پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
نمایشی وابسته به دیالوگ ها
آنچه در نمایش شیش و هشت، نوشته کوروش نریمانی و کارگردانی نیما دهقان به چشم میخورد دشواری ارتباط تماشاچی با متنی است که معلوم نیست در چه شرایط محیطی و برای چه مخاطبی نوشته شده است. از یک سو شما با اسامی شخصیتهای کاملا غربی مواجه میشوید و از طرف دیگر جنس کلمات گفته شده در نمایش نوع گفتوگویی است که در کشورمان بیشتر شنیده میشود.
مشخص نیست که چه تحقیقی برای شناخت و باورپذیری یک فرهنگ دیگر از طرف نمایشنامهنویس صورت گرفته است و اصلا چه منافاتی داشت که اسامی این شخصیتها از همان ابتدا ایرانی بود. در واقع انتخاب این اسامی کمکی به کار نکرده است و بیشتر کار را ابهامبرانگیز نشان میدهد که برای چه نوع بینندهیی در نظر گرفته شده است ایرانی یا جشنوارهیی؟ همین نکات ظریف از همان ابتدا در باورپذیری شرایط جغرافیایی و پویایی شخصیتها، نمایش را کمی سردرگم نشان میدهد. حتی در جایی از اجرای نمایش اعداد و ارقام را روی صحنه به شکل فارسی میبینید.
نویسنده سوار بر کدام ریل این قطار است که مسافرانش ترکیبی از یک آرایشگر، معلم ریاضی، کفاش و خانوادهاش است و مسیر رفت و برگشت این سفر و آدمهایش معلوم نیست در چه شرایط محیطی شکل گرفته است! اصلا چرا این مشاغل برای رودررویی این شخصیتها انتخاب شده است؟ اگر به جای آرایشگر یک نجار انتخاب میشد چه تفاوتی در اجرای این کار وجود داشت؟ چون ارتباط علت و معلولی شخصیتهای نمایش با تاکید روی حرفه آنها که مد نظر نویسنده نمایش بود درکاردرست شکل نگرفته و نمایش بیشتر روی صدای جیرجیر کردن کفش معلم ریاضی و طنز ناشی از آن متمرکز است و تنها شخصیت کفاش است که در روند اجرا، سازگار با این ایده نمایش است و این وسط معلوم نیست که آرایشگر دیگر چه ارتباط منطقی با بقیه آنها دارد! ممکن است که نویسنده در جهان ذهنی خویش، مابهازای عینی برای این ارتباط دنبال کرده است ولی زمانی که این ایدهها توسط کارگردان به عینیت میرسد قوام درستی پیدا نمیکند.
اگر بخواهیم از مخاطبی که این اجرا را مشاهده کرده، بپرسیم این نمایش درباره چیست چه پاسخی خواهد داد؟ درباره جیر جیر کردن کفش یک معلم ریاضی است که نمیتواند به شاگردش یاد بدهد که شش ضربدر هشت چند تا میشود و همزمان دلبسته دختری نیز در آن خانه شده است؟ آیا کششی در این موضوع دیده میشود که مخاطب را تا انتها بتواند نگه دارد؟ شما حتی در نمایشنامههای معنا باخته یا پوچگرایی که بعد از جنگ جهانی دوم بیشتر در حوزه اروپا نوشته شده است، میتوانید خط کشش و جذابیت نمایشنامهها را در فضایی پر از تردید، انتظار بیحاصل و عدم ارتباط انسانها، اضطراب بشر و ثمرات ناشی از آن پیدا کنید.
انتقاد این نویسندگان از جنگ جهانی و لطمات آن در زندگی اجتماعی انسانها کاملا آشکار است. آنها با نوشتن نمایشنامههایی که ترکیبی از شخصیتهای بیگانه با جهان پیرامون هستند و در یک قلمرو روحی بیحاصل سیر میکنند، توانستند با استفاده از همین نظام روایی غیرخطی که شبیه به دیگر نمایشنامهنویسان نبود، موفقیت و جذابیت فراوانی در جهان تئاتر تا به امروز به دست آورند. آنها با چاشنی طنز طوری از اجتماعی که در آن زندگی میکنند انتقاد میکنند که انگار گونهیی بهتر برای روایت آن دوره اجتماعی نمیتوانستند پیدا کنند. آنها شرایط محیطی و نحوه برخورد شخصیتها را به گونهیی در آثارشان نشان میدهند که به عنوان مثال شما از دیدن شخصیتها و موقعیتهای غیرقابل انتظار و شنیدن کلمات نامفهوم، عجیب و غریب نمایش «آوازه خوان طاس» اثر «اوژن یونسکو» در نگاه اول دچار ابهام میشوید ولی پاسخ این سردرگمی را در زیر متن اثر کشف خواهید کرد و سردی، دوری و عدم ارتباط انسانها را باهم در یک جامعه انگلیسی به خوبی احساس و باور میکنید. این خود نقد بزرگی به یک جامعه و نظام سرمایهداری است که تنها به انگلیسی بودنشان مینازند.
