور است. من نمیتوانم پیام بدهم و نمیتوانم راه حلی پیشنهاد كنم. اگر انسان بخواهد راه حلهایی قطعی ارائه كند، در حقیقت به افراد شعار میدهد. شعار جای حقیقت را میگیرد.
● میگویند در نمایشنامه كرگدن برانژه برایم چه مفهومی دارد؟ میگویند بر این باورم كه برانژه خودم هستم.
▪ بله، من همان قدر برانژه هستم كه فلوبر مادام بواری! وقتی فكر میكنم همهٔ مردم كرگدن هستند، پس چرا من نباشم. همه میگویند دیگران كرگدن هستند، در این صورت من هم میگویم كرگدن دیگراناند!
همایون نور احمر
برداشت از كتاب ادبیات اروپا تألیف آنتونی تورلبی A. Thorlby و كتاب تئاتر از انتشارات آكسفورد
گفتوگو با اوژن یونسكو از انتشارات گروه تئاتر و سینمای امور فعالیتهای فرهنگی دانشگاه تهران با همكاری خانم پری صابری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست