شنبه, ۲۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 15 March, 2025
مجله ویستا

داستان ما سه تفنگدار


داستان ما سه تفنگدار

درباره رفاقت کامبیز دیرباز, پژمان بازغی و سام درخشانی

● پژمان بازغی: در رفاقت ما پای دنیا وسط نیست

دوستان خوبم در ایده‌آل از من خواستند که مصاحبه‌ای داشته باشم در راستای مصاحبه رفقای عزیزم سام و کامبیز اما ترجیح دادم تا قالب مصاحبه دو نفری شان باقی بماند و من بسنده کنم به نوشتن مطلبی کوتاه من باب رفاقت.

خیلی‌ها در سینما و شاید خیلی‌ها که علاقه‌مند به پرده نقره‌ای و جعبه جادویی هستند، می‌دانند که در سینما من، سام و کامبیز، ۳یار جدانشدنی هستیم و این دوستی‌ تنها برمی‌گردد به عنصر پنجم انسان بعد از باد، خاک، آب و آتش به نام «عشق.» ما ۳ نفر فقط و ‌فقط سعی می‌کنیم‌ عاشقانه با هم دوست باشیم و به‌حریم‌ها و حرمت‌های مادی این جهان که بعضا جدایی‌هایی را رقم می‌زنند، فکر نکرده و نکنیم. برتری‌ برای‌مان نه در فروش فیلم‌ها یا سریال‌های‌مان باشد؛ برتری‌ چیزی جز انسانیت و دوستی در بین ما وجود ندارد.

اصولا زیباترین واژه‌ای که از زبان دختر کوچکم بیرون می‌آید، نام این دو دوست به نام‌های «عمو سامی» و «عمو سبیل» است و صدالبته دوستان خوب دیگری دارم که از دید « نفس» دختر کوچکم، به اسامی دیگری گفته می‌شود اما وقتی این کلمات با عشق بیرون می‌آید و وقتی دخترم بعد از چند روزی‌ ندیدن‌شان دلتنگ آن‌ها می‌شود و از مادرش می‌خواهد با تلفن با آن‌ها صحبت کند، به این نکته می‌رسم که حتما آن دو هم جزئی از زندگی ما هستند و مانند ۲ عموی واقعی‌اش دوست‌شان دارد که جای بسی خوشحالی است. در پایان از خدا می‌خواهم که تمامی دوستی‌های دنیا را حفظ و برای موفقیت‌ دوستانم آرزوی قلبی دارم.

● سام درخشانی: رفاقت ما همیشه به کار ارجح است

ما ۳ نفر (من و کامبیز و پژمان بازغی)، از یک نسل و از یک سبک کار هستیم که خیلی با هم رفیقیم. یک بار در عرض نیم‌ساعت، یک نقش به ما ۳ نفر پیشنهاد شد که دست بر قضا هر ۳ نفرمان داشتیم با یک ماشین جایی می‌رفتیم و من به‌عنوان نفر سوم با خنده جواب تلفن را دادم. این مسائل مثلا رقابت روی دوستی ما تاثیر نمی‌گذارد چون یکی از دلایل ثبات این رفاقت این است که ما زندگی حرفه‌ای مان را وارد زندگی خصوصی‌مان نکرده‌ایم و هرکدام از ما تعریف خاصی از بازیگری داریم که آن را به دیگری تحمیل نمی‌کند یا در باور دیگری نسبت به بازیگری دخالت نمی‌کند. شاید بتوان گفت در این زمینه هم خیلی وقت‌ها گذشت هم داشته‌ایم مثلا نقشی بوده که من یا کامبیز فکر می‌کردیم مناسب ما بوده است ولی آن یکی آن را بازی کرده و دیگری کوتاه آمده این یعنی برای ما رفاقت بر کار ارجح است. حالا هم ما ۳ نفردوست هستیم و از هم تاثیر می‌گیریم و می‌آموزیم. شما نمونه این تاثیر را می‌توانید در بازی و رفاقت من و کامبیز در مجموعه «نابرده‌رنج...» ببینید. شاید اگر ۲بازیگر دیگر این نقش‌ها را بازی می‌کردند این رفاقت اینگونه دیده نمی‌شد. در بخش‌هایی از سریال من و کامبیز ۲نفری مجموعه را پیش می‌بریم و شخص دیگری هم نیست.