در واقع این پیچیده گی متن و بازی با کلمات طوری آگاهانه صورت گرفته است تا از تاثیرپذیری و به وجود آمدن اندیشه در نمایش برخوردار باشد. ابهام این شخصیتها در این نمایشها برمیگردد به خود انسانهایی که زندگی را دشوار و مبهم کردهاند و این مشاهده توسط این نویسندگان بزرگ است که درست صورت گرفته و هنر چیزی نیست، جز بازتاب جامعه و زندگی انسانهایی که در آن قرار دارند. اما در نمایش شیش و هشت مشخص نیست که این «پشت پاشنه» را اگر «پست پاسنه» بگوییم به غیر ازیک خنده آنی چه چیز دیگری به وجود میآید و در زیرمتن این نمایش چه چیزی نهفته است. ماحصل تئاتر با ایجاد تفکر وتعمق است که تا به امروز، قرنها توانسته به عنوان یک هنر مادر و تاثیرگذار باقی بماند.
گاهی اوقات خنده ما نقابی از چهره خود ما بر میدارد و این هدف بزرگ کمدی است که مخاطب را در برابر خودش قرار میدهد و از او با خنده خودش انتقام میگیرد. نویسنده اثر در پی چه نوع ارتباطی در حوزه طنز است یا اگر آگاهانه در پی عدم ارتباط یا نشان دادن یک تئاتر معنا باخته است، این نارسایی و ابهام چه نقدی را در سر دارد که میتواند موجب تفکر در مخاطب شود؟ تنها خاص بودن و شبیه دیگران نبودن دلیلی بر یک تئاتر خوب و روشنفکرانه نیست. سختی جهان شنیداری و دیداری تئاتر در استفاده از اعمال نمایشی است که بتواند تفکرات و اندیشهها را متبلور و باورپذیر سازد. هر چقدر از زبان سادهتری در تمرین و اجرا استفاده کنیم میتوانیم مسائل و موضوعات پیچیده نمایشنامه را به عمل نمایشی تبدیل کنیم تا بیننده بهتر پیام نمایش را دریافت کند. کارگردانی این اثر با توجه به شکل میزانس در حرکتبندی بازیگران روی فضای تخته سیاه از خلاقیت بدی برخوردار نیست. البته انتخاب تخته سیاه روی صحنه مشخص نیست که از متن ناشی میشود یا دیدگاه طراح صحنه یا کارگردان است.
در واقع شاید طراحی صحنه نمایش است که این فضا را جذابتر کرده تا کارگردانی خود کار، چون اگر این صحنه حذف شود چیز دیگری باقی نمیماند برای دیده شدن. در ابتدا نمایش تصاویر آفتاب، دریا، کوه و درخت را روی یک تخته سیاه میبینیم که دنیایی کودکانه را در برابر مخاطب قرار میدهد در پایان نمایش، آفتاب روی همان تخته سیاه تبدیل به ماه و نور صحنه هم تبدیل به فضای شب مهتابی میشود. استفاده از این عناصر عینی که جای بیشتر دیده شدنشان در اجرا انتظار میرفت، میتوانست ما را بیشتر با جهان این شخصیتها و شرایط محیطی آنها آشنا کند. تک تک شخصیتها با ترسیم سمبلهای شغلی روی لباسهایشان توسط بازیگران معرفی میشوند. آنها درطول خطوط تخته سیاه دراز میکشند و معلوم نیست که گاهی برای چی حرکت میکنند چون این تحرک در جهت یک تحول نمایشی صورت نمیگیرد.
انگار بازیگران کاری را انجام میدهند که خودشان هم نمیدانند برای چه آن را انجام میدهند. اجرا به زبان عمل نمایشی ترجمه نشده و نمایش بیشتر وابسته به دیالوگها و شوخی با کلمات است و نه چیزی بیشتر. دلیل این «سین شین» گفتنها و فهمیدن ریاضی به صورت «هفت کفش تا» یعنی پنجاه و شیش تا چه است و معلوم نیست که چه سیر تحولی را در نمایش نشان میدهد و چه هدف معنایی را دنبال میکند. جز اینکه دیگران فقط به زبان خود با جهان علم ارتباط برقرار میکنند و نیازی به آموزش به صورت کلاسیک نیست؟ بازیگران این نمایش که از تواناییهای خوبی در تئاتر ایران برخوردار هستند عکسالعملهای خوبی نسبت به همدیگر در اجرا نشان میدهند و روی صحنه دلنشین هستند ولی از آنجایی که متن سمت و سوی مشخصی ندارد تلاش آنها نیز تبدیل به یکسری بازی با کلمات شده و نه چیزی بیشتر.
چون شخصیتها چیزی ندارند که بازیگر بتواند آنها را کشف کند تا بتواند از طریق تواناییهای بدنی یا بیانی خود آن را ابلاغ کند. کارگردان گزینه بهتری درانتخاب بازیگران نداشته است و آنها درست انتخاب شدهاند و وضعیت فیزیکی و بیانی آنها سازگار با نقشهایشان هست. ولی شخصیتهای نمایش از جذابیت خاصی برخوردار نیستند و تجربه جدیدی برای بازیگری نیست مگر آنکه فقط به عنوان یک شیء روی صحنه حرکت کنند. معدلی که از کار گرفته میشود کار را کسلکننده نشان میدهد که این بیشتر برمیگردد به متن و کارگردان تا تواناییهای بازیگران. موسیقی در کار به صورت زنده توسط یک نفر اجرا میشود.
چند سالی است که این پدیده در تئاتر ایران دیده میشود که آهنگساز کسی است که قدرت صداسازی و خلاقیت خوبی در اجرای افکت با دهان و لبهایش دارد و در سالن پیش چشم تماشاگران به هنرآفرینی میپردازد. اما مساله در اینجاست که ریتم و تمپوی کار در درجه اول باید توسط کارگردان و میزانسهایش و بدون حضور موسیقی در نمایش شکل گیرد و زمانی که آهنگساز به کار اضافه میشود نقش مکملی برای اجرای نمایش داشته باشد. فکر میکنم بخش عمدهیی از خنده تماشاچیان به خاطر استفاده از همین صداها و افکتها بود که پررنگتر از بقیه عناصر در کار شنیده میشد. انگار تماشاچی بدش نمیآمد بیشتر به او که به صورت زنده موسیقی را اجرا میکند نگاه کند تا خود نمایش. در هر صورت این کار در حیطه کارهای تجربی قرار میگیرد و تئاتر تجربی باید از ظرفیت و گنجایش مخاطب ایرانی نیز آگاه باشد که هنوز اجراهای کلاسیک از نمایشنامههای بزرگ دنیا ندیده است تا چه رسد به این گونه نگاههای تجربی.
مجید موثقی
نویسنده، کارگردان و مدرس دانشگاه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل دولت روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی مجلس دولت سیزدهم خلیج فارس حجاب شهید مطهری
تهران سلامت شهرداری تهران هواشناسی سیل پلیس قوه قضاییه آموزش و پرورش بارش باران سازمان هواشناسی دستگیری وزارت بهداشت
بانک مرکزی خودرو بازار خودرو قیمت دلار قیمت خودرو ایران خودرو قیمت طلا دلار سایپا تورم کارگران حقوق بازنشستگان
فضای مجازی مسعود اسکویی تلویزیون رضا عطاران سریال سینمای ایران سینما دفاع مقدس فیلم تئاتر
دانشگاه علوم پزشکی مکزیک
غزه رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین آمریکا چین روسیه نوار غزه حماس ترکیه عربستان اوکراین
فوتبال استقلال سپاهان تراکتور باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیگ برتر فوتبال ایران
اینستاگرام همراه اول دبی اپل ناسا وزیر ارتباطات تبلیغات گوگل پهپاد
کبد چرب کاهش وزن دیابت قهوه فشار خون داروخانه