● سام درخشانی: هیچ کدام رئیس نیستیم

در گروه ۳ نفره ما هیچ کس رئیس نیست و همه با هم رفیقند. نمی‌‌شود گفت، چه کسی تاثیر‌گذارتر است چون هر کدام از ما در زمینه‌ای تاثیر‌گذار است یکی از نظر عاطفی قوی‌تر است و یکی از نظر روحی و... مثلا اگر بخواهند درد دل کنند، می‌آیند پیش من، اگر بخواهند آرام شوند، می‌روند پیش کامبیز و اگر بخواهند کاری انجام دهند، می‌روند پیش پژمان. اگر بخواهند آرام شوند پیش من بیایند بدتر داغان می‌شوند چون من خیلی رک هرآنچه نمی‌خواهند بشنوند را به آن‌ها می‌گویم. ولی کامبیز خیلی خوب آن‌ها را آرام می‌کند بدون آن‌که ناراحت شوند و پژمان هم کار راه‌انداز گروه است. یعنی اگر کسی بخواهد کارش راه بیفتد می‌رود سراغ او.

● کامبیز دیرباز: رمز پایداری دوستی

ما معمولا پشت سر هم حرف نمی‌زنیم ولی اگر هم شخص سوم یا چهارمی چیزی راجع به هرکدام از ما از زبان دیگری بگوید آنقدر صادق و رو راست هستیم که به هم بگوییم. چون اگر این اتفاق نیفتد باعث می‌شود بین ما کدورت پیش بیاید مثلا خیلی اوقات حرفی را که شنیده‌ایم می‌توان با یک جمله رفع و رجوع کرد تا کدورتی پیش نیاید. این موضوع شاید از بیرون مهم باشد ولی از درون و بین خودمان این قدر اهمیت ندارد. ما ۳ نفر همدیگر را می‌شناسیم و می‌فهمیم به همین دلیل این مشکلات برای‌مان پیش نمی‌آید و دلیل دیگر این‌که ما حرفه‌مان را به زندگی شخصی‌مان وارد نمی‌کنیم. مثلا در طول بازی در فیلم دوئل لحظه‌ای فکر نکردم من باید جای پژمان بازی کنم یا این‌که آن نقش حق من بوده و او به جای من بازی می‌کند یعنی نه تنها به هم حسادت نکردیم و رقابت نداشتیم بلکه یکدیگر را برای انجام بهتر کار هل دادیم. معمولا رفاقت سینمایی‌ها همیشه این طور بوده که حین کار ۲نفر باهم دوست می‌شوند و این دوستی تا پایان کار ادامه پیدا می‌کند و بعد تمام می‌شود اما جالب این است که ما ۳ نفر طی این ۶، ۷ سال باهم بازی نکرده ‌ایم و خیلی هم دوست داریم که با هم بازی کنیم.

● جای هم رو تنگ نکردیم

ما ۳ نفر یک گروه نرمال و عادی هستیم و اگر این برای بعضی‌ها عجیب است ایراد به آدم‌هایی است که غیرعادی رفتار می‌کنند و نمی‌توانند با هم رفیق باشند. ما جای یکدیگر را در دنیای بازیگری سینما تنگ نکرده‌ایم و برای همه در این زمینه نقش هست و باید دید قسمت چه کسی است تا آن را بازی کند. در دنیای فوتبال شاید بتوان گفت که یک تیم یک دفاع راست فیکس می‌خواهد و ۳ رفیق نمی‌توانند همزمان به‌عنوان بازیکن اصلی در تیم حضور داشته باشند ولی برای ما این‌طور نیست. به‌نظر من یک آدم سالم و عادی باید دوست و رفیق داشته باشد و فقط آدمی که طبیعی و نرمال نیست رفیق ندارد. اگر از نظر تایم و زمانی که باهم می‌گذرانیم بخواهید حساب کنید چون در این یک سال من و سام زمان بیشتری باهم گذرانده‌ایم و پژمان هم گرفتاری خاص خودش و خانواده‌اش را داشته به هرحال ما ۲ نفر بیشتر کنار هم بوده‌ایم ولی اگر از نظر رفاقتی بخواهیم درنظر بگیریم تفاوتی نیست و هر ۳ نفر به یک اندازه رفیق هستیم.

باز نشر اختصاصی: مجله اینترنتی Bartarinha.ir